واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: يکي از مسائل مهمي که همه فرهنگها و جوامع با آن مواجه هستند مساله خشونت است.فرهنگهاي بشري هر کدام به نوعي تلاش کردهاند تا اين مساله را هم پاسخ بدهند و هم مهار کنند. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، نويسنده وبلاگ "انسانشناسي فرهنگي" به نشاني http://ethnolog.blogfa.com آورده است: مدرنيته به عنوان يک شکل متاخر و شايد به تعبير ديگر شکل متمايز جامعه انساني است که عملا مواجهه ديگري را با اين مقوله به کار برد. شايد بتوان از نوعي رهايي وحشي خشونت در دنياي مدرن حرف زد. در جهان سنت دو مکانيسم اصلي براي شکل دادن و صورت بندي فرهنگ وجود داشته: اساطير و مناسک. اساطير و مناسک در کلي ترين نگاه دو کارکرد اصلي را با خود داشتهاند: بازنمايي نمادين اهميت هر آن چه براي بقاي جامعه ضرورت دارد و بازنمايي نمادين (مهار نمادين) هر آن چه که براي بقاي جامعه و انسان مضر است. به عبارت ديگر اساطير و مناسک در بياني نمادين و در بستري از تقدس و تعالي بخشي معنوي بنيادهاي جامعه و هر آن چه که اين بنيادها را تهديد ميکند، را در بر ميگيرند. يکي از مقولات بنيادين که بشر هميشه با آن مواجه بوده مساله خشونت است. خشونت هم به عنوان تمايلي دروني براي اعمال آن در خود، ديگري و حتي جهان جاندار و بيجان اطراف و هم به عنوان تجربه خشونت که از جانب جهان پيرامون متوجه انسان است و معمولا بقاي نفس او را به خطر مياندازد. به عبارت ديگر خشونت يک فرآيندي است که هم ريشه در درون آدمي دارد و هم ريشه در بيرون. مناسک و اساطير در جهان سنت بواسطه نمادهايي مثل قرباني مقدس خشونت را در حريم تقدس و در نماد قرباني مهار مي کردند. با اين کار هم اعمال خشونت بر قرباني تمايل به خشونت را ارضا ميکرد و هم اين که اهداي قرباني نيروهاي خشن بيروني را راضي مي کرد. به عبارت ديگر جهان سنت هميشه خشونت را در حريم تقدس مناسکي و اساطيري مهار کرده بود. با ورود مدرنيته از يکسو تاکيد بر عقل به مقابله با اساطير به مثابه روايت هاي نامعتبر دانش پرداخت و به بهانه نقش دين در تصلب جامعه و حبس نيروهاي خلاقه بشري در دنياي مسيحيت، به مقابله با تقدس و عرفي کردن آن و شکستن حصارهاي امر قدسي پرداخت. اين حصار شکني از يکسو موجب رهايي نيروهايي شد که به ساخت تمدن جديد کمک کرد و از سوي ديگر نيروهايي را آزاد کرد که بشر در طي تاريخ هميشه دنبال مهار آنها بود. يکي از اين نيروهايي که به صورت وسيعي پايش به جامعه انساني فارغ از حصار مناسک قدسي بازشد، تمايل به خشونت بود. در تفريحات و ورزشها گسترش بي رويه ورزش هاي خشن که مي توان گفت متنوع ترين طيف انساني را هم مخاطب خودش دارد، و در هنر ژانر وحشت و در عمل هم جنگ هاي جهاني اول و دوم که روي همه تاريخ را سفيد کردند، محصولات بارز اين افسارگسيختگي خشونت بودند. ديدن يک مسابقه به اصلاح کشتي کج و رضايت شادمانه انسان مدرن از ديدن خشونت رها بسيار جالب است. گلادياتورهاي جهان باستان در طي مراسم خاصي به جنگ با يکديگر واداشته ميشدند. امروز همه عالم محضر خشونت شده است. امروز رسانهها به مثابه عرصه مناسکي تصويري و غير قدسي هم به ارضاي رسانهيي تمايل به خشونت ميپردازند و هم اين که نوعي آموزش خشونت هم در آنها داده ميشود. دنياي سنت شکار و تيراندازي را به مثابه ابزارهاي کارکردي براي بقا به انسان ياد ميداد و دنياي مدرن براي تفريح و لذت خشونت مهار نشده. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]