واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: داماد ، شب عروسي فرار كرد جام جم آنلاين: مردي كه يك روز پيش از برگزاري جشن عروسي خود ، با خواهرزنش فرار كرده بود ، پس از 5 ماه در يكي از شهركهاي اطراف تهران دستگير شد. غلامرضا سليماني، داديار شعبه دوم دادسراي جنايي تهران با اشاره به اين پرونده به «جامجم» گفت: در يكي از روزهاي مرداد امسال هنگامي كه اعضاي 2 خانواده در تهران در تدارك جشن عروسي فرزندان خود بودند، يك روز قبل از برگزاري جشن عروسي متوجه شدند داماد به طرز مرموزي ناپديد شده است. در حالي كه جستجو براي يافتن داماد از سوي خانواده وي و عروسخانم ادامه داشت، مشخص شد خواهر همسر داماد نيز از همان ساعتي كه او مفقود شده، به بهانه خريد خانه را ترك كرده و ديگر بازنگشته است. شكايت در دادسرا قاضي جنايي گفت: چند ساعت پس از گم شدن داماد و خواهر عروس، خانواده هر دو با مراجعه به دادسراي جنايي شكايتي را ارائه كردند و جستجوي پليس آگاهي براي يافتن داماد و دختر 19 سالهاي كه گفته ميشد خواهر عروس است، آغاز شد. يك هفته پس از مطرح شدن اين شكايت، والدين 2 جوان مفقود شده با حضور در دادسرا عنوان كردند فردي ناشناس با محل سكونت آنها تماس گرفته و گفته است كه داماد و دختر گمشده به دليل علاقه به يكديگر با طراحي نقشهاي متواري شدهاند و در حال حاضر با يكديگر زندگي ميكنند. پس از 5 ماه سليماني افزود: 5 ماه پس از وقوع اين ماجرا، سرانجام ماموران با سرنخهايي كه در اين ارتباط به دست آوردند، مخفيگاه داماد فراري و خواهر همسرش را در يكي از شهركهاي اطراف تهران شناسايي و با عزيمت به محل، آنها را دستگير و براي تحقيقات به دادسرا منتقل كردند. مرد جوان با معرفي خود به نام اميد گفت: 2 سال پيش به صورت اتفاقي با الناز (خواهر همسرم) آشنا شدم و تصميم به ازدواج گرفتيم. زمانيكه مادرم را براي خواستگاري فرستادم، والدين الناز گفتند چون خواهر بزرگتر او هنوز ازدواج نكرده است، نميتوانيم با يكديگر ازدواج كنيم و در ادامه به مادرم پيشنهاد شده بود تا خواهر بزرگتر را به عقد ازدواج خود درآورم. پس از اين پيشنهاد دچار سردرگمي شده بودم و اصرارهايم براي ازدواج با الناز بيفايده بود تا اينكه به درخواست دختر مورد علاقهام تصميم گرفتم با خواهر او ازدواج كنم تا در كنار او باقي بمانم، اما هر روزي كه ميگذشت علاقه من و الناز به هم بيشتر ميشد تا اينكه هردو تصميم گرفتيم يك روز قبل از برگزاري جشن عروسي فرار كنيم. دستور قضايي در پي اين اظهارات و تحقيق از الناز كه شب عروسي خواهر خود با شوهر او فرار كرده بود، دستور قضايي براي ادامه تحقيق در اين زمينه در پليس آگاهي صادر شد. حضور داماد فراري در دادسراي جنايي فرصتي بود تا با او به گفتگو بنشينيم. چرا تصميم به فرار گرفتي؟ چون علاقهاي به همسرم نداشتم و در شرايطي قرار داشتم كه مجبور بودم با او ازدواج كنم، در حالي كه همه فاميل ميدانستند من به خواهر او (الناز) علاقه دارم. چرا براي ازدواج با الناز صبر نكردي و با خواهر بزرگتر عقد كردي؟ ميخواستم به هر طريق ممكن در كنار الناز بمانم، از سوي ديگر چند روز پيش از فرار متوجه شدم يكي از بستگان او قصد خواستگاري از الناز را دارد به همين دليل هر دو تصميم گرفتيم فرار كنيم. فرار از خانه پيشنهاد تو بود يا الناز؟ پيشنهاد من بود، الناز هم موافقت كرد. در اين مدت كجا زندگي ميكرديد؟ در جاهاي مختلف. ابتدا مدتي را در يكي از شهرها سپري كرده و بعد هم به تهران آمديم و سپس خانهاي را در يكي از شهركها اجاره كرديم. از عكسالعمل عروسخانم بعد از فرار با خواهرش خبر داري؟ واكنش او براي من و الناز خيلي مهم نيست. ما تصميم گرفتهايم تحت هر شرايطي با هم زندگي كنيم. در اين اقدام چه كسي مقصر است؟ والدين الناز. آنها اگر از همان ابتدا مرا مجبور به ازدواج با خواهر بزرگتر او نميكردند، امروز شاهد اين اتفاقات نبوديم. حرف آخر. حرفي ندارم و خود را براي هر نوع مجازاتي آماده كردهام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]