واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شرط لازم برای پیمودن راه درست
سلسه مباحث ( کلام امیر کلام) به شرح و توضیح برخی از سخنان برگزیده علی علیه السلام می پردازد. هَلَكَ امْرُوٌ لَم یَعْرِفْ قَدْرَه كسی كه قدر و ظرفیت و ارزش خود را نداند، به هلاكت میافتد. انسان، موجودی است كه سیر كمالی و راه سعادت خود را باید با استفاده از عقل و اراده خویش بیابد و با عزم و آگاهی خود آن را بپیماید، دین حق رابشناسد و به راهنمایی اولیای الهی بدان گام نهد و به سوی نقطه مطلوب حركت كند. حركت انسان به سوی كمال، راهی جز این ندارد كه انسان، خودش بخواهد كه «راه» را بشناسد و در آن گام بردارد. و البته هدایت الهی هم در این صورت او را یاری خواهد كرد كه بدون آن، هیچ كس به جایی نخواهد رسید. هدایت انبیا الهی برای كسانی راهگشا خواهد بود، كه با پذیرش آن و تن دادن به احكام و مقررات دین حق، خود را در مسیر نسیم هدایت الهی قرار دهند، و به همین جهت است كه «دین»، اكراه پذیر و تحمیلی نمیتواند باشد، گرچه راه نجات و كمال، منحصر به همین راه است. موجودی كه باید با آگاهی، اراده، تلاش خویش، راه سعادت ابدی را طی كند، بدون اینكه خود را بشناسد، ظرفیت و تواناییهای خود را بداند، ارزش و جایگاه خویش را درك كرده، كاستیها و محدودیتهای خود را دریافته باشد، هرگز نمیتواند آنگونه كه شایسته است در این مسیر توفیق یابد. انسان، رونده راه كمال است، و هر روندهای اگر ازشرایط، موقعیت، توان و محدودیتهای خود آگاه نباشد، نمیتواند راه را به خوبی طی كند. به همان اندازه كه هدفشناسی مهم است و بدون معرفت عمیق و درست در مورد «مقصود» و «مطلوب» نمیتوان حركت موفقی داشت، خودشناسی هم دارای اهمیت است و بدون آن، سمت و سوی حركت و شیوه و كیفیت آن را نمیتوان تنظیم كرد. معرفت، شرط لازم برای پیمودن راه درستی است كه انسان را به سعادت ابدی میرساند و از هلاكت و نابودی نجات میدهد. انسان به دو گونه معرفت و شناخت در مورد خود نیاز دارد: یكی «معرفت نفس»، كه مقدمه معرفت خداوند متعال و شناخت مبدا و مقصود است.و دیگری «معرفت قدر» خود كه شرط ضروری توفیق در حركت است. معرفت نفس، شناختی است درباره نوع انسان و جایگاه والای او در نظام هستی. مفیدترین و ضروریترین شناختها، معرفت نفس است. كسی که انسان؛ هدف نهایی آفرینش او، ارزش و كرامت انسان و برجستگی خاص او در میان مخلوقات را نشناسد، خود را موجودی محدود و محصور در طبیعت خواهد پنداشت و هدف زندگی را در حدّ لذات مادی و حیوانی و تامین رفاه و آبادانی، تنزّل خواهد داد و از سیر و سلوك انسانی و الهی، بازخواهد ماند. كسانی كه خود را به دنیا میفروشند و بهرههای مادی را هدف خود قرار میدهند، از معرفت نفس محروم بوده، انسان را همچون سایر موجودات پنداشتهاند. اینها از شناخت خدا هم محروم میمانند و در نتیجه، تلاش و كوششی برای رسیدن به كمال نخواهند داشت. و اما معرفت قدرِ خود، شناختی است كه هر كس درباره خویش باید داشته باشد. انسانها اگرچه همه، افرادِ یك نوعاند و ویژگیهای مشترك فراوانی دارند، ولی هر شخصی و هر كسی، تفاوتهای زیادی هم با دیگران دارد كه مشخّصات شخصی وی را تشكیل میدهد. استعدادهای علمی و هنری، توانمندیهای اجرایی، امكانات فردی و خانوادگی، موقعیت و شرایط اجتماعی و صنفی، كاستیها و خلاهای اخلاقی و تربیتی، گرایشها و ذوق و سلیقهها، و... اموری است كه در میان انسانها، متفاوت است، و همین تفاوتها موجب تفاوت در مسئولیتها و وظایف و انتظارات است. گرچه در عناوین كلی تكالیف، همه انسانها مشتركاند، زیرا همه «انسان» اند، ولی در مصداق و مورد و كم و كیف، تفاوتهایی به وجود میآید كه ناشی از اختلاف و تفاوت ظرفیتها و تواناییهاست: فراگیری علم و دانش برای همه واجب است، اما استعداد همه انسانها در رشتهها و زمینههای مختلف، یكسان نیست. كمك به دیگران برای همه واجب است، اما توان افراد یكسان نیست. خدمت به خلق برای همه واجب است، ولی عرصههای خدمت به خلق، متفاوت است... و بنابر همین تفاوت در امكانات و ظرفیتها، حدّ وظیفه و تكلیف، متفاوت میشود و هر كسی در حد توان خود، مكلّف میباشد. معرفت قدرِ خود، یعنی شناخت همه تواناییها و محدودیتهای خویش، برای تشخیص تكالیف و اهتمام به انجام آن. كسی تا «قدر» خویش را نشناسد، نمیتواند مسئولیتها و تكالیف خود را در حدّ استطاعت و توانایی انجام دهد و در نتیجه یا دچار كم كاری و تنبلی و سستی میشود و بخشی از ظرفیت خود را معطل و بدون استفاده میگذارد، و یا دچار افراط و كار بیش از حدّ ظرفیت میشود كه نتیجه آن، خستگی زودرس، وازدگی و اتلافِ سرمایههای وجودی است. به همین دلیل، كسی كه قدر خود را نشناسد، دچار هلاكت و نابودی میشود. هلاكت معنوی، همین است كه با نشناختن اندازه خود از حدّ خود تجاوز كند و نتواند از شرایط و تواناییهای خود، به نحو احسن و با بهترین شیوه، برای سعادت خویش بهره برداری كند. معرفت نفس خود و معرفت قدر خویش، دو گونه شناخت در مورد «خود» است كه یكی درباره نوع انسان و دیگری در مورد ویژگیها و خصوصیات شخصی است، و هر دو گونه معرفت، شرط لازم برای پیمودن راه درستی است كه انسان را به سعادت ابدی میرساند و از هلاكت و نابودی نجات میدهد. منبع:ذوعلم، علی، کتاب چهل گام، با اندکی تصرف
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 661]