واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رجویها و مهدی هاشمیها دركمینندمهدی هاشمی ها و مسعود رجوی ها تا همیشه تاریخ اگر تغافل دوستان و توطئه دشمنان دامنگیر انقلاب اسلامی ما شود، باز هم خواهند آمد.
مهدی هاشمی ها و مسعود رجوی ها تا همیشه تاریخ اگر تغافل دوستان و توطئه دشمنان دامنگیر انقلاب اسلامی ما شود، باز هم خواهند آمد. تاریخ همواره عبرت هایی دارد که توجه به آنها روشنگر راه کنونی و آینده ما و در عین حال بی توجهی به آنها، تکرار دوباره داستان های تلخ تاریخ گذشته ماست. در طول تاریخ انقلاب اسلامی ما، گردنه هایی آنچنان نفس گیر بر سر راه حرکت اسلامی ـ شیعی مردم قرار گرفته است که در گاه قرارگیری آنها، نفس دلسوزان انقلاب نیز به شماره می افتاد. گردنه هایی بس سخت و سنگین که حتی تا مرز هدف گیری ریشه نظام ما یا همان اصل ولایت فقیه نیز پیش رفتند اما با عنایات خاصه الهی و نفس قدسی آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست (ره) مضمحل شدند و برای همیشه تاریخ غیر از درس هایی که برای ما گذاشتند، هیچ چیز دیگری از آنها نماند. از میان این گردنه های سخت، دو جریان وجود داشتند که به دلیل برخورداری از خصلت های خاص توانستند تا مدت های مدیدی شاکله اصلی انقلاب ما را با چالش مواجه کنند. چالش هایی که اگرچه با درایت ولی فقیه زمان و روشنگری خواص با بصیرت، حتی در مقاطعی برای ما به فرصت نیز تبدیل شدند اما بازنگری دوباره این دو جریان و نگاهی عمیق تر به عبرت های به جا مانده از آنها، برای ما یک ضرورت انکار ناپذیر است. جریان منافین و بنی صدر و در ادامه جریان مهدی هاشمی و آیت الله منتظری. ۱_در واقع باید گفت که ابولحسن بنی صدر به خودی خود اساسا هیچ نکته مبرّز شخصیتی و یا مدیریتی ندارد که بتوان با تمسک به آن، به او به عنوان یک لیدر جریانی و یا یک شخص صاحب اندیشه نگاه کرد. چه اینکه تمام طول سال هایی که او در خارج از کشور ما به سر برده است و روند فعالیت های کنسرواتیزه او، به راحتی این حقیقت را آشکار می سازد که بنی صدر اگر هم در سال هایی که بر مسند ریاست جمهوری اسلامی ایران حضور داشت، حرف های غیر متعارف و لجاجت های بی اساس داشته است، جملگی ثمره القائات شخصی به نام "مسعود رجوی" است. مسعود رجوی و تیم همراهش که در آن دوران از نزدیکان اصلی ابولحسن بنی صدر به شمار می رفت، سود برنده اصلی از مواضع و صحبت های نامتعارف بنی صدر بود. مسعود رجوی و تیم همراهش که در آن دوران از نزدیکان اصلی ابولحسن بنی صدر به شمار می رفت، سود برنده اصلی از مواضع و صحبت های نامتعارف بنی صدر بود. البته آنچه که از مطالعه تاریخ برای ما روشن می شود این است که بنی صدر هیچگاه نفهمید که وارد دام گسترده رجوی و تیم همراهش شده است و حتی کار تا بدانجا پیش رفت که بنی صدر به پشت گرمی رجوی و گروه پیروانش، ریشه کنی نظام اسلامی ما را نیز در سر پرورانید اما مکر او و پشتیبانی پوشالی سازمان مجاهدین خلق از رئیس جمهور بنی صدر، سرانجام کار را به جایی رساند که بنی صدر و رجوی، با آرایش زنانه از ایران گریختند و برای همیشه نامی ننگین از خود باقی گذاشتند. ۲_ دومین مشاوری که باید او را نیز در جمله ساحران به شمار آورد، شخصی به نام مهدی هاشمی است. مهدی هاشمی که ظاهرا لباس روحانیت را نیز بر تن داشت در دوران طاغوت، همکار ساواک به شمار می رفت. وی بعدها و پس از وقوع انقلاب اسلامی با تدلس و در ادامه ظاهرسازی آنچنانی کار را تا بدانجا پیش برد که حتی در سپاه پاسداران به عنوان اصلی ترین نهاد نظامی انقلابی نفوذ کرد و جزو چهره های آن شد. وی همچنین در عین حال نفوذ در بیت آیت الله حسینعلی منتظری را نیز در دستور کار خود و تیم همراهش قرار داد و البته در این رابطه آنچنان نیز مطلوب عمل کرد که سرانجام تبدیل به مورد اعتمادترین چهره در نزد آیت منتظری یا قائم مقام رهبری ایران شد.
و البته این اعتماد بی حد و حساب حتی بدانجا منتج شد که منتظری در مقابل امام راحل نیز ایستاد و به گواه اسناد منتشر شده حتی به بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، در دفاع از مهدی هاشمی توهین کرد. در باب این دو مشاور جنجالی (رجوی و هاشمی)، تاریخ حرف های زیادی برای گفتن دارد. اما در این دو خصائل مشترکی وجود دارد که تورّق صفحات تاریخ هیچ اصراری بر کتمان مشترک بودن این خصلت ها ندارد. نخست قدرت کلام رجوی و هاشمی در مخاطبان است. قدرت کلامی که حتی در بیان برخی ناظران وقایع آن دوران گاهی به تعبیر سحرآمیز نیز در مورد آن برمی خوریم. دوم اعتماد بی حد و حصر بنی صدر و منتظری به این دو مشاور است. اعتمادی که بنی صدر را وا می دارد تا به حذف حزب الله بیندیشید و منتظری را آنچنان می شوراند که حتی در مقابل ولی فقیه زمانش نیز می ایستد. سوم خصلت های مشترکی است که بر اثر مجالست با این دو مشاور سحر انگیز! در بنی صدر و منتظری ایجاد شد. لجاجت، خودبزرگ بینی و تقبیح باورهای اسلامی و انقلابی سه ویژگی مشترکی هستند که به واسطه مشورت های این دو مشاور دارای قدرت های سحرانگیز!!! در وجود بنی صدر و منتظری ایجاد شدند و پایان کار بدانجا رسید که برای همیشه این دو از دامان انقلاب، امام و مردم جدا شدند. مهدی هاشمی که ظاهرا لباس روحانیت را نیز بر تن داشت در دوران طاغوت، همکار ساواک به شمار می رفت. وی بعدها و پس از وقوع انقلاب اسلامی با تدلس و در ادامه ظاهرسازی آنچنانی کار را تا بدانجا پیش برد که حتی در سپاه پاسداران به عنوان اصلی ترین نهاد نظامی انقلابی نفوذ کرد و جزو چهره های آن شد. باید دقیق تر به این دو ماجرا اندیشید. خلاصه آنکه شاید مهدی هاشمی اعدام شده باشد و از سرنوشت مسعود رجوی نیز اطلاع دقیقی در دست نباشد. اما مهدی هاشمی ها و مسعود رجوی ها تا همیشه تاریخ اگر تغافل دوستان و توطئه دشمنان دامنگیر انقلاب اسلامی ما شود، باز هم خواهند آمد.خواهند آمد و البته شاید این بار نامشان نام دیگری باشد، اما باز هم با تمسک به همان عادات و خصلت ها، آهنگی شوم علیه ولایت فقیه و سایر ارزش های انقلاب اسلامی ساز می کنند و مزورانه به سمت اهداف پلیدشان گام برمی دارند. برای آنها فرقی ندارد که بخواهند در جلد کسی مثل بنی صدر نفوذ کنند یا در بیت آیت اللهی مثل حسینعلی منتظری. برای آنها محمل مهم نیست، بلکه هدف مهم است و صد البته پس از رسیدن به هدف، اول گزینه ای را که از سر راه بر می دارند و محمل و محمل هایی است که بر آن سوار شده اند. تاریخ هیچگاه به عینه تکرار نمی شود. اما یادمان باشد که تاریخ قصه نیست. بلکه همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: تاریخ یعنی شرح حال ما در صحنه ای دیگر..بخش سیاست تبیانمنبع:جهان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]