تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806916001




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در برابر جريان پُرخروشِ عشق، سد نزن


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: در برابر جريان پُرخروشِ عشق، سد نزن ماييم كه قفس مي‌سازيم و هرچه در اين زمينه توفيق بيشتري مي‌يابيم، عشق را كمتر تجربه مي‌كنيم. عاشقانه‌ترين عشقِ تو، دوستي با خداست.خود را به رودِ خروشانِ خدا بسپار و برو. كسي كه از موهبت عشق برخوردار است، وجودي بي‌آزار دارد. چنين آدمِ عاشقي، نه به خود آسيبي مي‌رساند و نه به ديگران. او قادر نيست بدي كند. جز مهر و شفقت، از دست و زبان او جاري نيست. اما كسي كه از موهبت دوست‌داشتن محروم است،مرداب نفرت و بدخواهي مي‌شود. گرچه خود او ممكن است به‌غلط تصور كند مشغول كاري خير است، اما مطمئناً جز شرارت از او سرنمي‌زند‌ زيرا او از استعداد انجام عمل خير، بي‌بهره است. بنابراين، اگر نيت كاري خير را نيز در دل داشته باشد، نتيجه، شر خواهد بود‌ زيرا او توان انجام كارهاي خير را ندارد. آدم نگون‌بختِ بي‌بهره از عشق، توان انجام كارهاي پرمايه و ماندگار را ندارد. بنابراين‌‌ فضيلت، تنها يك‌چيز است: توان عشق ورزيدن؛ و رذيلت هم تنها يك‌چيز است: عجزِ از دوست‌داشتن. فضيلت، ثواب است و رذيلت، گناه. شاد باش!چشمه‌يِ جوشان مهر و شفقت باش!زندگي را به رقص آور!ترانه‌خوان باش! آن‌گاه، هرچه از تو مي‌جوشد و مي‌تراود، درست است و خير است و رحمت است. عشق، بيشتر به رايحه مي‌ماند تا گُل. گُل، داراي شكل و صورت است. شكل و صورت، هرچيزي را محدود مي‌كند. درحالي كه عشق، حدي ندارد و بي‌كرانه است. بي‌كرانه، در قالب هيچ‌شكل و صورتي نمي‌گنجد. جهل ماست كه به عشق، شكل و صورت و رنگ و قالب مي‌دهد. ماييم كه مرزها را مي‌آفرينيم. ماييم كه قفس مي‌سازيم و هرچه در اين زمينه توفيق بيشتري مي‌يابيم، عشق را كمتر تجربه مي‌كنيم. عشق، پرنده‌اي نغمه‌خوان است، در قفسِ تنگ، هرگز نمي‌خواند؛ مي‌ميرد. عشق، پرنده‌اي‌ست كه به پرواز، زنده است. پرواز را نمي‌توان در قفس كرد. پَرِ پرواز در قفس مي‌شكند. اين قفس حتي اگر از طلا ساخته شده باشد، باز موجب مرگ پرنده مي‌شود. پرنده‌اي كه در هواست، با پرنده‌اي كه در قفس است، فرق دارد؛ آن‌ها ماهياتي متفاوت دارند. آن‌ها به‌ظاهر به هم شبيه‌اند. پرنده‌اي كه در هوا، در باد، در ابر و مه و باران است، چنين پرنده‌اي، آزاد است و به دليل همين آزادي، سعادتمند است. پرنده‌اي كه در قفس است، به‌ظاهر پرنده است‌ اما آسمان ندارد، آزادي ندارد، سعادتمند نيست. عشق، پرنده است و عاشقِ آزادي‌ست. عشق، به پهنه‌يِ آسمان نياز دارد تا ببالد. عشق را هيچ‌گاه در قفس نكن، زنداني‌اش نكن، به قالبش نريز و به آن، شكل و صورت نده؛ آن را به هيچ‌نامي ننام و هيچ‌ برچسبي بر آن نچسبان؛ هرگز. فقط بگذار عشق رايحه‌اي باشد؛ ناپيدا و رها. آن‌گاه، عشق فرصت مي‌يابد تا تو را بر بال‌هاي خويش بنشاند و به فراسو ببرد. سعادتِ عاشقانه‌زيستن، فقط نصيب كساني مي‌شود كه شجاع، بي‌باك و پُردل و جرأت‌اند‌ زيرا اين سعادت، هنگامي سُراغت را مي‌گيرد كه به آن‌سوي شناخته‌ها، به اقليم ناشناخته‌ها سفر كني. اين سفر، مستلزمِ شجاعت است. اگر در شناخته‌ها محصور شوي، زندگي‌ات يكنواخت و ملال‌آور مي‌شود. اسبِ عصاري هم مدام مسير شناخته‌اي را طي‌مي‌كند. زندگيِ يكنواخت، به‌تدريج گيرنده‌هاي تو را كور و كرخت مي‌كند. ماندن و درجا زدن در شناخته‌ها، دل را مي‌ميراند، بصيرت را مي‌ستاند، گوش‌ها را سنگين مي‌كند و به زبان، قفل مي‌زند. زيرا در ساحت شناخته‌ها، چيزي براي ديدن، شنيدن، چشيدن و تجربه كردن وجود ندارد. ديگران پيشاپيش، اين‌كار را كرده‌اند؛ تكرارِ يافته‌هاي ديگران، كاري‌ست كه جان ما را لمس نمي‌كند. چگونه مي‌توان با ماندن در اقليم يكنواخت و ملال‌آور شناخته‌ها، احساس سعادت و خوشبختي كرد؟ چنين اقامتي فقط يك مزه دارد: مزه‌يِ بدبختي، فشار عصبي و اندوه. مسیحا برزگرمنبع: ماهنامه شادکامی و موفقیت  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن