تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815673892
گزارش ندادن وضعيت آسيبهاي اجتماعي جامعه را بدتر ميكند/ ۳۴ درصد مردم تهران به يكي از اختلالات رواني دچارند
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: گزارش ندادن وضعيت آسيبهاي اجتماعي جامعه را بدتر ميكند/ ۳۴ درصد مردم تهران به يكي از اختلالات رواني دچارند
آسيبها - حسن موسوي چلك رئيس انجمن مددكاري اجتماعي ايران سالهاست كه در زمينه آسيبهاي اجتماعي در كشور فعاليت مي كند و در اين زمينه صاحب نظر است.
مريم صدرالادبايي- زهرا تالاني: موسوي مدتي هم مدير كل آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي بود.با او در كافه خبر درباره مشكلات آسيبهاي اجتماعي گفت وگويي انجام داديم.وي معتقد است كه متاسفانه هنوز آسيب هاي اجتماعي دغدغه جدي در جامعه بشمار نمي رود و برخوردها با اين آسيبها به صورت ضربتي صورت مي گيرد در حاليكه آسيب هاي موجود ضربتي به وجود نيامده است كه بخواهيم با رويكرد ضربتي به آنها بپردازيم و بايد در سياستگذاري اجتماعي، آسيب ها را به عنوان يك واقعيت اجتماعي پذيرفت.
گفت وگوي خبرآنلاين با موسوي در كافه خبر را مي خوانيد:
آقاي موسوي ،آماري وجود دارد كه مثلا مقايسه كنيم آسيبهاي اجتماعي در چه سالي افزايش داشته است؟
در حال حاضر آمارهاي جزيرهاي بيشماري در ارتباط با آسيبهاي اجتماعي در كشور وجود دارد و اين اطلاعات هرگز يكپارچه نشده است.بهزيستي به تنهايي نميتواند صفر تا صد درصد آسيبهاي اجتماعي را حل كند بلكه در اين ارتباط هيچ سازماني هم نميتواند ادعا كند كه به تنهايي قادر به رفع مشكلات است بلكه بايد ميان سازمانها و تمام دستگاهها هماهنگي ايجاد شود.مثلا ما هيچكجا آماري درباره زنان خياباني نداريم. گزارش ندادن وضعيت آسيبهاي اجتماعي جامعه را دچار مشكل ميكند چرا كه آسيبها سيال بوده و جلوتر از جامعه حركت ميكنند؛ همانطور كه براي سرانههاي جسمي و درماني دغدغه داريم بايد براي سلامت رمان هم دغدغه داشته باشيم چرا كه آمار ميزان اختلالات رواني در جامعه قابل تامل است و ميتواند در آينده خود را در حوزههاي ديگر نشان دهد.
پس شما معتقديد آمار تلخ بهتر از آمار ندادن است؟
بله اگر بي توجه به آمار در تمام طرحهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي به ابعاد فرهنگي و اجتماعي توسعه توجه نكنيم دچار دردسر ميشويم. اما در حال حاضر تمام برنامههاي 31 ساله كشور فاقد يك گزارش اجتماعي و سنجش شاخص سلامت اجتماعي بودند و با آنكه براي نرخ تورم و بهداشت و درمان آماري وجود دارد و مركز آمار اطلاعاتي ارائه ميدهد اما در مورد مسائل اجتماعي با واقعبيني صحبت نكرده و آماري نداريم.
به نظر شما براي كاهش آسيبهاي اجتماعي جامعه نيازمند قانونگذاري هستيم يا اينكه قوانين كافي است و بايد فرهنگ سازي كرد؟
در حوزه سياستگذاري اجتماعي به صورت جدي و در تمام ابعاد به كنترل اين آسيب ها پرداخته نشده است. متاسفانه هنوز آسيب هاي اجتماعي دغدغه جدي در جامعه بشمار نمي رود و برخوردها با اين آسيبها به صورت ضربتي صورت مي گيرد در حاليكه آسيب هاي موجود ضربتي به وجود نيامده است كه بخواهيم با رويكرد ضربتي به آنها بپردازيم و بايد در سياستگذاري اجتماعي، آسيب ها را به عنوان يك واقعيت اجتماعي پذيرفت.
در جامعه ما سلامت جسم مورد توجه قرار گرفته و همه امكانات بسيج مديريت و كنترل سلامت جسم مي باشد ئ براي آن يارانه اختصاص يافته در حالي كه بايد رويكرد ما به سوي رويكرد سلامت فكري باشد زيرا جامعه اي كه مردم از سلامت اجتماعي و رواني برخوردار نباشد، آن جامعه، جامعه سالمي نخواهد بود .
