تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815380243
مرزبندي شفاف احمدي نژاد با هاشمي
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مرزبندي شفاف احمدي نژاد با هاشمي
اين دروغ بزرگ در حالي همچون نارنجك به ميان افكار عمومي پرتاب ميشود كه اختلاف محمود احمدينژاد و هاشمي رفسنجاني از يك دعواي سياسي فراتر بوده و افتراق اين دو در حوزه اجتماعي، سياست خارجي، اقتصاد و فرهنگ كاملاً گفتماني است و در واقع هر كدام از طرفين نماينده يك طرز فكر مستقل و مجزا محسوب ميشوند.
روزنامه ايران در گزارشي، به بررسي تفاوتها در تفكرات رئيس جمهور و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام پرداخت:
«باور ما اين است كه صحنه گردان اصلي، خود آقاي هاشمي است. بالاخره ما ميبينيم چه كسي در ستاد انتخاباتي چه كسي فعال است و اينها از كجا ميروند جلسه ميگذارند و ارتباطاتشان را برقرار ميكنند.»
اين جملات تنها بخشي از ديالوگهاي يك شب تاريخي است، شبي كه «محمود احمدي نژاد» آن را به يك حماسه ماندگار تبديل كرد. در اين شب سرنوشت ايران در يك مقطع حساس از تاريخ دچار تغيير شد. او در قسمتي ديگر از آن مناظره، دليل وارد شدن به اين سطح از درگيري را چنين عنوان كرد: «امروز ميگوييد از مسير امام (ره) انحراف اتفاق افتاده و نگران شديد!؟ آقاي موسوي من به شما علاقهمندم ! ولي نميتوانم از اتهامات و توهينهايي كه به يك ملت ميشود، بگذرم!»
احمدي نژاد در ادامه و با مطرح كردن چند پرسش ساده و صريح، از بسياري ابهامات پرده برداشت، شنيده هايي كه سالها در حد شايعه و گمانه زني ميان مردم كوچه و بازار شنيده ميشد: «پسران آقاي هاشمي چه كار ميكنند در كشور؟! من فهرستي دارم از زمينهايي كه مديران گرفتند. براتون بخونم! 40 هكتار! 50 هكتار! 80 هكتار! 400 هكتار ! كيا گرفتند؟! كساني كه الآن دارند از شما حمايت ميكنند! بي قانوني اينهاست آقاي موسوي! استات اويل بي قانونيه! كه طرف مياد، اينجا محاكمه ميشه، محكوم ميشه، از زندان فراري داده ميشه و ميره خارج! و تهش پسر آقاي هاشمي است! بي قانوني در پسران برخي از اين آقاياني است كه امروز از شما حمايت ميكنند.» پس از اين بود كه هاشمي رفسنجاني در 19 خرداد 88 نامهاي سرگشاده و بي سلام، خطاب به مقام معظم رهبري نوشت و در آن احمدي نژاد را با رئيس جمهور معزول - بنيصدر- مقايسه كرد. در آن نامه هاشمي از امام خامنهاي (حفظه الله) خواست كه پيش از آنكه دير شود اقدامي صورت دهند. اما هوشمندي بي نظير رهبر معظم انقلاب، زمين تعريف شده توسط هاشمي در اظهار نظر «له يا عليه رئيس جمهور» آن هم پيش از انتخابات را، بر هم زد تا آتشفشانهاي خشمي كه هاشمي در نامه خود از آنها ياد كرده بود از ظهر روز اعلام نتايج آرا، كشور را در دود و آتش فرو برند.
با گذشت يك هفته از زد و خوردهاي خياباني و در حالي كه جمعيت قابل توجهي از معترضين كف خيابانها حضور داشتند، مقام معظم رهبري در 29 خرداد 88 به ميان امت خويش آمد تا فصل الخطاب و حجت اتمام اين روند خطرناك باشد.
ايشان پس از بازخواني حماسه حضور بي نظير مردم در 22 خرداد از هاشمي رفسنجاني به عنوان يار ديرين خويش تعاريف بسياري كردند اما اين همه آنچه گفته و شنيده شد نبود. ايشان در فرازي از سخنان شان در اين باب فرمودند: «من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلاف نظر دارم. طبيعي هم هست. در مسائل گوناگون، اما مردم نبايد دچار توهم بشوند و چيز ديگري فكر كنند.»
