واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تورّق صفحات بودن(زندگی نامه آیة الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى)
تولّد و آغازسید ابوالحسن در سال 1284 ق . در دهكده كوچک «مدیسه» لنجان اصفهان پا به عرصه وجود نهاد (1) وى در اصل از سادات موسوى شهر بهبان بود.(2) سالها پیش از تولد وى پدر بزرگش سید عبدالحمید موسوی از بهبهان به اصفهان نقل مكان كرده بود. سید عبدالحمید از عالمان وارسته نجف و از شاگردان آیة الله شیخ محمد حسن نجفى معروف به «صاحب جواهر»(1266ق) و شیخ موسی کاشف الغطاء بود و علاوه بر تألیف و گرد آوری تقریرات خارج فقه استادش شیخ موسی کاشف الغطاء شرحی نیز بر شرایع محقق حلّی نوشته است. او پس از مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساكن شد و تا پایان عمر در آنجا به تدریس و انجام امور شرعى اشتغال داشت .(3)سید محمد پدر سید ابوالحسن نیز در همان ایّامى كه سید عبدالحمید به منظور فراگیرى علوم دینى به عراق مهاجرت كرده بود، در كربلا متولد شد. ایشان اگر چه از زمره عالمان شمرده نمى شد مردى خداترس و روشن ضمیر بود كه پس از وفات در شهرستان خوانسار به خاك سپرده شد.(4)هنوز به سن 24 قدم ننهاده بود كه به منظور بالا بردن معلومات خویش در سطح عالى و بهره گیرى از دانش شخصیت هاى علمى حوزه بزرگ نجف و سامراء در سال 1307 ق . رهسپار عراق گردید.تحصیلات و اساتید سید ابوالحسن دروس ابتدایى طلبگى را در زادگاه خود روستاى «مدیسه» لنجان نزد یكى از روحانیان آن دیار آغاز نمود و پس از گذراندن دوره ابتدایى تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان كه در آن عصر یكى از حوزه هاى مهم شیعى به شمار مى رفت مهاجرت نماید. براى این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت اما پدر كه از رنج هاى دوران طلبگى بر فرزند اندیشناك بود با وى موافقت نكرد. این ممانعت رفته رفته اشتیاق تحصیل را در آن فرزند نیك فرجام شدت بخشید و وى را بر هدف خود استوارتر مى ساخت تا اینكه سرانجام پدر را بر این سفر آسمانى با خویش همراه ساخت .(5)سفر به اصفهانسیدابوالحسن در اوایل بلوغ هنگامى كه فقط چهارده بهار را پشت سر نهاده بود، به اصفهان رفت و در مدرسه «نیماورد» حجره اى گرفت و به درس و بحث مشغول شد. طولى نكشید كه ایشان پس از مدتى فراگیرى علوم دینى با قلبى شادمان به «مدیسه» بازگشت.از میان همه استادانش در حوزه اصفهان، تنها استادی که اصفهانی خود به نام و نشان از او یاد کرده است، آخوند ملا محمد کاشانی (1333ق) است.(6) دیگر اسا تید او در اصفهان عبارتند از:آیة الله ابو المعالی كلباسى ، آیة الله سید هاشم چهار سوقى ، آیة الله سید محمد باقر درچه اى، سید مهدی نحوی و جهانگیرخان قشقایى. در همین ایام خود نیز به تدریس ادبیات عرب و فقه و اصول مى پرداخت . (7)پیكر شریف آیة الله اصفهانى پس از حمل از كاظمین به نجف و تشییعى كم سابقه در صحن مطهر امیرالمؤ منین علیه السلام كنار قبر فرزند شهیدش سید محمد حسن و آرامگاه آیت الله خراسانى به خاك سپرده شد.سفر به عراقبنا بر آن چه خود اصفهانی به خط خویش بر پشت تقریرات خارج فقه شیخ موسی کاشف الغطاء تألیف جدّ خویش عبد الحمید موسوی اصفهانی نوشته است، او نزدیك به ده سال چون پیكارگر میدان هاى جهاد در حوزه علمیه اصفهان ، پرتلاش به تحصیل و تدریس اشتغال داشت و هنوز به سن 24 قدم ننهاده بود كه به منظور بالا بردن معلومات خویش در سطح عالى و بهره گیرى از دانش شخصیت هاى علمى حوزه بزرگ نجف و سامراء در سال 1308 ق رهسپار عراق گردید. وىدر آنجا در مدرسه « صدر» که از مراکز طلاب فاضل در حوزه نجف بود، ساکن شد و از محضر بزرگانى چون آیات عظام : میرزا محمد حسن شیرازى(1312ق )، میرزا حبیب الله رشتى(1312ق) ، فاضل شربیانى ، شیخ محمد حسن مامقانى ، سید محمد كاظم طباطبائی یزدى(1327ق) ، آخوند خراسانى(1329ق) ، میرزا محمد تقى شیرازى(1337ق)، مولی عبد الکریم ایروانی و آیة الله فتح الله شریعت اصفهانى(1339ق) بسیار استفاده برد.(8) البته خود سید ابوالحسن تنها از میرزا حبیب الله رشتى(1312ق) و آخوند خراسانى(1329ق) به عنوان اساتید خود در حوزه نجف نام می برد.(9) در واقع او بیش از همه از محضر آخوند خراسانی بهره مند شد به طوری که از نزدیک ترین و بهترین شاگردان و اصحاب این استاد به شمار می رفت و هم زمان با حضور در درس خارج آخوند خراسانی، خود به تدریس رسائل و کفایه اشتغال داشت و به عنوان استادی بزرگ مطرح بود. چندان که پس از فوت آخوند خراسانی در 1329ق/1911م بعضی از مردم خراسان برای تقلید به او مراجعه می کردند. سرانجام پس از وفات میرزا حسین نائینی و حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی در 1355ق، مرجعیّت عامه تقلید شیعیان در سرتاسر جهان در شخص او منحصر شد.(10)درگذشت و پرواز
آیة الله سید ابوالحسن اصفهانى تا واپسین سال حیات خویش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خویش دچار ضعف مزاج گردید و به بیماری هاى گوناگونى مبتلا شد. ایشان در آن سال ها در فصل تابستان براى در امان ماندن از گرماى زیاد شهر نجف به كاظمین و سامراء مى رفت. در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر مى برد، ولى در عمل این چنین نبود. او به تنهایى در آنجا به نامه هاى زیادى كه از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور كسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برایش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و كوفته سر بر بالین مى گذارد. چند صباحى پیش از این كه دار فانى را وداع گوید وضعیت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت.منقول است از«آیة الله العظمی مرعشی نجفی(ره)»که وقتی جنازه مطهر آیة الله اصفهانی در صحن مطهر علوی بود،«آیة الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء»خطاب به جنازه،این جملهجاودانی را انشاء فرمود:«... گویا تو دوبار به جهان آمدهبودی.یک بار تجربه و درایت کسب نموده و بار دیگر آن را به کار بسته بودی...» به او پیشنهاد كردند كه محلى دیگر را كه داراى هوایى مناسب است ، برگزیند. او ایران را انتخاب كرد اما خیلى زود از سفر به ایران منصرف شد و سفر به بعلبك لبنان را برگزید پس از مدت زمان كوتاهى كه ایشان در بعلبك بود بسیارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل ، بعلبك ، بیروت ، دمشق و دیگر نقاط لبنان و سوریه با وى دیدار كردند. پس از اینكه وضعیت مزاجى وى تا اندازه اى بهبود یافت ، روزى در اثر سانحه اى به زمین خورد و پس از بازگشت به كاظمین در شب نهم ذیحجه 1365 ق. مطابق با سیزدهم آبان1325 ه . ش در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت. رحلت این عالم ربانی چنانشور و غوغایی در مردم عراق،ایران،پاکستان و هندوستان و تمام بلاد شیعهنشین ایجاد کرد که تا آن روز بیسابقه بود. پیكر شریف آیة الله اصفهانى پس از حمل از كاظمین به نجف و تشییعى كم سابقه در صحن مطهر امیرالمؤ منین علیه السلام كنار قبر فرزند شهیدش سید محمد حسن و آرامگاه آیت الله خراسانى به خاك سپرده شد.(11) منقول است از«آیة الله العظمی مرعشی نجفی(ره)»که وقتی جنازه مطهر آیة الله اصفهانی در صحن مطهر علوی بود،«آیة الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء»خطاب به جنازه،این جملهجاودانی را انشاء فرمود:«هنیا لک یا ابا الحسن،عشتسعیداً و متحمیداً قد انسیت الماضین و اتعبتالباقین کانک قد ولدت مرتین»(گوارا باد بر تو نزول بر معبود خویش.زندگی سعادتمندانه و مرگ و رحلتپسندیدهای داشتی.زندگی تو آن چنان با شکوه و توام با تدبیر بود که بزرگان گذشته رابه بوته فراموشی سپردی و آیندگان را به تعب افکندی.گویا تو دوبار به جهان آمدهبودی.یک بار تجربه و درایت کسب نموده و بار دیگر آن را به کار بسته بودی...»(12) روحش شاد ...پی نوشت ها:1- اعیان الشیعه، ج9، ص 331.2- وجیزه در زندگانی آیت الله اصفهانی، ص 12.3- دانشنامه ایران و اسلام، ص 943.4- اعیان الشیعه، ج9، ص 332.5- محمد اصغرى نژاد، سایت حوزه.6- اعیان الشیعه، ج9، ص 332.7- کتاب رجال، مهدی بامداد، ج1، ص 4.8- الکنی و الالقاب، حاج شیخ عباس قمی، ترجمه محمد رازی، ج4، ص 375.9-اعیان الشیعه، ج9، ص 332.10- الشیعه و الرجعه، محمد رضا طبسی نجفی، ج1، ص 279.11- محمد اصغرى نژاد، سایت حوزه.12- نقل مستقیم از آن مرجع فقید،به سال 1404 ه.ق. (به نقل از بخش کتابخانه سایت تبیان مقاله آیة الله العظمى سید ابو الحسن اصفهانى)سایر منابع:-مقاله ایران شناسی و مرجعیت(کارنامه سید ابوالحسن اصفهانی) از سید حسن امین در مجله حافظ شماره 30 (تیر ماه 1385).-سایت حوزه.-مقاله شرح زندگانی آقای سید ابوالحسن اصفهانی در نشریه آئین اسلام شماره 15(تیر ماه 1323) رادفر- کارشناس دین و اندیشه( بخش فلسفی)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 726]