واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: جمهوری اسلامی ؛ آزمون تاریخی روحانیت شیعه هومان دوراندیش عصرایران - نظام جمهوری اسلامی ایران، از منظری کلان، صحنه آزمون تاریخی روحانیت شیعه در مقام حکومتگری و عدالت پروری بوده است. روحانیت شیعه در طول تاریخ تقریباً همواره در موضع اپوزیسیون قرار داشته و ناقد قدرت مستقر بوده است. هر چند که در دوران صفویه و قاجاریه، برخی روحانیان شیعه نزد حاکمان صفوی و قجری عزت و رفعتی داشتند اما روحانیت شیعه تا پیش از تاسیس نظام جمهوری اسلامی، در هیچ دوره ای از تاریخ ایران، بالاترین مرجع قدرت سیاسی را برای مدت زمانی طولانی در اختیار نداشت و در واقع در حوزه سیاست قادر به " نظام سازی " نشد. جمهوری اسلامی اما آزمونی تاریخی برای روحانیت شیعه محسوب می شود؛ چه اکنون روحانیت در ایران همه چیز را در اختیار دارد. در ایران امروز ارتش، سپاه، دانشگاه، صدر و ذیل حکومت و تمامی ابزار قدرت اینک در دست روحانیت است. سرزمین ایران پیش از آشنایی با اسلام، عرصه آزمون تاریخی روحانیت آیین زرتشت بود. روحانیان زرتشتی در دوره ساسانیان البته منشا و مبدا تمامی نابسامانی ها و بی عدالتی های حاکم بر ایران زمین نبودند ولی در آزمون تاریخی خود کارنامه ای غیر قابل قبول از خود بر جای نهادند. در باب فساد و خرافه سازی و عدالت سوزی روحانیان زرتشتی، سخنان بسیار در متون تاریخی رفته است. در متون معاصر نیز نمایشنامه " مرگ یزدگرد " بهرام بیضایی به خوبی نشان می دهد که روحانیت آیین زرتشت در زمان حمله مسلمانان به ایران، چگونه در خانه اوهام و خرافه نشسته بود و تا چه حد در رکاب قدرت و به دور از درد و رنج رعیت بود. باری ایرانیان یکبار شکست اخلاقی و عملی روحانیان خود را تجربه کرده اند و همین امر یکی از عوامل اصلی ورود آنان از آتشکده ها به مساجد بود. فساد دامنگیر روحانیت زرتشتی در کنار فترت گریبانگیر حکومت ساسانیان در نهایت زمینه ساز فرو ریختن " برج موریانه " پادشاهی ساسانیان در ایران آن زمان شد. سالها پیش عبداکریم سروش در مقاله " تاریخ و کلام "، در تبیین لف و نشر تاریخی مکتب به این نکته اشاره کرد که تاریخ آزمایشگاه ایدئولوژیها و مکاتب گوناگون است. بدین معنا که نظامهای عقیدتی گوناگون در عرصه تاریخ آزمون خود را پشت سر می گذارند و میان شکست عملی یک نظام عقیدتی و خلل نظری آن نسبتی وجود دارد. به عنوان مثال فروپاشی بلوک شرق را نمی توان یکسره بی ارتباط با نادرستی عقاید و یا ناکارآمدی تئوریهای مارکسیستی دانست. از این منظر اگر تاریخ صد بار دیگر نیز تکرار شود، باز هم نظامهای سیاسی برآمده از مارکسیسم فرومی پاشند. البته سروش بعدها از این رای خود بازگشت و بر نقش عنصر تصادف در تاریخ تاکید کرد؛ بدین معنا که بسیاری از ظفرها و هزیمت های تاریخی را محصول تصادفات تاریخی دانست؛ تصادفاتی که وقوع آنها گاه موجب حیات یک نظام رو به اضمحلال و گاه موجب ممات نظامی به ظاهر سر پا می شوند. مثلاً اگر در سال 1976 جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز می شدند و شعار فضای باز سیاسی از سوی کارتر دموکرات موجب تغییر سیاست داخلی رژیم شاه نمی شد، چه بسا که خاندان پهلوی هنوز بر سریر سلطنت بودند و تحولات سیاسی ایران به سمتی می رفت که امروز به جای جمهوری اسلامی، سلطنت مشروطه در ایران محقق شده بود. فارغ از اینکه نقش عنصر تصادف در شکل گیری تحولات تاریخی تا چه حد است و چگونه می توان آن را تبیین کرد و نیز فارغ از اینکه چه نسبتی میان سرنوشت نظامهای سیاسی و سرشت نظامهای عقیدتی تکیه گاه این نظامها وجود دارد، این نکته را نمی توان انکار کرد که داوری افکار عمومی درباره یک نظام عقیدتی تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر عملکرد نظام سیاسی برآمده از آن نظام عقیدتی است. هر چند که صحت و سقم گزاره های فکری فی نفسه ربطی به عمل سیاستمداران معتقد به آن گزاره ها ندارد، ولی عموم مردم هیچ گاه داوری خود در باب یک نظام سیاسی را متوقف بر موشکافی زیربنای تئوریک آن نظام سیاسی نمی کنند؛ افکار عمومی حکم ایدئولوژی ها را بر اساس عملکرد حامیان و حاملان آن ایدئولوژی ها صادر می کند. بنابراین اگر حکومت روحانیان در ایران به ناکامی بیانجامد، در آینده کمتر کسی با این استدلال که کارگزاران جمهوری اسلامی نتوانستند آرمانهای روحانیان را محقق کنند و باید کارگزارانی کارآمد را جایگزین آنها ساخت، از ضرورت تاسیس مجدد " حکومت روحانیان " دفاع می کند.به هر حال آینده جمهوری اسلامی و ایران نشان خواهد داد که نمره آزمون تاریخی روحانیت شیعه ایران در نظام سازی سیاسی چه خواهد بود اما آنچه که اکنون در این باره می توان گفت این است که زمان به سرعت می گذرد و هیچ فرد یا مجموعه ای برای همیشه فرصت عمل در اختیارش نیست و به فرموده حضرت علی ( ع ) فرصتها چون ابر درگذرند. بنابراین انچه که امروز در اختیار ماست، شاید که فردا از دست رفته باشد. تحولات سیاسی اخیر ایران هشداری به زعمای قوم و علمای قم بود که به عنوان متولیان حکومت و مذهب، فرصت عمل خویش را پاس بدارند و مانع از آن شوند که حکومت دینی در ایران امروز به سرنوشت حکومت دینی در ایران باستان و اروپای قرون وسطی دچار شود و ملت ایران در باب حکومت علمای شیعه همان حکمی را صادر کنند که ایرانیان و اروپاییان پیشین در باب موبدان و کشیشان صادر کردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]