تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835100905




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای عکس هاي زننده یک دختر!


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
ماجرای عکس هاي زننده یک دختر!
تو با ديگران فرق داري و پدرت آدم متعصبي است. مواظب خودت باش. چون اگر خطايي بکني او گردن تو را از بيخ مي برد و زمين و آسمان را به هم مي ريزد و...!هر روز منتظر بودم تا با ترس و لرز اين حرف هاي تکراري و آزاردهنده را آويزه گوشم کنم و فقط يک کلمه درجواب مادرم بگويم: چشم! با شرايطي که در خانه داشتم، عبوس و افسرده بار آمده بودم و يکي از هم کلاسي هايم که تقريبا از مشکلات زندگي ام خبر داشت، هميشه مي گفت: تا زماني که جلوي چشم پدر و مادرت هستي همان چيزي باش که آن ها مي خواهند،اما وقتي تنهايي و از خانه بيرون زده اي آن طور رفتار کن که دوست داري! خونسرد باش و حال پدر و مادرت را بگير.او با اين حرف هاي احمقانه حتي زمينه ارتباط مرا با پسري جوان نيز فراهم کرد.دختر جوان در دايره اجتماعي کلانتري شهرک ناجاي مشهد افزود: من و حامد مدتي به صورت تلفني با هم رابطه داشتيم و گاهي نيز در راه برگشت از مدرسه چند دقيقه اي همديگر را توي پارک مي ديديم.حامد به حرف هايم گوش مي داد و با تعريف و تمجيدهايي که از رفتار و حرکاتم و قيافه ام مي کرد توانست مرا فريب بدهد. من شيفته و دلباخته او شده بودم، اما پس از گذشت چند ماه متوجه شدم پدرم مرا زير نظر دارد به همين خاطر با ترس و لرز به حامد زنگ زدم و گفتم بهتر است همديگر را براي هميشه فراموش کنيم. او با خنده اي گفت: دلم را با خود برده اي و حالا آن را روي زمين رها مي کني تا بشکند و تکه تکه شود، حداقل بيا تا با هم خداحافظي کنيم. آزيتا ادامه داد: من پيشنهاد حامد را پذيرفتم و به همان پارکي که هميشه قرار ملاقات داشتيم رفتم اما او که با خودرو آمده بود گفت: قيافه ما توي پارک تابلو شده است و از طرفي شايد پدرت اين محل را زير نظر داشته باشد. بيا سوار شو تا نزديک خانه تان تو را مي رسانم و در طول مسير با هم حرف مي زنيم. ما به راه افتاديم و حامد با حرف هاي احساسي اش حسابي مرا تحت تاثير قرار داد تا جايي که متوجه نشدم از شهر خارج شده ايم. او ناگهان به داخل جاده اي فرعي پيچيد و من با گريه و التماس پرسيدم: کجا مي روي زود برگرد که غروب شده است وخانواده ام نگران مي شوند. ولي او در حالي که درهاي خودرو را با قفل مرکزي بسته بود به راه خود ادامه داد و در مکاني خلوت با توسل به زور و تهديد چند عکس زننده از من گرفت و سپس مرا تا نزديک خانه رساند و رهايم کرد. متاسفانه از آن روز به بعد حامد با اطلاعاتي که خودم درباره اخلاق و رفتار پدرم به او داده ام مدام زنگ مي زند و تهديدم مي کند که يا بايد به خواسته هاي پليدي که دارد تن بدهم و يا عکس هايم را براي خانواده ام مي فرستد و... ديگر از اين وضعيت خسته شده ام.الان حدود يک هفته است که از خواب و خوراک افتاده ام. من در پايان مي خواهم بگويم کاش با پدر و مادرم بيشتر دوست بودم، با هم درد دل مي کرديم و آن ها بعضي وقت ها خوبي هاي مرا هم مي ديدند تا اين طور به سادگي فريفته يک مشت حرف چرند و پرند و تعريف و تمجيدهاي پسري حقه باز نمي شدم. اگرچه خودم نيز مقصر هستم چون حماقت کرده ام. خراسان عکس فوق مربوط به نوشته نیست





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن