ويژگي ها و برنامه ها ي جريان انحرافي براي انتخابات مجلس نهم

واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: ويژگي ها و برنامه ها ي جريان انحرافي براي انتخابات مجلس نهم
دبير كل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي گفت: هدف جريان انحرافي تصرف مجلس نهم (حداقل 200 كرسي) است تا با گرفتن دو سوم آراي مجلس، براي طرح رفراندوم بتوانند اقدام كنند.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران، به نقل از جبهه متحد اصولگرايان، حسين فدايي اولين فردي است كه در ارديبهشت 1388 يعني حدود يك ماه پيش از انتخابات خرداد 1388، عنوان جريان فتنه را در نطقي انقلابي در مجلس اعلام كرد.پيش از آنكه برخي خوش خيالانه به برخي جريانات بنگرند بحث جريان انحرافي را در شهريور 88 در گفتگو با خبرگزاري فارس مطرح ساخت. اكنون نيز جهت تبيين شاخصهاي جريان انحرافي با او به گفتگو نشستيم. هر چند او در طول مصاحبه خواستار خاموش كردن ضبط شد و در پايان نيز مقرر شد مصاحبه پيش از انعكاس را ملاحظه نمايد تا بتواند با مصداقهايي مشخص به تبيين جريان انحرافي بپردازد. حسين فدايي آشياني، نماينده مردم تهران در دوره هفتم و هشتم مجلس شوراي اسلامي است و نائب رئيس كميسيون اصل نود مجلس.او در شهرري به دنيا آمده و هم اكنون در جوار حضرت عبدالعظيم زندگي مي كند. از سوابق انقلابي، سياسي و مديريتي او مي توان به اين موارد اشاره كرد: عضو گروه توحيدي بدر و صف در مبارزات قبل از انقلاب اسلامي، توسط ساواك دستگير و شكنجه شد، بعد از انقلاب به عضويت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي (اول) درآمد، عضو سابق ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي، جزو اعضاي اصلي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب، عضو شوراي ۵ نفره شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب در انتخابات رياست جمهوري دور نهم و شوراي ۵+۶ جبهه متحد اصولگرايان در انتخابات مجلس هشتم، مؤسس و دبير كل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي از ابتدا تاكنون، مسئول ستاد فوريتهاي جنگ در زمان جنگ تحميلي.

گفتگو با حسين فدايي عضو شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان را در ذيل مي خوانيم:

* اين روزها خيلي از انحراف گفته مي شود، منظور شما از انحراف چيست؟

عدول هر مجموعه به صورت خطي (در مسير زمان و به صورت مستمر) و نه نقطه اي، از اصول، مباني، ارزشها و آرمانها، انحراف است. يعني اگر مجموعه اي با علم و آگاهي بنا داشته باشد از شاخصها و استانداردها و اصول انقلاب اسلامي عدول كند، قطعاً در مسير انحراف است.

* جريان انحرافي مدّ نظر، در چه زمينه هايي از اصول و مباني عدول كرده است؟

ساحتهاي باند انحراف عبارتند از: انحراف در حوزه انديشه و اعتقادات، انحراف در حوزه چشم انداز و سياست گذاري كلان، انحراف در حوزه برنامه هاي بلند مدت (مثلاً برنامه هاي پنج ساله كشور)، انحراف در حوزه قانون گذاري، انحراف در حوزه برنامه ريزي اجرايي، انحراف در حوزه اقدام و عملكرد و رفتار، انحراف در حوزه نحوه بكارگيري و انتخاب نيروي انساني، به تعبير ديگر مي توان گفت در عرصه سياست گذاري، برنامه ريزي و اقدامات اجرايي و تقنيني در اداره كشور، انحراف وجود دارد مانند انحراف در: حوزه سياست داخلي، حوزه سياست خارجي، حوزه سياست اقتصادي، حوزه سياست فرهنگي اجتماعي، حوزه نحوه اداره كشور

* ريشه ها و عوامل انحراف را در چه مي بينيد؟

ضعف در جهان بيني و اعتقادات و مباني فكري، در جدا شدن از روحانيت، در هواي نفس، مسائل نفساني، خود خواهي، خود محوري، خود بزرگي بيني و عجب (لبته در بحث خود بزرگ¬بيني، تلاش بر اين مي شود كه تحليلها و رفتاهاي نادرست، با ظاهر و زيور عقلاني، آرايش شود.)، در نفاق (كه البته مي تواند ريشه نفساني داشته باشد، يعني وقتي مسائل نفساني و رذائل در انسان قوت مي گيرد، به نفاق مي انجامد)، در قدرت طلبي، در ضعف در بصيرت و معرفت و بينش سياسي، در داشتن بينش التقاطي، در دنيازدگي و دنياخواهي، در تأثيرپذيري از تملق و چاپلوسي، در نفوذ عوامل دشمن و خنّاسان در خوديها و توطئه هاي آنان، در تأثيرپذيري نا درست از اطرافيان و خانواده، در ترس و مرعوب هيمنه دشمن شدن، در سوء ظن به خدا و وعده هاي الهي

