تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834891256
اوباما در 18 ماه آینده با ایران کاری نخواهد داشت
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آمریکا - مجد معتقد است کشته شدن اسامه بن لادن با همان کیفیتی که آمریکایی ها می گویند درست است، قیام های عربی را اصیل و بی دخالت آمریکا می داند، آشتی فتح و حماس را نتیجه سقوط مبارک و مشکلات پیش آمده برای اسد و واقع بینی فلسطینی ها قلمداد می کند و معتقد است که برغم همه مشکلاتی که وجود دارد پیروزی باراک اوباما در دور آتی ریاست جمهوری بسیار محتمل است. سارا معصومی هومان مجد روزنامه نگار آمریکایی ایرانی تبار روز شنبه مهمان کافه خبر بود. مجد به عنوان یک نویسنده و روزنامه نگار آزاد و مستقل برای نشریاتی چون نیوزویک ، نیویورک تایمز و نیویورکر مطلب می نویسد و صاحب چند عنوان کتاب درباره ایران و سیاست خارجه آمریکاست. درکافه خبر درباره مسائل زیادی از جمله کشته شدن اسامه بن لادن، قیام ها در کشورهای عربی، روابط ایران و آمریکا، تحولات خاورمیانه از جمله آشتی فتح و حماس، تغییرات در تیم امنیتی باراک اوباما و پیروزی یا شکست او در انتخابات ریاست جمهوری آینده این کشور با هومان مجد گفتگو کردیم. مجد معتقد است کشته شدن اسامه بن لادن با همان کیفیتی که آمریکایی ها می گویند درست است، قیام های عربی را اصیل و بی دخالت آمریکا می داند، آشتی فتح و حماس را نتیجه سقوط مبارک و مشکلات پیش آمده برای اسد و واقع بینی فلسطینی ها قلمداد می کند و معتقد است که برغم همه مشکلاتی که وجود دارد پیروزی باراک اوباما در دور آتی ریاست جمهوری بسیار محتمل است. اجازه دهید بحث را از سیاست خارجه آمریکا شروع کنیم. اوباما نتوانست آنگونه که انتظار می رفت صلحی در خاورمیانه ایجاد کند، آیا اگر فردی به غیر از بنیامین نتانیاهو در راس رژیم اسرائیل بود باز هم باراک اوباما با همین مشکلات روبه رو بود؟به گمان من این برداشت صحیح نیست. بی شک باراک اوباما از دست اسرائیل دلخور است و ریشه این دلخوری هم در رفتار اسرائیلی ها همزمان با سفر معاون اول او جو بایدن به این سرزمین است. اسرائیلی ها با علم به مخالفت دولت باراک اوباما با شهرک سازی ها در کرانه باختری و شرق بیت المقدس ، درست در روزهایی که بایدن در بیت المقدس بود از ادامه این روند خبر دادند. اما حضور نتانیاهو یا هر فرد دیگری در مسند قدرت در تل آویو برای اوباما تفاوت چندانی ایجاد نمی کرد. رابطه آمریکا و اسرائیل پدر و فرزندی است و تامین امنیت اسرائیل از اولویت های همیشگی اوباما است . لذا اینکه بگوییم نتانیاهو باشد یا کس دیگری چندان تفاوتی در روند تحولات نمی کند. خصوصا اینکه به نظر من بحث صلح خاورمیانه در دولت باراک اوباما برخلاف دولت های گذشته مثلا دولت جیمی کارتر و حتی تا اندازه ای بیل کلینتون اولویت نخست نبود. در واقع اجازه دهید بگویم موضوع سیاست خارجه که شما مطرح کردید اساسا در اولویت های نخست اوباما نبود. نخستین اولویت های اوباما که در مبارزات انتخاباتی وعده آنها را به مردم داده بود عمدتا به مسائل داخلی مربوط می شد . می توان گفت سیاست خارجه برای آمریکا در اولویت های چهارم به بعد بود. این اولویت ها چه بودند؟زمانیکه اوباما به قدرت رسید اولین اولویت او از قبل تعیین شده بود. او وارث یک اقتصاد ویران و درشرف ورشکستگی بود. به همین دلیل خواسته یا ناخواسته اولویت اصلی او مسئله اقتصادی شد. بعد از آن موضوع اصلاح وضعیت بیمه در آمریکا بود. اوباما در مبارزات انتخاباتی قسم خورده بود که آخرین رئیس جمهوری باشد که وعده اصلاح وضعیت بیمه را می دهد و حتما آن را عملی خواهد کرد. روسای جمهور دموکرات گذشته خیلی وعده این کار را داده بودند اما موفق به انجام آن نشدند و یا در طول راه آن را رها کردند. اما او قسم خورد که در دورانش عامه مردم از طرح بیمه و بهداشت عمومی برخوردار شوند. اولویت بعدی او مسئله بیکاری بود و بعد از آن مسائل مربوط به سیاست خارجه شروع می شد. این اصلاح طرح بیمه خدمات درمانی هیچگاه به خوبی در ایران باز نشد و ما فقط شنیدیم که خیلی در آمریکا جنجال به پا کرده است. جزئیات طرح بیمه درمانی در آمریکا چیست؟ در آمریکا هم خیلی ها چندان از جزئیات این طرح آگاهی ندارند. طرحی که اوباما برای تصویب در اختیار سنا قرار داده بیش از 2 هزار صفحه است. آمریکا تنها کشور پیشرفته دنیا است که شهروندان آن از بیمه عمومی محروم هستند. دموکرات ها این مساله را بزرگترین ایراد آمریکا می دانند و این در حالیست که جمهوری خواهان ادعا می کنند عدم برخورداری از این بیمه عمومی مزیت آمریکا به حساب می آید و اصلی ترین دلیل برتری علوم پزشکی در این کشور است . باراک اوباما که از منظر سیاست داخلی در آمریکا بسیار چپ به حساب می آید این وعده را به رای دهندگان داده بود. بیل کلینتون هم در جریان رقابت های انتخاباتی خود این وعده را داد اما چون بسیار فرصت طلب بود متوجه شدکه اجرای آن می تواند به شهرت و محبوبیتش لطمه وارد کند و لذا آن را رها کرد. به باور من بیل کلینتون چندان اهل ایدئولوژی نیست و زمانی که متوجه هزینه های تبعات اصرار بر بیمه درمانی عمومی شد ترجیح داد این طرح را برای روسای جمهور آتی وابگذارد. این مساله برای باراک اوباما از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود و یک بار هم در توجیه موضع خود تاکید کرد که ترجیح می دهد یک دوره رئیس جمهور موفق باشد تا دو دوره رئیس جمهور متوسط. در حال حاضر در آمریکا جز افراد بالای 65 سال کسی از بیمه درمانی برخوردار نیست و طرح اوباما هم ظاهرا تا 2013 عملی نخواهد شد. بر اساس آمار اعلام شده از سوی کاخ سفید در حال حاضر در آمریکا قریب به 45 میلیون نفر از داشتن بیمه درمانی محروم هستند که این رقم برای این کشور بسیار بالا است. اما دلیل مخالفت جمهوری خواهان با این طرح هم تاکید بر نظام سرمایه داری است آنها تلاش می کنند با قیاس این کار اوباما با کشورهای سوسیالیستی مردم را بترسانند. جمهوری خواهان اعتقاد دارند که این طرح هزینه بالایی را به دولت تحمیل می کند. جمهوری خواهان شهروندان را از هرچه که به اصول سوسیالیسم یا کمونیسم نزدیک باشد می ترسانند. البته آمریکایی ها در زمان رقابت های انتخاباتی سخنان اوباما در این خصوص را شنیده و پسندیدند. وب سایت The Onion که بیشتر مطالب فکاحی می نویسد یک روز پس از انتخابات و پیروزی باراک اوباما تیتر زد:" سخت ترین شغل دنیا به یک سیاه سپرده شد. " برای مردم آمریکا هم سیاست خارجی در اولویت های بعدی قرار دارد؟به همینطور است. مردم آمریکا چندان به مسائل سیاست خارجی اهمیت نمی دهند. تنها در مواردی که جنگی رخ دهد برایشان اهمیت پیدا می کند و اگر این جنگ منجر به تلفات بالای انسانی شود اعتراض آمریکایی ها را برخواهد انگیخت. یکی از دلایلی که مخالفت با جنگ عراق چه در دوران جورج بوش و چه باراک اوباما چندان پررنگ نشد این بود که در این هفت سال حدودا 4 هزار نفر کشته شدند اما در جنگ ویتنام به عنوان نمونه هفته ای 400 نفر کشته می شدند. البته در آن زمان سیستم نظام وظیفه برای آمریکایی ها وجود داشت و هر آمریکایی پس از اتمام تحصیل باید به خدمت سربازی می رفت. پس از جنگ ویتنام نظام وظیفه اجباری هم حذف شد. در زمان جنگ عراق هم دموکرات های مخالف برای نشان دادن تبعات این جنگ به جمهوری خواهان اعلام کردند که حاضرند به عراق بروند اما در شرایطی که نظام وظیفه عمومی اجباری شود و جمهوری خواهان هم به دلیل بیم از اعزام فرزندان خود به جنگ با این مساله مخالف بودند. با این همه اگر اکنون در تب و تاب خبرهای خاورمیانه از یک آمریکایی بپرسید حسنی مبارک کیست ؟ یا در مصر چه خبر است ؟ او اطلاعات چندانی در این خصوص ندارد. با این اوصاف چرا آمریکایی ها جنگ را دوست دارند؟آمریکایی ها جنگ را دوست ندارند . آنها عاشق برنده شدن هستند. برنده شدن در جنگ یا بازی های المپیک . چرا جنگ افغانستان در آمریکا تا این اندازه انتقاد بر انگیخته است ؟ به این دلیل که هیچ کس نمی تواند به آمریکایی ها بگوید که در این جنگ برنده شدند. البته شاید اکنون با مرگ بن لادن بتوانند اندکی خود را در افغانستان هم برنده ببینند. با این همه اوباما چندان هم به سیاست خارجه بی توجه نبود؟باراک اوباما ترجیح داد دور نخست ریاست جمهوری را بیشتر به مسائل داخلی بگذراند و اختیار دستگاه دیپلماسی را به خانم هیلاری کینتون واگذار کند. بنابراین تصمیم های مهم در سیاست خارجی از صلح در خاورمیانه تا جنگ افغانستان و عراق به دستگاه دیپلماسی سپرده شد. انتخاب خانم هیلاری کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه چند دلیل داشت . دلیل نخست آن چهره شناخته شده وی است. همسر او هشت سال رئیس جمهور آمریکا بود و به مسائل خاورمیانه اشراف کامل داشت . دلیل دوم هم این است که آمریکایی ها ضرب المثلی دارند که شما دوستان را نزدیک نگاه می دارید و دشمنان را نزدیک تر. خانم هیلاری به هر حال دشمن سیاسی باراک اوباما بود. این روزهای دستگاه دیپلماسی از لحاظ قدرتمندی این دپارتمان به روزهای حضور هنری کسینجر در مسند وزارت امور خارجه می ماند. در آن روزها هم این دپارتمان به همین اندازه موفق بود. در زمان جورج بوش خانم کاندولیزا رایس به عنوان نمونه فرامین کاخ سفید را اجرا می کرد اما وزارت امور خارجه تحت فرمان هیلاری کلینتون بسیار قدرتمند است. البته من در زمره منتقدان این انتصاب هستم چرا که نوعی دوگانگی در سیاست های کاخ سفید و وزارت امور خارجه دیده می شود. این اختلاف مثلا در قبال ایران به خوبی دیده شد. هیلاری کلینتون بسیار تند و تیز تر از اوباما در خصوص ایران صحبت می کند. البته خانم کلینتون تاکید کرده که در دور بعدی کرسی خود را حفظ نخواهد کرد و حدس من این است که جان کری جای او را دو دور دوم ریاست جمهوری اوباما بگیرد. این روحیه ذکر شده آمریکایی ها در خصوص برنده شدن را می توان به مرگ اسامه بن لادن ارتباط داد که چگونه از شنیدن آن شادی کردند. ابتدا اینکه شما این خبر را قبول دارید؟ و اگر بپذیریم که این خبر صحت دارد آیا می توان آن را سکویی دانست برای موفقیت رئیس جمهور چهل و چهارم؟ و دیگر اینکه شما شانس پیروزی اوباما را چقدر می دانید؟نخست انکه من بنابر اعتراف سایت القاعده گمان نمی کنم که مرگ بن لادن دروغ باشد. علاوه بر این دلیلی نمی بینم که اوباما در خصوص علت به دریا انداختن جنازه بن لادن دروغ پردازی کند. در خصوص مرگ بن لادن هم به هر حال در زمان انتخابات کاندیداها تلاش می کنند موفقیت های خود را بزرگنمایی کنند و دیگران هم تلاش می کنند ضعف رقبا را به رخ بکشند. اما در عرصه سیاست خارجی تنها چیزی که برای آمریکایی ها در هنگام انتخابات مهم است بحث امنیت است . تروریسم بزرگترین دغدغه آنها است . باراک اوباما اکنون خبر مرگ بن لادن را اعلام می کند و تا انتخابات هنوز یک سال و نیم فاصله زمانی است . در این بازه زمانی احتمال حمله تروریستی در اروپا یا آمریکا بسیار زیاد است و در این صورت حافظه رای دهندگان چندان مرگ بن لادن را به یاد نخواهد داشت . این خبر می تواند برای باراک اوباما موفقیتی مقطعی باشد همانگونه که ادعا می کنند ضریب محبوبیت او یازده درصد بالا رفته است اما شکست های اقتصادی او بسیار پررنگ است. قطعا دموکرات ها تمام تلاش خود را برای بهره برداری از این ماجرا به کار خواهند گرفت. اما برخلاف شما برخی تحلیلگران حتی آمریکایی فکر می کنندکه این خبر یک صحنه سازی و نمایش است و بن لادن مدت ها پیش مرده است و یا اینکه دست کم آمریکایی ها می دانسته اند او کجاست اما تا این لحظه در کشتن او تعل کرده اند.من با این نظر مخالفم . اما اگر ادعا کنیم که زمان کشتن بن لادن هم از پیش برنامه ریزی شده بود باید اعتراف کنیم که زمان بسیار نامناسبی را انتخاب کرده اند. تروریسم ؛ افغانستان و عراق در حال حاضر دغدغه اصلی آمریکایی ها نیستند. باراک اوباما هم در مواجهه با جمهوری خواهان ضعف چندانی در افغانستان یا عراق ندارد. نحوه کشتن بن لادن در امریکا هم انتقاداتی به دنبال داشته و برخی آن را ترور خوانده اند که برخلاف قوانین آمریکا هم است . در بسیاری از کشورها مرگ بن لادن به پایان تروریسم تعبیر شد اما برای آمریکایی ها این ماجرا تنها یک انتقام گیری بود. مردی که ده سال پیش بیش از 3 هزار نفر را در یازدهم سپتامبر به کشتن داد سرانجام کشته شد. کشته شدن بن لادن برای آمریکایی ها به معنای پایان جنگ افغانستان نبود بلکه پایان پرونده ای بود به نام یازدهم سپتامبر. شما باور می کنید که سرویس اطلاعاتی پاکستان در جریان محل اختفای بن لادن نبوده است؟ خیر. این مساله را هیچ آمریکایی باور نمی کند. آمریکایی ها از دولت پاکستان خواسته اند که لیست افسران حاضر در آی اس آی را در اختیار واشنگتن قرار دهد تا مشخص شود که چه کسانی در جریان محل اختفای بن لادن بودند. اگر پاکستان در کوتاه مدت دچار تحولات گسترده و تشنجاتی شود و یا مصالحه آمریکا با طالبان در افغانستان عملی شود، می توان این حوادث را به مرگ بن لادن منسوب کرد؟من اینچنین تصوری ندارم. در پاکستان تنها مساله ای که هم برای ملت و هم برای دولت آمریکا مهم است این است که در اسلام آباد حادثه ای رخ دهد که تسلیحات هسته ای در اختیار دولت به دست تروریست ها بیفتد. درمورد افغانستان اما به نظرم ممکن است یکی از تبعات مرگ بن لادن روشن شدن تکلیف طالبان باشد که تصمیم بگیرد راه خود را از القاعده جدا کند یا همچنان مشی سابق را دنبال کند. تاثیر مرگ بن لادن بر ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟مرگ بن لادن برای ایران بسیار خوب می شود . مرد دوم القاعده و دست راست بن لادن یک بار در سخنان خود ادعا کرد که شیعیان از جهودها هم بدتر هستند. اما نمی توانیم تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن ایران را هدف این عملیات بدانیم. در آمریکا برخی سیاستمداران از ادامه سیاست های کاخ سفید در قبال ایران بسیار ناامید هستند. امریکایی ها در حال حاضر ترجیح می دهند عقب بنشینند و ماجرای ایران را نگاه کنند. این دسته معتقدندکه ما تلاش های خود را برای نزدیکی به ایران کرده ایم و نتیجه ای نگرفته ایم و حالا منتظریم ببینیم خود ایران چه خواهد کرد. کاخ سفید نشین ها سیاست هویج و چماق را در پیش گرفتند و اکنون به این باور رسیده اند که هویجی را که به ایران تعارف کردند پذیرفته نشد و تنها راه ادامه دادن همان سیاست چماق است . زمانی که ایهود باراک وزیر جنگ رژیم اسرائیل ادعا می کند که ایران به این رژیم حمله هسته ای نخواهد کرد بدان معنا است که برنامه هسته ای ایران در این بازه زمانی دغدغه واشنگتن و تل آویو نیست. ایران در هجده ماه باقی مانده با کارت ایران بازی نخواهد کرد. آمریکا می داند که ایران در این هجده ماه به بمب هسته ای دست نخواهد یافت. به باور من باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود به پرونده ایران به شکل جدی تری خواهد پرداخت . استراتژی آمریکا در قبال سوریه چیست؟در غرب کم نیستند تحلیل گرانی که نقش ایران در سوریه را هم گرفتار اغراق می کنند. همانگونه که برخی از تحلیلگران درباره قدرت و نفوذ و توانایی آمریکا اغراق می کنند، درباره نفوذ ایران هم اغراق می کنند. این دسته می گویند ایران در تحولات منطقه نقش دارد و یا حتی می گویند اینقدر توانایی دارد که اگر بشار اسد در سوریه سقوط کند قادرند با جانشین او نیز به توافق برسند. اما مشکل اینجاست که جانشینی برای اسد متصور نیست و رفتار اسد به گونه ای بوده است که الان حتی اسرائیلی ها هم حاضر نیستند به رفتن او رضایت بدهند چون ممکن است شرایط خطرناک تری برای آنها پدید آید. یک ضرب المثل آمریکایی هست که می گوید دشمنی که می شناسی بهتر از دشمنی است که نمی شناسی از این منظر بشار اسد برای اسرائیلی ها و آمریکایی ها خیلی بهتر از کسی است که نمی دانند کیست و قرار است جای او بیاید. اسرائیلی ها اینگونه استدلال می کنند که از چهل سال پیش که خاندان اسد زمام امور را در دمشق در دست گرفتند حتی یک گلوله هم به سمت تل آویو از جانب سوریه شلیک نشده و این مساله برای آنها مزیت است . برای اسرائیلی ها ، سوریه دشمنی است که می شناسند و بهتر از دشمن ناشناخته است . در مصر اسرائیلی ها دغدغه هایی دارند که آمریکا در این خصوص به آنها اطمینان داده است. البته به نظر من اسرائیل باید در روزهای نخست بالا گرفتن ناآرامی ها در قاهره کنار ملت می ایستاد. تضاد ایران و آمریکا در بحرین را چگونه ارزیابی می کنید؟ تنها دلیل تضاد تهران و واشنگتن در بحرین ، حمایت آمریکا از عربستان سعودی است . اگر ایران جای عربستان را در اتحاد با واشنگتن می گرفت بی شک کاخ سفید یک روز هم آل سعود را تحمل نمی کرد و تلاش خود را برای نابودی آن به حداکثر می رساند. به هرحال الان منافع آمریکا و عربستان به گونه ای با هم گره خورده است که آمریکا را وا می دارد چشم برجنایات آنها در بحرین ببندد. تحلیل شما از آشتی فتح و حماس چیست؟قطعا این آشتی ملی تاثیر گرفته از حوادثی بود که در خاورمیانه و منطقه از ماه سپتامبر تاکنون رخ داده است. هم برای فتح و هم برای حماس بحث زمان این آشتی مطرح بود که تحولات خاورمیانه این زمان مناسب را در اختیار آنها قرار داد. البته تعلل های نتانیاهو هم به این آشتی ملی کمک کرد. زمانی که مقابل محمود عباس ، نتانیاهو تندرو ایستاده است ترجیحا ابومازن ترجیح می دهد با حماس مصالحه کند. هم حماس و هم فتح در حال حاضر در موضع ضعف قرار دارند . برداشت شما از حوادث جاری در منطقه چیست؟آیا دخالت خارجی در کار بود؟برخی تاریخ ها برای اعراب مهم است مانند، 1947، 1967 و یا ... قطعا سال 2011 هم برای اعراب به همین منزله است. من گمان نمی کنم که کسی جرقه این انقلاب ها را از خارج زده باشد. آمریکا در تمام این حوادث از تونس تا مصر دچار نوعی تعلل و سردرگمی شده بود. در مصر به عنوان نمونه تصمیم گیری های آمریکا روز به روز شده بود. البته در سوریه امروز نوعی دخالت خارجی وجود دارد. زمانی که در کشوری ناآرامی رخ می دهد بی شک همگان بهترین استفاده را می کنند و سوریه از این جنس کشورهاست که دشمنان داخلی از شلوغی پدید آمده نهایت استفاده را می برند. تحلیل شما از نقش قطر و الجزیره در تحولات منطقه چیست؟قطر به عنوان کشوری عربی و محل استقرار الجزیره جایگاه بسیار خوبی در روابط آمریکا و کشورهای عربی دارد. در بسیاری از تحلیل ها گفته می شد که اگر الجزیره نبود حوادث میدان تحریر به انقلاب منتهی نمی شد و همین الجزیره امروز بر روی سوریه خیمه زده است. با این همه نمی توانیم ادعا کنیم که قطر سازنده این انقلاب ها بود. یک کانال تلویزیونی می تواند نقش کاتالیزور را بازی کند اما نه نقش پیروز کننده آن را . جابه جایی ها در کابینه اوباما و تغییر وزیر دفاع و ریاست سازمان سیا را چگونه ارزیابی می کنید؟قوی ترکردن بخش اطلاعات ارتش آمریکا شایدیکی از اهداف اوباما از این تغییر باشد چرا که حقیقت ماجرا این است که سازمان اطلاعات ارتش بسیار بزرگ تر و قوی تر از سازمان سیا است. بخش جمع آوری اطلاعات و سازمان اطلاعاتی پنتاگون جایی است که عملیات هایی مانند کشتن بن لادن در آنجا برنامه ریزی می شود.اوباما با این تغییر نشان می دهد که بیشتر مدافع عملیات های زیرکانه اطلاعاتی است تا جنگ و قشون کشی عیان. 5151
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 759]
-
گوناگون
پربازدیدترینها