واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: صبح امروز پيش از آمدنم به تحريريه، كليد توي قفل در شكست و دستكم يك ساعت در خانه ماندگارم كرد. زنداني شدنم در خانه، گرچه باعث شد با تاخيري چندساعته به اداره برسم؛ اما يادم انداخت از مدتها پيش قصد داشتهام چيزي درباره زندانيان جرايم غيرعمد بنويسم و فراموش كردهام. شايد از همان وقت كه يكي از 5 زن حاضر در سالن ورزشي زندان اوين شدم و در جلسه ستاد ديه، نشستم روبهروي 100 نفر از زندانيان جرايم غيرعمد كه يا چك بيمحل كشيده بودند يا در تصادفي ناخواسته، آدم كشته بودند يا بابت مهريه و نفقه بدهكار بودند. به گفته اسدالله جولايي، رئيس ستاد ديه كشور، هماكنون حدود 500 زنداني نفقه، 5000 نفر زنداني تصادفات و 6000 زنداني چك و مهريه در زندانهاي كشور به سر ميبرند كه همگي زندانيان جرايم غيرعمد به حساب ميآيند و ستاد ديه براي آزادي آنها دستكم به 150 ميليارد تومان اعتبار نياز دارد؛ هرچند براساس اين آمار، تعداد زندانيان چك و مهريه و تصادفات تفاوت چنداني با هم ندارند؛ اما در زندان كه ميگشتيم، زندانيان مهريه بيشتر از ديگران راهمان را سد ميكردند و اصرار داشتند درددلهايشان را بنويسم. صحبت از قول و قرارهاي سر سفره عقد بود. خيلي از تازهدامادها، مردان ميانسال و حتي مردهايي كه گرد پيري موهايشان را جوگندمي كرده بود، با تنفر به 5 مهمان زن خبرنگار نگاه ميكردند. جنسيتمان بزرگترين گناهمان بود. شايد به اين خاطر كه از نظر آنها هر كدام از ما ميتوانستيم مهريهاي را اگر مجرد نبوديم به اجرا بگذاريم و شوهري را اگر داشتيم پشت ميلههاي زندان بفرستيم يا هريك از ما ممكن بود به عندالمطالبه بودن مهريه معتقد باشيم يا خيال كنيم هديهاي كه شريك احتمالي زندگي، سر سفره عقد قولش را ميدهد، واقعا گرفتني است يا ممكن بود حق اختصاصي مردان را براي طلاق دادن زنان بهانه كنيم و روزي براي راضي كردن شوهران احتمالي به طلاق دادنمان، ناچار باشيم به مهريه و نفقه متوسل شويم. آنها قول داده بودند، قولهاي ناممكني كه خيالش را هم نميكردند، روزي مجبور باشند عمليشان كنند. شايد به اين خاطر كه پيش از زنداننشين شدن، بيخيال از كنار اخبار زندانيان مهريه گذشته بودند و نميدانستند از ميان 10 هزار زنداني جرايم غيرعمد، حدود 1300 نفرشان زنداني مهريهاند و بقيه اگر در زندان نيستند، فقط به اين دليل است كه بار گناه قول بياساسشان روي دوش ستاد ديه و نيكوكاران افتاده است يا خودشان حاضر شدهاند مهريه را قسطي و با ماهي يك سكه يا كمتر بپردازند. خيلي از آنها حتي نشنيده بودند كه رئيس ستاد ديه كشور بارها و بارها تاكيد كرده است تعهد مهريه غيرمعقول يك عمل منكر است. به هم كه اعتماد كرديم بعضي از مردها گفتند، اموالشان را به اسم بستگان و رفقا كردهاند تا مهريه را نپردازند و همسرانشان از مهر بينصيب بمانند، يكي گفت: شما خيال ميكنيد به من بد ميگذرد؟ اتفاقا اينجا بد نيست، فكر ميكنيم تو تعطيلاتيم! بعضيها هم واقعا پولي نداشتند، مثل حسين كه شاگرد مكانيك بود و به عمرش يك سكه طلا هم نديده بود تا چه رسد به 4000 تا... ما را كه ديد بغضش تركيد: «اصلا باور نميكردم، من دوستش داشتم، بعد از يك دعواي ساده رفت مهرش را اجرا گذاشت.» سعيد هم هنوز دانشجو بود و تازهعروس 19 سالهاش، مهريه 200 ميليون تومانياش را به اجرا گذاشته بود؛ اما نميشد يكطرفه به قاضي رفت، گرچه مهريه گاهي فقط وسيله انتقامجويي بچگانه بود يا راهي براي سر به راه كردن شوهران يا حرفهاي براي سركيسه كردن مردان؛ اما گاهي وقتها هم آخرين دستاويز زناني بود كه قانون در حمايتشان لنگ ميزد، براي زنهايي كه قرار نبود بعد