واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: در نقشهاي منفي تخصص دارم زماني كه بيشتر مطبوعات حضور نيما شاهرخشاهي را به عنوان نقش كوتاهي در مجموعه تلويزيوني «شمسالعماره» اعلام ميكردند براي تمامي مخاطبانش و نيز اهالي مطبوعات جالب توجه بود. همچنين براي مخالفانش كه اين بار انتظار ميكشيدند تا ببينند شاهرخشاهي براي بازي در مديوم تلويزيون چه در چنته دارد. اين گذشت تا امروز كه وي در 2مجموعه بلند تلويزيوني حاضر شده و تكنيكهاي سينمايي خود را در سيما نيز حفظ كرده است. نيما شاهرخشاهي همچنان مقابل دريچههاي دوربين راحت است، ميايستد و در چشمان بازيگر مقابلش خيره ميشود. شاهرخشاهي از آن دست بازيگراني است كه بياندازه سعي ميكند مقابل دوربين خودنقش باشد حتي حال كه او را در مجموعه ملكوت ميبينيم به لحاظ محتواي كاراكتر نسبت به مجموعه موفق قبلي (فاصلهها) بسيار فاصله گرفته است. او با وجود تمام كاستيهايي كه در اين مجموعه وجود دارد، مخاطبان خود را راضي نگه داشته است. گفتگويمان را با نيما شاهرخشاهي پس از چند دقيقه انتظار كه از گريمش ميگذرد در پاركينگ خانه حاج فتاح انجام ميدهيم. فيلمنامه را كه همان اول خوانديد نقش سامان آنقدر پرداخت شده بود كه بخشهاي جذاب اين كاراكتر را دريافت كنيد؟ به طور كلي اين مجموعه، فيلمنامه خوبي داشت، اما در قسمتهاي اول هنوز كامل نبود. معمولا سريالهاي روتين كه همزمان پخش ميشوند چند قسمت اول فيلمنامهشان آماده است. نقش سامان هم از قسمت 11 به بعد شروع شد. اين نقش را خيلي دوست داشتم و احساس كردم جاي بازي دارد. با اين كه يك ماه و اندي همزمان دو جا مشغول بودم و متاسفانه گريم هر دو كاراكتر را هم نميتوانستم تغيير دهم به همين دليل صبحها نقش مثبت و شبها در كاراكتري منفي بازي ميكردم، البته باورپذير كردن 2?نقش متضاد با يك گريم براي بيننده سخت است. ولي تجربه خوبي برايم بود. اشاره كرديد به اين كه «فاصلهها» و «ملكوت» بهطور همزمان گرفته ميشد، اين به لحاظ برنامهسازي غيرحرفهاي نيست؟ اين همزمان گرفتهشدن به معناي غيرحرفهاي كاركردن نيست حتي پخش اين دو مجموعه نيز همزمان اتفاق نيفتاد بلكه پشت سرهم كار شد. با وجود پخش پشت سر هم اين دو كار اما نيما شاهرخشاهي 2 كاراكتر كاملا متفاوت را به نمايش گذاشت و اگر باز هم شما را در نقشي منفي ميديديم آن وقت ميتوان گفت انتخابت غيرحرفهاي بوده است؟ بله. ماندن در يك كاراكتر يك وقتهايي خطرناك است. تخصص من در نقشهاي منفي است و در رابطه با اين موضوع ميدانم كه چه كار بايد بكنم. چون خيلي تمرين كردهام شايد بتوانم 100 مدل نقش منفي را ايفا كنم و بعد از آن 180 درجه تغيير كاراكتر دهم و نقشي كاملا متفاوت را بازي كنم. به تخصص اشاره كردي. اين تخصص از كجا آمده است؟ برخي مسائل هست كه علمش را ميآموزي، زماني تكنيك ياد ميگيري و زماني هم تنها يك حس به كمك بازيات ميآيد. تلفيق تكنيك و حس در ايفاي نقش منفي كمك ميكند تا بتواني اين كاراكتر را نسبت به نقشهاي منفي ديگري كه قبلا بازي كردي، متفاوتتر اجرا كني. در اجراي نقشهاي منفي نمونه عيني در سينماي جهان براي خودت داري؟ خير. در نمونههاي خارجي بيشتر سعي ميكنم فيلمهاي خوب را ببينم ولي نه به اين معنا كه شبيه فلان بازيگر بازي كنم. چون در اين صورت خيليها متوجه ميشوند كه تو فقط اداي آن آدم را درميآوري، به نظر من هر بازيگري نوع خاصي بازي ميكند و اگر از تواناييهاي خودش استفاده كند، خوب است. در ديدن نمونههاي خارجي تو فقط ميتواني بازي، تكنيك و هنر را ببيني ولي شخصا اين را قبول ندارم كه از بازيگران مطرح تقليدي صورت بگيرد. بازيگر بايد باهوش باشد يعني در برخورد، نوع نگاه و تكيه كلامها خودش باشد ولي تكنيك حسي بازي را از بزرگان ياد بگيرد. نقش سامان را ميتوان متفاوتترين و در عين حال مثبتترين نقش شما دانست. نقش سامان خيلي مثبت نيست. سامان كاراكتري عاشق است و در اين راه اتفاقاتي هم ميافتد. به طور كلي آدم عجيب و غريبي است حتي ساسان فاصلهها نيز منفي صرف نبود و به خاكستري گرايش داشت، اما به هر حال سامان نسبت به آن متفاوتتر است. فكر ميكني اين كه بينندههايت را عادت دادي در نقشهاي منفي بيشتر تو را ببينند، شانس حضور در نقشهاي متفاوت را از خودت گرفتي؟ نقشهايي كه بازي كردم همگي منفي نبودند، بلكه كاراكترهاي مثبت هم داشتم. مثل فيلمهايي چون مجنون ليلي، دايره زنگي، سامان ملكوت، مكس و... البته يكي دو كار كه نقشهاي منفيشان را داشتم، كنار هم پخش شد كه فكر ميكنم خيلي بد نباشد كه مخاطب اينچنين تو را بشناسد. زماني اينگونه فكر ميكردم مثل وقتي كه فيلم «پارك وي» ساخته شد. بعد از آن خيليها گفتند نيما شاهرخشاهي در آن ژانر موفق بود و دنبالم آمدند تا تجربه ژانر وحشت را تكرار كنم. اما نخواستم كليشه شوم و نقش يك آدم روانپريش را تكرار كنم، اما بعدها فكر كردم تخصص در يك ژانر و توانايي بازيگر به خوب درآمدن آن نقش كمك ميكند و خيلي هم بد نيست كه ديگران فكر كنند تو كليشه شدهاي، چراكه اين كليشهشدن تخصص تو را در يك قالب خاص ميرساند. زماني حضور نيما شاهرخشاهي در تلويزيون و حتي نقش كوتاهش در شمسالعماره براي مخاطبان سيما و حتي مطبوعات جذاب و جالب توجه بود. اين مسير را ادامه دادي تا اين اواخر كه حضور پررنگتري در تلويزيون داري. اين كه بيش از حد در دسترس مخاطبان عام كارهايت باشي به حرفه سينماييات لطمه نميزند؟ بازيگر گاهي در كارش اوج ميگيرد كه ممكن است در سينما باشد يا تلويزيون. من 3 ماه ديگر در سينما بازي ميكنم و ديگر در دسترس نيستم. بيشتر بازيگران تواناي ما جذب تلويزيون شدند جز چند نفر. به هر حال اين رسانه پولساز است و ميتوان در كارهاي خوب آن هم بازي كرد. نميگويم سريالها هيچ نقصي ندارند ولي مردم را راضي نگه ميدارند.الان سينما و تلويزيون فرقي ندارد. به هر حال در هر دو فيلمنامه خوب مطرح است. در سينما ممكن است 50 فيلم به شما پيشنهاد شود كه با ديالوگهاي هيچكدام نتواني ارتباط برقرار كني و بايد شانس بياوري كه نقش خوب به تو پيشنهاد شود. من هم دوست دارم نقش خوب بازي كنم. در سينما چند تا كار خوب از ايرج قادري با فيلمنامههاي درخشاني هم پيشنهاد شد. در تلويزيون هم در هر دو كار بلندي كه حضور داشتم، فيلمنامه خوبي در اختيارمان بود هر چند بازي در اين دو كار بسيار وقتگير بود و روزي 20 ساعت وقتمان را ميگرفت. بنابراين اگر با پشتيباني سينما وارد تلويزيون شوم و در هر دو مديوم حضور داشته باشم خوب است، اما اگر پس از اين بخواهم صرفا در تلويزيون بمانم خطرناك است و در حال حاضر هر دو را كنار هم دارم، چون اتفاقات مثبت را در تلويزيون ديدم. قبل از حضور در مجموعه ملكوت از افت كيفي جلوههاي ويژه اين كار اطلاع داشتيد؟ فكر ميكنيد ما چقدر وقت داشتيم. 2 ماه و نيم زمان بود تا 30 قسمت ساخته شود، اگر 2 سال وقت بود به طور قطع كار درخشانتري ساخته ميشد مثل فيلم سينمايي «ملك سليمان» كه 2 سال زمان و هزينههاي ميلياردي صرف ساختنش شد. ولي به هر حال با زماني كه در اختيارمان بود، فكر ميكنم كار خوبي شد. پروانه صدقي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]