واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > صالحی، سید عباس - عوام، گرچه به ظاهر مقلد و تابعاند، اما عوامل گوناگونى این مجموعهى پیرو را تأثیرگذار مىکند، مهمترین تأثیرات این مجموعه را، در ابعاد ذیل مىتوان دریافت. 1- عوام شیعى، با پرداخت وجوهات شرعى به روحانیت و عالمان دین، امکان معیشت و تداوم فعالیتهاى علمى - ترویجى ایشان را فراهم مىکند. استاد شهید مطهرى، در نوشتار معروف خویش، به این نقطه تمایز روحانیت شیعه اشاره دارد و آن را، زمینه بروز عوامزدگى در این گروه دانسته است.مطالعات نظرى - میدانى، گواه این نکته است که منابع مالى نهادها، سازمانها، مؤسسات اجتماعى و اشخاص حقیقى، به گونهاى مستقیم یا غیرمستقیم در گرایشها، نگرشها، کنشها و واکنشهاى روحانیت، اثرگذار است. این اصل مسلم، خواه، ناخواه در رویارویى روحانیون با خرافهها و انحرافهاى دینى عوام بىتأثیر نبوده و نیست. 2- جوامع دینى، سرمایهگذاریهایى براى تبلیغ و ترویج دین مىکنند. هزینههایى چونان اوقاف، صدقات، خیرات، نذورات و... امکان فعالیتهاى آموزشى، پژوهشى، تبلیغى را براى ادیان فراهم مىسازند. به دیگر سخن، بخش وسیعى از زیرساختهاى مادى فعالیت دینى در تمامى ادیان، توسط جامعه عوام متدین ساخته و پرداخته مىشود. و این نکته، نه منحصر به تشیع بلکه در تمامى مذاهب اسلامى بلکه ادیان بشرى است.این نکته جامعه متخصص و نخبه ادیان را، به ملاحظات در برابر امیال و اهواء مجموعه عوام مىکشاند. چه اینکه بخشى از رونق ادیان، به سرمایهگذاریهاى ایشان وابسته مىنماید. 3- روحانى شیعه، چونان روحانیون تمامى ادیان و مذاهب، تافتهاى جدابافته از جامعه نیست، از دل آن برمىآید، در سنتهاى آن زندگى مىکند و با مردم خویش رفت و شد مىدارد. این سنت طبیعى - اجتماعى، خواسته و ناخواسته، او را در چهارچوبهاى ارزشها و هنجارهاى اجتماعى خویش قرار مىدهد، حساسیت خویش را در برابر عرف اجتماعى از دست مىدهد و مقبولات آن را مىپذیرد و منکرات آن را، خلاف شرع... و - یا دست کم مروت... - مىانگارد و از آن پرهیز مىکند. بدینگونه، مستقیم یا غیرمستقیم، در چنبره قضاوت عرف قرار مىگیرد و آن را پذیرا مىگردد. 4- هویت صنفى روحانیت، به تبلیغ و ترویج دین وابسته است. روحانیون، پیامآوران آموزههاى ادیاناند، از این رو، روحانیت چونان یک بنگاه تبلیغى است که به گستره و نفوذ پیام مىاندیشد و به آن اهتمام مىورزد. مطالعات حوزه ارتباطات، تأکید مىدارد که «پیام رسانى» فرایندى یکسویه نیست، بلکه تعاملى دو سویه میان «فرستنده - گیرنده» است. فرستنده، نمىتواند - و نباید - به ذوق و سلیقه و گرایش مخاطب بىاعتنایى کند، بلکه بایستى آن را در مدار توجه در ارسال پیام قرار دهد.نگرش رسانهاى به تبلیغ دین، همگامى - و یا دست کم پرهیز از ناهمسازى - با ذوق و سلیقه مخاطب عوام دینى را توصیه مىکند و به پیامرسان دین، فاصلهیابى از حقیقت محض و حضور در جوار سفره مشهورات عوام را رهنمود مىدهد.نکتههاى چهارگانه بالا، و نکتههاى دیگر، نشانگر آنند که نفوذ «عوام» جدى است و نباید آن را در گستره ادیان نادیده گرفت. اینگونه نیست که نخبگان ادیان، باورها و ارزشهاى دینى را بگویند و بنگارند و غیرمتخصصان، آن را پذیرا گردند و سر به آن فرا نهند. به دیگر سخن، قدرت عوام ادیان، کمتر از نخبگان نبوده و نیست و بخش مهم از «دین مدارى» جوامع بر پایه ذوق و سلیقه عوام است و خواص به عللى که از آن یاد شد، نقش پیروى قهرى را دارند و با آن موج، همراه هستند. سخن آخرفرازهاى پیشین، ارزیابى سریع و گذرا در پاسخ به این پرسش بود که چرا روحانیت، در رویارویى با خرافهها، رویارویى اثرگذار و فراگیر از خود نشان نمىدهد. همانگونه که در این آسیبشناسى شتابزده ملاحظه شد، زمینههاى گوناگون روانى، تاریخى، اخلاقى، اجتماعى و... در این پدیده تأثیر داشته و دارند.کارآمد سازى حوزه و روحانیت در ایفاى رسالت، به چارهجویى و رفع این بسترها و زمینههاست در پرتوى محورهاى یاد شده، به ترتیب، موضوعات زیر اهمیت مىیابند:1- بررسیهاى منطقى و نقد و ارزیابى دقیق از فلسفههاى توجیه و تسامح، اهمیت مىیابد.بایستى در رسانههاى حوزوى، تمامى ادله و یا شبه ادلهاى که براى توجیه سکوت در برابر خرافهها مطرح شده و مىشود، مورد نقد و بررسى عالمانه قرار گیرد تا زمینه هرگونه شبههسازى از بین برود.2- مطالعات موضوعشناسانه در مورد ماهیت و پیامدهاى خرافات دینى، معنوى، ملى، قومى، وارداتى و... در حوزهها گسترش یابد و آثار ناگوار آن مورد تبیین و تحلیل وسیعتر قرار گیرد.3- با تقویت و غنىسازى مطالعات تاریخى در حوزههاى دینى، نگرش واقعگرایانه و نقادانه در منقولات تاریخى ارتقا یابد.4- حافظه تاریخى حوزههاى دینى، تنها معطوف به تلخیها و ناکامیها در مقابله با خرافهها نباشد، بلکه با یادکرد اسوههاى مقابله و نتایج کارکردى ایشان، اعتماد به نفس را در قلمرو مبارزه با تحریفها افزایش دهد.5- با تقویت حساسیت بزرگان حوزه در مورد نقل و اعتماد به خرافهها و اخبار ضعیف، زمینههاى الگوپذیرى غلط منتفى شود.6- تربیت شجاعانه طلاب در فرایند آموزش، مورد اهتمام قرار گیرد تا دانش آموختگان حوزوى به هنگام تبلیغ و ترویج، با سست عنصرى و محیط زدگى، از ایفاى رسالت باز نمانند.7- با مطالعات عمیق و علمى، تلاش جدى براى تقلیل نقش عوام در فهم و ترویج دین صورت گیرد. رهآورد این مطالعات، بایستى معطوف به آن باشد که «دینباورى» و «دینگسترى» به «اهل ذکر» منتهى مىشود.این نکتهها و نکتههایى چون آنها مىتواند دستاورد مطالعات عللشناختى در پدیده سکوت روحانیت در مبارزه با خرافهها باشد. مطالعاتى که در فرض تأمل و تعمق، به «دیندارى عالمانه» رهگشا خواهد بود. پایان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]