ايشان در ادامه بر موضوع ديگري هم مهر تأييد زدند: «البته بين ايشان و آقاي رئيس جمهور از همان انتخابات سال 84 تا امروز اختلاف نظر بوده، الان هم هست، اختلاف نظر دارند با هم، هم در زمينه مسائل خارجي اختلاف نظر دارند، هم در زمينه نحوه اجراي عدالت اجتماعي اختلاف نظر دارند، هم در برخي مسائل فرهنگي اختلاف نظر دارند.»
اما آنچه براي ما خاطره انگيز است جمله پاياني ايشان در اين فراز از سخنانشان است: «نظر آقاي رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.»
مرزبندي با هاشمي موضوعيت دارد
هاشمي رفسنجاني و ميزان مرزبندي با او از اين حيث كه وي نماينده يك مدل و طرز فكر خاص در اداره كشور است براي مردم در نگرش به نخبگان سياسي و قضاوت در خصوص آنها يك معيار مهم و اساسي است. چه بسيار سياسيوني كه با علم به اين مسئله، براي كسب محبوبيت بين مردم، علم مبارزه با تفكر هاشمي رفسنجاني را بلند كردند تا خود را در نقطه مقابل وي، عدالتخواه، فساد ستيز، مردم دوست، ولايتمدار و... نشان بدهند اما به تجربه ثابت شده است كه هركسي را تاب اين مرزبندي و ايستادگي نيست. نگاهي گذرا به عرصه سياسي جمهوري اسلامي نيز روشن ميكند اكثر نخبگاني كه روزي ادعاي جهتگيري بر خلاف سياستهاي رئيس مجمع تشخيص مصلحت را داشتهاند؛ امروز به صورت عيان و يا در پس پوششهاي چند لايه، به دلايلي چون چرخشهاي سياسي يا اعتقادي در زمين «اكبر هاشمي رفسنجاني» ايفاي نقش ميكنند.
شفافيت مرزها بايد خدشه دار شود!
اين روزها نيز بر اساس فرمول و پروژه گره خوردگي «فتنه و انحراف» برداشتن مرزبندي ميان احمدي نژاد و هاشمي رفسنجاني به طور جد در دستور كار برخي از رسانههاي مدعي اصولگرايي قرار گرفته است.
گردانندگان پشت پرده اين رسانه ها كه پيشتر با عمليات رواني گسترده، پيچيده و پر حجم مهمترين ويژگيهاي مثبت احمدي نژاد نظير تبعيت محض از رهبري، دشمني با استكبار و در رأس آن امريكا، مردم دوستي وي و سلامت اقتصادي و شخصي را با بهانههاي دروغين نظير خانه نشيني و مقاومت رئيس جمهور در برابر رهبري، اقدام جريان موهوم انحرافي در بههم ريختن بازار سكه و ارز به بهانه فشار به نظام براي برقراري رابطه با امريكا! و همچنين بي توجهي دولت به گراني و تورم، زير سؤال برده بودند؛ اين بار يكي ديگر از اصليترين ويژگيهاي دولت را هدف گرفته و در پي القاي اين مطلب هستند كه رئيسجمهور در حال نزديك شدن به هاشمي رفسنجاني است!
اين دروغ بزرگ در حالي همچون نارنجك به ميان افكار عمومي پرتاب ميشود كه اختلاف محمود احمدينژاد و هاشمي رفسنجاني از يك دعواي سياسي فراتر بوده و افتراق اين دو در حوزه اجتماعي، سياست خارجي، اقتصاد و فرهنگ كاملاً گفتماني است و در واقع هر كدام از طرفين نماينده يك طرز فكر مستقل و مجزا محسوب ميشوند.
نحوه اجراي عدالت اجتماعي
تعيين اولويتها، از اركان اختلاف ميان هاشمي و احمدي نژاد است. هاشمي «توسعه» را عنصر اصلي و هسته مركزي حركت انقلاب ميداند و مسئله درجه دوم را عدالت ميداند، اما احمدي نژاد عدالت را عصاره حركت توحيدي همه اوليا و انبيا در جهت تحقق جامعه مهدوي و الهي بر ميشمارد. در اين ميان بازخواني برخي از نظرات امام خامنهاي و مقايسه آن با عملكرد دولتها در باب مسائل اقتصادي جامعه ما را در دريافت و فهم اين نزديكي و دوري ديدگاهها ياري خواهد نمود.
از نكات بارز و خاص در بيانات امام خامنهاي استفاده از الگوي بومي و اسلامي براي اقتصاد جامعه است آنجايي كه ايشان ميفرمايند: «پيشرفت كشور تنها بر اساس الگوي اسلامي - ايراني امكان پذير است و مهمترين وظيفه نخبگان اعم از دانشگاهي و حوزوي تنظيم نقشه جامع پيشرفت كشور براساس مباني اسلام است.غربيها در تبليغات خود، اينگونه القا كردهاند كه توسعه و پيشرفت مساوي با غربي شدن است و متأسفانه برخي از كارگزاران و نخبگان كشور نيز مدل پيشرفت را صرفاً يك مدل غربي ميدانند كه اين مسئلهاي غلط و خطرناك است». (25 /02/ 1386)
همچنين ايشان در اين باب ميفرمايند: «به طور قاطع ميگويم الگوي غرب براي توسعه، يك الگوي ناموفق است زيرا با وجود دستيابي كشورهاي غربي به ثروت و قدرت، ارزشهاي انساني و معنويت در اين جوامع از بين رفتهاند.» « اقتصاد كشور بايد براساس برنامهها و سياستهايي كه در داخل كشور تنظيم و ترسيم شده، شكوفا گردد و نه با تسليم شدن در برابر توصيههاي بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول». (10 /04/ 1380)
توجه به افزايش ثروت ملي و برقراري عدالت اجتماعي به عنوان دو پايه اساسي اقتصاد اسلامي از ديگر نكات مورد توجه معظم له است: «هر روش، توصيه و نسخه اقتصادي كه اين دو هدف را تأمين كند مورد قبول است و هر طرح و بحث ديگري كه به افزايش ثروت ملي و عدالت اجتماعي بي توجه باشد، به درد كشور و مردم نمي خورد.» (1۳۸۵/۱۱/۳۰)
با توجه به اين بيانات ميتوان با يك نگاه مقايسهاي بين عملكرد و نظرات آقاي هاشمي و احمدي نژاد نزديكي و دوري از نگاه ولايت را به خوبي درك نمود. هاشمي رفسنجاني در زمان رياست جمهوري خود با تشكيل حزب كارگزاران سازندگي به پياده سازي عملي اقتصاد ليبرالي غربي و تن دادن به ملزومات آن پرداخت اما در دولتهاي نهم و دهم شاهد تلاش براي پياده سازي الگوي اقتصاد اسلامي و عدالت محور و بومي سازي آن توسط دكتر احمدي نژاد بوديم. به بيان ديگر سياستگذاري در عرصه اقتصادي دولت هاشمي مبتني بر توليد ثروت توسط افراد خاص (سرمايه دار) بدون توجه به آثار و تبعات اجتماعي آن ميباشد، سياستي كه معتقد بود اگر ثروت در جامعه توليد شود اقشار ضعيف جامعه نيز از قِبَل خرج كردن ثروت ثروتمندان ميتوانند از آن منتفع شوند مثال معروفي در زمان دولت هاشمي در ميان برخي مسئولين مطرح بود كه ميگفتند ما شمال تهران را ثروتمند ميكنيم و سپس از آنها پول ميگيريم و خرج جنوب تهران ميكنيم! سياستي كه عملاً به اختلاف طبقاتي در جامعه دامن زد. اما آنچه كه در دولت دكتر احمدي نژاد پيگيري شد سياست توليد و توزيع ثروت بر اساس «اصل عدالت اسلامي» بود. توليد ثروت وقتي ارزشمند است كه همه طبقات و گروههاي جامعه در آن نقش آفريني كنند. در جايي ديگر رهبر معظم انقلاب، اقتصادي را اسلامي ميداند كه در آن به تمامي اقشار جامعه توجه شده و مردم در آن نقشآفريني كنند. ايشان در ديدار جمع كثيري از دانشجويان و اساتيد در تاريخ 15 ارديبهشت 72 خطاب به مسئولان نظام ميفرمايند: «اقشار محروم، مستضعف و كم درآمد كه هر گونه افزايش قيمتي در زندگي شخصي آنان اثر ميگذارد، بايد تحت حمايت و پوشش قرار گيرند و مسئولان بخشهاي مختلف اقتصادي و كار و توليد بايد با برنامهريزي درست خود به نحوي به محرومان و مستضعفان كمك كنند تا اين ملت بتواند اقتصاد كشور را شكوفا كند».
