تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، تاج سوره‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815436312




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فتنه هاي فرهنگي


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: فتنه هاي فرهنگي
حاجي حسن پور
مقدمه:
هرچند درتعريف فتنه معاني مختلفي ذكر شده است ولي مهم ترين معاني آن كه در آيات قرآني نيز به كار رفته است؛ آزمايش و فريب مي باشد كه اين امر گاه فردي و گاه نيز گروهي رخ مي نمايد. سابقه بروز فتنه ها را بايد در تاريخ حيات بشري جست وجو نمود چرا كه انسان ها هميشه دوران با آن مرتبط بوده اند.
فتنه كه در تمام زمينه هاي مادي و معنوي زندگي انسان ممكن است اتفاق بيفتد انواع مختلفي دارد كه از جمله مي توان به فتنه فرهنگي اشاره نمود كه نوع خطرناك فتنه است.
اگر بخواهيم بعنوان نمونه به يكي از مصاديق فتنه فرهنگي اشاره كنيم بايد به داستان گوساله سامري اشاره كرد كه سامري درغياب حضرت موسي (ع) توانست با مجسمه گوساله، مردم را از باورداشت هاي فرهنگي و ديني ايشان دور نمايد و به اهداف شوم خويش دست يابد.

حقيقت فتنه ها:
فتنه ها براساس ذاتشان داراي خصوصيات منحصر به فردي هستند كه تنها مي توان اين خصوصيات را درآنها جست وجو نمود.حضرت علي (ع) در خطبه 92 از نهج البلاغه به چند نمونه از اين خصوصيات اشاره فرمودند: كه چنين اند:
1-جلوه گري باطل در قالب حق
حضرت اولين و بارزرترين خصوصيت فتنه ها را جلوه گري باطل در قالب و به تعبيري در لباس حق مي دانند و مي فرمايند:«ان الفتن اذا أقبلت شبهت» آگاه باشيد وقتي فتنه ها روي مي آورند باطل به صورت حق جلوه مي كند.»
اين بدان معنا است كه در دوران فتنه تشخيص حق از باطل سخت بوده و به گونه اي كه حتي و برخي از خواص نيز فريفته ظاهر آنها و ياراي مقابله و برخورد با آن را ندارند.نمونه اين را مي توان درجنگ صفين دانست كه طرفداران معاويه قرآن ها را بر نيزه كردند تا اين كه برخي از پيروان حضرت علي (ع) را فريفته به گونه اي كه حتي در برابر آن حضرت ايستاده و دست به شمشير بردند.
2- ناشناختگي پيشيني
از ديگر ويژگي هاي فتنه ها اين است كه هنگام ورود و ابتداي بروز خود ناشناخته اند به گونه اي كه نمي توان آنچه درحال رخ دادن است را به فتنه منتسب كرده و در برابر آن قيام نمود. به عبارتي ديگر زماني كه فتنه ها در دوران شكل گيري اند به راحتي نمي شود گفت كه چه چيزي در حال اتفاق افتادن است تا به برنامه ريزي در ريشه كن نمودن آن پرداخت. اين امر نسبت به فتنه هاي فرهنگي قدري مخفي تر و جدي تر مي نمايد. لذا حضرت علي (ع) در بياني چنين مي فرمايند:«ينكرن مقبلات(فتنه ها آن هنگام كه روي كنند ناشناخته اند.)
3-شناختگي پسيني
ازجمله نشانه هاي فتنه ها اين است كه پس از ظهور و بروز در اجتماع و ايجاد تخريب و اختلال درعرصه هاي هدف نشانگر اين اند كه فتنه بوده اند. به تعبيري ديگر فتنه ها پس از اين كه حوزه مقصد خود را تحت تاثير قرار داده و به تمام يا برخي از اهداف خويش دست مي يابند. براي بسياري از افراد جامعه شناخته مي شوند. از اين رو حضرت در اين ارتباط چنين مي فرمايند:«و يعرفن مدبرات» آن دم كه[فتنه ها]پشت كنند شناخته مي شوند.)
آبشخورهاي بروز فتنه:
تمام فتنه هايي كه اتفاق مي افتند (درهر حوزه وگستره اي كه باشند) بي شك زمينه و آبشخورهايي دارند كه اساس شكل گيري آنها بوده و موجب پديداري آنها مي شوند. فتنه فرهنگي نيز در بسترهايي رخ مي نمايد كه بيشتر جنبه غير مادي دارند لذا است كه شناخت اين بسترها بسيار مشكل مي نمايد. ما دراين جا بطور اجمالي به بيان برخي از اين آبشخورها مي پردازيم.