* اگر انحراف مقوله مهمي است، چرا مقام معظم رهبري در اين سالها به آن اشاره اي نكرده اند؟

اتفاقاً بحت انحراف موضوعي است كه هم حضرت امام –رضوان الله تعالي عليه- و هم مقام معظم رهبري دائماً نسبت آن تذكر و هشدار داده اند. به عنوان مثال، مقام معظم رهبري در سالگرد رحلت حضرت امام، تذكراتي درباره مكتب امام و انحراف از مكتب امام بيان داشتند كه در با اشاره به شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري، ذيل آن به برخي مصاديق انحراف در طول تاريخ انقلاب اشاره مي كنم. مقام معظم رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) به هشت مورد مهم اشاره فرمودند:

يكي عدول از ارزش ها به نام عقل گرايي كه در اين مورد در بيست و دومين سالگرد رحلت امام (ره)- 14/3/1390 مي فرمايند: «اگر كسي يا جرياني بخواهد به نام عقل گرايي، از ارزش هاي اسلامي و انقلابي عدول كند، اين انحراف است»

* مصاديق آن چيست؟

شما نگاهي هر چند اجمالي به تاريخ انقلاب داشته باشيد مصاديق بسياري داريد يكي از اين مصاديق « عدول از ارزش ها به بهانه كسب "علم مبارزه" از ماركسيسم» است. در اين زمينه «سعيد محسن» از بنيانگذاران سازمان مجاهدين خلق (منافقين) مي گويد بدون اغراق صد بار كتاب «راه طي شده» بازرگان را خوانده است. اعتقاد به نگاه علم گراي بازرگان سبب شده بود كه آنها در جستجوي يك مبارزه متكي بر دانش روز، علم مبارزه را در روش هاي مبارزاتي آن روزگار يعني روش گروه هاي ماركسيست جستجو كنند. مطالعه كتاب هاي مربوط به تاكتيك هاي مبارزه ماركسيست ها اندك اندك مجاهدين خلق را به مباني فلسفي ماركسيسم علاقمند ساخت. حنيف نژاد كتاب «راه انبيا راه بشر» را در ادامه كتاب بازرگان نوشت كه در آن آمده است: «بدون آشنايي با فرهنگ انقلابي عصر حاضر درك عظمت آيات قرآن هيچ ممكن نيست.» ( سازمان مجاهدين خلق – پيدايي تا فرجام – ج 1 ص 327)

مصداق دوم در مورد نهضت آزادي است. نهضت آزادي، ايستادگي در برابر تصويب قانون اساسي مبتني بر شريعت اسلامي، تمسك به قوانين عرفي جاري در جهان به بهانه ي نداشتن الگوي مذهبي و برجسته كردن تعارض جمهوري اسلامي با دمكراسي مدنظر داشت. عبدالعلي بازرگان و از اعضاي فعال نهضت آزادي معتقد است «جمهوريت با اسلاميت در تعارض است و جمهوري اسلامي از يك جنسيت شترمرغي است.» ( هفته نامه آبان، شهريور77) ابراهيم يزدي نيز در مقاله اي در روزنامه نوروز مي نويسد: «جامعه ولايي انحصارگر و مستبد است و ارزشي براي توده¬ها قائل نيست.»( روزنامه نوروز، 22فروردين 77، ص 19) جبهه ملي نيز با انتشار اطلاعيه اي با عنوان « انقلاب بزرگ ملت را از كليه هدف هاي بنيادي خود منحرف كرده اند» از مردم خواستند "به منظور حمايت از دموكراسي و فضاي باز سياسي و آزادي همه گروه هاي مخالف، دست به يك راهپيمايي گسترده بزنند و مخالفت خويش را با سياست هاي نظام اسلامي اعلام نمايند." ابراهيم يزدي در مقاله ديگر مي نويسد:«چون دين و سياست از هم جدا هستند حكومت ديني غلط است بايد حكومت دين داران مورد توجه قرار گيرد و خواست آنها اجرا شود» (هفته نامه پيامبر هاجر، مهر77)

مصداق سوم در مورد جبهه ملي و ايستادگي در برابر لايحه قصاص است. امام عظيم الشأن (ره) پس از انتشار اطلاعيه جبهه ملي در محكوميت لايحه قصاص، اين اقدام جبهه ملي را حركتي در جهت شوراندن مردم عليه نظام اسلامي و ضروريات اسلام، خيانتي بزرگ به اسلام دانستند كه حتي رضاخان نيز چنين جسارتي به اسلام نكرده است و بالاخره حضرت امام اعلام داشتند: جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است. (سخنراني 25/3/1360 امام خميني(ره) – صحيفه امام، جلد 14، صفحه 447)

مصداق چهارم طرح مديريت علمي در برابر مديريت فقهي توسط تجديد نظر طلبان بود. عبد الكريم سروش در اين مورد اظهار مي دارد: «سامان بخشي و مشكل زدايي و فراغت آفريني فقه، مخصوص جوامعي ساده و تحول و تشعب نايافته بود كه حاجاتي اندك آدميان را به يكديگر پيوند مي داد... لكن امروزه مگر مي توان انكار كرد كه غوغاي صنعت و تجارت و غبار روابط تيره سياسي جهان را فقه فرو نمي¬نشاند و تحول عظيم مشكلات بشر امروز را فقه مهار نمي¬كند.»

مصداق پنجم طرح موضوع وكالت بجاي ولايت و انكار ولايت معصوم است. در اين زمينه مرحوم آقاي منتظري مي گفت: «روحانيت حاكم نبايد در امور اجرايي دخالت كند، و تنها به نظارت بر قوانين بپرازد از نظر اينكه خلاف شرع نباشد.» (روزنامه ايران14/2/1383) يا عبد الكربم سروش بر اين باور است كه: «ولايت منحصر در شخص نبي اكرم است و با رفتن او نيز ولايت خاتمه مي يابد. او خاتم نبوت و خاتم ولايت بود.»( ماهنامه كيان شماره 45ص 79)

تمسك به مدل هاي توسعه غربي به بهانه نبودن مدل اسلامي مصداق ششم عدول از ارزش ها به نام عقل گرايي است. در اين زمينه يكي از اعضاي گروه كارگزاران اظهار مي دارد: «چيزي به اسم اقتصاد اسلامي موجود نيست، بنابراين خودمان را معطل يك چنين آراء و افكاري كه در عرصه قابليت عمل پيدا نكرده، نمي¬كنيم.» (فصلنامه سياسي روز ش 12ص 11)

مصداق هفتم سازش در برابر استكبار و تلاش براي ارتباط با آمريكاست. در اين زمينه رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس ششم كه دبير كل حزب منحله مشاركت نيز بود مي گويد: «سياست تنش زدايي را بايد در قبال آمريكا پي ريزي كنيم. هر چند خيلي فرصت ها را از دست داده-ايم، اميدواريم اين گونه نشود كه جام زهر ديگري بنوشيم.»

مصداق هشتم ملت سازي براي رژيم صهيونيستي است. يكي از عناصر انحرافي در اين مورد معتقد است: «ما با مردم آمريكا و اسرائيل دوست هستيم... بنده به حرف هايم افتخار مي كنم و آن ها را اصلاح نمي كنم، بلكه هزار مرتبه ديگر نيز تكرار مي كنم كه ما آحاد مردم دنيا را دوست داريم و اين افتخار ماست كه چون اعتقاد و آرمان هايمان انساني است، در ميان توده هاي مردم در دنيا دشمني نداريم... ايران امروز با مردم آمريكا و اسرائيل دوست است ما مردم آمريكا را از برترين ملتها مي دانيم.» (در نشست خبري كاخ گلستان)

مصداق نهم دفاع از جمهوري ايراني بجاي جمهوري اسلامي است. حضرت امام (ره) با رد پيشنهادهاي «جمهوري ايران» و «جمهوري دموكراتيك اسلامي» كه طرفداراني نيز در ميان دولت موقت داشتند، از «جمهوري اسلامي» نه يك كلمه زياد (يعني جمهوري دموكراتيك اسلامي) و نه يك كلمه كم (يعني جمهوري ايران) دفاع نموده و فرمودند: «اضافه كردن دموكراتيك به اسلام اين توهم را در ذهن مي آورد كه اسلام محتوايش خالي است از اين، لذا احتياج به اين است كه يك قيدي پهلويش بياورند و اين براي ما بسيار حزن انگيز است... مثل اين است كه شما بگوييد ما اسلام را مي خواهيم و مي خواهيم كه به خدا هم اعتقاد داشته باشيم ولي به شرط اين كه به خدا هم معتقد باشيم».( صحيفه امام، جلد 10، ص 95)

