تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835223758
بطن زبان فارسي عشق است
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مرتضي اميري اسفندقه معتقد است بطن زبان فارسي عشق است، زيرا اين زبان در هيچ موضع و موضوعي نخواسته از عشق فاصله بگيرد؛ در عرفان، سياست، اجتماع و حتي اقتصاد عاشق بوده و اگر جز اين بوده تقلب كرده و دروغ گفته است. مرتضي اميري اسفندقه، بيش از شاعري خود را معلم ساده ادبيات فارسي و خدمتگذار اين زبان ميداند. وي در گفتوگو با خبرنگار فارس، عشق و صلح را از دغدغههاي خود معرفي ميكند و معتقد است در زماني كه هنوز مدرنيته و مفاهيم آن باب نشده بود، شاعران ايراني در هسته شعر خود صلح را پرورش ميدادند. اهداي جايزه صلح نوبل از دست كساني را كه خود برپا كننده آتش جنگ هستند، آن هم در روزگاري كه جهان از جنگ متورم شده است، مسخره ميداند. از نظر وي شعر و شاعر ايراني خوشه پروين است و نيازي به اين ستارههاي كوچك ندارد. او هسته شعر فارسي را چيزي جز عشق، صلح، امنيت، دوستي و آرامش نميداند. اين شاعر نگاه جهان را نسبت به زبان فارسي نگاهي تنگنظرانه ميداند و معتقد است جهان امروز بايد براي شناخت زبان فارسي نقابش را بردارد وگرنه باور كند، شناخت شعر فارسي قابليت و اهليت ميخواهد. البته اين را هم ميگويد كه ما زمان زيادي است كه در برابر زبان فارسي كوتاهي كردهايم و گاهي آن را نديده ميگيريم. * كسي كه فهم نوگرايي ندارد، شعر پارسي را نميشناسد مرتضي اميري اسفندقه در ابتداي گفتوگو با خبرنگار فارس درباره شعر فارسي و جايگاه سبك هندي در شعر معاصر ميگويد: «هيچ دورهاي در ادب پارسي نبوده است كه شاعران آن دوره متوجه نوگرايي نبوده و از آن غافل شده باشند. ادبيات پارسي را بدون نوگرايي ديدن، نفهميدن ادبيات پارسي است. كسي كه فهم نوگرايي ندارد هرگز نميتواند شعر پارسي را بشناسد و بفهمد، چرا كه شعر پارسي با نوگرايي همنفس، همگام و همزاد است. شاهد آن كه «حين سخن تازه بگو تا دل و جان تازه شود/ وا رهد از هر دو جهان بي حد و اندازه شود، يا فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو دراندازيم».» اسفندقه سبك هندي را از جمله زيباترين سبكهاي فارسي ميداند كه در گستره ادبيات فارسي به دست آمده و كشف شده است. وي در مخالفت با اين نظر كه سبك هندي در ايران كمتر مورد اقبال بود است ميگويد: «متأسفانه اعتقاد بر اين است كه سبك هندي در ايران كمتر مورد اقبال بوده است، اما ما ميتوانيم بگوييم حتي قبل از به وجود آمدن سبك هندي، ويژگيهاي اين سبك در شعر بسياري از شاعران وجود داشته است و حتي برخي از ويژگيهاي اين سبك را ميشود در شعر رودكي هم پيدا كرد مانند «دل من ارزني عشق تو كوهي/ چه سايي زير كوهي ارزني را». ما رگههايي از اين سبك را حتي در شعر حافظ و خاقاني هم ميبينيم.» وي درباره اهميت و جايگاه اين سبك در شعر فارسي اضافه ميكند: «در ميان شاعران معاصر هم شايد نه به سبك هنديِ صرف بلكه با توجه و تأمل بر سبك هندي بسياري از شاعران امروزي اين سبك را در اشعار خود دارند. بي اغراق اگر غزل معاصر امروز ما سايه صائب تبريزي و بيدل دهلوي را بر سر نداشت شايد نميتوانست خود را آن گونه كه بايد پيدا كند.» * سبك هندي از مردميترين انواع شعر است شاعر «قتيل قبيله» در تأكيد بر مهجور نبودن سبك هندي در بين مردم ميگويد: «سبك هندي نميتواند مهجور باشد، چرا كه يكي از ويژگيهاي اصيل سبك هندي استفاده از زبان مردم كوچه و بازار است و اين البته يكي از ويژگيهاي زبان پارسي است كه در واقع رويكرد مردمي دارد. شايد يكي از دلايل اين تصور اين است كه شاعراني كه به سبك هندي شعر ميگويند ذاتاً اهل جاهطلبي و شهرتطلبي و اهل تريبون، مصاحبه و تلويزيوني شدن نيستند و درباره شعر خود دار دار نميكنند. شايد يكي از دلايل تا حدودي مهجور بودن اين سبك در جامعه ما اين باشد وگرنه اين سبك از مردميترين انواع شعر است. به نظر من اين از موهبتهاي اين سبك است چرا كه اگر شعر فارسي قرار باشد به سمت خودنماييها و خودآراييها برود واقعاً به بيراهه رفته است.» اسفندقه درباره وظيفه شاعران فارسي زبان تأكيد ميكند: «شاعران سبك هندي و شاعران همهي سبكها موافق با جاهطلبي نيستند و اين وظيفهاي است براي مراقبت از كيان كلام شعر فارسي. اين براي يك شاعر عيب است كه به دنبال نام و شهرت باشد. يك شاعر پارسي اهل تفكر و تأمل است و اين مقوله در سبك هندي با توجه به خصوصيات آن خيلي بارزتر است. ما با مطالعه سبك هندي متوجه اين امر ميشويم و در نمونههاي سبك هندي معاصر هم بسيار از اين دست داريم، به عنوان مثال: چون خودآرايان نيستم در بند تغيير لباس/ سرو بستان نيستم اما قباي من يكي است ... بالش پر كي طمع داريم از اين چرخ خسيس/ زير سر چيزي كه بايد داشت دست حاجت است.» وي در ادامه اشاره ميكند: «به طور كلي سبك هندي مخالف خودآرايي و خودنمايي شاعر است و كسي كه به ژرف ساخت و بطن اين سبك پي برده باشد، اصلاً در دنيايش شهرت طلبي جايي ندارد. اگر بيدل در اين شعر: «قبول عام نتوان ريخت مقبول كمال/ آن چه تحسين ديدهاي اين عمر دشنام است و بس» از عام نام ميبرد ساير شاعران نميخواهند حتي مقبول خاص باشند. شاعر فقط براي سرايش بهتر و نه براي محبوبيت و مقبوليت، تلاش ميكند.» شاعر «بازوان مولايي» اقبال دوباره شاعران معاصري چون فيروزكوهي و رهي معيري از سبك هندي را شاهدي بر ريشهدار بودن اين سبك در ادبيات پارسي ميداند و درباره وضيت فعلي اين سبك در شعر فارسي ميگويد: «در دورهاي بسياري از بزرگان متوجه سبك هندي شدند و به آن رو آوردند، اما در زمان فعلي اگر گمان ميشود كه ما ديگر اصلاً كسي را نداريم كه بتواند به اين سبك شعر بگويد، كمي بي انصافي است. البته كساني كه واقعاً بتوانند در شعرشان به سبك هندي نوگرايي داشته باشند را نداريم، غير از محمد ميرزا قهرمان كه نه تنها سبك هندي منتصب به صائب را درست شناخته و معرفي كرده است، بلكه صحيحترين و سليسترين شعر را به اسلوب سبك هندي، توأمان با نوگراييهاي عصر حاضر ارايه داده است و كتاب «حاصل عمر» او را بهترين سند بر اين ادعا ميداند.» وي درباره بهرهگيري شاعران امروزي از سبك هندي ميگويد: «شاعران امروزي در هر دو حوزهي سبك و محتواي از سبك هندي استفاده ميكنند، به عنوان مثال اين بيت از استاد قهرمان "بدزد سر را كه باد بيرحم/ به تازيانه مرا ادب كرد/ كه همچو پيچك ز روي ديوار/ سري به بيرون كشيده بودم " كه هم در وزن تنوع ميبينيم و هم در مضمون بسيار نو و بديع است و اين تازگي در