1-سوء استفاده از نقاط ضعف
يكي از مهم ترين بسترهاي شكل گيري فتنه ها همواره نقاط ضعفي است كه در اجتماع وجود دارد به اين كه فتنه گران با سودجويي از نقاط آسيب پذير اعتقادي، چه سياسي و... جامعه توانسته اند ضربات مهلكي برپيكره آن وارد آورند كه جبران آن به راحتي مقدور نمي باشد. دليل بر اين مدعي يكي از آيات قرآني است كه مي فرمايد:«فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه » (اما آنها كه در دلشان ميل به باطل است، به سبب فتنه جويي و ميل به تأويل از متشابهات پيروي مي كنند.)
هرچند متشابهات خودداري حكمت بوده و اهل معرفت بدرستي از آنها بهره مي گيرند ولي در همين حال فتنه گران از اين موضوع بعنوان نقطه ضربه پذير (به جهت امكان تفسيرهاي گوناگون) بهره جسته و فتنه هاي خويش را عملي مي سازند. اين مسئله درباب مسائل فرهنگي اين گونه بروز مي كند فتنه جويان درپي بازيابي نقاطي در فرهنگ جامعه هستند كه احساس مي كنند مورد اختلاف بوده و مي توانند به آن دامن زده و مردم را با يكديگر درگير سازند.
2- پيروي از هواهاي نفساني
از ديگر زمينه هاي ايجاد فتنه كه حضرت امير(ع) بدان توجه داده اند تبعيت از هواهاي نفساني است كه افراد تنها ملاك را خويش دانسته و درپي تحقق خواسته هاي خود مي باشند. حضرت در خطبه 56نهج البلاغه چنين مي فرمايند: «انما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع» (آغاز فتنه ها پيروي از هواهاي نفساني.)
فتنه گران در اين صورت هيچ گونه توجهي به نيازها و خواسته هاي ديگران نداشته و تنها به خود و منافع نامشروع خويش مي انديشند و هميشه منتظر بهره كشي از مردم بوده و اصولا حاضر به بهره دهي نيستند لذا است كه در فرصت هاي پيش آمده بر طبل فتنه كوبيده و جامعه را دچار سرگرداني مي سازند.
3- مخالفت با دين خدا
رفتار برخلاف آموزه هاي قرآني و مخالفت با آن يكي ديگر از عوامل ايجاد فتنه است به اين كه اگر فتنه گران در پي اين هستند كه همواره در جامعه آتش فتنه شعله ور باشد بدليل اين است كه از مفاهيم و آموزه هاي قرآني به دور افتاده و در جهت خلاف آن گام برمي دارند. از اين رو در بيانات حضرت علي(ع) در اين ارتباط چنين آمده است: «و يتولي عليها رجال رجالا علي غير دين الله» (عده اي از مردم ديگران را به اين دو امر و برخلاف دين خدا ياري مي كنند.)
اين سخن بدين معنا است كه اگر افراد روح قرآني بر آنان حاكم باشد هرگز اقدام به ايجاد فتنه و به تعبيري در پي فتنه انگيزي نخواهند رفت و هميشه ايام به دنبال امنيت و سلامت جامعه خواهند بود.
4- چنگ زدن به حق و باطل
چنگ زدن و تمسك به پاره اي از مسائل حق و پاره اي از باطل نيز يكي از زمينه هاي بروز فتنه ها است. فتنه جويان كه برباطل اند براي جلب توجه آحاد جامعه به بخشي از مسائل حق تمسك مي كنند. لذا نسبت به اين موضوع در خطبه پيش گفته چنين آمده است: «و لكن يوخد من هذا ضعث و من هذا ضعث فيمزجان» اما چون قسمتي از حق و قسمتي از باطل گرفته مي شود و در هم آميخته مي گردد.
5- حمايت هاي شيطاني
براساس بينش قرآني، همان گونه كه جبهه حق داراي ياراني است جبهه باطل كه شيطان نماد اصلي آن است نيز داراي ياوراني است كه مرتب با آنان در ارتباط است. (2) در بحث فتنه نيز مي توان يكي از بسترهاي ايجاد آن را حمايت هاي شيطان از فتنه گران (كه در واقع پيروان شيطان هستند) دانست. در خطبه 56 نهج البلاغه چنين مي خوانيم: «فهنالك يستولي الشيطان علي أوليائه» (اينجاست (هنگام بروز فتنه ها) شيطان بر دوستان خود مسلط مي گردد. بنابراين نقش هدايت ها و حمايت هاي شيطان را نمي توان در كم و كيف فتنه ها منكر گرديد.
مصاديق فتنه هاي فرهنگي:
فتنه گران فرهنگي با توجه به فضاي فرهنگي هر جامعه و سوءاستفاده از برخي مسائل اقدام به طراحي فتنه هاي فرهنگي مي كنند. بدون شك خواست عالي اين گونه فتنه ها در نهايت، براندازي فرهنگ هدف است كه از اين رهگذر و در گذر زمان به اين هدف دست مي يابند. فرهنگ اسلامي به ويژه فرهنگ غني و انسان ساز تشيع در طول تاريخ حيات خود همواره هدف هجمه بدخواهان بوده و هست و در اين جهت اين بدانديشان از هيچ تلاشي فروگذار نبوده و نيستند. در بررسي فتنه هاي فرهنگي درجوامع شيعي مي توان به برخي از مصاديق فتنه هاي فرهنگي اشاره نمود كه بيشتر مورد بهره كشي فتنه گران فرهنگي بوده و امروز نيز برآن دامن مي زنند.
1: شبهه افكني
يكي از فتنه هاي فرهنگي كه از دير زمان نيز همچنان درجوامع اسلامي بويژه نسبت به باورها و اعتقادات تشيع از سوي بدخواهان تعقيب مي شده است موضوع شبهه افكني و طرح مسائل ناموزون پيرامون آنها بوده است. به تعبير اميرالمومنين (ع) شبهه از آن جهت شبهه ناميده شده است كه به حق شبهات دارد (سميت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق) (3) و افراد فكر مي كنند كه آن هم عين حقيقت مي باشد درحالي كه به واقع اين چنين نخواهد بود.
بنابر اين دشمنان كه همواره موجوديت خويش را با وجود اعتقادات پاك و سالم درخطر مي ديدند، درتلاش براي براندازي اعتقادي جامعه و تهي كردن مردم از درون بوده اند.
دشمنان درصدداند فرهنگ ديني را از ميان جامعه بردارند كه تاكنون و با عنايات الهي كه فرمود برخي مي خواهند نور خداوند را خاموش كنند اما خداوند نمي گذارد اين نور به خاموشي بگرايد (يريدون ليطفوءا نور الله بأفوا ههم و الله متم نوره) (4) اينان نتوانسته اند به اهداف شوم خويش دست يابند.
2: بدعت گذاري در دين
بدعت كه در حقيقت به معناي نوآوري است در اين مقام به معناي وارد نمودن چيزي در دين است كه از دين نمي باشد. بدين معنا كه برخي افراد عليرغم اين كه مي دانند كه آنچه مطرح مي كنند در دين نيامده است و اساسا درآموزه هاي ديني به رسميت شناخته نشده است ولي آن را به دين نسبت داده و آن را جزئي از آن مي شمرند.
بدون شك و براساس آموزه هاي اسلامي اين كار موجب عذاب است و افرادي كه اين گونه عمل مي كنند مي بايد همواره هدف طعن و لعن جامعه باشند و در ميان اجتماع رسوا گردند تا ديگر به اين امر مبادرت نكنند.چرا كه اين موضوع در طول زمان موجبات تحريف و اضمحلال دين را فراهم مي نمايد.
فتنه گران يكي از شگردهاي خويش را بر اين مي نهند تا در قالب هاي مختلف نسبت به آنچه در دين وجود ندارد در ميان مردم آن را ترويج و گونه اي وانمود كنند كه اين مسائل از ضروريات دين بشمار مي رود و دين بدون آن ناقص است.
3: فرقه گرايي
همان گونه كه از لفظ فرقه برمي آيد اساس آن بر جدايي و ايجاد تفرقه استوار گرديده است. از دور زمان ما درجوامع اسلامي با مشكل بزرگي به نام فرقه سازي و فرقه گرايي مواجه بوده ايم و امروز اين واقعيت تشديد گرديده است.
چنين كه برخي افراد فرصت طلب براي تامين منافع و خواسته هاي فردي و جمعي خويش اقدام به تاسيس گروه هاي ديني نموده اند. اين امر باعث هدر رفت فرصت ها و امكانات جهان اسلام گرديده است.
دشمنان قسم خورده اسلام همواره توانسته اند از طريق ايجاد فرقه هاي گوناگون اهداف خود را دنبال كنند.
نمونه بسيار زشت فرقه سازي را مي توان در قالب وهابيت منحرف از اسلام جست وجو نمود فرقه اي كه با كمك انگليس پايه گذاري شد و تاكنون توانسته است به حيات شوم خويش تداوم بخشد.
از اين رو بايد جامعه اسلامي همواره در برابر فرقه سازي و فرقه گرايي در درون خويش جبهه واحد داشته و نگذارد وحدت ديني و اجتماعي مسلمانان از ميان برود. خداوند جامعه اسلامي را به صراحت از هرگونه تفرقه و منازعه برحذر داشته و فرموده است: «(اي مومنين) از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با يكديگر به نزاع برمخيزيد كه ناتوان شويد و مهابت و قوت شما برود.»(5)
4- خرافه پرستي
اين حقيقت كه همه اديان الهي بويژه دين مبين اسلام از هرگونه خرافه گرايي و خرافه پرستي به دور بوده و هيچ نوع از آن را برنمي تابند بر كسي پوشيده نيست چرا كه اين اديان در پي پرورش فكر و انديشه و عقل بشر بوده نه اين كه بشر را در اوهام و آنچه از حقيقت به دور است نگه دارند. به عبارتي ديگر، دين براي رشد و حركت انسان از عالم طبيعت به عالم ملكوت و از عالم ظاهر به عالم باطن آمده است نه اين كه بخواهد با برخي پندارهاي باطل انسان رابه خود سرگرم و او را از كمال محروم سازد.
موضوع خرافه گرايي و يا به عبارتي خرافه پرستي از ديگر فتنه هاي فرهنگي اي است كه ما امروز در جامعه خويش شاهد آن هستيم. فتنه گران فرهنگي مرتب در پي اين هستند تا از هر روزنه اي كه احتمال تاثيرگذاري بر مردم را دارد وارد شده و با باورهاي ايشان بازي كنند. به عنوان مثال موضوع توسل كه از جمله موضوعات مهم ديني است ابزار دست عده اي قرار گرفته و دامنه آن به قدري گستردگي يافته كه حتي افراد به برخي درختان و... نيز توجه مي كنند.
5- غلوگرايي
غلو هم كه به معناي گزافه گويي و يا گزافه پنداري نسبت به مقام و جايگاه برخي افراد و به ويژه معصومين(ع) است، از ديگر فتنه هاي فرهنگي است كه در دنياي امروز نمود بيشتري يافته است. اين موضوع در طول تاريخ اسلام نيز وجود داشته است. عده اي در پي بزرگ نمايي بيش از اندازه نسبت به معصومين(ع) بوده به گونه اي كه آنان را در حد خداوند مي دانسته اند. حضرت علي(ع) در بياني بسيار زيبا از اين موضوع به صراحت نهي فرموده و محبان غلوكننده را هلاك شده معرفي مي نمايند.(6)
از اين رو و براي اين كه جامعه بتواند از الگوهاي مناسب زندگي بهره گرفته و براساس آن به پي ريزي حياتي طيبه براي خويش بپردازد ضرورت دارد آن گونه كه پيشوايان ديني فرموده اند آنان را در همان اندازه اي هستند (نه كم تر و نه بيشتر) شناخته و به تبعيت از آنان همت نماييم تا گرفتار شگردها و افسون هاي شيطاني فتنه گران نشويم.
چگونگي مبارزه با فتنه ها:
بدون ترديد براي ريشه كن نمودن فتنه ها مي بايد تلاش نموده و در اين راه برنامه ريزي كرد. از اين رو ما در اين قسمت به برخي از راه هاي مبارزه با فتنه ها از منظر نهج البلاغه اشاره مي كنيم.
1- دوري از فتنه ها
يكي از راه هاي قيام عليه فتنه ها اين است كه افراد جامعه از هرگونه طرفداري و به تعبيري پرچمداري نسبت به فتنه دوري نمايند و عملا ميدان و عرصه را بر رشد و گسترش شعله هاي فتنه بسته تا توان بر تداوم حيات شوم فتنه نباشد. حضرت امير در خطبه 151 نهج البلاغه در اين باره چنين فرموده اند: «فلاتكونوا انصاب الفتن» (بكوشيد كه شما پرچم فتنه ها نباشيد.) اين سخن را مي توان در دو بعد توضيح داد. يكي اين كه آحاد جامعه خود فتنه گر نباشند و ديگر اين كه از فتنه ها طرفداري ننمايند.
2: تمسك به قرآن و اهل بيت(ع)
تمسك و توسل به قرآن و اهل بيت(ع) از ديگر راه هاي مبارزه با فتنه ها است. بايد در تمام مصاديق فتنه به آموزه هاي ديني توجه و اوضاع را بر آن عرضه نماييم تا در صورت مغايرت با اين آموزه ها از فتنه ها پرهيز نمود. به تعبير اميرالمؤمنين(ع)، در اوضاع فتنه گون بايد امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات در هم شكست. در بسياري از روايات از اين كشتي هاي نجات به اهل بيت(ع) تعبير شده است. حضرت در خطبه پنج نهج البلاغه چنين مي فرمايند: «ايها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه »
بي ترديد پناه بردن به اهل بيت(ع) و قرآن بعنوان دو يادگار گرانسنگ نبي مكرم اسلام(ص)، در دوران ظلماني فتنه (كه تشخيص حق از باطل بسيار مشكل است) مي تواند بعنوان چراغي فروزان فرا راه مؤمنان بوده و راه نجات را بر آنان بگشايد و از امواج فتنه ها آنان را به سلامت به ساحل امن رشد و رستگاري رهنمون سازد.
3: عدم باج دهي
عدم باج دهي كه به تعبيري امتياز ندادن به ديگران است از ديگر راه هايي است كه در بيانات حضرت علي(ع) از آن بعنوان مهم ترين ابزار در مبارزه با فتنه ياد شده است و آن حضرت به صراحت در حكمت يكم از نهج البلاغه چنين تعبير مي فرمايند: «كن في الفتنه كابن اللبون لا ظهر فيركب و لاضرع فيحلب» (در هنگام وقوع فتنه چون شتر دو ساله باش كه نه پشت قدرتمندي دارد كه سواري دهد و نه پستاني دارد كه بتوان از او شير دوشيد.)
اين تشبيه بسيار زيبا و رسا گوياي اين حقيقت است كه براي در امان ماندن از آثار سوءفتنه ضرورت دارد آحاد جامعه (بويژه خواص) خود را از هرگونه باج دهي به دور دارند و زمينه بهره كشي ديگران را از خود فراهم نياورند و به صراحت از هرگونه فتنه گري و فتنه گران ابراز برائت نمايند و دست رد به سينه آنان بزنند.
4: بهره گيري از كارشناسان فرهنگي
بي شك براي انجام صحيح و منطقي و طبعا حاصل شدن نتايج مثبت و موثر در هر امري مي بايد از كاردانان و كارشناسان همان امر بهره گرفت. در مبارزه با فتنه هاي فرهنگي نيز ما همواره بايد به اين نكته مهم توجه كنيم كه به جهت حساسيت فوق العاده بخش فرهنگي جامعه؛ نمي توان به هر فرد و يا گروهي اعتماد نمود تا اين كه مسائل حوزه فرهنگ را به سامان كرده و بازخوردهاي مثبت دريافت نماييم. چرا كه در دنياي امروز امور فرهنگي جوامع جزو تخصص هايي است كه تنها مي توان به كساني كه در آن تخصص دارند اعتماد نمود و براي سامان يابي مسائل فرهنگي از آنها كمك خواست. حضرت علي(ع) در باب مبارزه با فتنه گران بياني دارند. ايشان مي فرمايند: «فانا فقات عين الفتنه و لم يكن ليجتري عليها احد غيري» (من چشم فتنه را از حدقه درآوردم و كسي غير از من جرأت اين كار را نداشت.)(7)
اين سخن به اين حقيقت اشاره دارد كه در مبارزه با هر فتنه اي بايد از صاحب نظران همان عرصه بهره گرفت تا بدرستي بتوانند با آن مبارزه و اساس آن را از جامعه براندازند چرا كه در غير اين صورت نه تنها هيچ مبارزه اي صورت نخواهد پذيرفت بلكه وخامت اوضاع روزآمد خواهد شد و فتنه گران قدرت و قوت بيشتري خواهند يافت.
ــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
(1) آل عمران/7
(2) انعام/112
(3) نهج البلاغه خطبه/38
(4) صف/8
(5) انفال/46
(6)نهج البلاغه حكمت/146
(7) نهج البلاغه خطبه/29

شنبه|ا|6|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن