واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: سلسه مباحث كلام حضرت اميرالمؤمنين (ع) / بخش سوممعرفت شرط لازم براي پيمودن راه درستي است كه انسان را به سعادت ابدي ميرساند
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: انسان، موجودي است كه سير كمالي و راه سعادت خود را بايد با استفاده از عقل و اراده خويش بيابد و با عزم و آگاهي خود آن را بپيمايد، دين حق را بشناسد و به راهنمايي اولياي الهي بدان گام نهد و به سوي نقطه مطلوب حركت كند.
حركت انسان به سوي كمال، راهي جز اين ندارد كه انسان، خودش بخواهد كه «راه» را بشناسد و در آن گام بردارد و البته هدايت الهي هم در اين صورت او را ياري خواهد كرد كه بدون آن، هيچ كس به جايي نخواهد رسيد.
هَلَكَ امْرُوٌ لَم يَعْرِفْ قَدْرَه كسي كه قدر و ظرفيت و ارزش خود را نداند، به هلاكت ميافتد.
هدايت انبيا الهي براي كساني راهگشا خواهد بود، كه با پذيرش آن و تن دادن به احكام و مقررات دين حق، خود را در مسير نسيم هدايت الهي قرار دهند، و به همين جهت است كه «دين»، اكراه پذير و تحميلي نميتواند باشد، گرچه راه نجات و كمال، منحصر به همين راه است.
موجودي كه بايد با آگاهي، اراده، تلاش خويش، راه سعادت ابدي را طي كند، بدون اينكه خود را بشناسد، ظرفيت و تواناييهاي خود را بداند، ارزش و جايگاه خويش را درك كرده، كاستيها و محدوديتهاي خود را دريافته باشد، هرگز نميتواند آنگونه كه شايسته است در اين مسير توفيق يابد. انسان، رونده راه كمال است، و هر روندهاي اگر ازشرايط، موقعيت، توان و محدوديتهاي خود آگاه نباشد، نميتواند راه را به خوبي طي كند. به همان اندازه كه هدفشناسي مهم است و بدون معرفت عميق و درست در مورد «مقصود» و «مطلوب» نميتوان حركت موفقي داشت، خودشناسي هم داراي اهميت است و بدون آن، سمت و سوي حركت و شيوه و كيفيت آن را نميتوان تنظيم كرد.
معرفت، شرط لازم براي پيمودن راه درستي است كه انسان را به سعادت ابدي ميرساند و از هلاكت و نابودي نجات ميدهد.
انسان به دو گونه معرفت و شناخت در مورد خود نياز دارد:
يكي «معرفت نفس»، كه مقدمه معرفت خداوند متعال و شناخت مبدا و مقصود است.
و ديگري «معرفت قدر» خود كه شرط ضروري توفيق در حركت است.
معرفت نفس، شناختي است درباره نوع انسان و جايگاه والاي او در نظام هستي. مفيدترين و ضروريترين شناختها، معرفت نفس است. كسي كه انسان؛ هدف نهايي آفرينش او، ارزش و كرامت انسان و برجستگي خاص او در ميان مخلوقات را نشناسد، خود را موجودي محدود و محصور در طبيعت خواهد پنداشت و هدف زندگي را در حدّ لذات مادي و حيواني و تامين رفاه و آباداني، تنزّل خواهد داد و از سير و سلوك انساني و الهي، بازخواهد ماند.
كساني كه خود را به دنيا ميفروشند و بهرههاي مادي را هدف خود قرار ميدهند، از معرفت نفس محروم بوده، انسان را همچون ساير موجودات پنداشتهاند. اينها از شناخت خدا هم محروم ميمانند و در نتيجه، تلاش و كوششي براي رسيدن به كمال نخواهند داشت.
و اما معرفت قدر خود، شناختي است كه هر كس درباره خويش بايد داشته باشد. انسانها اگرچه همه، افرادِ يك نوعاند و ويژگيهاي مشترك فراواني دارند، ولي هر شخصي و هر كسي، تفاوتهاي زيادي هم با ديگران دارد كه مشخّصات شخصي وي را تشكيل ميدهد.
استعدادهاي علمي و هنري، توانمنديهاي اجرايي، امكانات فردي و خانوادگي، موقعيت و شرايط اجتماعي و صنفي، كاستيها و خلاهاي اخلاقي و تربيتي، گرايشها و ذوق و سليقهها، و... اموري است كه در ميان انسانها، متفاوت است، و همين تفاوتها موجب تفاوت در مسئوليتها و وظايف و انتظارات است.
گرچه در عناوين كلي تكاليف، همه انسانها مشتركاند، زيرا همه «انسان» اند، ولي در مصداق و مورد و كم و كيف، تفاوتهايي به وجود ميآيد كه ناشي از اختلاف و تفاوت ظرفيتها و تواناييهاست: فراگيري علم و دانش براي همه واجب است، اما استعداد همه انسانها در رشتهها و زمينههاي مختلف، يكسان نيست.
كمك به ديگران براي همه واجب است، اما توان افراد يكسان نيست. خدمت به خلق براي همه واجب است، ولي عرصههاي خدمت به خلق، متفاوت است... و بنابر همين تفاوت در امكانات و ظرفيتها، حدّ وظيفه و تكليف، متفاوت ميشود و هر كسي در حد توان خود، مكلّف ميباشد. معرفت قدرِ خود، يعني شناخت همه تواناييها و محدوديتهاي خويش، براي تشخيص تكاليف و اهتمام به انجام آن.
كسي تا «قدر» خويش را نشناسد، نميتواند مسئوليتها و تكاليف خود را در حدّ استطاعت و توانايي انجام دهد و در نتيجه يا دچار كم كاري و تنبلي و سستي ميشود و بخشي از ظرفيت خود را معطل و بدون استفاده ميگذارد، و يا دچار افراط و كار بيش از حدّ ظرفيت ميشود كه نتيجه آن، خستگي زودرس، وازدگي و اتلافِ سرمايههاي وجودي است. به همين دليل، كسي كه قدر خود را نشناسد، دچار هلاكت و نابودي ميشود. هلاكت معنوي، همين است كه با نشناختن اندازه خود از حدّ خود تجاوز كند و نتواند از شرايط و تواناييهاي خود، به نحو احسن و با بهترين شيوه، براي سعادت خويش بهره برداري كند.
معرفت نفس خود و معرفت قدر خويش، دو گونه شناخت در مورد «خود» است كه يكي درباره نوع انسان و ديگري در مورد ويژگيها و خصوصيات شخصي است، و هر دو گونه معرفت، شرط لازم براي پيمودن راه درستي است كه انسان را به سعادت ابدي ميرساند و از هلاكت و نابودي نجات ميدهد.
--------------------------------------------------------------------------------
منبع: كتاب چهل گام، علي ذوعلم
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]