تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828827780




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تمام شاعران بی سرزمین


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تمام شاعران بی سرزمینچند غزل از " حافظ ایمانی" غزل اول :
ابر
شاعران اندوهگین... اندوهگین‌اند آه ای مردم تاجر تردید بازار یقین‌اند آه ای مردم شاعران بار رسالت را به دوش درد بردند و... وارث تكفیر آیات مبین‌اند آه ای مردم عالمان بی‌عمل شاید... ولی هم‌صحبت غیب‌اند شاعران روزگارِ ما همین‌اند آه ای مردم طالعِ موزون و ناموزونشان نحس است و معمولاً ـ با سیاهی با قمر در عقرب هستی‌ قرین‌اند آه ای مردم گاه هشیارند و گاهی مست! گاهی خوش، زمانی بد! راستش اما نه آن‌اند و نه این‌اند آه ای مردم آسمان یك‌رنگ و تنها اینكه تنهایی... كه تنهایی... چون تمام شاعران بی‌سرزمین‌اند آه ای مردم 
دریا
غزل دوم : فرزانگان نیامده دیوانه می‌شوند اسطوره‌ها كنار تو افسانه می‌شوند چون رودها كه بی‌تو به دریا نمی‌رسند با آب تشنگان تو بیگانه می‌شوند دریا به قطره، كوه به شن، آسمان به آه منظومه‌ها به پای تو ویرانه می‌شوند حرف از فنا نزن كه در آغوش آتشت زرتشت‌های سوخته پروانه می‌شوند وقتی كه پلك می‌زنی از كوچه‌های مست داروغه‌ها مراقب میخانه می‌شوند نه مهرگان‌ِ شعله... نه نوروزِ هفت‌سین این روزها بدون تو زیبا نمی‌شوند غزل سوم :
باغ
لیلانه‌های* زخمه‌نوازانِ پُرغمت شرحی است بر نزول مزامیر مبهمت شرحی است از خلود خراسان خلسگی تا نخجوان بارش اشكان نم‌نمت تاریخ را به هم زده چشمان محض تو در بیهق نظاره‌ام از بیش و از كمت صد بار باید از لبة تیغ بگذرند! سرها مگر شوند بدین‌گونه محرمت انگشت‌های معجزه‌ات را اشاره كن! ای شعله‌خیزِ آتش زرتشت در دمت تشدید نام توست، دفم را دو نیمه كن! دریا دو شقّه می‌شود از اسم اعظمت تعجیل كن، ارادة طوفان تشنگی! تا جان بگستریم در انفاس مقدمت 
کوه
غزل چهارم : چه داشت رستم و چه شد قبور كوه‌ها؟ و عاشقان تیشه‌مرده از عبور كوه‌ها؟ دوباره باز این اتاق زیر شیروانی و... دوباره باز من كه زل زدم به دور كوه‌ها كه چشم‌های خیس شاعرانه‌ام شراب را ـ درست زد به جام سنگی صبور كوه‌ها منم كه در درخت‌ها ظهور می‌كنم، بیا به وادی مقدس اَلستُ طور كوه‌ها فرازی از نشیب خنده‌های آسمانی‌ام زمین به ضرب دره‌ها، زمان به زور كوه‌ها زبان اگر فصیح شد... صریح شد... مسیح شد! زبان اگر بریده شد بگو زبور كوه‌ها مراقبان آیه‌های بی‌چرای عشق را مگر تو امتحان كنی، مگر تنور كوه‌ها قسم به قدر غربتم، به تنگ‌بودِ فرصتم هنوز ایستاده‌ام هلا غرور كوه‌ها! غزل پنجم:
سخن
در دشت‌های استجابت هوی من باش یعنی بیا صیاد من... آهوی من باش بی‌مهرة ماری پر از رمل و پر از جفر جادوی من جادوی من جادوی من باش پرپر زدم در كوچه‌های بی‌پرستو بالی ندارم، شانة گیسوی من باش مجروح و خسته، زخمی و پیر و زمین‌گیر بگذار برخیزم، بیا زانوی من باش شهدی نمی‌جوشد از این انبوه‌ِ اندوه زنبور كوهی می‌شوم، كندوی من باش شمشیر تبریز نگاهت را برقصان چرخی بزن! در جنگ رویاروی من باش من خون اسماعیل را در چشم دارم آماده شد قربانی‌ات، چاقوی من باش هرگاه می‌خندم، سمرقند لبم شو در خشم اما كوفة ابروی من باش عمرم اگر كوتاه شد، بختم بلند است چشمم اگر بیمار شد داروی من باش هرچند تنها بقچه‌ای از شعر دارم در حجلة دلواپسی بانوی من باش ٭: آوازهای بومی عاشقانه‌ای كه پیران روستایی عموماً با دوتار و تنبور می‌خوانند و می‌نوازند.تهیه و تنظیم : مریم امامی - تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن