تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820349199




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بندر گاهی در پایان


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: « بندر گاهي در پايان »شعر معاصر چک و اسلواکيقسمت اول :
شعر
شعر چك‌واسلواكي از ديرباز رابطه تنگاتنگي با شعر اروپاي غربي دارد و ريشه‌هاي آن را مي‌توان در قرون وسطي به‌ويژه آغاز مسيحيت در چك‌واسلواكي و به‌وجود آمدن ادبيات مسيحي در اين كشور دانست. ولي از قرن نوزدهم به بعد با آغاز عصر جديد در ادبيات اروپا و پديد آمدن مكتب‌هاي ادبي نوين، ادبيات چك‌واسلواكي نيز به دليل هم‌جواري با دو كشور آلمان و اتريش تحت ‌تأثير مكتب‌هاي ادبي غربي قرار گرفت. به‌طوري كه به‌راحتي مي‌توان تأثير مكتب‌هاي ادبي مثل رومانتيسيسم، رئاليسم و حتي سورئاليسم را در شعر چك‌واسلواكي مشاهده كرد. البته حركت سورئاليسم در چك‌واسلواكي به‌طور مستقل و جدا از حركت سورئاليست‌هاي فرانسوي پديد آمد و رهبران اين مكتب در چك‌واسلواكي، دو شاعر معروف اين كشور يعني «ويتسلاف نزوال» و «كارل تك» بودند كه بيانيه شعر سورئاليسم خود را شش ماه پيش از انتشار مانيفست معروف سورئاليسم توسط آندره برتون در فرانسه، در سال 1924 چاپ و منتشر كردند و بعد از آن نيز مجله‌اي به نام «سورئاليسم» چاپ و منتشر مي‌كردند. ولي بعدها ويتسلاف نزوال به فرانسه رفت و با آندره برتون آشنا شد و به همكاري پرداخت.  به‌طور كلي حادثه دو جنگ جهاني دوم در ادبيات و شعر چك‌واسلواكي بسيار مؤثر بود و موجب پديد آمدن و شيوع مكتب‌هاي ادبي جديد در اين كشور شد.وقوع جنگ جهاني اول موجب تحريك حس وطن‌پرستي در شاعران چك شد و به دنبال آن شاعراني چون ويتسلاف نزوال و كارل‌تك و ياروسلاف سيفرت به تاريخ و هويت ملي خود توجه بيشتري نشان دادند و گروهي به نام «پوئتيسم» را پايه‌گذاري كردند، كه از جنگ جهاني دوم، نزوال و تك به اتفاق پوئتيسم را رها كرده و سوررئاليسم را پايه‌گذاري كردند، كه تأثير آن را در شعر معاصر چك‌واسلواكي مي‌توان به خوبي مشاهده كرد.  اما پس از سال 1948 و پيروزي كمونيست‌ها در اين كشور شاعران چك نيز به سوي رئاليسم سوسياليستي روي آوردند كه از اين ميان مي‌توان از ويتسلاف نزوال و نيز يروسلاف هولوپ نام برد. در مقابل شاعراني چون هوربين، تساواوا و هولان به شعر مسيحي روي آوردند و برخي نيز چون ولاديمير هولان كه پيش از آن شعرهاي ملي و تاريخي مي‌سرود، به شعر عاشقانه روي آورد.  
شعر
بالاخره پس از فروپاشي كمونيسم در 1989 تحول جديدي در شعر و ادبيات چك‌واسلواكي پديد آمد و شاعراني كه پيش از آن يا به خارج از چك‌واسلواكي مهاجرت كرده بودند و يا در داخل كشور بودند ولي چاپ و نشر آثارشان ممنوع بود، توانستند در كنار ديگر شاعراني كه زمان رژيم كمونيستي در اين كشور به فعاليت ادبي خود ادامه مي‌دادند، به چاپ و انتشار آثارشان اقدام كنند. در اين مختصر گزيده‌اي از شعر چندتن از شاعران معاصر و نسل جوان شعر چك‌واسلواكي ترجمه شده است كه با هم مي‌خوانيم.  Jaroslav Seifertسيفرت از شاعران پيش‌كسوت چك‌واسلواكي است كه در سال 1901 در شهر پرو ديده به جهان گشود و مدت‌ها به روزنامه‌نگاري پرداخت و سال‌هاي زيادي از عمرش را به‌عنوان نويسندة آزاد گذراند. سيفرت، شاعري است پركار كه بين سال‌هاي 1921 تا 1970 حدود سي جلد كتاب شعر چاپ و منتشر كرده است. وي در سال 1986 ديده از جهان فروبست. ياروسلاف سيفرت از جمله شاعراني است كه نظرية ادبي منديلشتام را پذيرفت كه مي‌گويد؛شعر معماري كلمه است.  بندرگاهبندرگاهي در پايان و اميدي بسيار دل‌انگيز به صدف مرده‌اي كه بالا مي‌آيد از كشتي. ***ناخدايان آرام در گذرندغروب،از بندر مارسي با گل و لاي بندر سنگاپور بر كشتي‌هايشان. ***
شعر
كشتي‌هايي با طناب‌هايي آويخته از دكل ميان چراغ‌هاي لنزو طوطي و ميمون‌هايي كه فكر مي‌كنند هنوز در زادگاه خوداند.***درناها و زرافه‌هاي سبك گروتسك مي‌گذرند در صفي دراز تا به خواب روند در نخلستان در سرزميني ناشناخته.گلي بر دستعادت داشتم من نيز در مراسم عشاء رباني عطر بخور استنشاق كنم و حلقه‌اي از شكوفه‌هاي بهاري بپيچم بر مچ دستم و عادت داشتم صميمانه زل بزنم به آسمان و گوش بسپارم به صداي ناقوس‌ها و فكر بكنم كه همين‌ها كافي‌ست كه نبود. ***چقدر بهار گذرا شكوفه‌ها را زير پنجرة اتاقم آشفت تا مدت‌ها بعد دريابم كه شكوفه‌هاي خوشبو و تابش زن
شعر
دو چيزند دو چيزي كه از هر چيزي زيباترند در اين سرزمين نگون‌بخت***شكوفه‌، شكوفه دو شكوفة نزديك به هم. ***اما زندگي را با شتاب فراموش كردم مثل آبي كه از سر انگشتانم فروچكيد پيش از آنكه حتي بتوانم تشنگي‌‌ام را فروبنشانم. ***كجاست آن حلقة گل‌هاي بهاري امروزي كه صداي غژغژ پاشنة گور را مي‌شنوم وقتي چيزي برايم نمانده است تا بدان اعتماد كنم جز چيزهايي شبيه هيچ. وقتي خون در رگ‌هايم مي‌نالد مثل صداي طبلي كه محكوميت كسي را اعلام مي‌كند وقتي آنچه كه باقي‌مانده است يكنواخت و تكراري است و تمامي اميدها مثل قلادة سگي گر بي‌ارزش‌اند و شب‌ها بدخواب مي‌شوم. ***
شعر
چنين بود كه شنيدم كسي به آرامي بر پنجرة بستة اتاقم مي‌كوبد و آن چيزي نبود جز شاخة درخت كه در بهاران گل داده بود و چوبدستي‌هايم كه با آن روزها را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشته بودم و خودم كشانده بودم تا اينجا بي‌آنكه حتي يك بار بالي ساخته باشم از آن‌ها.   ضياءالدين ترابي تنظيم براي تبيان : زهره سميعي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن