واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سرمقاله"جمهوری اسلامی" درباره توهین به مراجع تاسف بالاتر مربوط به كساني است كه در كسوت روحانيت و با عناوين مقدس درصدد توجيه و يا حتي تقويت اين انحراف خطرناك بر مي آيند و با توسل به مغالطه و سفسطه تلاش مي كنند نقد علمي را با تعرض و گستاخي همسان جلوه دهند و از اين رهگذر خاطيان را تبرئه نمايند! اين از عوارض تشنگي قدرت است كه انسان ها را به چنين پرتگاهي سوق ميدهد. روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت:خدا رحمت كند شهيد مظلوم آيت الله بهشتي را كه جمله كوتاه اما پرمعناي « ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت » را از خود به يادگار گذاشت و تا در ميان ما خاكيان بود با تمام وجود به اين اصل اسلامي عمل كرد و حتي يك لحظه از پاي بندي به آن غافل نماند.از ويژگي هاي شيفتگان خدمت اينست كه هر جا دچار اشتباه شوند شجاعت اعتراف به اشتباه و اقدام براي جبران آنرا دارند و با توسل به توجيه و تاويل درصدد رفع و رجوع كردن آن بر نمي آيند. در نقطه مقابل همه تشنگان قدرت از اين ويژگي بي بهره اند و نه تنها شهامت و شجاعت اعتراف به اشتباه را ندارند و هرگز درصدد جبران آن بر نمي آيند بلكه براي ماندن بر كرسي قدرت حاضرند اصول را فداي اميال خود نمايند حتي اگر به قيمت زير سئوال بردن مقدسات و ضربه زدن به اساس باشد.آيت الله بهشتي وقتي شنيد بعضي مراجع تقليد قم به قسمت هائي از طرح واگذاري زمين به كشاورزان ايراد دارند همه كارهاي مهم خود را زمين گذاشته و به قم رفت و با آن مراجع معظم مذاكره كرد و همه تلاش خود را بكار برد تا كاري بر خلاف نظر آنان صورت نگيرد. اين كار را شهيد بهشتي در شرايطي انجام داد كه اولا خود مجتهدي صاحبنظر و عميق بود ثانيا در جايگاه بالائي در نظام اسلامي قرار داشت و ثالثا طرحي كه دردست اجرا داشت با نظر امام خميني كه مرجع عام و فقيه مبسوط اليد زمان خود بودند منطبق بود. اين پشتوانه هاي قوي آيت الله بهشتي را از هر چيز ديگري بي نياز مي كرد و ايشان مي توانستند بدون توجه به نظر ديگران طرح مورد نظر را اجرا كنند و به پيش ببرند. با اينحال به محضر مراجع معظم تقليد رسيدن و با آن حضرات درباره آنچه در نظر دارند اجرا كنند صحبت كردن و توضيح دادن و سپس در نهايت احترام و ادب درباره آنها سخن گفتن را به عنوان يك اصل كه بايد در سيره حكومتگران در نظام اسلامي جاري باشد تاسيس كرد.از سيره عملي شهيد بهشتي و خود امام خميني رضوان الله تعالي عليهما نمونه هاي زيادي دردست داريم كه براي مراجع تقليد ارزش و جايگاه خاصي قائل بودند و براي تحكيم پيوند نظام جمهوري اسلامي با اين بزرگان هرچه در توان داشتند انجام ميدادند. همين روش را رهبر معظم انقلاب نيز ادامه داده اند و از ايشان نيز نمونه هاي زيادي در اين زمينه وجود دارد.علاوه بر اقتضاي معارف ديني و سيره عملي بزرگان دين اقتضاي عقل نيز اينست كه نظام اسلامي هرگز خود را از مراجع معظم تقليد بي نياز نداند و متوليان امور حكومتي همواره براي تقويت و استحكام بيشتر پيوند ميان اين نظام و مراجع تقليد تلاش نمايند و همه موانع راه را نيز از ميان بردارند.متاسفانه مدتي است در پاره اي موضعگيري ها روشي بر خلاف اين سيره شرعي و عقلي مشاهده مي شود. اينكه كساني به خود اجازه بدهند مراجع معظم تقليد را به خاطر اظهار نظر درباره موضوعات سياسي و اظهارات نارواي بعضي دولتمردان تخطئه كنند نه تنها با موازين و سيره عملي بزرگان دين و انقلاب منطبق نيست بلكه كژراهه ايست كه اگر ادامه يابد اساس اين نظام را واژگون خواهد كرد و به پيدايش مكتب هاي انحرافي خطرناكي شبيه گروه فرقان و حتي بدتر از آن منجر خواهد شد.اين روش به معناي تلاش براي ايجاد فاصله ميان نظام اسلامي و مراجع ديني است همان چيزي كه خواست استعمارگران است و دشمنان اسلام و انقلاب مدت ها براي رسيدن به آن برنامه ريزي كرده اند و براي فرا رسيدن چنان مقطعي لحظه شماري مي كنند. بهيچوجه درصدد متهم ساختن اين افراد به داشتن چنين قصدي نيستيم ولي اين واقعيت را نيز نمي توان انكار كرد كه چنين سخناني حتي با چنان نيتي هم كه نباشد متاسفانه به نفع دشمنان تمام خواهد شد و آنان را براي دست يابي به اهدافشان ياري خواهد كرد.تاسف بالاتر مربوط به كساني است كه در كسوت روحانيت و با عناوين مقدس درصدد توجيه و يا حتي تقويت اين انحراف خطرناك بر مي آيند و با توسل به مغالطه و سفسطه تلاش مي كنند نقد علمي را با تعرض و گستاخي همسان جلوه دهند و از اين رهگذر خاطيان را تبرئه نمايند! اين از عوارض تشنگي قدرت است كه انسان ها را به چنين پرتگاهي سوق ميدهد.سخن از نفي مصونيت به ميان آوردن و مباحثي از قبيل عصمت مراجع تقليد را مطرح كردن اگر خوشبينانه مورد بررسي قرار گيرند شايد اين نتيجه عايد شود كه مطرح كنندگان اين قبيل سخنان از تاريخ مرجعيت بي خبرند و از نقش مراجع تقليد در جلوگيري از برخورد خطرناكي كه رژيم سفاك شاه قصد داشت با امام خميني در اولين دستگيري نمايد بي اطلاعند. به اين افراد توصيه مينمائيم تاريخ نهضت هائي كه در عراق و ايران در دو قرن اخير به رهبري روحانيت صورت گرفته است را بخوانند و به نقش بي بديل مرجعيت شيعه در مبارزه با استعمار و استبداد و حفظ استقلال اين كشورها بويژه ايران توجه كنند تا درباره مراجع تقليد اينگونه سخن نگويند.اشاره اي سربسته به اين واقعيت تلخ را نيز در اينجا لازم ميدانيم كه يكي از عوامل گستاخي امروز نسبت به مراجع عظام تقليد معلول بي تفاوتي هائي است كه اين بزرگان در برابر تعرض هاي زباني و قلمي به بزرگان روحاني در سالهاي گذشته از خود نشان دادند. جلوي اين سيل مي بايست آن روز گرفته ميشد كه با بيل ميسر بود نه روزي كه با پيل هم ميسر نخواهد بود!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]