از طلاق اگر شوهرانشان به طلاق آنها رضايت ميدادند حامي داشته باشند و بايد سرپرست خانوار ميشدند. قصد ما قضاوت نيست و در مسندش هم نيستيم؛ اما چه خوب و چه بد، مردها نميتوانستند يا نميخواستند مهريهها را بپردازند، به زندان عادت كرده بودند، قفس جاي چهارديواري خانه را براي آنها پر كرده بود و شده بودند جزئي از 24 هزار زنداني جرايم غيرعمد كه سنگيني بار 400 ميليارد تومان بدهيشان روي دوش نيكوكاران و دولت بود و باقي ماندن هر كدامشان در زندان براي سازمان زندانها، دستكم روزي 12 هزار تومان خرج ميتراشيد. بخت بد، پشت فرمان مهريهايها از دل زيادي خوششان در روزهاي اول آشنايي ميناليدند و تصادفيها از بخت بد و شبهاي تاريك و عابران گيج، مثل حميد كه يك ماه بعد از پيك موتوري شدن و سر و سامان گرفتنش، تصادف كرده بود و تصادفي شدن، تنها بدبيارياش نبود چون به قول خودش، تقويمها ماه حرام را نشان ميدادند و ديه را از 40 ميليون به 53 ميليون تومان رسانده بودند. حميد ميگفت تازهعروسش قول داده منتظر برگشتش بماند، يكي از زندانيها پريد توي حرفش «شما فكر ميكني زنش واسش بمونه؟» رضا سرخ شد. ستاد ديه براي آزادي بيش از 11 هزار زنداني جرايم غير عمد به حدود 150 ميليارد تومان اعتبار نياز داردمرتضي كه تاسيساتي بود، دير از سلول بيرون آمد. تكيه داد به قاب در كه پردهاي مخملي و سبز آن را پوشانده بود. تعريف كرد كه ترمز ديرهنگامش، رهگذري قطع نخاعي روي دستش گذاشته است و 250 ميليون تومان ديه. مرتضي گفت: «لعنت به بخت بد.» و همبندياش به او تشر زد كه: «برو خدا را شكر كن اگر راننده اتوبوس بودي و مرگ دستهجمعي خورده بود تو پروندهات، الان يك ميليارد تومان ديه داشتي»! چكهاي بيمحل زندانيان چك را در جلسه ستاد كمتر ديديم؛ اما در بندهاي 3 و 4 فراوان بودند يا روي تختها دراز كشيده بودند يا تلويزيون تماشا ميكردند يا كتاب ميخواندند يا... ابوذر گفت: «اينجا دستم به هيچ كاري نميرود،...» ورشكسته بود و يك ميليارد تومان بدهي داشت و بهتر از هرحقوقداني، از ماده 2 قانون نحوه اجراي محكوميتهاي مالي مصوب سال 1375 ميگفت كه مثل حبس ابد ميماند و زندانيها در دور و تسلسلش سرگردانند؛ آنقدر كه براساس آن ناچارند تا پايان پرداخت بدهي، مهمان زندان شوند و از آنجا كه هيچ بدهكاري نميتواند از داخل زندان، بدهياش را بپردازد، پس همچنان زنداني باقي ميماند و سالي 5/12 درصد، نرخ تورم به خاطر تاخير در پرداخت، به بدهكارياش اضافه ميشود. همه معجزهها قريبالوقوع نيستند صبح امروز كليد توي قفل در شكست و دستكم يك ساعت در خانه ماندگارم كرد، شايد به اين خاطر كه بايد يادم ميآمد قصد داشتهام چيزي از زندانيان جرايم غيرعمد بنويسم و به همه آدمهاي آزاد نهيب بزنم كه هر كدام از ما شايد روزي فريب رفاقت نارفيقي را بخوريم يا در چشم بههمزدني بياعتبار شويم يا بخت، دلرحمياش را در پشت فرمان از ما دريغ كند يا... بالاخره هريك از ما شايد روزي زنداني جرمي ناخواسته شويم و بعد در اوين يا زنداني ديگر كه به اندازه اوين خوشآب و هوا نيست، روزهاي بيحوصلگي و شبهاي بيخوابي را به اميد معجزهاي كه به آزادي بينجامد، سركنيم. معجزهاي كه به اندازه ديگر معجزهها استثنايي و قريبالوقوع نيست و به يمن آن، از بدو تاسيس ستاد ديه تا امروز، 18 هزار نفر از زندانيان جرايم غيرعمد آزاد شدهاند و به اندازه بقيه معجزهها بزرگ نيست، كوچك است به اندازه سهيم شدن در پرداخت بدهي كه ممكن است ديه تصادفي ناخواسته شود يا نفقه و مهريهاي نپرداخته يا چكي پاس نشده، معجزهاي كه قرار است من و تو خالقش باشيم. مريم يوشيزاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]