در واقع از نگاه اقتصادي دولت هاشمي آنچه در جامعه پديد ميآيد يك نابرابري اجتماعي است كه باعث ميشود قشر توانمند و سرمايه دار در يك طرف و قشر فقير و محتاج در سوي ديگر باشد در اين ديدگاه براي برقراري عدالت اجتماعي و جلوگيري از اعتراض و شورش طبقه فرودست بايد تأمينهاي اجتماعي گسترده و قوي بوجود آوريم و در اين دوره است كه مستضعف به آسيب پذير تبديل ميشود، آسيب پذيري كه در اين چرخه اقتصادي به ناچار بايد آسيب را پذيرا باشد و تنها راه چاره براي درمان آسيب او، سازماني همچون تأمين اجتماعي است. اما در نگاه دولت عدالت محور سعي بر اين بود كه از ابتدا زمينه اختلاف طبقاتي از بين برود و اصولاً نابرابري و فقر بوجود نيايد تا براي جبران آن لازم باشد از سياستهاي جبراني استفاده نماييم. در اين ديدگاه امكانات و منابع كشور بايد به طور عادلانه و براساس ظرفيتهاي مناطق مختلف مابين مردم توزيع گردد. اجراي سياستهايي همچون تشكيل صندوق مهر امام رضا (ع) براي توزيع عادلانه وامهاي بانكي، توزيع سهام عدالت ، كمك به بنگاههاي كوچك اقتصادي، سفرهاي استاني، توزيع منابع بر اساس نيازهاي منطقه اي و از همه مهمتر «اجراي طرح عظيم هدفمندي يارانهها» كه به تعبير امام خامنهاي، از آرزوهاي نظام اقتصادي جامعه ما بود، باعث شد تا بدنه بيشتري از مردم درگير اقتصاد جامعه شوند. بدين ترتيب در دولت عدالت محور، عملاً «نگاه مردمي» جايگزين «نگاه سرمايه داري» به اقتصاد ايران شد. و كيست كه بتواند نزديكتر بودن اين رويكرد به نگاه رهبري را انكار نمايد؟
بر همين اساس شايد بتوان انتقادهاي گاه و بيگاه هاشمي رفسنجاني از وضعيت اقتصادي كشور را كه البته به دلايل سياسي در اكثر مواقع همراه با نوعي سياهنمايي است درك و فهم كرد. اختلاف در نوع نگاه بنيادين و فكري دو طرف است.
اختلاف در سياست خارجي
اختلاف در حوزه سياست خارجي بين اين دو طيف، دست كمي از حوزه هاي ديگر ندارد. مبناي سياست خارجي هاشمي رفسنجاني بر اساس استراتژي «تنش زدايي» در سايه «تعامل مخفيانه» بود در حالي كه دكترين احمدي نژاد با توجه به سه اصل عزت، حكمت و مصلحت كه برگرفته از ديدگاههاي مقام معظم رهبري است، بر اصل تهاجم «ديپلماسي عمومي» استوار شده است. برونداد اين تفكر واپسگرا و مرعوب، البته در ماجرايي چون «مك فارلين» در سال 65 خود را نشان داد و اين ضعف در چند سال بعد نيز به شكلي ديگر خودنمايي كرد. در اين بين البته مي توان به انفعال برخي مسئولان در ماجراي «ميكونوس» نيز اشاره كرد.
از سوي ديگر پس از افشا شدن اطلاعات بخشي از تأسيسات هستهاي كشورمان كه در مرحله ابتدايي قرار داشتند، مذاكرات هستهاي ميان ايران و كشورهاي مستكبر آغاز شد. چه كسي است كه نداند تيم مذاكره كننده هستهاي هم اسماً و هم رسماً توسط شخص هاشمي مديريت ميشد و به وي نزديك بود. اين شروع يك مبارزه نفسگير بود كه در آن طرف غربي بدون هيچ مقاومتي فقط از ما امتياز ميگرفت و جالب آنكه صحنه گردان اين عقب نشيني هاي تاريخي كسي جز هاشمي رفسنجاني نبود. فهرست اين عقبنشيني ها را ميتوان اختصاراً به اين شرح ليست كرد:
1- مذاكرات مخفيانه و بدون هماهنگي در 13 دسامبر و 23 نوامبر 2002 بر سر مسئله افغانستان كه تنها يك ماه و نيم بعد از آن، جمهوري اسلامي در 28 ژانويه از طرف جرج بوش به عنوان عضوي از محور شرارت معرفي شد
2- مذاكرات سعدآباد مورخه ۲۹ مهر ۸۲ (۲۱ اكتبر ۲۰۰۳) كه همه تأسيسات هسته اي كشورمان را به محاق و پلمب برد.
