تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803842941




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش ایران در پیروزی دمکرات ها


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نقش ایران در پیروزی دمکرات ها محمد ايماني - کیهان انتخاب رئيس جمهور جديد آمريكا از چشم انداز ايران مي تواند متضمن چه پيام هايي باشد؟ معناي انتخاب باراك اوباماي دموكرات و ناكامي مك كين جمهوري خواه چيست؟ سهم ايران در اين اتفاق چه بود؟ براي آينده چگونه بايد تدبير و تدارك كرد؟ آيا بايد ذوق زده و خوشحال بود يا نگران شد و ترسيد؟ يا اينكه هم شادمان بود و هم با احتياط پيش رفت؟ آينده روابط چه مي شود؟ چه چيز «تغيير» مي كند - آن گونه كه شعار جذاب اوباما بود- يا بايد تغيير كند و تغيير مي كند؟ اين پرسش ها و ده ها سؤال از اين دست در پي پيروزي پر سر و صداي دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري و اكثريت يافتن آنها در كنگره آمريكا، به پيش كشيده شده و ضرورت دارد كه «نگاه ايراني» به ماجرا منطبق بر واقعيات شفاف شود.نقش و سهم ايران در اقبال مردم آمريكا به دموكرات ها پس از 14 سال را نبايد ناديده گرفت. و اين البته اول بار نيست. 30 سال پيش، اراده ملت ايران به تغيير منجر به تلاطم در اركان سياست آمريكا شد. پيروزي غافلگير كننده انقلاب اسلامي كه ركن اصلي سياست دو ستوني كاخ سفيد در خاورميانه و خليج فارس را از هم مي پاشيد و كشور ژاندارم آمريكا را در عمل به رقيب اصلي واشنگتن در منطقه تبديل مي كرد، در كمتر از يك سال با فتح غير مترقبه لانه جاسوسي كامل شد و كارتر كه حتي از عمليات نظامي براي ربودن گروگان ها هم شكستي ديگر را عايد آمريكايي كرده بود، ناكامي را براي دموكرات ها رقم زد.  30 سال بعد اتفاقي مشابه به اعتبار استواري و سياست پيشرو ايران رخ داد و حزب حاكم در آمريكا دوباره شكست خورد. تفاوت ماجرا اما در اين بود كه آن روز در آمريكاي ابرقدرت، رئيس جمهوري جنگ طلب و وحشي انتخاب شد تا با جنگ و جنايت و چنگ و دندان نشان دادن، از ابرقدرت سرافكنده اعاده حيثيت كند اما امروز در پس 3 دهه، به جاي رئيس جمهوري جنگ افروز و قداره بند و البته شكست خورده، رئيس جمهوري- از هم حزبي هاي كارتر- برگزيده مي شود تا افتضاحات دوران 8 ساله بوش را جبران و چهره بي اعتبار ابرقدرت را ترميم كند (اگرچه در طول تاريخ آمريكا به ويژه پس از جنگ دوم جهاني، دموكرات ها در جنگ طلبي و كودتا و مداخله در ديگر كشورها دست كمي از جمهوري خواهان نداشته اند اما ماجراجويي و جنگ افروزي دولت نومحافظه كار بوش در اين ميان كاملاً بي سابقه و منحصر به فرد بوده است). بوش دقيقاً به همان سرنوشتي دچار شد كه خبرگزاري آمريكايي آسوشيتدپرس چند سال پيش در اوج پيروزي هاي آمريكا در افغانستان و عراق و رجزخواني عليه ايران هشدار داده بود؛ «مراقب باشيد! ملت ايران تاكنون دو رئيس جمهور آمريكا، كارتر و ريگان را تحقير كرده و پنجه انداختن با اين ملت و دولت مي تواند بوش را هم دچار تحقير و بي اعتباري كند». اجازه دهيد ماجراي انتخابات آمريكا را از زاويه ديگري ببينيم. تصور كنيد ايران در اين 8 ساله ياغي گري نومحافظه كاران وابسته به حلقه صهيونيسم مسيحي مقاومت نمي كرد و دست ها را بالا مي برد يا منفعلانه در قبال مسائل منطقه- از عراق و افغانستان تا لبنان و فلسطين و سوريه- عمل مي كرد. آيا احتمال داشت مك كين جمهوري خواه شكست بخورد و دموكرات ها روي كار بيايند؟ بوش تا ميانه راه پروژه قرن جديد آمريكايي را ظاهراً با موفقيت پيش برد و همين مردم آمريكا به او براي بار دوم به عنوان سمبل ابرقدرتي در آغاز هزاره سوم رأي دادند.  مقارن همين دوران وزير خارجه سياهپوست آمريكا، دست و پا زدن ملت هاي لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان در حمام خون را درد زايمان خاورميانه جديد توصيف مي كرد. ورق از آن زمان برگشت كه ملت ها و سياستمداران اسلامگراي عراق و لبنان و فلسطين هر يك به نوعي از ايران الهام گرفتند و شاخ آمريكا و اسرائيل را شكستند و موج ابرقدرتي عليه آمريكا كمانه كرد.  ايران به نوعي بارزتر و مستقيم تر در چالش هسته اي - اگرچه مظلوم واقع شد اما- بن بست سياست هاي ميليتاريستي و يكه تازانه نئوكان را نمايان كرد. و چنين بود كه مردم آمريكا اين بار به جاي انتخاب نماد تندروي و طغيان، كسي را برگزيدند كه لااقل در ظاهر عقل را هم چيز خوبي مي دانست. بنابراين طبيعي است روزنامه لس آنجلس تايمز بنويسد: «با توجه به انگيزه هاي ايران براي تبديل شدن به قدرتي منطقه اي و تكاپو براي تكميل فناوري هسته اي، اين كشور به شكل خاري در چشم سياست خارجي آمريكا و يكي از دشوارترين مسائل اين سياست كه اوباما با آن مواجه خواهد شد، درآمده است». ما خوشحاليم. هم از اين جهت كه شاخ جنگ افروزان نومحافظه كار شكسته شد و هم از آن رو كه سهم ويژه در شكستن شاخ آنها داشته ايم و با مقاومت مدبرانه و شجاعانه خود، حتي به جهان غيرمسلمان نيز جرئت داديم كه در افسانه قدرت آمريكا ترديد كنند و نافرماني موفقيت آميز پيشه سازند. البته خيلي از تحليل گران معتقدند آمدن اوباما و رفتن بوش تغييراساسي در سياست هاي آمريكا ايجاد نمي كند همچنان كه برژينسكي مي گويد «تغييراساسي در ساختار سياست خارجي آمريكا اصلاً ممكن نيست و دگرگوني اساسي رخ نخواهد داد» يا گاردين مي نويسد «اوباما ممكن است چهره و روحيه آمريكا را تغيير دهد بي آنكه سياست هاي آن را متحول سازد. نبايد درباره اهميت انتخاب اوباماي دو رگه بزرگ نمايي كرد». يا روزنامه فرانسوي لوموند هشدار مي دهد كه «بايد از قضاوت عجولانه و شيفتگي درباره انتخاب اوباما پرهيز كرد. جهان چنان سال هاي دشواري در دوره بوش سپري كرده كه احتمالا اوضاع در آينده در مقايسه با اين سال ها بهتر تلقي شود اما توقع بيش از حد بي ترديد به سرخوردگي خواهد انجاميد».  اين سخنان به يك معنا درست است. چه درباره رويكرد جهاني دولت اوباما و چه درباره نوع رويكرد آن نسبت به چالش هاي ديرين با ايران. اوباما همان كسي بود كه چندماه پيش در نشست كميته امور عمومي آمريكا-اسرائيل (ايپك) از دوستي ناگسستني و وفاداري به اسرائيل گفت و تاكيد كرد «حفظ امنيت اسرائيل چون وچرا ندارد و دوستي ما ناگسستني است. اورشليم(قدس) پايتخت ابدي اسرائيل است.» و نيز همان جا ايران را تهديدي بزرگ خواند كه بايد با ديپلماسي مستقيم و تشديد تحريم هاي اقتصادي در كنار مذاكره مستقيم و بدون پيش شرط وادار به تغيير سياست شود. او اكنون هم در اولين كنفرانس خبري پس از پيروزي ايران را متهم به توليد سلاح هسته اي مي كند و مي گويد« اين غيرقابل پذيرش است. ايران از تروريسم حمايت مي كند و اين بايد متوقف شود».  با اين حال او نمي تواند قلدرانه تر از جمهوري خواهان عمل كند، كه اساساً ديپلماسي تهاجمي آمريكا در جاي جاي خاورميانه در باتلاق فرو رفته و يكي بايد در اين ميان به جاي هرزه گويي، ابتدا ارتش و ديپلماسي آمريكا را از اين وضع بيرون كشد، ضمن آن كه باتلاق اقتصاد هم كم از دو حوزه ميليتاريسم و ديپلماسي ندارد. در واقع مي توان گفت سياست جديد آمريكا لاجرم از همان جا شروع خواهد شد كه بوش در پايان راه بدان رسيده بود البته اگر نخواهد عبرت ها را ناديده انگارد و از پايان دولت بوش شروع كند و به آغاز آن برگردد!  اسرائيل و لابي صهيونيستي زرسالار و زورسالار در اين ميان به ميخ طويله اي مي ماند كه سياست خارجي آمريكا را به آن محكم بسته و به زمين كوبيده باشند.  به تازگي خبرگزاري قدس به نقل از مركز تحقيقاتي القدس، ترجمه پژوهش «مركز تحقيقات راهبردي اسرائيل» را منتشر كرده كه از جمله در آن مي خوانيم«اسرائيل آمريكا را در دوران بوش با وارونه نشان دادن حقايق خاورميانه و وادار كردن واشنگتن به دو جنگ بزرگ فريب داد و لااقل براي مدتي كوتاه خطرات كمين كرده عليه امنيت ملي را از خود دور كرد. ما از جنگ آمريكا بر ضد تروريسم سود جستيم و البته اين هماهنگي نقاط تيره اي هم براي ما به همراه داشت، نظير جنگ 33 روزه با حزب الله... دوران بوش دوران اسرائيل بود. ما عصاره دولت بوش را تا آخرين قطره فشرديم و گرفتيم. اما مرحله بعدي بسيار دشوارتر است زيرا دولت جديد چه دموكرات و چه جمهوري خواه وارد مرحله جمع كردن بحران ها خواهد شد. بايد از اين مرحله هم بهره برد، به ويژه در زماني كه دولت جديد مشغول مرتب كردن نتايج منفي دولت بوش است». ايران همچنان مسئله كانوني آمريكا و رژيم صهيونيستي خواهد ماند. ما در يك مرحله حساس و مهم پيروز شده ايم اما اين به مفهوم از دست دادن جانب هوشياري و احتياط نيست.  مي توان احياي پولتيك هاي فريبنده اي نظير ديپلماسي مسير2 در كنار گسترش شعارها و دعاوي حقوق بشري را به انضمام تداوم و حتي تشديد سياست تحريم اقتصادي -مثل 30 ساله گذشته- پيش بيني كرد و در كوتاه مدت شاهد تمركز مافياي صهيونيسم مسيحي روي پروژه انتخابات 7ماه آينده ايران بود. طليعه اين رويكرد را مي توان در لابلاي هيجان و بازارگرمي جريان رسانه اي وطني اي جست وجو كرد كه هنگام قشون كشي كاخ سفيد به افغانستان و عراق، براي ورود «ارتش آزاديبخش نئوكان ها» به ايران روزشماري كرده و هورا كشيدند و امروز گويا كه چنان رفتاري از خود نشان نداده اند، ادعا مي كنند روي كارآمدن دموكرات ها، فرصتي است كه ميانه روي(!؟) و تغيير سياست هاي جمهوري اسلامي را ديكته مي كند! به قول شاعر؛ رشته اي بر گردنم افكنده دوست، مي كشد هر جا كه خاطرخواه اوست.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن