واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: متمهدیان و مدعیان مهدویت(11)
اشاره:نوشتار حاضر در ادامه مجموعه مقالاتی است كه از چندی پیش در واكاوی و شناخت یكی از جدی ترین آسیبها و آفتهای تنیده شده با فرهنگ مهدویت، یعنی فرقه ها و مدعیان دروغین مهدویت، یه صورت سلسله وار تقدیم شما كاربران عزیز می شود. در مقالات گذشته چنانكه دیدیم دعاوی و هویت پاره ای از فرق یاد شده در ترازوی نقد فرو ریخت؛ اینك برآنیم تا مدعیات كذب و هویت پوچین برخی دیگر از این فرقه ها را بر آفتاب افكنیم؛ پس با ما همراه باشید. واقفیه:فرقه واقفیه قائل به مهدویت امام موسی كاظم(علیهالسلام) (شهادت 183هـ.) هستند و(1) بر آن حضرت متوقف شدند و در انتظار او نشستند(2) البته مقصود آنان از مهدی، مفهوم نجاتبخش آن بود؛ كه وانمود كردند او نمرده و ظهور خواهد كرد.این گروه از واقفیه را «ممطوریه» و «موسویه» هم گفتهاند. اینان امام هشتم(علیهالسلام) را وكیل پدر میدانستند، نه جانشین او. ممطوره لقبی است منفی و زشت؛ كه پیروان امام هشتم(علیهالسلام) به این گروه دادند. «ما انتم اِلاّ كِلابٌ ممطورَةُ. شما چیزی جز سگهای باران خورده نیستید.».(3)همچنین فرقه بشیریّه، كه منسوب به محمدبن بشیر از موالی بنی اسد و از اصحاب امام موسی كاظم(علیهالسلام) بود و در زمان امام بر آن حضرت دروغهای فراوانی میبست، پس از شهادت امام موسی كاظم(علیهالسلام) قائل به توقف شدند؛ كه امام وفات نیافته و تا چندی در بین مردم زندگی میكرده و برای اهل نور به صورت نور و برای اهل ظلمت به صورت ظلمت خود را نشان میداده است. یاران شبیر معتقد بودند كه امام موسی كاظم(علیهالسلام) همان مهدی قائم است و نمرده و فقط غایب شده است(4). در مجموع عقیده واقفیه و بشیریه درست نیست؛ چون مسلّم است كه حضرت هم مانند اجداد خود از دنیا رفتهاند. شهادت امام كاظم(علیهالسلام) به قدری مشهور است، كه مرگ هیچ یك از پدران عالیقدرش بدان شهرت نرسیده؛ چون به امر هارون الرشید جنازه مباركش را به قضات و شهود نشان دادند؛ تا گواهی دهند كه حضرت به مرگ طبیعی مرده است. سپس جنازه را بر سر جسر (پل) بغداد نهادند؛ تا همگان ببینند. فرقه واقفیه قائل به مهدویت امام موسی كاظم(علیهالسلام) (شهادت 183هـ.) هستند و(1) بر آن حضرت متوقف شدند و در انتظار او نشستند(2) البته مقصود آنان از مهدی، مفهوم نجاتبخش آن بود؛ كه وانمود كردند او نمرده و ظهور خواهد كرد.شیخ طوسی میفرماید: وفات آن حضرت مشهورتر از آن است كه محتاج به ذكر روایت باشد و كسی كه مخالف آن است، در حقیقت منكر بدیهیات است.(5)محمدبن یعقوب كلینی با سند خود از علیبن جعفر و او از برادرش امام كاظم(علیهالسلام) نقل كرده كه فرمود: «هنگامی كه پنجمین امام از فرزندان هفتمین امام (امام كاظم) غایب شد، مواظب دینتان باشید. همانا صاحب این امر را غیبتی است؛ به گونهای كه معتقدان به امامت او، از این عقیده باز میگردند؛ و این امتحانی است از جانب خداوند...»(6) و نیز داودبن كثیر رقّی میگوید: از ابوالحسن موسیبن جعفر(علیهالسلام) درباره صاحب این امر (مهدی(عج" سؤال كردم، فرمود: «او رانده شده (از نزد مردم) و تنهای غریب و غایب از اهلش و تنها فرزند پدرش میباشد.»(7) پی نوشتها: 1. الغیبة، شیخ طوسی، ص 191، «و فیهم من قال: موسیبن جعفر الم یمت» و ص 198، «و اما الواقفة وقفوا علی موسیبن جعفر و قالوا هو المهدی».2. ملل و النحل، شهرستانی، ج 1، ص 167 و نجم الثاقب، نوری، ص 215.3. ملل و النحل، شهرستانی، ج 1، ص 169.4. تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی، جواد مشكور، ص 166.5. مهدی موعود(عج)، علی دوانی، ص 424.6. الغیبة، نعمانی، ص 100.7. كمالالدین و تمام النعمه، ج 2، ص 361، ح 4. منبع:محمدرضا نصورى، مجله انتظار، شماره 8
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]