تصويري كه ارايه داده شده است هم وجود دارد. اين بيت حاصل نگاه خود شاعر است. اين شعر در گستره سبك هندي معاصر يك اتفاق كاملاً بديع و بيسابقه است.» * شعر پارسي به سمت صيانت از زبان فارسي رفته است اين شاعر در ادامه به اسلوب درست شعر و ورود بيشگون برخي اشعار بيوزن به عرصه شعر فارسي اشاره ميكند و ميگويد: «سرايش اشعار پارسي به سمتي رفته است كه جرياني را به وجود آورده كه صيانت زبان فارسي است و ما ميتوانيم بگوييم كه سرايش شعر چه به سبك هندي، عراقي يا به سبكهاي ديگر به شرط اين كه با همان اسلوب درست شعر پارسي سروده شده باشد، توأمان با نوگراييها نوعي مراقبت از زبان پارسي است. آن هم در دورهاي كه شعرهاي ترجمه، بيموسيقي، بيوزن كه هيچ ربطي به كلام و مرام شعر پارسي ندارند، حمله كردهاند كه شعر پارسي را از درون تهي كنند. امثال اشعار استاد صاحبكار و قهرمان در اين روزگار نگهبان زبان و شعر پارسي هستند.» اميري اسفندقه بر جايگاه موسيقي و شناخت زبان در سرايش شعر تأكيد ميكند: «شعر را بدون موسيقي نميتوان در نظر گرفت. لفظ و معنا جايگاه خودش را دارد اما چيزي كه به آن اشاره دارم اين است كه ما چه به لفظ اهميت دهيم و چه به محتوا، سرانجام بايد به زبان پارسي شعر بگوييم و بايد با اين زبان آشنا باشيم و پارسي بلد باشيم وگرنه چه با وزن و چه بيوزن شعري سروده نميشود.» اسفندقه معتقد است براي دريافتن ويژگيهاي شعر و شاعر سبك هندي در دورهي معاصر بايد كار تحقيقي منسجمي صورت بگيرد و «افسانه عمر» صاحبكار و «حاصل عمر» قهرمان و ديوان اميري فيروزكوهي و ديگر شاعراني كه در گستره سبك هندي شعر گفته و ميگويند را منبع خوبي براي مطالعه در اين زمينه ميداند و اضافه ميكند: «در كنار اين مطالعه بايد به اين مطلب پرداخت كه سبك هندي در شعر امروز چه تفاوتهايي با سبك هندي در شعر قرن 11 و 12 دارد و از چه نوآوريهايي برخوردار است. نكته مهم اين است كه شاعراني كه در گستره سبك هندي شعر ميگويند هرگز به استاد خود يعني پدر سبك هندي خيانت نكردهاند و هرگز طرح تازه گذشتگان خود را به تمسخر نگرفتهاند. شاگردان بزرگي در سبك هندي كه اينك استادان بزرگي هستند و با بسياري از نوآوريهاي بديع و نشان دادن اين كه نه تنها اين سبك از ياد نرفته و نابود نشده بلكه همانطور كه پدر اين سبك گفته "يك عمر ميتوان سخن از زلف يار گفت/ دربند آن مباش كه مضمون نمانده است "، هنوز مضمون براي پرورش و سرايش در شعر پارسي است و اين را شاعران ثابت كردند و به رخ كشيدند.» * هيچگاه زمين شعر پارسي از حجت خالي نميماند اين شاعر در اشاره به چند ويژگي سبك هندي شعر امروز ميگويد: «چند ويژگي كه ميتوان به آن اشاره كرد تنوع اوزان است كه در سبك هندي يك گستره است. تنوع موسيقي كناري و بررسي موسيقيهاي چهارگانه مقوله بسيار مهمي در اين سبك است. «نَفَس آرميده» كه در سبك هندي و در شعر كريم كاشاني و صائب تبريزي و شاعراني چون محمد قهرمان و صاحبكار و اميري فيروزكوهي آمده است، با يك نگاه ژرف ميتوان پي بُرد كه اين نفس آرميده در اين چند قرن چه مسيري را طي كرده و چه تنوع و تحولي داشته است. اين نگاه را آقاي عليزاده در مجموعه مقالات و تحقيقات جامع و عميقي كه در اين راستا انجام دادهاند، دارند كه متأسفانه هنوز