واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ايران - دكتر علياكبر ولايتي: دير زماني است كه آمريكا و اسرائيل و طرفداران و متحدانشان ميكوشند تا منطقه را به سمت و سوي موردنظر خود سوق دهند، اما عملا شرايط به گونهاي پيش ميرود كه نتيجه كار برخلاف نظر و هدف آنان شكل بگيرد. براي تبيين چرايي اين حالت بايد به عواملي چند توجه داشت: ضعف فزاينده تئوري تاسيس اسرائيل اساسا هر جريان باطل و مبتني بر زورگويي و پايمالكردن حقوق ملتها سرانجام، خود را در بنبست خواهد يافت. تئوري اسرائيل بزرگ يعني از نيل تا فرات ديگر زمينهاي براي تحقق ندارد. ايده اسرائيل قدرتمند نيز در پس شكستهاي مكرر آن در دو دهه گذشته و بروز ناتوانيهاي بسيار در اين نظام نوپا اما فرسوده عملا منتفي شده است و عمر اين آرزوي آقاي پرز- كه طراح آن بود- با عمر وي به پايان خواهد رسيد. از سوي ديگر طرح دو دولت – كه البته اسرائيل از سال 1967 تاكنون از پذيرش آن سر باز ميزند – حتي در صورت پذيرش از سوي اين رژيم، ديگر نميتواند به عنوان يك سنگر دفاعي براي حفظ موجوديت يك دولت يهودي به كار رود زيرا افزون بر تداخل اجتماعي ميان فلسطينيان و يهوديان تركيب جمعيتي نيز روندي را طي ميكند كه به زيان اسرائيل عمل خواهد كرد؛ از يكسو تعداد فلسطينيان رو به افزايش است (يكي از بالاترين نرخهاي رشد جمعيت در سطح جهان) و از سوي ديگر از آغاز انتفاضه دوم (2000) تاكنون عملا مهاجرت معكوس موجب شده است. فقدان كارايي كشورهاي عرب طرفدارغرب كاركرد اين كشورها براي غرب در آن بود كه زمينه سازش با اسرائيل را فراهم كرده و سپس حضور آن در منطقه را عادي كنند. اما عملا به دليل ماهيت تماميتخواه اسرائيل آنها نتوانستند گام مهمي در اين مسير بردارند و باتوجه به افكار عمومي ملتهاي منطقه نيز قادر نبودند صلح دلخواه اسرائيل يعني تحميل اراده آن به كشورهاي منطقه را پيش ببرند. عاديسازي حضور اسرائيل نيز با سد بسيار مستحكم اعتراض عمومي ملتهاي منطقه برخورد كرد و عملا به شكست انجاميد. ناتواني آمريكا و اسرائيل در مقابله با موج عظيم بيداري اسلامي جنبش روبهرشد بيداري اسلامي توانست قدرت خفته ملتها را به صحنه آورد و عملا آن را به قدرتي شكستناپذير مبدل كند. پيروزي حماس در غزه و در دستگيري اداره آن يك سرفصل مهم در روند ناكاميهاي پيدرپي آمريكا و اسرائيل به شمار ميآيد كه در چارچوب فوقالذكر، معناي خاص خود را دارد. آنچه ماه گذشته در غزه اتفاق افتاد يك پديده تاريخي بود. اين پديده مرحلهاي جديد از سير تكاملي مبارزه مردم فلسطين را به نمايش گذاشت و ميتوان آن را رويدادي اجتنابناپذير دانست. چنان كه در خبرها بارها تكرار شده بود، حماس تمايلي به درگيري با فتح نداشت و سعي كرد با خويشتنداري مسير دولت وحدت ملي را حفظ كند و درست در خلاف اين جهت، اسرائيل و آمريكا بارها از همكاري با اين دولت سر باز زدند و در اين ميان بخشي از گروه فتح، زمينهساز جدايي و اختلاف در دولت وحدت ملي شد. جنبش فتح به عنوان موثرترين سازمان تشكيلدهنده حكومت خودگردان، خود ساختاري دوگانه دارد. بخشي از اين جنبش همچنان به آرمان اصيل مبارزه براي آزادي فلسطين (آرماني كه فتح براساس آن شكل گرفت) پايبند است و بخشي ديگر كه به وضوح نقش آن در برانداختن آتش اختلاف فتح و حماس هويداست؛ از آرمان آزادي فلسطين گذر كرده و به همپيمان اسرائيليها تبديل شده است و البته يكي از مهمترين دستاوردهاي تسلط حماس بر غزه، دستيابي به اسناد رسمي خيانت اين بخش از جنبش فتح به مردم و مقاومت فلسطيني و حتي مرحوم ياسر عرفات بود كه منتشر شده است. از بعد بينالمللي آتش اختلافاتي كه در غزه برافروخته شد، نتيجه الگويي بود كه اسرائيل و آمريكا براي كنترل مقاومت دنبال ميكردند. اين مدلسازي پيش از اين از سوي اسرائيل درمورد لبنان هم دنبال شد كه هوشياري حزبالله مانع موفقيت آن بود. اجراي اين الگو درمورد حكومت خودگردان فلسطين با محدودسازي دولت، سردي حماس و سپس دولت وحدت ملي فتح و حماس آغاز شد و با تلاش براي اختلافافروزي گروههاي امنيتي وابسته فتح به اوج رسيد. از نكات قابلتامل و برجسته تحول اخير اين است كه پس از قريب 80 سال، از زمان تاسيس نهضت اخوانالمسلمين توسط حسنالبناء، براي نخستينبار يك گروه اخواني (حماس) ميتواند در يك بخش از هسته اصلي خاورميانه به حاكميت دست يابد كه به لحاظ جغرافيايي سياسي، بخشي از حوزه فرهنگي– سياسي مصر محسوب ميشود، اخوان اينك قادر است حكومت حماس در غزه را به عنوان الگو به ديگر جوامع عربي خاورميانه معرفي كند؛ و البته با چنگ و دندان از آن محافظت خواهد كرد. با شناختي كه از منطقه خاورميانه وجود دارد و وقوف بر قانونمندي حاكم بر تحولات فلسطين، ميتوان گفت كه حكومتهاي عربي بهطور عام و دولت خودگردان آقاي ابومازن به طور خاص، در آيندهاي نهچندان دور چارهاي جز انطباق خود با شرايط جديد نخواهند داشت. در پي يك دوره پر فراز و نشيب و آكنده از تنش و آرامش، در نهايت فتح و حماس در يك آزمون تاريخي و دشوار عملا روياروي يكديگر قرار گرفتند و حماس پيروز ميدان بود. حال دولت آقاي ابومازن پرداخت حقوق كارمندان بسيار دولت را آغاز كرده است و ديگر حماس مسئوليتي در اينباره ندارد. لذا ميتوان گفت كه مشكلات اقتصادي حماس عملا نسبت به گذشته به شدت كاهش يافته است. تحريم غزه نيز نه تنها نسبت به گذشته افزايش نيافته بلكه روند شكست آن آغاز شده و لذا از مشكلات حماس در اداره امور غزه نسبت به گذشته به شدت كاسته شده است. از سوي ديگر حمايت گسترده ملتهاي عرب و مسلمان از حماس كه اينك به عنوان نماد مقاومت شناخته ميشود موجب تقويت بيشتر آن خواهد شد. البته اين همه بدان معنا نيست كه گروههاي اسلامي يعني حماس و جهاد اسلامي براي ادامه راه خود با هيچ مشكلي مواجه نخواهند بود بلكه برعكس، شايد با مشكلات جديد و بيسابقه ديگري رويارو شوند. مردم فلسطين و گروههاي مبارز در طول تاريخ پرفراز و نشيب خود همواره با مشكلات و مصائب فراوان دست به گريبان بودهاند ولي ميتوان تحولات اخير را يك گام بلند به سوي كمال و به معناي احقاق حقوق غصبشده فلسطينيان بهشمار آورد؛ هرچند راه به غايت سختي پيشروست. در اين روند آنچه مهم است شكست شديد اسرائيل و آسيب فراواني است كه از طريق سيطره حماس بر غزه بر پيكره اين رژيم وارد خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]