واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نخستين مطالعات درباره عكس العمل نوزادان در رفتارهاي اجتماعي، به حدود 40سال پيش برمي گردد. مادران بايد اين موضوع را مدنظر داشته باشند كه فرزند آنها يك عروسك نيست كه از درك رفتار ديگران در واكنش در برابر آنها عاجز باشد، بلكه او به خوبي تمام مسائل پيرامون خود را مي فهمد. نوزاد حتي از دوران جنيني تمام احساسات و هيجانات را درك كرده و آنها را درحافظه خود نگه مي دارد. به علاوه حتي قبل از تولد، يك واكنش متقابل بين مادر و جنين وجود دارد و بايد گفت كه حداقل نيمي از رفتار و سلوك كودك مانند پدر و مادر است. از نخستين روزهاي تولد، نوزاد قادر است به رفتارهاي والدين پاسخ دهد. به كمك حواس پنجگانه مي تواند همه احساسات را شناخته و به روش مختلف با اطرافيانش ارتباط برقرار كند. روابط اجتماعي و عاطفي، جايگاهي ويژه در مراحل ابتدايي رشد كودك دارد. از بدو تولد، نوزاد حالت روحي و واكنش هاي خاصي ابراز مي كند. اين مجموعه گرايشات ذاتي، خلق و خوي او را شكل مي دهند. واكنش هاي مادر و نوزاد نخستين روزهاي تولد نوزاد، جوي مبهم و خلائي عاطفي را براي مادر به وجود مي آورد كه همين حالات به مرور سرچشمه مهر و محبت مادر مي شود. تلاقي نگاه هاي مادر و كودك، در تقويت اين علاقه بسيار تاثيرگذار است. غريزه مادري بلافاصله پس از تولد طفل برانگيخته نمي شود. چند روز اول پس از تولد نوزاد، مادر احساس خستگي مي كند و از اينكه نتواند سلامت كودكش را حفظ كند، نگران و مضطرب است. او با اين توجيه كه اطرافيان مراقب فرزندش هستند، خود را تسلي مي دهد. درچهارمين روز شكفتن غنچه زندگي، مادر با در آغوش گرفتن، نوازش و صحبت با او، اين رابطه را مستحكم تر مي كند. تحقيقات ديگري نيز دراين زمينه گوياي اين مطلب است كه رفتارهاي صميمانه مادر با فرزندش، تا چه حد در رشد شخصيت او موثر است. اين رفتارها نسبت به توانايي مادر در تامين نيازهاي كودكش تعريف مي شود. بعضي از مادران با محبت و آرامش و برخي ديگر با سختگيري و جديت، به اين خواسته ها پاسخ مي گويند. رفتارهاي متقابل مادر و نوزاد، به اعمال پزشكان و پرستاران در هنگام وضع حمل مادر نيز بستگي دارد. تا چند سال پيش، پس از زايمان نوزاد را كنار مادر نمي گذاشتند و اين ارتباط ناديده گرفته مي شد كه همين امر مي توانست مانعي درايجاد رابطه مطلوب باشد. توجه داشته باشيم كه نوزاد نه تمثالي ازيك شخص بزرگسال است و نه يك موجود بي اهميت؛ بلكه او نيز انسان است. روابط عاطفي پيش از برقراري ارتباط كلامي، تا مدتها مورد توجه نبود. درحالي كه اين روابط زمينه لازم و اصلي براي آموزش همه جانبه كودك است. درخلال همين رفتارهاي ساده روزمره مانند درآغوش گرفتن، تعويض لباس ها، شيردادن و... است كه نوزاد تصويري از واقعيت و حقيقت را براي خود ترسيم كرده و تجربياتش شكل مي گيرد. گريه و بي قراري هاي نوزاد هر مادري هزاران راه و روش براي آرام كردن كودك خود مي شناسد، اما نكته مهم اين است كه همه اين رفتارها از يك دلبستگي واحد نشات مي گيرد كه كودك آن را به خوبي درك مي كند. بدين ترتيب كودك خيلي زود بين احساسات متفاوت خود ارتباط برقرار مي كند كه همين رابطه باعث خلق تصويري از يك مادر آرام و مطمئن در ذهن او مي شود. در طول دو ماهه اول، مادر درپاسخ به رفتارهاي كودك واكنش هاي مختلفي نشان مي دهد كه اين رفتارها از طرفي عكس العمل هاي جديدي از كودك را درپي دارد. از اين روند خود به خود به كودك مي آموزد كه واكنش اطرافيان در برابر هر نوع از رفتارهاي او چگونه است. همچنين رابطه عاطفي مادر و نوزاد درخلال اين رفتارها، قدرت يادگيري كودك را تسريع مي كند. دراين صورت نوزاد مي تواند اطلاعات و مسائل مختلفي را فراگرفته، به خاطر بسپارد، ويژگي هاي يك موضوع را در يك زمان خاص درك كند و احساسات گوناگون پدر ومادر مانند خشم، شادي، غم و... را بشناسد. گرچه نمي توان انكار كرد كه يك رابطه ويژه بين مادر و جنين در طول دوران بارداري و پس از زايمان، وجود دارد، اما به اين معنا نيست كه محبت و علاقه به كودك، صرفا به ويژگي هاي بيولوژيك مادر مربوط مي شود. محققان به اين نتيجه رسيده اند كه درخانواده هايي كه پدر به اندازه مادر و يا حتي بيش از او، به امور كودك رسيدگي مي كند، علاقه و وابستگي نوزاد به پدر درست مانند حالت طبيعي كه نوزاد اين احساس را به مادر دارد، است. حتي ممكن است همين حالت براي هر شخصي كه نيازهاي اساسي و احساسي او را تامين كند نيز شكل گيرد. نوزاد در بدو تولد اين آمادگي را دارد كه با هر كسي ارتباط برقرار كند؛ مشروط بر اين كه چنين شخصي كاملا رفتارهاي او را شناخته و نيازهاي او را برآورده كند. به طور كلي، خوب است كه بزرگترها به بهترين روشي كه براي كودك خوشايند است مانند آرام و با لحن كودكانه صحبت كردن، حركت دادن دست ها و... با او ارتباط برقرار كنند. رشد احساسات و شخصيت درطول شش ماهه اول زندگي، نوزاد اساسا به لطف و كمك والدين نيازمند است. پس از اين دوران، درمورد آزادي عمل، استقلال و ارتباط با جهان پيرامون خود، تا حدي آگاهي كسب مي كند. تا 3سالگي، كودك همچنين رفتارهاي متضادي از خود نشان مي دهد. دراين مرحله كه بحران سه سالگي است، والدين بايد با صبر و جديت با مسائل و مشكلات مرتبط با آن برخورد كنند. در واقع نخستين مرحله دوران كودكي از بدو تولد تا سه سالگي است كه زمينه ساز رشد شخصيت كودك در آينده نيز محسوب مي شود. کیهان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]