واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تبرئه از اتهام قتل با اداي سوگند حسن به من گفت محمود در ماشين صحبت از خودکشي مي کرد.با عجله دنبالش رفتم. ديدم سرتاپايش خيس است. او بنزين روي خودش ريخته بود. دستش را گرفتم و قسمش دادم که به خانه برگردد تا با هم صحبت کنيم. يکدفعه فندک را زد و بدنش شعله ور شد. اعتماد: زني که متهم بود با همدستي شوهر سابقش همسر صيغه يي خود را به آتش کشيده و او را کشته است پس از قسم خوردن در دادگاه تبرئه شد. در ابتداي جلسه محاکمه اين زن، علي دلداري به عنوان نماينده دادستان تهران به تشريح پرونده پرداخت و گفت؛ چهارم ارديبهشت ماه سال گذشته ماموران کلانتري ستارخان در جريان سوختگي شديد مردي به نام محمود قرار گرفتند که گفته مي شد خودش را به آتش کشيده است. فرداي آن روز به بازپرس کشيک قتل خبر دادند، محمود در بيمارستان جان باخته است. به دستور بازپرس تحقيقات در اين زمينه آغاز شد و پليس شاهدان ماجرا را تحت بازجويي قرار داد اما هيچ کدام از آنها نحوه آتش گرفتن محمود را نديده و پس از آتش سوزي به محل رسيده بودند. اين در حالي بود که خانواده محمود اعلام کردند فرزندشان لحظاتي قبل از مرگ گفته است حسن شوهر سابق همسرش روي او بنزين ريخت و همسرش طاهره نيز فندک را روشن کرد. نماينده دادستان افزود؛ با احضار طاهره به اداره آگاهي وي مورد بازجويي قرار گرفت. او مدعي شد همسرش محمود به بيماري رواني مبتلا بوده و به همين خاطر هم خود را آتش زده است. هر چند اين زن و شوهر سابقش حسن اتهام قتل را انکار کردند، دادسرا با توجه به شواهد موجود در پرونده متهمان را گناهکار تشخيص داد. در ادامه جلسه دادگاه پدر مقتول به عنوان يکي از اولياي دم و قيم نوه اش در برابر قضات حاضر شد و تقاضاي پرداخت ديه از سوي متهمان را کرد. وي گفت؛ طاهره به خانه ما زنگ زد و اصرار مي کرد پسرم همسرش را طلاق دهد، البته او ابتدا نمي دانست محمود همسر دارد و زماني که در جريان قرار گرفت به پسرم خيلي فشار آورد که از زنش جدا شود. پسرم تازه صاحب فرزندي شده بود و به همين دليل من اصرار داشتم همسرش را طلاق ندهد اما او مي گفت طاهره و خانواده اش وي را تهديد کرده اند و او مجبور به اين کار است. پسرم در بيمارستان به من گفت؛ طاهره و شوهر سابقش حسن او را به آتش کشيده اند. سپس شاهدان در جايگاه حاضر شدند و همگي گفتند محمود در مورد اينکه چه کسي او را به آتش کشيده چيزي نگفته بود. زني که همسايه طاهره بود، گفت؛ من از طبقه دوم ديدم مردي آتش گرفته و در حال سوختن است بلافاصله خودم را به حياط رساندم و ديدم حسن شير آب را باز کرده و شلنگ را روي محمود گرفته است. شلنگ را از او گرفتم و خودم روي محمود آب پاشيدم و از حسن خواستم آمبولانس خبر کند. در همين حين پرسيدم چرا اين کار را کردي، او گفت؛ همسرم به من خيانت کرده و آبرويم را برده بود. بعد از شاهدان، طاهره متهم رديف اول در جايگاه حاضر شد. وي اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت؛ من محمود را عاشقانه دوست داشتم، اما چون به من خيلي دروغ مي گفت، از او ناراحت بودم و مي خواستم به اين وضعيت پايان دهم. چند سال پيش وقتي از حسن جدا شدم از قزوين به تهران آمدم. دو دختر داشتم و مجبور بودم براي بزرگ کردن آنها کار کنم. در تهران بازار کار بيشتر بود. مدتي بعد با محمود آشنا شدم و از آن به بعد با هم بوديم. وي ادامه داد؛ محمود به خاطر پولي که به مردم بدهکار بود، فراري بود و کمتر به خانه مي آمد. بعد از مدتي هم فهميدم که او همسر دارد و به دروغ به من گفته که از زنش جدا شده است. وقتي شنيدم محمود بچه دار شده از او خواستم دست از سر من بردارد اما او مرتب به خانه ام مي آمد. مدت صيغه ما تمام شد و من ديگر حاضر نشدم صيغه را تمديد کنم. چند ماه قبل از اين حادثه دختر بزرگم را به عقد پسر جواني درآورده بودم و قرار بود آنها به هلند بروند. به شوهر سابقم زنگ زدم. از او خواستم براي تامين هزينه هاي عروسي دخترمان به تهران بيايد. وقتي او آمد و فهميد من در صيغه محمود نيستم براي اينکه بتواند به خانه من رفت و آمد کند براي دو ماه مرا صيغه کرد. وقتي مراسم عروسي تمام شد و دخترم را راهي هلند کرديم، حسن هم رفت. چند روز بعد از اين ماجرا يک روز صبح حسن و محمود يکدفعه در خانه مرا باز کردند و وارد شدند. محمود مي گفت تو زن من هستي در حالي که مدت صيغه تمام شده بود. بعد هم از خانه خارج شد. حسن به من گفت محمود در ماشين صحبت از خودکشي مي کرد.با عجله دنبالش رفتم. ديدم سرتاپايش خيس است. او بنزين روي خودش ريخته بود. دستش را گرفتم و قسمش دادم که به خانه برگردد تا با هم صحبت کنيم. يکدفعه فندک را زد و بدنش شعله ور شد. زن متهم به قتل ادامه داد؛ فرياد زدم و از حسن کمک خواستم، او هم آمد و روي بدن محمود آب گرفت. در ادامه جلسه دادگاه، حسن متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد. وي نيز اتهام قتل را رد کرد و گفت؛ بعد از ازدواج دخترم من چند بار با همسر سابقم تماس گرفتم که حال دختر کوچکم را بپرسم اما هر بار محمود تلفن را جواب داد و از من خواست براي روشن شدن برخي مسائل به تهران بيايم. وقتي آمدم با هم به خانه طاهره رفتيم و اين مساله پيش آمد. در ادامه قاضي عزيزمحمدي و چهار قاضي مستشار (بومي، مرادي، محمدي کشکولي و سري) مراسم سوگند را برگزار کردند و دو متهم قسم خوردند که در مرگ محمود نقشي نداشتند. قضات سپس وارد شور شدند و راي بر برائت هر دو متهم صادر کردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]