به نظر من تنوع پذيري آسيب ها به گونه اي است كه بايد رويكردي آينده نگر در سياستگذاري اجتماعي به موضوع آسيب ها داشته باشيم.اگر رويكرد پيشگيري از جرم را تقويت كنيم و مداخلات رواني و اجتماعي قبل از مداخلات قضايي صورت پذيرد، ديگر نيازي به مداخلات قضايي نخواهد بود.از طرفي در سياستگذاري اجتماعي بايد به سمت تقويت هويت فرهنگي، قومي، ملي و ديني حركت كرد. در بحث ناتوي فرهنگي نمي توان با جمع كردن دستگاه هاي گيرنده امواج ماهواره پيشگيري از جرم كرد، به اندازه كافي با اين مسايل رويكرد قضايي صورت گرفته اما جوابگو نبوده اند. بايد به فكر كنترل اين آسيب ها باشيم، چرا كه كاهش آن در شرايط كنوني ممكن نيست و براي مديريت و كنترل آن بايد شفاف سازي صورت پذيرد.
تمام برنامهريزيها بايد حول محور كنترل رشد آسيبها باشد و اين به عزم ملي و باور مشكل نياز دارد. آسيبهاي اجتماعي با رويكرد سياسي، قضايي و انتظامي حل نميشود، البته نميتوان نقش اين دستگاهها را بياهميت شمرد اما بايد مشكلات اجتماعي را به دستگاههاي اجتماعي سپرد. وي افزود: تا زماني كه دستگاهها يكدل و هماهنگ در كنار هم قرار نگيرند و از ظرفيتهاي متقابل استفاده نكنند، آسيبهاي اجتماعي تحت كنترل در نميآيند.
آقاي موسوي خشونت خانگي و كودك آزاري يكي از آسيبهايي است كه به ويژه امسال گزارشهاي فراواني از آن داشتيم.چرا در اين زمينه قانون درستي تصويب نمي شود؟
آمار ما نشان مي دهد كه كودكان داراي بيماريهاي صعبالعلاج، معلول، داراي ظاهر زشت و بيش فعال بيش از ديگر كودكان در معرض كودك آزاري قرار دارند. والديني كه در دوران كودكي كتك خوردهاند در بزرگسالي نيز همان الگو را پياده ميكنند. برخي باورهاي غلط مانند «كودك تا كتك نخورد آدم نميشود» يا «زن ملك شخصي است» و همچنين مسائل اخلاقي و ناموسي هم به خشونت خانگي دامن ميزند.بنابراين اگر قرار است در اين حوزه اقدامي صورت گيرد، بايد در هر سه بخش فرد، خانواده و جامعه باشد، لذا لازم است آموزش مهارتهاي زندگي در جامعه گسترش يابد و به اين مساله نگاهي همه جانبه داشت. بايد تمام تلاشها در جامعه براي پيشگيري از خشونت باشد و در گام بعد حمايتهاي اجتماعي از افراد آزار ديده را تقويت كرد.
در بهزيستي رسيدگي به مشكلات كودكان و آزارهايي كه از سوي والدين و يا هر گروه ديگر به آنان وارد مي شود از جمله اهداف و برنامه هاي بهزيستي است و در صورتي كه پس از بررسي مشخص شد كه والدين صلاحيت نگهداري كودك را ندارند با حكم دادگاه كودك براي نگهداري كوتاه مدت و يا طولاني مدت به بهزيستي سپرده مي شود.
جامعه شناسان معتقدند كه كمبود شادي در جامعه يكي از علل افزايش خشونت و آسيبهاي اجتماعي است.نظر شما در اين باره چيست؟
ما هماكنون در كشور مديريت شادي نداريم و مطابق آخرين آمار وزارت بهداشت 34 درصد مردم تهران به يكي از انواع اختلالات رواني دچارند و كسي كه مشكل روان داشته باشد نميتواند عملكرد موفقي داشته باشد. همانطور كه گفتم هويت فرهنگي داراي سه مولفه قومي، ملي و ديني است كه بايد در چارچوب هويت ديني باشد و هر ايراني بايد اين سه مولفه را به ياد داشته باشد. نتيجه غفلت از هويت فرهنگي گسست نسلي است كه در نهايت شرايطي را به وجود ميآورد كه اين گسست نسلي به شكاف نسلي تبديل شود و جامعهاي كه دچار شكاف نسلي شود، هيچ هويتي نخواهد داشت.
و در اين صورت علاوه بر خطر آسيبهايي كه از گذشته وجود داشت خطر آسيبهاي نو هم وجود دارد؟
بله. آسيب هايي كه در حال حاضر در كشور وجود دارند بسيار خطرناك تر از گذشته جامعه را تهديد مي كنند به طوري كه برنامه هاي ما نيز بر اين اساس تدوين شده است. اينترنت و ماهواره آسيبهاي اجتماعي دختران را بيشتر و خطرناكتر كرده است و خانواده ها بايد بيشتر مراقب آسيب هاي نو پديد دختران باشند.آسيب هاي اجتماعي نوپديده ناشي از فضاهاي سابيري، موبايل و ماهواره در حال حاضر جوانان و نوجوانان را تهديد مي كند. در بخش آسيب هاي اجتماعي نوپديد و نوظهور نوجوانان و جوانان و به خصوص دختران در سنين پايين مورد تهديد قرار دارند.
يكي از مسايلي كه در ايران با آن مواجه هستيم، عدم ارتباط منطقي بين جوانان و نسل قديم است. هنوز به مرحله تضاد و شكاف بين نسلي نرسيده ايم، جوانان با والدين خود در مرحله كشمكش هاي بين نسلي قرار دارند، به اين معني كه هنوز جوانان برخي مسايل گذشته را مي پذيرند، برخي را رد مي كنند و حتي برخي از مسايل به صورت تحريف شده و اشتباه به جوان منتقل مي شود.اگر اين كشمكش ها درست مديريت نشود، قطعاً به شكاف و تضاد بين نسلي خواهيم رسيد. براي اين كار بايد هويت فرهنگي را تقويت كنيم.
تقويت هويت فرهنگي با 3 مؤلفه هويت قومي، هويت ملي و هويت ديني بايد صورت گرفت با اين اقدام مي توانيم ارزش ها، هنجارها و آيين هاي درستي كه نسل قديم داشتند را به نسل جديد منتقل كنيم. بنابراين با توجه به اينكه نسل هاي قديم جايگاه خود را در جامعه از دست داده اند، بايد براي تقويت هويت فرهنگي، ارتباط بين نسلي را در نظر گرفت.
چون بي توجهي به تعاملات بين نسلي ضربه بزرگي است كه متوجه جامعه شده و با فراموش شدن آيين ها و اعتقادات گذشته، جوان رو به خرافه پرستي و عرفان هاي نوپديد مي آورند. متاسفانه زندگي صنعتي، توسعه شهرنشيني و فشارهاي اقتصادي ساختار خانواده را تغيير داده و باعث شده كه مادر بزرگ و پدر بزرگ ها جايگاهي در خانه نداشته باشند.
اين عدم تعامل بين نسلي چه آسيبي به جامعه وارد مي كند؟
جامعه اي كه هويت فرهنگي آن تضعيف شود مانند درختي است كه از داخل پوسيده و در مقابل هر باد آسيب مي بيند و همچنين انسجام اجتماعي در جامعه، احساس مسووليت پذيري و نشاط اجتماعي كاهش پيدا مي كند. علاوه بر تغيير زبان انتقال، بايد فرهنگ اقوام و مؤلفه هاي ملي، باورها و ارزش هاي ديني و ايجاد نشاط در جامعه تقويت پيدا كند.
و به عنوان آخرين سئوال يكي از كاربران پرسيده كساني كه اختلال هويت جنسي هستند از كمبود امكانات سازمان بهزيستي گله دارند. وزارت رفاه براي كمك به اين افراد چه برنامه اي دارد؟
متاسفانه وزارت بهداشت با اين استدلال غيرمنطقي كه چون تعداد اين افراد كم است، ورود به اين عرصه براي ما به صرفه نيست تاكنون هيچ اقدامي براي حمايت از اين افراد انجام نداده است. قرار بود در سال 83 كميتهاي در وزارت بهداشت براي بررسي وضعيت TSها تشكيل شود كه تا امروز حتي يك جلسه هم تشكيل نداده است. در حوزه بيمهاي درمان افراد مبتلا به اختلال هويت جنسي به عنوان جراحي زيبايي تلقي ميشود و بسياري از درمانهاي اين افراد گران است.
اين در حاليست كه اكثر اين افراد نيازهاي مادي دارند و خانواده آنان را طرد كرده و حاضر به پذيرفتن آنان نيست و همچنين گرفتن مجوز براي انجام عمل جراحي بسيار سخت است.
نگاهها تا پيش از سال 83 به اين افراد، نگاه سياسي و امنيتي بود و نه نگاهي مبتني بر شهروند بودن اين افراد، در سال 83 سازمان بهزيستي اقدام به حمايت از افراد TS كرد و موفق به دريافت منابع حمايتي براي كمك به جراحي اين افراد شد.حداكثر مبلغ اعتبار جذب شده در سالهاي 84 و 85 بيست ميليون تومان در كل كشور بود كه با احتساب هزينه پنج ميليون توماني براي هر عمل خود نشان دهنده كم بودن اين اعتبارات است.
همچنين براي نخستين بار در سال 86 عنوان حمايت از افراد مبتلا به اختلال هويت جنسي در موافقتنامههاي بودجهاي كشور ذكر شد، انجام يك مورد جديد در موافقتنامههاي بودجه كار بسيار مشكلي است اما با تلاشاي انجام شده در سازمان بهزيستي و وزارت رفاه سابق اعتبار 600 ميليون توماني براي كمك به جراحي اين افراد جذب شود.
تا پيش از سال 86 تمامي افراد مبتلا به اختلال هويت جنسي براي تشكيل پرونده بايد به تهران ميآمدند و مشكلات عديدهاي از جمله نداشتن مسكن و غيره را داشتند اما در اين سال تشكيل پرونده به استانها واگذار شد تا مشكلات اين افراد كمتر شود.
اين افراد در افكار عمومي به عنوان همجنسگرا تلقي ميشوند و اين ظلم و خيانت بزرگ افكار عمومي نسبت به اين افراد است، تلاش شد با همكاري مسئولان، نمايندگان مجلس و غيره از اين افراد به عنوان شهروندان جامعه حمايت شود و از خود آنان هم براي جذب حمايتها استفاده شد تا حساسيت مسئولان بر روي آنان بيشتر شود و تلاشها در سازمان بهزيستي به اين سمت بود كه اين افراد را نه به عنوان مفسد اجتماعي بلكه به عنوان شهروندان جامعه باور كنند.
افراد مبتلا به اختلال هويت جنسي هم مشمول معافيت از سربازي هستند اين افراد مشمولبندي ميشدند كه عنوان آن مبتلا به انحراف جنسي بود و اين به اين معني است كه ادبيات جرمانگارانه نسبت به اين افراد در گستره قوانين كشور ما هم ساري و جاري بود اما با تشكيل جلسهاي با سازمان نظام وظيفه مشكل اين افراد حل شد و از اين پس آنان به عنوان مفسد و يا بيمار رواني اطلاق نميشود.
مبتلايان به اختلال هويت جنسي از حقوق شهروندي برابر و مساوي با ساير افراد جامعه بايد برخوردار شوند وبراي همين تغيير مدارك هويتي اين افراد در قوه قضاييه پيگيري و به سرعت هم انجام ميشود. با اين همه اقدامات انجام شده در حوزههاي مختلف براي اين افراد مانند يك قطره در برابر درياي نيازهاي آنان است.
تحقيقات ما نشان ميدهد هرگاه خانوادهها در درمان اين افراد همراهي كردند درمانها و حمايتهاي رواني به مراتب موفقتر بود اما اين در حالي است كه اغلب اين افراد توسط خانوادههايشان طرد شدهاند و به خاطر عدم شناخت خانواده نسبت به اين بيماري به عنوان لكه ننگي محسوب ميشوند.
تعداد كتابها در مورد افراد مبتلا به اختلال هويت جنسي در كشور به تعداد انگشتان دست هم نميرسد ، امروز جامعه علمي ما با اين موضوع بيگانه است و در دانشگاههاي مختلف كشور اين موضوع بحث روز نيست و فقدان منابع علمي، فقر دانش در اين حوزه را نشان ميدهد.
اين افراد نه مجرم و نه مفسد هستند، آنچه در مورد اين گروه نياز است تدوين لايحه قانوني در مورد آنان است كه ابعاد مختلف نيازهايشان را پوشش دهد، زيرا نوع خدماتي كه آنان نياز دارند اعم از حقوقي، درماني، رواني و اجتماعي فرابخشي هستند.
برخي عوامل در تشديد اين بيماري مربوط به الگوهاي زيستي است، به عنوان مثال تعاملات خانواده با كودكانشان، پوشاندن لباسهاي پسرانه بر تن دختران، برخوردهاي مستبدانه و غيره از جمله عواملي هستند كه به اين موضوع دامن مي زنند. بنابراين نياز به بازنگري جدي در ساختارهاي حاكميتي در رابطه با افراد TS داريم و بايد باور كنيم افراد TS هم شهروندان جامعه هستند.
23345
يکشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]
-
گوناگون
پربازدیدترینها