تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835361605




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرباز و عصا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سرباز و عصاقسمت اول ( عصا گفت سلام ! )قسمت دوم :
غروب
هنگام غروب خورشید، چندین مایل در طول دشت پیش رفته بودند. سرباز عصا را کناری گذاشت و برای غذا دام پهن کرد. در زمانی که یک کمپ را تدارک ‌دید، چادر ‌زد و برای آتش چوب خشک برید، یک خرگوش صید کرده بود. آن را به آهستگی کباب کرد، و از آن‌جایی که به ران علاقه‌ی فراوان داشت، اول هر شش پا را خورد و به همراهش سه دم کوچک که با مقدار کمی نمک از یک قوطی حلبی کباب شده بود. مثل یک کهنه‌سرباز، غذایش را در سکوت خورد و تمامی توجهش را به آن معطوف کرد.وقتی سیر شد و دوباره حال حرف زدن پیدا کرد گفت: «خوب، تو این‌جا وسط این بیابونی که خدا هم فراموشش کرده چیکار می‌کردی؟»عصا که در سمت دیگر آتش کمپ، در زمین فرو رفته بود، و به همین دلیل صاف و راست ایستاده بود: «من از دست یه سرباز که خیلی شبیه تو بود، افتادم. اون موقع اوضاع و احوال بدی داشت. شک دارم که هنوز هم زنده باشه.»سرباز اخم کرد و گفت: «تو کاملا هم یه وسیله‌ی عادی نیستی.»«نه، نیستم. به طور خلاصه، جنگ‌های سرتاسر زمین با اسلحه‌های ابتدایی انجام می‌شن. روشن شده که جنگ به اندازه‌ موتور احتراق داخلی برای طبیعت ضرر داره. بنابراین ...»«موتور احتراق داخلی؟»«بی‌خیال. خیلی پیچیده است. به هر حال چیزی که سعی می‌کنم بگم، اینه که تکنولوژی وجود داره، حتی اگر قرار نباشه ازش استفاده‌ای بشه. بنابراین اون‌ها تقلب می‌کنند. طرف تو، طرف مقابل. همه تقلب می‌کنند.»«چطوری؟»«من از دست یه سرباز که خیلی شبیه تو بود، افتادم. اون موقع اوضاع و احوال بدی داشت. شک دارم که هنوز هم زنده باشه.»«برای مثال شمشیر خودت. بیارش بیرون. بذار یه نگاه به‌اش بندازیم.»او شمشیر را بیرون کشید. نور آتش بر سرتاسر سطح آن می‌درخشید.«آلیاژ تنگستن- سرامیک- تیتانیوم. خودبه‌خود تیز می‌شه و هیچ‌وقت هم زنگ نمی‌زنه. می‌تونی بکوبیش روی یه تخته سنگ گرانیتی، ولی نمی‌شکنه. درست می‌گم؟»«این شمشیر خوبیه. نمی‌تونم بگم از چی ساخته شده.»«تو این مورد به من اعتماد کن.»«با این وجود ... تو از این شمشیر قدیمی من هم خیالی‌تر هستی. مثلا، این نمی‌تونه حرف بزنه.»عصا گفت: «ممکنه. شورای هفت این روزها از روی ناچاری یه کم بیشتر مخفی کاری می‌کنه.»«این مدل حرف زدن نه چیزیه که قبلا شنیده باشم، نه می‌تونم اون رو بفهمم.»«معنی‌اش به سادگی یعنی این که احتمالا اون‌ها دارن از اسلحه‌های پیچیده‌ای استفاده می‌کنند که پیمانِ جنگ مجاز نمی‌دونه. روی محاصره حساب زیادی باز شده. دوک آهنی هر چیزی که داشته رو توی اون گذاشته. اگر شکست بخوره، اون وقت بدترین چیزی که شورای هفت می‌تونه انتظارش رو داشته باشه مجازات مالی و جریمه است. تا زمانی که از موشک‌های تاکتیکیِ اتمی یا ویروس‌های خود-برنامه‌ریز استفاده نکنند، آن قدرت‌ها حمله نمی‌کنند.»
سرباز و عصا
«موشک‌های تاکتیکیِ اتمی و ویروس‌های خود- برنامه‌ریز؟»عصا گفت: «دوباره می‌گم، موضوع پیچیده‌ است. ولی متوجه شده‌ام داری خمیازه می‌کشی. چرا آتش را کپه نمی‌کنی و دراز نمی‌کشی؟ یه کم بخواب. صبح می‌تونیم بیشتر حرف بزنیم.»  ادامه دارد...مایکل سوان ویک  / شیرین سادات صفوی   تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن