واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سیزده ساله بودم که رمان «ارباب حلقهها» را جلد به جلد در یک تعطیلات طولانی و عمومی آخر هفته خواندم. روی کاناپه، روی تختخواب، توی دستشويي، مطلقاً از خود بیخود شده بودم. این جملات «مارک هادون» است درباره رمان سه جلدی «ارباب حلقهها». او اسم این حالت خود در زمان خواندن سه جلد از« ارباب حلقهها» را میگذارد: «حالت رستگاری». میگوید بعد از آن همهاش به دنبال تجربة دوبارة این حالت بود؛ حالتی که دوباره او را «به آن باغ اسرارآمیز هدایت کند.» اما میگوید فقط به دیواری آجری رسید. مارک هادون از این جا تصمیم گرفت که خودش نویسنده شود. او نویسنده رمان شگفتانگیز «ماجرای عجیب سگی در شب» است. اگر هنوز این رمان را که در سال 1384 توسط نشر افق چاپ شده، نخواندهاید، حتماً بخوانید. اگر هم که خواندهاید بهتر میتوانید معنای این جملات را درک کنید. من هم چيزي شبيه «حالت رستگاري» هادون را تجربه کردهام. اسمی که «هادون» انتخاب کرده، خیلی عمیق است. من نوشتهام «خواندن» میتواند ما را با لذتهایی یا خوشبختیهایی آشنا کند که تا به حال تجربهاش نکردهایم؛ همین که کتابی بتواند با خوانندهاش چنین کند که در همه جای زندگیاش حضور داشته باشد: در کاناپه، روي فرش، روی رختخواب، در دستشويي. آن چنان این حالت لذیذ و نایاب است که آدمیزاد میخواهد یا آرزو دارد که دوباره آن را تجربه کند. من قبل از خواندن این جملات مارک هادون، «ارباب حلقهها» را خوانده بودم. وارد شدن به اولین حلقه، دشوار است. باید آرام آرام خودت را وارد حلقه کنی. بهتر است مقدمه جلد اول را که از صفحه 1 تا 61 است، فعلاً بگذاری کنار. این مقدمه خیلی مهم است. میتوانی بعد از پایان جلد سوم یا نه، بعد از پایان جلد اول برگردی به مقدمه تا با جزئیات داستان، مکانها و شخصیتها و اقوامی که در کتاب نقش دارند، آشنا بشوی. هر کدام از آنها یک تاریخچه جالب دارند. شاید برای مارک هادون که خودش انگلیسی است و در آن سرزمین زندگی کرده و با ادبیات افسانهای آن آشنا است، خیلی سادهتر و ملموستر باشد. اما برای من و تو که خوانندة ایرانی هستیم، به این سرعتی که در مارک هادون اتفاق میافتد، نیست. باید برای رسیدن به آن حالت رستگاری یا آن لذت خاص و رؤیایی خواندن« ارباب حلقهها»، به خودت و به خواندن زمان بدهی. اگر ندهی، اگر نتوانی خودت را به «حلقه» متصل کنی، این تو هستی که فرصت و امکان به دست آوردن «حلقه» یا «حلقهها» را از دست دادهای. اگر بتوانی ذهنت را از طریق خواندن از حلقة اول عبور بدهی، آن وقت تو هم یکی از «یاران حلقه» خواهی شد. هر کدام از این سه حلقه داستانی، تو را وارد سرزمینهایی میکند که هیچ تخیلی تا به حال به آن نرسیده. جی. آر. آر.تالکین خودش «ارباب حلقهها» است. او برای تو سرزمینها، شخصیتها و ماجراهایی میسازد که نمیتوانی باورشان نکنی. مهمترین قدرت جادویی تالکین هم همین است. او میگوید مهم آفریدن یک خورشید سبز نیست. خیلیها میتوانند این کار را بکنند؛ میگوید مهمترین کار نویسنده، خلق باور این خورشید سبز است. او با تکتک شخصیتهایی که میآفریند چنین کاری میکند. از «گندالف» افسانهای بگیر تا «گولوم» و «استرایدر»، «تامبامبادیل» که از طریق آواز خواندن با درختان سخن میگوید. او ارباب بیشهها و آب و تپهها است، همراه با بانو گلدبری که میگوید: «من گلدبری هستم، دختر رودخانه» و شخصیت عجیب «گولوم» که تنها عزیزش در این جهان «حلقه» است، فقط او را «عزیزم» خطاب میکند. تالکین میگوید: نویسندهای که بتواند خالق آن «باور» باشد، «خالق ثانی» است. و او کاری کرده با ارباب حلقههایش که تو نمیتوانی به هیچ کدام از اجزای داستانش شک بکنی. تو تک تک آنها را باور میکنی. و میرسی به این جا که او خودش و فقط اوست که ارباب واقعی حلقة نویسندگی است. او «خالق ثانی» است. اگر بتوانی وارد «حلقهها» بشوی، پا به پای گولوم، گندالف و مثل سام مگی و فرودو، آن وقت میتوانی به راز «خواندن» دست پیدا کنی. میتوانی با مفهوم «حالت رستگاری» کمی تا قسمتی آشنا بشوی. میتوانی ببینی که هری پاترها و نبرد با شیاطین و سرزمین اشباح، درختهایی هستند که هر کدام ریشههایشان در خاک «ارباب حلقهها» است و حتی رمان «ماجرای عجیب سگی در شب» ریشه در«ارباب حلقهها» دارد. مارک هادون میگوید برای رسیدن به آن حالت رستگاری بود که نویسنده شد، تا بتواند خودش در ساختن آن حالت نقشی داشته باشد. «ارباب حلقهها» اولش سنگین است. کُند پیش میرود. اما ناگهان وارد دور حلقهها میشود و تو را در هر لحظهاش دچار شگفتی و حیرت میکند. حلقه را بردار. نترس. «فرودو» یک هابیت کوچک است. او میترسد، اما آن را برمیدارد. و حالت «رستگاری» را تجربه میکند. مارک هادون 13 ساله است. حلقه را برمیدارد. وارد آن میشود و ... حالا نوبت توست. حلقه را بردار و بخوان. ارباب حلقهها را. ارباب حلقهها جلد اول: یاران حلقه/ جلد دوم: دو برج/ جلد سوم: بازگشت شاه نویسنده: جی. آر. آر. تالکین مترجم: رضا عليزاده ناشر: روزنه درباره نويسنده جان رونالد روئل تالكين در سال 1892 در افريقاي جنوبي به دنيا آمد، اما پدر و مادرش هر دو انگليسي بودند. تحصيلات او در زمينه ادبيات انگليسي بود و پس از تمام شدن تحصيلاتش استاد دانشگاه شد. تالكين در سال 1937 داستان «هابيت» را منتشر كرد. پس از موفقيت اين كتاب، به آفرينش سهگانة (تريولوژي) مشهورش يعني «ارباب حلقهها» مشغول شد. نوشتن اين سهگانه دوازده سال طول كشيد. اما حاصل اين تلاش عاشقانه محبوبيت و معروفيت جهاني بود. نويسندگان و شاعران بسياري تالكين و آثار او را ستودهاند. از جمله: «دبليو. اچ. اودن» شاعر امريكايي و «سي. اس. لوئيس» نويسنده انگليسي. اقتباس سينمايي از «ارباب حلقهها» باعث شد كه كسان بيشتري با اين نويسنده خلاق و دنياي فانتزي او آشنا شوند. اين نويسنده در سال 1973 با جهان هستي خداحافظي كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]