واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز: نمایش کرگدن روایتی از جامعه ای است که در آن انسانیت ،دوستی ،گذشت،بخشش،و فداکاری رنگ می بازد وانسان رفته رفته به مرحله نیستی و نابودی وحیوانیت می رسد. اوژن یونسکو با نمایشنامه کرگدن بیش از هر اثر دیگرش شناخته می شود و این اثر بیشتراز دیگر آثار یونسکو به درونیات و تفکرات اونزدیک است و زبان کنایه ای و اعتراض آمیز و لحن کنایی آن و به استهزا گرفتن نظام های سلطه طلب و قدرت طلبی که به هر شکلی قصد استثمار فکری و جسمی انسان را دارند. درنمایشنامه کرگدن نمود بیشتری دارد. نمایش نامه کرگدن این روزها در تئاتر شهر سالن اصلی میزبان سیل مشتاقان هنر نمایش است نمایشی با حضور برخی از چهره های مطرح سینما و تئاتر ،و تماشاگرانی که با اشتیاق و علاقه ساعت 19 بعد از ظهر خود را به تئاتر شهر می رسانند تا از نزدیک شاهد هنرنمایی هنرمندان محبوبشان باشند اما نکته ای که در بدو ورود به سالن کمی غیر قابل هضم برای تماشاگر است فروش بروشور کرگدن به قیمت سیصد تومان است که جای تعجب و حیرت دارد وقتی تماشاگر بلیط شش هزار تومانی تهیه می کند چرا باید بعد از ورود به سالن برای خرید بروشورهم پول بدهد. اولین بار است که این اتفاق می افتد و احیانا تقلید ی شود برای گروه های نمایشی آینده که آن ها هم بروشورهای خود را به فروش برسانند. این اتفاق ( فروش بروشور) به هر دلیلی که افتاده، زشت و ناپسندیده است و ذهن مخاطب را قبل از دیدن اجرای کرگدن به هم می ریزد و جنبه ای قیراز کاسبی پیدا نمی کند. اجرای نمایش فرهاد آئیش با پرده اول نمایش شروع می شود. جایی که برانژه از روزگار می نالد و خسته و بی حال پناه به مشروب می برد و دوست او ژان در صدد دلداری او بر می آید و از فلسفه زندگی و عشق و محبت صحبت می کند و می خواهد انگیزه زندگی در برانژه را بیشتر کند. اما باید گفت اجرای فرهاد آئیش فاقد ویژگی هایی است که آثار یونسکو دارند. در صحنه اول بازیگران مدام روی دیالگ های همدیگر می روند. وضعیت آشفته ای پیش می آ ید صحنه بیش از حد معمول شلوغ است بازیگران با همدیگر در نقاطع مختلف صحنه صحبت می کنند و این باعث عدم تمرکز تماشاگران و خود بازیگران شده است. آئیش همان طور که در بروشور نمایش کرگدن گفته نگاهش را نزدیک به یونسکو می داند اما در اجرا عملا خلاف این ثابت می شود محسن شاه ابراهیمی دکور سنگین و پر هزینه ای برای کرگدن ساخته است که در خدمت اجرای نمایش نیست دکور پرده اول خیابانی را نشان می دهد که چند مغازه میوه فروشی، کافه راه پله و دو بالکن خودنمایی می کنند. این فضاها با دقت و ظرافت توسط شاه ابراهیمی طراحی شده اند اما در طول اجرا چند بار فقط برای خروج و ورود بازیگران مورد استفاده قرار می گیرد . یکی از بالکن ها اصلا مورد استفاده قرار نمی گیرد. مغازه ها هم همین طور هستند. بیشتر اتفاقات پرده اول نمایش در جلوی صحنه و کنار یک میز و دو صندلی اتفاق می افتد و دیگر استفاده ای از این دکور عظیم نمی شود. به دلیل طراحی نامناسب دکور بازیگران دچار سردرگمی شده اند نمی دانند چه حرکتی انجام دهند و اگر حرکتی هم می کند اغراق شده و تصنعی است معلوم نیست چرا همزمان سر دو میز بازیگران جداگانه با همدیگر صحبت می کنند شاید به دلیل این که خود فرهاد آئیش در این پرده بازی دارد نتوانسته درست نظارت داشته باشد و کارگردانی کند و جالب آن که این دکور عظیم و رئالیسم در صحنه های بعدی عوض می شود و فضای اداره، خانه و اتاق خواب ژان و خانه برانژه می شود که کارکردی سمبلیک و اکسپرسیونیسمی پیدا می کند. متاسفانه باید گفت پرده اول به دلیل سر و صدای زیاد و اغتشاش بازیگران روی صحنه برای تماشاگران خسته کننده می شود تا جایی که بازی بازیگران به سمت لوده بازی و زبانی سردرگم پیش می رود و نمایش محلی برای سر و صداهای در هم و بیهوده می شود که تماشاگر نمی تواند دیالگ های بازیگران را درست و حسابی بشنود. از طرفی هماهنگ نبودن موسیقی و بلند بودن افکت های صدای حرکت کردگدن ها با ناهماهنگی بازیگران در گفتن دیالوگ و اجرای نامناسب کارگردان برای این صحنه ها باعث شده که پرده اول جز سر و صدا و شلوغی چیز دیگری نداشته باشد. در پرده دوم شاهد صحنه اداره هستیم که طراحی صحنه آن در خدمت اجراست بازی بازیگران به خصوص شهاب حسینی در نقش بوتار و مائده طهماسبی در نقش دودار قابل توجه و به یادماندنی است هر چند که انتخاب طهماسبی برای نقش مرد جای سوال دارد که دربعضی ازصحنه ها تمرکز تماشاگر را به هم می ریزد. با ادامه نمایش کرگدن به نظر می رسد که اجرا ریتم و ضرباهنگ خود را بیابد و این حاصل تبدیل شدن تک تک شخصیت های نمایش به کرگدن است اما در اجرا این اتفاق به دلیل عدم هماهنگی ذهنیت کارگردان با متن نمایشی و همچنین استفاده از چند کرگدن که با ماکت ساخته شده اند و مدام از طرفی وارد و از طرفی دیگر خارج می شوند، نمی افتد. طراحی لباس بازیگران هم در خدمت کار نیست و هارمونی و یکدستی که نمایش باید داشته باشد ندارند. به صورتی که لباس بعضی از بازیگران شبیه وسترنهای آمریکایی است و بعضی از آن ها شبیه لباس های کشورهای شرقی است و این دوگانگی بیش از آن که در خدمت نمایش باشد بر ضد نمایش است. حضور برخی از بازیگران در صحنه صرفا برای پر کردن صحنه بوده تا کارکردی نمایشی داشته باشد. چه لزومی دارد رامین ناصر نصیر در نقش زن خانه دار بازی کند و اگرنقش اورا بازیگر زن بازی می کرد اتفاق خاصی نمی افتاد. با وجود تلاش و کوشش بازیگران، برخی از نقش ها آن چنان روی صحنه حیات نیافته اند. مهدی هاشمی بازیگر پر توان و بزرگی است و کسی شکی در توانایی های او ندارد اما به نظر می رسد مناسب این نقش نیست چون برانژه باید دارای شخصیتی پر توان و مقاوم و انقلابی باشد که بتواند در مقابل جبهه کرگدن ها مقابله کند و انسان بماند. برانژه فرهاد آئیش فاقد این ویژگی هاست بیشتر خموده و بی حال است تا مبارزو جنگنده. شخصیت فقیه نصیری (دیزی) هم همین طور است و به رغم تلاش فقیه نصیری کم رنگ و سطحی است. وچیزی ازجز گریه ودادوبیداداز این شخصیت نمی بینیم. با این همه دیدن بازیگران و عوامل حرفه ای نمایش کرگدن هر تماشاگری را وسوسه می کند نمایش کرگدن را ببیند و اگر فرهاد آئیش کمی خلاقیت در نحوه اجرا نشان می داد و وقت کافی برای تمرین این نمایش می گذاشت حاصل کار به جای آشفتگی و دوگانگی تماشاگران، کاری ماندگار و زیبا می شد که تا مدت ها تماشاگران مشتاق نمایش را درگیر خود می کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6736]