3- مذاكرات پاريس مورخه 25 آبان 82 (16 نوامبر 2003) كه طرف داخلي پذيرفت كليه فعاليتهاي مربوط به غنيسازي و بازفرآوري مانند ساخت، توليد، نصب، آزمايش، سرهمبندي و راهاندازي سانتريفيوژهاي گازي و فعاليتهاي مربوط به جداسازي پلوتونيوم را متوقف كند.
4- مذاكرات بروكسل مورخه ۴ اسفند ماه ۸۲ (۲۳ فوريه ۲۰۰۴) كه به توقف ساخت و ساز سانتريفيوژها و حتي قطعات يدكي آنها منجر شد.
5- التماس نامه معاون وزير خارجه وقت در سال 2003 به امريكا كه در آن بر توقف كليه فعاليت هاي مرتبط با غني سازي، قطع همكاري و كمك به حزب الله لبنان و جنبش جهاد اسلامي فلسطين و ... اشاره شده بود.
اما از اين سو ديپلماسي عمومي و تهاجمي احمدي نژاد را ميتوان تنها به صورت ليست وار اشاره كرد:
1- ضربه تهاجمي در قالب ارسال نامههاي سرگشاده به سران استكبار جهاني از جمله نامه اي كه در 17 صفحه به جرج بوش در 18 ارديبهشت 85 (8 مه2006) ارسال شد
2- همچنين نامه هايي كه به مركل در 29 تير 85 (20 جولاي 2006)، ساركوزي در آبان ماه ۱۳۸۶ ( نوامبر ۲۰۰۷)، پيام تبريك به باراك اوباما در 16 آبان 87 (6 نوامبر 2008)، پاپ بنديكت شانزدهم در 14 مهر 89 (5 نوامبر 2010) فرستاده شد
3- حضور هر ساله و متفاوت در مقر سازمان ملل با سخنان عزتمندانه و تأثير گذار
4- درخواست مناظره از سران استكبار جهاني و تحقير كردن آنها به واسطه ضعف استدلال و فرار آنها از اين موضوع
5- ديدار با شوراي روابط خارجي آمريكا و جامعه دانشگاهي ايالات متحده من جمله دانشگاه كلمبيا
6- به چالش كشيدن ماهيت وجودي رژيم صهيونيستي
7- مناظرات داغ با مجريان دست نشانده اين تفكر
8- مذاكرات عزت آفرين با 1+5 شامل مذاكرات «ژنو1» (سال 2007- 29 تير ماه سال 1387)، مذاكرات «ژنو2» (سال2008- 10 مهر 1388)، مذاكرات «ژنو3» (سال2010- 15 و 16 آذر 1389 ) و مذاكرات «استانبول» (ژانويه سال2011- دوم بهمن 1389) و مذاكرات استانبول 2
9- علي الخصوص 3 دوره مذاكرات مستقيم ايران و امريكا بر سر موضوع عراق شامل دور اول مذاكرات در 7 خرداد 86 (28 مه2007)، دور دوم 2 مرداد 86 (24 جولاي 2007) و دور سوم در 15 مرداد 86 (6 آگوست 2006).
