واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: در وبلاگي درباره وسواس و راههاي پيشگيري و درمان آن آمده است: اگر علت وسواس اجتناب است، پس درمان آن مواجهه است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خراسان، مجتبي دلير روانشناس و عضو انجمن روانشناسي ايران در وبلاگ "درمان وسواس" به آدرس اينترنتي http://zeddevasvas.blogfa.com/ با عنوان «وسواس اختلال پنهان»" آمده است: فرد از نتيجهاي ميترسد که اتفاق بيفتد و آن زيان و آسيب به خود يا ديگران است. سوالم اين است که اگر فرد خودش مواجههاي ترتيب دهد و از رواندرمانگر اين اطمينان را نگيرد که واقعا اين مواجهه مثلا باعث آسيب رسيدن به تو يا ديگران نمي شود براي افزايش اعتماد به نفسش بهتر نيست؟ ميتواند بر اين ترديد که نکند اين کار من واقعا ديگران را هپاتيتي کند غلبه کند و هم مثلا با زدن دهان خود به شير آب هم بر اين ترسش که نکند ديگران را هپاتيتي کند غلبه کند و هم ترديدها را از بين ببرد که واقعا اين کار نکند ديگران را هپاتيتي کند، يعني اين جور نباشد که با اطمينان رواندرمانگر با پيش فرض به مواجهه بپردازد که ته ذهنش خيالش راحت است که خوب رواندرمانگرم اين مورد خاص رو گفته که انتقال هپاتيت صورت نمي گيره... با تکيه بر رواندرمانگر به جنگ با اين ترسش بره... تک و تنها نره.... باز هم آويزون بشه. پاسخ: از سوال شما بر مي آيد که با فن مواجهه آشنايي داشته باشيد . اما سوال اين است که هر کسي مي تواند و بايد اقدام به ترتيب دادن مواجهه براي خود بکند؟ بايد گفت که در ابتداي درمان تنها درمانگر است که مي تواند مواجهه راستين براي مراجع طراحي کند اما پس از آنکه فرد مبتلا به زير و بم اين فن آشنا شد خودش به تنهايي و يا با يک راهنمايي کلي درمانگرش مي تواند مواجهه براي خودش ترتيب بدهد که البته اين مواجهه ارزش درماني بالاتري هم دارد . اما اين را هم بايد بگويم که از سوال شما اين برداشت را کردم که خودتان هم در پي اطمينان گيري هستيد !!!! اينطور است؟ از نظر رفتاري وسواس مساوي با اجتنابavoidance است . اجتناب يعني تلاش در جهت دوري از موقعيتها يا اشياي وسواس برانگيز . حتي اجبار، اطمينان گيري و اكراه ، خود نوعي اجتناب محسوب مي شوند ( اجبار به رويارويي خاتمه مي بخشد، اطمينان گيري مانع ادامه افكار وسواسي مي شود و اكراه نيز نوعي اجتناب تلطيف شده است كه قدرت اضطراب زايي افكار وسواسي را كاهش مي دهد). تماس با موضوع ترس منجر به تداعي افكار وسواسي ( كه بسيار اضطراب آور و دردناك هستند ) مي شود، پس فرد براي اينكه دچار حال بد نشود از برانگيزان هاي وسواس اجتناب ميكند. اما رفتار اجتنابي ( = رفتار وسواسي ) چگونه ايجاد مي شود ؟ مورر ١٩٣٩ در نظريه دو عاملي خود شكل گيري رفتار اجتنابي را اينگونه تبيين كرد كه اين رفتار طي دو مرحله شرطي شدن آموخته مي شود. در مرحله اول(يا علامت آموزي sign learning ) يك محرك خنثي مثل خون با يك واكنش اضطراب آور مثل جو متشنج و زد و خورد يا امثال آن همانند شده و شرطي مي شود. در اين مرحله فرد هر بار كه خون مي بيند به ياد آن واقعه اضطراب آور مي افتد. در مرحله دوم (يا راه حل آموزي solution learning ) فرد ياد مي گيرد كه با انجام رفتارهاي خاصي مثل پاك گرداني و يا شستشوي مثلا خون مي تواند از تداعي افكار مزاحم و حال بد همراه آنها جلوگيري كند و به عبارتي از آن موضوع وسواس برانگيز اجتناب كند كه اين رفتار باعث آرامش موقت فرد مي شود و در نتيجه تكرار شده و همچنين به موارد مشابه تعميم مييابد. چون رفتار اجتنابي (رفتار وسواسي) طي دو مرحله شرطي سازي ياد گرفته شده است، پس يادگيري زدايي (و درمان) آن حداقل دو برابر سخت تر خواهد بود اما اين را هم اضافه كنم كه درمان از نظر رفتاري ساده است(البته ظاهرا) بدين معني كه اگر علت وسواس اجتناب است، پس درمان آن مواجهه است. البته بايد گفت كه مواجهه ظرافت هاي خاص خود را دارد كه تنها يك درمانگر مجرب مي تواند آن را به درستي ترتيب دهد تا به درمان بيانجامد. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]