به چاپ نرسيده است كه در آن به خصوص درباره شاعراني كه به سبك هندي شعر ميگويند و در خراسان منشاء دارند، توجهات ظريف و دقيقي داشتهاند.» اميري اسفندقه يكي ديگر از آفتهاي زبان و شعر فارسي را نگاه كساني ميداند كه علاوه بر نو كردن اسباب زندگيشان به فكر نوكردن زبان فارسي افتادهاند تا جايي كه "طفلان ما به زبان تاتاري تاريخ پرشكوه نياكان را ميآموزند و به لهجه بيگانه شعر مي گويند. " با اين حال او به آينده شعر فارسي اميدوار است و ميگويد: «زبان فارسي خورشيدي است كه راه و نور خود را دارد. هيچگاه كسي نخواهند توانست شعر زبان فارسي را از يادها دور كند. تا ايراني زنده است شعر پارسي هم زنده و پوياست. هيچگاه شعر ترجمه نميتواند جايگزين شعر فارسي شود. شاهد اين كه 800 سال است كه شعر حافظ را ميخوانيم و لذت ميبريم، پس 800 هزار سال ديگر هم خواهيم خواند و لذت خواهيم بُرد. شعر فارسي جايگاه خودش را در برابر 4 شعر ترجمه و 40 شعر نو و4000 شعر آوانگارد از دست نميدهد و جاي خود را به شعرهاي بيهويت و بي شناسنامه نميدهد. ما شاعران بزرگ با اشعار بزرگي داريم كه هنوز به دنيا نيامدهاند.» او ادامه ميدهد: «غرب هجوم فرهنگي خودش به ما را ادامه ميدهد و حتي گويش و زبان خود را به ما تحميل ميكند، اما اين هجوم نميتواند شعر فارسي را از ما بگيرد و نتوانسته امثال استاد قهرمان و قيصر امينپور را از ما بگيرد. بعد از شاعران بزرگ در همهي ادوار تاريخي باز هم شاعران بزرگ خواهند آمد. هيچگاه نخواهد بود كه زمين شعر پارسي از حجت خالي بماند. بيشك اشعار مهدي اخوان ثالث مثل شعر «كتيبه» و يا «مرد و مركب» او هزار سال عمر ميكند و چراغ راه پارسيگويان ميشود. آفاق از صداي پاي شعر شاعران فارسي همواره روشن است و هيچ گاه نخواهد بود كه اين راه تاريك شود.» اين شاعر با اعتقاد بر اين كه تمام سبكهاي شعر فارسي اعم از خراساني، عراقي و هندي، از سبكهاي نو در شعر زبان فارسي هستند، در اعتراض به برخي كه اصالت اين شعر را در نيافتهاند ميگويد: «آن عدهاي كه به اين سبكها در شعر پارسي حمله ميكنند، اگر ازشان درباره سبكها سئوال شود، متوجه ميشويد كه اصلاً اين سبكها را به درستي نميشناسند و حتي نميتوانند يك غزل را درست روخواني كنند و چون توانايي درك و شناخت و حتي روخواني اين شعر را ندارند، دشمن اين شعر شدهاند. ما نميگوييم كه بايد در گستره سبك عراقي، خراساني و هندي در جا زد، بلكه بايد نو بود و به شعر نيمايي هم احترام گذاشت و شعرهاي نو امروز را هم خواند و اگر توانايياش هم باشد، بايد شعر نو سرود اما نه خارج از چاچوب زبان فارسي.» او در صحبتهاي خود به اين نكته هم اشاره ميكند كه چاچوب و گسترهي زبان فارسي بسيار وسيع است تا جايي كه زبان فارسي آن چنان عريان است كه خود آفاق شده است "عريان شدم آن چنان كه آفاق شدم ". * شعر پارسي به هايكو نيازي ندارد اسفندقه جاذبه شعر فارسي و تأثيرپذيري بزرگاني چون گوته، تاگور و حتي ماركس و انگلس از آن را دليلي بر مدعي بودن زبان فارسي در جهان و سخنآوري ميداند و ميگويد: «ما ميتوانيم ادعا كنيم كه در سخنآوري سرآمديم و شعر فارسي مارك بسيار مرغوبي نسبت به بقيه ماركهاي شعري در جهان است و اين شعر محصول بازار مشترك نيست. زبان فارسي شعرگونه و