همين روند رو به جلو بود كه باعث شد مقام معظم رهبري در سال 85 در جمع مردم ضمن اشاره به ديپلماسي فعال دولت نهم اينگونه دولت را مورد تفقد قرار بدهند: « بحمدالله پايگاه سياسي كشور و منزلت اجتماعي ملت ايران در جهان افزايش پيدا كرده است. قبلها، دشمنان ما خيال ميكردند زمينه را فراهم كردهاند يا فراهم خواهند كرد و با يك حركت دست، ميتوانند كشور را از اين رو به آن رو كنند. امريكاييها اين حرف را گفتند. چند سال قبل از اين، عدهاي از سياسيون امريكايي به طور محرمانه و مخفيانه ـ ما مطلع نشديم، بعد كه برگشتند مطلع شديم ـ به ايران آمده بودند و با بعضي از محافل نامساعد با نظام نشست و برخاست كرده بودند؛ وقتي رفتند گفتند در ايران كساني هستند كه منتظر يك اشاره ما هستند تا عليه نظام شليك كنند. امروز حقيقت براي آنها روشن شده است... نه فقط نميتوانند سلطه پيدا كنند، حتي لطمه هم نميتوانند بزنند. ملت بيدار و متحد است. ما دلهايمان به هم نزديك است. ملت به مسئولان خود اعتماد دارد؛ ميداند كه آنان آنچه ميكنند و آنچه ميگويند، براي شخص، براي قدرت و براي زر و زور نيست. با نگاه باز نيازها و مصالح كشور مشاهده ميشود و مردم هم تشخيص ميدهند.»
اما اين رويكرد مثبت در برههاي به تقابلي سخت ميان تيم مذاكرات قبلي به پشتوانه هاشمي رفسنجاني و احمدي نژاد انجاميد و آن ماجراي حسين موسويان بود! موسويان به اتهام جاسوسي و درز دادن اطلاعات اسناد محرمانه مذاكرات هسته اي در تاريخ 10 ارديبهشت 86 بازداشت شد. وي از نزديكان حسن روحاني و معاون پژوهشهاي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام بود.
احمدينژاد در سخنراني در آبان ۱۳۸۶ در دانشگاه علم و صنعت با اشاره به حسين موسويان گفت: «آنها تا جايي جلو رفتند كه كساني را فرستادند كه اطلاعات درون سيستم را به طور منظم به بيرون منتقل كنند و هر هفته در ملاقاتهاي خود به دشمنان ملت ايران بگويند كه چرا شما كوتاه آمدهايد و صدور قطعنامه را عقب مياندازيد... اكنون كه پرونده آنها به دادگاه رفته، عدهاي قاضي پرونده را تحت فشار سنگين قرار دادهاند تا جاسوس را تبرئه كنند.» اما كمي آنسوتر و در همايشي ديگر همزمان با سخنراني آقاي احمدينژاد در دانشگاه علم و صنعت، آقاي هاشمي رفسنجاني در همايشي با عنوان «اتحاد ملي؛ راهبردها و سياستها» سخنراني نمود كه گل سر سبد اين مجلس (موسويان) در صف نخست حاضران در جلسه نشانده شده بود تا پيام واضحي به احمدي نژاد و دولت داده شود. نهايت ماجراي موسويان تبرئه وي از جرم جاسوسي و مهاجرت وي به خاك ايالات متحده بود. او به دو سال حبس تعليقي و پنج سال محروميت از مشاغل دولتي محكوم شد. اينها تنها نمونهاي كوتاه از اختلاف در راهبردها و استراتژي ها در حوزه سياست خارجي است و اگر بخواهيم به مصاف جدي موجود در خصوص نوع و ابعاد ارتباط با كشورهايي همچون عربستان و عراق كه طرف مقابل تلاش ميكند مديريت آنها را از اشراف دستگاه ديپلماسي رسمي كشور خارج كرده و با يك ديپلماسي غير رسمي به كنترل آنها دست يابد بپردازيم، ماجرا ابعاد ديگري پيدا خواهد كرد.
در حوزه فرهنگي نيز اختلاف و تفاوت نگاه بسيار عميق و قابل تأمل است كه تفصيل آن در گزارش ديگري اشاره خواهد شد. كوتاه سخن آنكه مرز بنديهاي ميان دكتر احمدي نژاد و هاشمي رفسنجاني به عنوان نمايندگان دو طرز تفكر، به قدري پررنگ و اساسي است كه با بازيهاي رسانهاي و سياسي نميتوان آن را ناديده گرفت. حضور روز شنبه دكتر احمدي نژاد در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز نه از جهت ايجاد نزديكي بين دو شخصيت بلكه با هدف تأمين نظر رهبر معظم انقلاب بر لزوم حفظ فضاي همدلي و همراهي در كشور انجام شد و لاغير.
دوشنبه|ا|4|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]
-
گوناگون
پربازدیدترینها