واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: بالاخره سنتوري هم روي گيشهي دست فروشان انقلاب اکران شد تا به مرور نقدهاي مثبت و منفي را يکي يکي براي خود جمع کند و نقل محفل سينما دوستان شود. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "مدير" به نشاني http://modir.wordpress.com نوشته است: اگر فقط از نگاه فني به فيلم پرداخته شود بايد آن را با توجه به پخش پي در پي موسيقي يک فيلم موزيکال ناميد که داراي موضوعات اجتماعي است. هم در مورد فيلم نامه و هم کارگرداني، داريوش مهرجويي به نقطه اوج فيلم رسيده است و تمام اعتقادات و باورهايي (چه غلط و چه درست) را که انتظار داشته به بيننده تزريق کرده است و بعيد به نظر مي رسد که بيننده نيز حداقل در نگاه اول همهي آن را نپذيرد که البته از آقاي مهرجويي جز اين هم انتظار نمي رفت. بهرام رادان (علي) واقعا فراتر از حد انتظار خود بازي کرده بود و بار اصلي فيلم به دوش او بود. ولي خانم فراهاني (هانيه) به نظر ميرسيد کمي دچار تکرار شده بود که شايد هم دليل اصلي آن قرار گرفتن بازي او در کنار بازي بسيار فراتر از انتظار رادان باشد. داستان به طور کلي درباره اعتياد و مشکلات اجتماعي و باورهاي غلط جامعه است. آنجايي که جوان با استعدادي مثل علي مجبور است يا با هنجارهاي جامعهي اطرافش همراه شود و يا با هنجار شکني به يک جنگ نابرابر برود. در اين مسير علي راه دوم را انتخاب مي کند، اما کاملا مشخص است که اين انتخاب تاثيري در سير اتفاقاتي که براي او ميافتد ندارد. انتخاب راه اول حرکت در مسيري که علي نه تنها هيچ علاقهاي به آن ندارد بلکه استعدادي هم در او مشاهده نميشود و احتمالا اگر او مسير اول را انتخاب کند باز هم در انتها با همان مشکلاتي که در صورت انتخاب راه دوم درگير آن ميشد مواجه مي شود. چيزي شبيه افسوس استعداد از دست رفته، زيباييهاي دنياي رنگارنگ هنر و نوعي سرخوردگي؛ که همهي اينها باز هم مسير حرکت او را به سوي اعتياد هموار ميکرد. پس فيلم در کل علي را ناگزير به معتاد شدن (نشان دادن اعتراض خود به هر صورتي که بتواند) نشان ميدهد و دليل اعتياد را به طور کلي سه مشکل بدبيني علي به هانيه، ارادهي ضعيف علي و اجتماع بيماري که علي در آن زندگي مي کند معرفي مي کند که دو مشکل اول در واقع زير مجموعهي مشکل سوم هستند و و لايههاي سطحي و بارز مشکلات علي را به بيننده معرفي ميکنند. در انتهاي فيلم علي با اينکه آسيب بسياري ديده است و در راهي که اتنخاب کرده خيلي چيزها را از دست داده است اما پيروز ميدان مي شود. علي سنتوري در اين فيلم نماينده نسل سوميهاي امروز جامعه ماست. نسلي که در برزخ توهمات گير کرده است. از حق خودش مطمئن است و خوب ميداند که مثلا حق دارد نوازنده شود، ولي در عين حال در جامعهاي زندگي مي کند که همه افراد آن با او موافق نيستند و چه بسا آنقدر بر اين مخالفتهاي خود پافشاري ميکنند که افرادي مثل علي به خودشان و عزيزترين کسشان مشکوک ميشوند. علي تنها با محيط اطرافش نمي جنگد، بلکه شايد جنگ اصلي او با خودش باشد و ميتوان گفت اگر اين دوگانگيهاي فکري ( که حاصل هم زمان شدن جواني اين نسل با دوران گذار است ) در او وجود نداشت هرگز به مواد رو نمي آورد و از راههاي معقولتري مشکلاتش را حل مي کرد. فيلم علي سنتوري نمايشگر همين مشکلات است. نشاندهنده تفاوت نگاهها و بسته بودن راه بهروي فکر نويي که زاييده نسل نو است و شايد به مذاق نسل گذشته که فقط در ظاهر نو شده خوش نيايد. تا اين جا همه چيز خوب است و وقتي در انتهاي فيلم مي بينيم که پدري از همان نسل گذشته به کمک پسرش مي شتابد بسيار زيباست، حتي اگر او را درک نکرده باشد و هنوز هم با او موافق نباشد اما دارد تمرين ميکند که به عقايد او احترام بگذارد. لحظه لحظهي فيلم به نوعي بيانگر همين مشکلات اجتماعي است و تا جايي پيش مي رود که شناخت هنجار از ناهنجار مشکل مي شود. البته به نظر مي رسد در بعضي از صحنهها زياده روي شده و در بعضي جاها کم گذاشتهاند. مثلا جايي که هانيه جامعه را جامعهاي خشن قلمداد ميکند که اجازه رشد و نمو را از هر کسي ميگيرد به نظر ميرسد اين حرف کمي غيرمنصفانه باشد و نشود آنقدر راحت آن را به همه جامعه تعميم داد. در جايي علي (که ديگر حسابي درگير اعتياد شده) ليمويي را از سبد ميوه فروشي بر مي دارد و انگشت شست بي جانش در خرابي ميوه فرو مي رود، اين در حالي است که رقمهاي درشت قيمت ميوه در تصوير خود نمايي مي کند. اين صحنه واقعا حرف هاي زيادي براي گفتن داشت. اما بهترين و تاثير گذارترين سکانس فيلم جايي است که علي تازه کارتون خواب شده و دارد سوسيسهايي را که سرخ کرده بين بقيهي بي خانمان ها تقسيم مي کند و آنها نيز لقمهها را به هم ديگر تعارف مي کنند. بسيار غم انگيز و تاثير گذار. در هر حال علي براي رفتن راه مورد علاقهي خودش هزينههاي زيادي مي پردازد، اما در انتها برنده ميشود... ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]