آهنگين است. من يكي از روستاهاي خراسان را ميشناسم كه يك اگر پيرمرد يا پيرزن بيسواد خراساني فقط صحبت كند، انسان به وجد و رقص درميآيد. شعر فارسي از حيث دارا بودن زيباييهاي ظاهري و باطني در صدر قرار دارد. من نسبت به آينده شعر پارسي خوشبين هستم چرا كه «عالمي را يك دل روشن چراغاني كند» يك شاعر و يك شعر خوب كافي است تا يك عالم از آن چراغاني شود.» شاعر «اين شرح شرحه شرحه» موافق اين نيست كه اقبال جامعه نسبت به شعر فارسي كم شده است و ميگويد: «اقبال جامعه همچنان نسبت به شعر فارسي وجود دارد. با ظهور نيما يوشيج و شعر نيمايي كه ميتوانيم دوبيتي نيمايي، رباعي نيمايي، غزل نيمايي و قصيده و قطعهي نيمايي داشته باشيم. شعر پارسي آنقدر پتانسيل دارد كه ما ديگر نيازي به هايكو نداشته باشيم. ما شعر را به هر زباني كه باشد ارج مينهيم. اما شعر هيچ زباني نميتواند جاي شعر زبان خودمان را بگيرد.» وي در ادامه درباره زبان فارسي و مفهوم عشق در آن ميگويد: «زبان فارسي عمري دراز دارد و زباني ازلي و ادبي است، درست مانند عشق. بطن زبان فارسي عشق است. زبان فارسي در هيچ موضع و موضوعي نخواسته از عشق فاصله بگيرد. در عرفان، سياست، اجتماع و حتي اقتصاد عاشق بوده و اگر جز اين بوده تقلب كرده و دروغ گفته است. دربارهي مفهوم عشق سعيد يوسفنيا شاعر و منتقد، مجموعه مقالاتي با عنوان «پنجرههاي رو به خاك» را با حمايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دست انتشار دارد كه بخشي از آن به نام «سوانح اوقات» به مفهوم عشق در زبان پارسي پرداخته است.» * شعر پارسي در عصر فضا هم ما را تنها نميگذارد وي معتقد است كه شاعر از هر چيزي در اطراف خود و از هر حادثهاي براي سرايش شعر الهام ميگيرد و اضافه ميكند: «بيدل دهلوي ميگويد "به اين گوشي كه كثرت از تميزش ننگ ميدارد/ طنين پشهاي گر بشنوم الهام ميگيرم. " اين الهام با توجه به درجه شاعري هر شخص متفاوت است. يك نفر با 100 درصد وجودش شاعر است و يكي 10 ساعت و يكي فقط دو ساعت شاعر است. شخصي هم همه كارها و معاملاتش را انجام ميدهد و دلارش را در بازار تبديل ميكند و بعد در نهايت اگر طبع موزوني داشت يك شعر موزون ميگويد وگرنه يك شعر سپيد ميسرايد. اما به قول اخوان ثالث شعر پارسي به كسي چهره خود را نشان خواهد داد كه آن فرد بينقاب باشد و 100درصد وجود خود را وقف شعر پارسي كند.» اسفندقه معتقد است كه جريان شعري زبان فارسي همچنان سيال و پوياست، هر چند كه برخي از بزرگان شاعر ما ديگر زنده نيستند. اما با اين حال تأكيد ميكند: «شاعر زنده و مرده ندارد. ما با متن زنده و پويا سر و كار داريم. با رفتن اشخاص كلام و شعرشان همچنان باقي ميماند. ما امروز از خواندن شعر شاعراني چون فروغ بينياز نيستيم كه "تنها صداست كه ميماند ". شعر هر شاعري در دوران بعد از او خودِ اوست. زبان فارسي در هيچ دورهاي شكست نخورده و نميخورد و من اين مسئله را بيچون و چرا ميبينم.» وي درباره اين كه زبان پارسي در هر دورهاي شعر مقتضاي زمان خودش ارايه كرده است اضافه ميكند: «شما مطمئن باشيد در همين دوره هم اشعاري وجود دارد كه انسان عصر ماشين با آن ارتباط برقرار ميكند و در آينده هم اشعاري خواهد بود كه انسان فضايي و مريخنشين هم بتواند با آن ارتباط برقرار كند. شعر پارسي حتي در عصر ماشين و در آينده و حتي در فضا هم ما را تنها نميگذارد. در هزارهي دوم آهوي كوهي نگاه كنيد "برشاخساران اقاقي زير باران/ شاد آ كه خوش ميخوانند آوازهاي خويش را با آن بلندي/ گنجشكهاي عصر جنگ و جيرهبندي ". شعر پارسي در همهي دورهها همدم و محرم انسانها بوده و است.» اين شاعر در نهايت به جوانان توصيه ميكند: «به عنوان معلم ادبيات فارسي آرزو ميكنم كه جوانان ما هيچگاه از شعر پارسي جدا نشوند، فكر نكنند كه زبان پارسي ديگر حرفي براي گفتن ندارد. زبان فارسي هنوز هم حرف براي همهي قشرها و سنها دارد و هنوز ميتوانيم دلتنگيها و عشقمان را با اين زبان به بهترين نحو بيان كنيم. اين تعصب بين شعر پارسي و شعر بيگانه نيست چون اصلاً شعر بيگانه و آشنا ندارد. بحث اين است كه نبايد آن چه خود داريم ز بيگانه تمنا كنيم. آن چه كه اليوت ميگويد و آن چه كه حافظ ميگويد به شرط صداقت و عشق و حقيقت يكي است.» انتهاي پيام/م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]
صفحات پیشنهادی
بطن زبان فارسي عشق است
بطن زبان فارسي عشق است-مرتضي اميري اسفندقه معتقد است بطن زبان فارسي عشق است، زيرا اين زبان در هيچ موضع و موضوعي نخواسته از عشق فاصله بگيرد؛ در ...
بطن زبان فارسي عشق است-مرتضي اميري اسفندقه معتقد است بطن زبان فارسي عشق است، زيرا اين زبان در هيچ موضع و موضوعي نخواسته از عشق فاصله بگيرد؛ در ...
عشق را نباید تمنا کرد!
بطن زبان فارسي عشق است. ... بحث اين است كه نبايد آن چه خود داريم ز بيگانه تمنا كنيم. آن چه كه ... وزير ارشاد: رشد و پويايي صنعت چاپ در ساير صنايع جلوه خواهد كرد .
بطن زبان فارسي عشق است. ... بحث اين است كه نبايد آن چه خود داريم ز بيگانه تمنا كنيم. آن چه كه ... وزير ارشاد: رشد و پويايي صنعت چاپ در ساير صنايع جلوه خواهد كرد .
جايگاه بيدل در ايران شناخته نشده است
بطن زبان فارسي عشق است. ... اهداي جايزه صلح نوبل از دست كساني را كه خود برپا كننده آتش جنگ هستند، آن هم در روزگاري كه جهان از جنگ متورم شده است، مسخره ميداند.
بطن زبان فارسي عشق است. ... اهداي جايزه صلح نوبل از دست كساني را كه خود برپا كننده آتش جنگ هستند، آن هم در روزگاري كه جهان از جنگ متورم شده است، مسخره ميداند.
بررسي برخي خصايصِ تجربه ي عرفاني در نسبت با زبان (1)
بررسي برخي خصايصِ تجربه ي عرفاني در نسبت با زبان (1)-بررسي برخي خصايصِ ... است؛ بدين معني که ايشان راه طريقت و وصول به حقيقت را در متن و بطن شريعت .... مستقل در مورد عشق، به زبان فارسي است، مي گويد: «نهايتِ علم به ساحل عشق است .
بررسي برخي خصايصِ تجربه ي عرفاني در نسبت با زبان (1)-بررسي برخي خصايصِ ... است؛ بدين معني که ايشان راه طريقت و وصول به حقيقت را در متن و بطن شريعت .... مستقل در مورد عشق، به زبان فارسي است، مي گويد: «نهايتِ علم به ساحل عشق است .
زبان نو و ساختارشكني در شعر ( جراحي و عمل )
همه ي تكراري ها را حذف كنيد ، از واژه هايي چون عشق و ساغر و جنون و . ... در زبان مقدس فارسي ِ ما احترامات بخصوصي نهفته است و بزرگاني كه عالم را سزاوار رهبري ..... يا تشبيهات و تركيباتي جديد با لطافت خاص در بطن مضمون نسبت به سليقه هاي مكرر دارد .
همه ي تكراري ها را حذف كنيد ، از واژه هايي چون عشق و ساغر و جنون و . ... در زبان مقدس فارسي ِ ما احترامات بخصوصي نهفته است و بزرگاني كه عالم را سزاوار رهبري ..... يا تشبيهات و تركيباتي جديد با لطافت خاص در بطن مضمون نسبت به سليقه هاي مكرر دارد .
كتاب - در ميان جنگها براي انسان شاعري كردن
به اين دليل كه شعري با زبان خارجي در هنگامي كه بهزبان فارسي برگردانده ميشود، ... شاعري كه به دليل نفس كشيدن در بطن اضطراب و التهاب، نگران انسان بودن خويش بوده است. ... در واقع آن چيزي كه ميان اين دو – زندگي و مرگ – وجه اشتراك است همان عشق و ...
به اين دليل كه شعري با زبان خارجي در هنگامي كه بهزبان فارسي برگردانده ميشود، ... شاعري كه به دليل نفس كشيدن در بطن اضطراب و التهاب، نگران انسان بودن خويش بوده است. ... در واقع آن چيزي كه ميان اين دو – زندگي و مرگ – وجه اشتراك است همان عشق و ...
فرهنگ و جهان بيني در آثار عرفاني فارسي
از اين جهت است که طرح افکار و انديشه هاي عرفاني در زبان فارسي، خود نمودار يک ... که اشاره شد در بطن دريافتهاي عرفاني، نوعي ديدگاه ثنوي (تضاد گونه )ديده مي شود در .... عرفاني، بحث «حال» مطلب مهمي است و بهترين حالها، ذوق و شوق و محبت و عشق است.
از اين جهت است که طرح افکار و انديشه هاي عرفاني در زبان فارسي، خود نمودار يک ... که اشاره شد در بطن دريافتهاي عرفاني، نوعي ديدگاه ثنوي (تضاد گونه )ديده مي شود در .... عرفاني، بحث «حال» مطلب مهمي است و بهترين حالها، ذوق و شوق و محبت و عشق است.
سیمین بـِهْبَهانی
است. پدرش عباس خلیلی (۱۲۷۲ نجف - ۱۳۵۰ تهران) به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات ... ش) دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) از بطن قمر خانم عظمت السلطنه (فرزند میرزا محمد خان ... کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳) ...
است. پدرش عباس خلیلی (۱۲۷۲ نجف - ۱۳۵۰ تهران) به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات ... ش) دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) از بطن قمر خانم عظمت السلطنه (فرزند میرزا محمد خان ... کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳) ...
ادبیات جسم و تصوف جان
این مشرب و مکتب فکری که بر پایهی عشق استوار بود، از زهد خشک ممتاز گردید و ... و تأثیری شگرف در ادب فارسی بر جای گذاشت که شرح آن دراز است و مطلبی نیست که در ... باید پهنای کار در ادبیات صوفیانهی زبان فارسی شناخته آید تا سهم ایران در ... هم بدین پهناوری، بیگمان از بطن اسلام زایید و از قرآن نشأت گرفت،چه«همهی معاملات و ...
این مشرب و مکتب فکری که بر پایهی عشق استوار بود، از زهد خشک ممتاز گردید و ... و تأثیری شگرف در ادب فارسی بر جای گذاشت که شرح آن دراز است و مطلبی نیست که در ... باید پهنای کار در ادبیات صوفیانهی زبان فارسی شناخته آید تا سهم ایران در ... هم بدین پهناوری، بیگمان از بطن اسلام زایید و از قرآن نشأت گرفت،چه«همهی معاملات و ...
دنياي شعر سهراب
چراكه تأثر و تأثير نه يك جانبه، كه علاقهاي متقابل و مترادف در بطن آن نهفته است. ... به نظارهي عشق نشستن است و گاهي هم ميگويد:«وصل ممكن نيست و فاصله هميشه هست. .... مجلهي فارسي زبان موردعلاقه: كيهان ورزشي تفريحات: تماشاي فوتبال و دوميدان در ...
چراكه تأثر و تأثير نه يك جانبه، كه علاقهاي متقابل و مترادف در بطن آن نهفته است. ... به نظارهي عشق نشستن است و گاهي هم ميگويد:«وصل ممكن نيست و فاصله هميشه هست. .... مجلهي فارسي زبان موردعلاقه: كيهان ورزشي تفريحات: تماشاي فوتبال و دوميدان در ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها