واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نامه ای به محمدنوری زاد رضا شکیبایی/ وطن امروز برادر ارجمند جناب آقای محمدنوریزاد! با سلام وقتی مجموعه تلویزیونی «پروانهها مینویسند» را ساختید که با استقبال سرد مخاطبان و منتقدان مواجه شد با خود گفتم کاش به همان قلم خوبتان اکتفا میکردید . سالها بعد با کارهای تلویزیونی دیگرتان از جمله «پرچمهای قلعهکاوه» و «چهل سرباز» این نظر را در من تقویت کردید که برخلاف نوشتار خوبتان، در دنیای تصویر جز «اعتماد به نفس» و البته «حمایت» دستگاههای فرهنگی کشور، هنری ندارید. حالا در آخرین اثر فرهنگیتان از این قلم خوب استفاده کرده و نامهای به رهبری در تاریخ انقلاب به جا گذاشتهاید؛ اثر مکتوبی که مثال خوب دیگری است برای آنها که فقط خوب حرف میزنند و مینویسند؛ بدون آنکه در زمان اجرا – هرچند تمام اختیارات دنیای اجرایشان را در مقام کارگردان و تهیهکننده داشته باشند – آنچه باید را به جا آورند. جناب نوریزاد! گرچه این نامه به بهانه نامهتان به رهبری است – که «پدر» خطابش کردهاید- اما اصرار دارم تاکید کنم قصد دفاع از ایشان را ندارم؛ میترسم همچون شما سالها بعد منت این نوشتن را بر سر کسی بگذارم که احتیاجی به آن نداشته و ندارد. بگذارید شما را برادر خطاب کنم. برادر عزیز! گرچه دنیای نگارش به اندازه تصویر فریبنده نیست اما جنابعالی سعی کردهاید به همان سبک حقایق را دگرگون کنید. از اینجا شروع میکنم که گفتهاید «با اشاره و تایید شما و نصب جنابعالی، شیفتگان و سربازان و اطرافیان و ماموران شما بر منصبهای فراوان کشور قرار گرفتند... از شورای نگهبان تا قوه قضائیه، از فرماندهان سپاه تا فرماندهان ارتش، از امامان جمعه تا مجمع تشخیص مصلحت، از شورای انقلاب فرهنگی تا صدا و سیما هیچ منصب کلیدی نبوده که منتصبان شما در آن حضور نداشته باشند». آقای نوریزاد! برادر عزیز! درست است که برای اعتلای کشور همه دستگاهها و حتی مردم نقشهای کلیدی دارند و به هم مرتبطند اما کدامیک از اینها که نام بردهاید مستقیما مقامهای اجرایی کشورند؟ مگر نه این است که امنیت اکنون کشور مرهون عملکرد و تلاشهای فرماندهان سپاه و ارتش است و مگر ایشان جز این وظیفهای دارند؟ نگاهی به کشورهای همسایه و دیگر کشورهای اسلامی بیندازید تا متوجه تفاوتها شوید. وظیفه امامان جمعه چیست آقای نوریزاد؟ چند درصد کاستیها، مشکلات و ضعفهای کشور به خاطر کوتاهی ائمه جمعه کشور است؟ با وجود اینکه مجمع تشخیص مصلحت هم یک دستگاه غیراجرایی است اما هرگز به یاد ندارم رئیس آن که منصوب رهبر است خود را واقعا سرباز و مامور ایشان دانسته باشد. در این مناصب کلیدی(!) و محوری(!) که به زعم شما همگی با نظر رهبری انتخاب شدهاند و روحانیون بر آنها تکیه زدهاند، دولتهای آقایان هاشمیرفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد (منتخبان مردم) چه نقشی دارند؟ وضعیت کشور را به گونهای توصیف کردهاید که بود و نبود دولتهای حضرات که با رای مستقیم مردم انتخاب شدهاند و به وسیله نمایندگان مجلسی که آنها هم منتخب مردمند نظارت میشوند، هیچ فرقی ندارد! جناب نوریزاد! معصومانی هم که موفق به تشکیل حکومت شدند چون امیرالمومنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) برای اداره امور جامعه مسلمین نه از علم غیب استفاده میکردند و نه از نیروهای ماوراي طبیعت، گرچه بدان قادر بودند. ایشان هم با امکانات زمینی موجود از میان اطرافیان، شیفتگان، سربازان و مامورانشان، مسؤولان و کارگزارانی انتخاب میکردند و مسؤولیتها را بدانها میسپردند و بودند كساني که از این مسؤولیتها سربلند بیرون نمیآمدند. در دنیای واقعی، ایران هم کشوری است با ظرفیتها و نیروهای محدود که نمیتوان برای پستها و مناصب کلیدیاش هنرپیشه سفارش داد و از ایشان خواست طبق فیلمنامه رفتار کنند. تنها میتوان از میان گزینههای موجود، بهترینها را با توجه به حال افراد و تشخیص غیرمعصومانه انتخاب کرد و صدالبته چهرهها را هم نمیتوان به دلخواه گریم کرد تا به چشم شما عبوس نباشند! شما که پشتکارتان را در دنیای تصویر از دست ندادهاید، برای نمونه فیلمی مشابه حوادث اخیر انتخابات بسازید و مدینه فاضلهتان را نشانمان دهید. نشان دهید چند هزار پرسنل و سرباز انتظامی کشور را جوری گزینش میکنید که جملگی در شرایط بحران، ترس، ناامنی، آشوب، عصبانیت و شرایط پیشبینی نشده دیگر آن هم در مقابل هزارها نفر افرادی که از همسایهتان میانشان پیدا میشود تا اراذل و اوباش و تروریست و گروهکها، جوری رفتار میکنند که خون از دماغ کسی نمیریزد و هیچ دوستی به دشمن تبدیل نمیشود. البته در فیلمنامهتان لحاظ کنید غائله بر سر دروغی است که مدعیانش حتی حاضر نشدند مراحل قانونی را طی کنند و اسناد خود را ارائه دهند و پس از آن مردم را به خیابان بکشانند و حتماً نشان دهد که میلیونها شهروند تهرانی خواهان تمام شدن اغتشاشات و بازگشت امنیت و آرامش به شهر در اسرع وقت هستند. جناب نوریزاد! فتنهها ممکن است در اوج خود، حق و ناحق را خوب بپوشانند اما در این غائله، شناخت حق و ناحق به واسطه آنکه دشمنان قسم خورده نظام و غرب که هرگز با اسلام کنار نخواهند آمد علنی و به وضوح جانب یکی را گرفته بودند، کار سخت و پیچیدهای نباید میبود. از این جهت است که تعجب میکنم چطور تعجب میکنید در عبرت گرفتن از تاریخ و الگوسازی از حسین(ع) و عوام و خواص عاشورا مثال میآوریم. برای عبرت گرفتن از تاریخ نیازی نیست خود امیرالمومنین(ع) باشیم، کافی است با تعریف جبهه حق و باطل، جایگاه افراد را بشناسیم. مگر جز این است که انقلاب ما امتداد قیام حسینی بود و شهدایمان پیروان حسین؟ و مگر نه اینکه هر آن کس درصدد حذف این نظام و انقلاب برآید در جایگاه یزید و یزیدیان است؟ شما بگویید با کدام حادثه و زمامداران تاریخی، خود را، نظام جمهوری اسلامی و ولایتفقیه را مقایسه کنیم که به شما برنخورد؟ نشانمان دهید – در فیلمتان – به قانونشکنان، فتنهگران و منتشرکنندگان بذر کینه و نفرت چه القابی میدهید و با کدام حادثه تاریخی مقایسهشان میکنید. چه شما خوشتان بیاید و چه نه، ما مقایسه میکنیم و از تاریخ عبرت میگیریم و برای این عبرتگیری، نزدیکتر از دوران امیرالمومنین(ع) و سیدالشهدا(ع) به دوران خود پیدا نمیکنیم و این یکی دانستن امتدادها را از امام(ره) آموختهایم. برادر عزیز آقای نوریزاد! ای کاش وقتی از کشورهای همجوار صحبت میکردید که اکنون «به التماس از آنها تکنولوژی میخریم»(!) واضحتر میفرمودید مقصودتان کدام کشورها هستند؛ عراق، افغانستان، پاکستان، همسایگان دریای خزر یا پادشاهیهای فاسد عرب؟ ای کاش وقتی از یأستان حرف میزنید و قید میکنید نیروگاه هستهای را شاه هم میتوانست برایمان فراهم کند، به یاد میآوردید شعار انقلاب «استقلال» بود. انقلاب، فوران شرف و غیرت ایرانی بود بر نامردان اجنبیپرست ناموسفروشی که اجازه خود و مردم تحت سلطه را از سفرای انگلیس و آمریکا میگرفتند. گفتید روزنامهها به جرم نقد عملکرد رهبری بسته شدهاند؛ هرچه فکر کردم نفهمیدم زیر پا گذاشتن قانون اساسی و نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) نقد رهبری بود یا تاکید بر پوسیدگی دین؟ چماقدار خواندن سیدحسن نصرالله همزمان با جنگ 33 روزه یا حلال دانستن خون حسینبنعلی(ع) به خونخواهی کفاری که پدرش در جنگها کشته بود؛ کدام از این بیشمارها که روزنامههای مورد اشارهتان به آن میپرداختند، نقد رهبری بود؟ نامهتان به رهبری نشان داد، تصور میکنید دنیای واقعی ایران هم فیلم سینمایی است یا سریال تلویزیونی که در آن کارگردان و تهیهکننده به هر کاری قادر است تا آنجا که چهره ائمه جمعه را هم میتوان به دلخواه و سلیقه(!) تغییر داد. آقای نوریزاد! شما این فیلم را با تمام خصوصیات دلخواهتان« درست» بسازید، ما از شما قبول میکنیم. ***برادر عزیز! سخن را به درازا نمیکشانم که حرف برای گفتن بسیار است اما اینگونه که منطق شما حکم میکند و پیش میرود، لاجرم باید حسنبنعلی(ع) را هم -نعوذبالله- به بیعرضگی متهم کرد که خلافت و حکومت را به معاویه واگذار کرد و پدر بزرگوار او حضرت بوتراب(ع)، صفین پیروز را آنگونه به پایان رساند که در لشکرش آنچنان اختلاف و چنددستگی پیش آمد که جز به کشتار جنگ نهروان فتنه خاموش نشد. آقای نوریزاد! با توجه به پشتکارتان فیلمی بسازید و مدینه فاضلهتان را نشانمان دهید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]