واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - مهرزاد دانش موفقیت چشمگیر اصغر فرهادی و همکارانش در جشنواره برلین به خاطر فیلم درخشان «جدایی نادر از سیمین» از چند جهت قابل تأمل بود. اولین جهت آن به همان حس پرافتخاری برمیگردد که از سربلندی هموطنان هنرمندمان در سرزمینهای دیگر حاصل میشود و خب؛ حالتی عمومی دارد. طبعا این حس برای دوستداران سینمای فرهادی دوچندان است، اما در این مجال مایلم به جهات دیگر این ماجرا اشاره کنم و آن این که در این سربلندی، دیگران چه نقشی داشتهاند؟ منظور از دیگران همان کسانی است که قرار است پشتوانه اصلی سینمای ایران باشند و سیاستها و جهتگیریها را شکل میدهند و در هر محفل و مراسمی تا سخنرانیهای پر از افاضه انجام ندهند، رسمیتی به آن مجالس نمیبخشند. از ماجرای تعلیق فیلم فرهادی در میانه فیلمبرداری، به دلیلی که اهداف سیاسیاش بر وجه منطقیاش کاملا غالب بود، هنوز مدت زمان زیادی نگذشته است. سینماگری که در چند سال اخیر پرافتخارترین هنرمند ایرانی در این حوزه در سطوح جهانی بوده، به خاطر گفتن یک واژه، آن هم به دلایلی کاملا صنفی، داشت در معرض مذبح و پرتگاهی هولناک قرار داده می شد تا دعوایی که سر لحاف ملا برپا شده بود با استناد و به بهانه حرفهایش، به سود برخی حضرات تمام شود که خوشبختانه با درایت خود فرهادی غائله پایان یافت و آن حضرات نیز به تدریج دریافتند سینما معبر سهلالمروری نیست تا بتوان هر جور که ارادهشان تمایل یافت، کُن بگویند و فیکون برپا شود. از ادامه فیلمبرداری کار فرهادی خشنود بودیم که فردی تازه از راه رسیده که تا دیروز دغدغهاش سخنرانیهای جنجالی علیه و له فلان و بهمان رجال و جریانهای سیاسی بود، تحت لوای ادعای نقد استراتژیک، نتایج مشعشعش از «درباره الی» را اعلام داشت و اتهام لیبرالیسم جنسی را به مردی زد که در حوزههای اخلاقی و خانوادگی، خوشنامی و نجابتش سرزبان است، اما به رغم این تهمت زشت و رواجش توسط امربرهای استراتژیست، باز کار فرهادی لطمه ندید و به جشنواره فیلم فجر رسید و موجی از بهت و حیرت ناشی از تماشای فیلمی شگرف و بزرگ را در بین عموم مخاطبان آفرید. ماجرا چنان انکارناشدنی بود که جشنواره دولتی فجر (که اثر به این مهمی را لایق حضور در بخش بینالملل خود ندانسته بود!) نتوانست به رغم حضور همان استراتژیست در هیئت داورانش، «جدایی نادر از سیمین» را نادیده بگیرد و عنوان بهترین کارگردانی و فیلمنامهنویسی را از آن فرهادی دانست، اما انگار همین نیز زیادی انگاشته میشد و امتیازهای بزرگ فیلم در بازی و تدوین و صدا و تصویر یا ندیده گرفته شدند و یا در حد نامزد و دیپلم افتخار مطرح شدند. این در حالی است که در جشنواره معتبری همچون برلین، که دست کم در بخش بازیگری فیلمها به سطح قابل توجهی از استانداردهای لازم رسیدهاند، کار فرهادی چنان درخشید که هیئت داوران همان ایدهای را اتخاذ کرد که هر چند وقت یک بار در برابر آثار بزرگ سینمایی گرفته میشود: اعطای جایزه به تیم بازیگری. در یادداشتی که در شماره ویژه جشنواره ماهنامه فیلم، قبل از شروع جشنواره فجر، در معرفی فیلم جدایی «نادر از سیمین» نوشته بودم، با یادآوری جشنواره لوکارنو شش سال قبل و کسب عنوان بهترین بازیگران زن توسط گروه بازیگران زن فیلم «9 زندگی» رودریگو گارسیا در آن، بر این نکته تأکید کرده بودم که فیلم فرهادی شایستگی همان تصمیم را دارد.بسیار خوشحالم ایده این منتقد کوچک ایرانی، یک ماه بعدش، همپوشانی با نظر داوران بزرگ جشنوارهای معتبر پیدا کرد، اما چگونه می توان ناخرسندی از این مطلب را پنهان کرد که در امر داوری جشنواره خودمان نه تنها این ایده انجام نشد که حتی بعضا بازیگرانی روی سن برای دریافت سیمرغ رفتند و یا به عنوان کاندیدا نامشان اعلام شد که در مقایسه با خودشان هم بازیهایی ضعیف داشتند، چه رسد در قیاس با بازیهای حیرتآور «جدایی نادر از سیمین». این ماجرا ادامه دارد. همین یکی دو روز گذشته تحلیلهایی مشعشع بر «جدایی نادر از سیمین» و سایر فیلمهای فرهادی، روی سایت هایی خبری که گمان و رجا میبرند ارزشها منحصرا در اختیار ایشان است، درج شده که در ادامه همان تحلیل های استراتژیستی قرار دارد و از فرط سخیف بودن حتی قابل ذکر نیز نیست. این روزها احتمالا خیلیها مایلند با فرهادی و اثرش عکس یادگاری بگیرند، اما تاریخ با اخلاق و وجدان بشری یادمان خواهد داشت؛ و نه با این جور عکسهای گذرا. سینمای فرهادی با همین اخلاقیات گره خورده است.54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5959]