مصداق دهم، طرح مكتب ايراني در برابر مكتب اسلام است. يك عنصر انحرافي در اين مورد معتقد است: «من بر مكتب ايراني اصرار دارم، زيرا آن مكتب دريافت ناب از حقيقت، توحيد و اسلام است. بايد مكتب ايراني را به دنيا معرفي كنيم. در واقع من باور دارم كه واژه ايراني ذكر است زيرا كه ذكر واژه اي مرتبط با روح مؤمن است، مؤمني كه به جهان باور كرده و به دنبال ارزشهاي متعالي است... برخي ها از من خرده مي گيرند كه چرا نميگويي مكتب اسلام و مي گويي مكتب ايران؟ از مكتب اسلام دريافت¬هاي متنوعي وجود دارد اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلام، مكتب ايران است و ما بايد از اين به بعد مكتب ايران را به دنيا معرفي كنيم.» (سايت شوراي عالي ايرانيان،14/5/89)

مصداق يازدهم طرح بيداري انساني در برابر بيداري اسلامي است. فردي در اين مورد در 24 اسفند 1389 در جلسه خادمان ايثارگران و خانواده شهدا از "بيداري انساني" به عنوان عامل اصلي ايجاد حركت هاي انقلابي در كشورهاي منطقه ياد شده و بيان مي شود:« قدرت هاي مستكبر جهان و دنباله هاي آنها در حال سقوط هستند و موجي از اعماق توده هاي ملت ها كه موجي انساني و بيدار كننده انسان هاست، برخاسته است و به اروپا و آمريكا خواهد رسيد» اين واژه ها در برخي مصاحبه هاي خبري وي در فروردين ماه هم تكرار شد.

مصداق دوازدهم نفي مديريت انبياء است. يك عنصر انحرافي در پانزدهمين جشنواره تحقيقاتي علوم پزشكي رازي مي گويد: «حضرت نوح با 950 سال عمر نتوانست مديريت جامع كند چرا كه عدالت را ايجاد نكرده است. آمدن پيامبران در طول تاريخ براي تمام شدن دوره هاي قبلي پيامبري بوده است اگر هر پيامبر مديريت درستي مي كرد عدالت برقرار مي شد!»

مصداق سيزدهم تكيه بر باستان گرايي بجاي اسلام گرايي است. يك عنصر انحرافي در كنفرانس انجمن ساليانه دانشگاههاي باز مي گويد: «كاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد كه انسان به خدا اعتماد داشته است اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من مي گويم مشكل اين است كه به تعداد انسان ها خدا هست و خداي هر انساني با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خداي فرد ديگر متفاوت است. ملت ها در طول تاريخ همواره يك خدا را نپرستيده اند چون انسان ها خداهاي متفاوت دارند.» (تابناك، 16/8/88، كد خبر: 71697)

يا در ادامه مي گويد: «بودن كوروش در ايران اتفاقي نبوده است. كوروش سرمايه گذاري خداوند در ايران بوده است و خداوند ملت ايران را برگزيده است». (خبرگزاري جمهوري اسلامي، 15/7/89)

مصداق سيزدهم دفاع از اسلام حداقلي بجاي قرائت اسلام حداكثري است. اين فرد در جايي مي گويد: «اين انحراف است كه كسي زيبايي را در فرار از انسان ها جستجو كند؛ چرا كه نبايد ورود يك گردشگر خارجي به كشور، ما را به هراس بيندازد. هنوز فكر مي كنند روسري يك ذره تكان بخورد، همه عالم به هم مي ريزد، در حالي كه اين توهمه، دروغه» و «زيبايي وسيله شيطان نمي شود، اين منطق خيلي وارونه است منجلاب وسيله شيطان است، سياهي، فقر، زشتي، پلشتي، و پليدي وسيله شيطان است... ؛ در زيبايي و علم بايد خدا را جستجو كرد، در قدرت بايد خدا را جستجو كرد، عرفان اين است» (نشريه پرتو سخن، 18/2/87)

مصداق پانزدهم در اين مورد نفي مرجعيت و روحانيت و اسلام فقاهتي است. ابراهيم يزدي دبير كل گروهك نهضت آزادي مي گويد: «چون دين و سياست از هم جدا هستند حكومت ديني غلط است. بايد حكومت دينداران مورد توجه قرار گيرد و خواست آنها اجرا شود». (هفته نامه پيام هاجر، مهر 77)

* شما گفتيد مقام معظم رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) به هشت مورد مهم اشاره فرمودند. شما به يكي از محورهاي سخنان آقا اشاره كرديد بقيه محورها را هم با ذكر مصاديق مي فرماييد؟

محور دوم فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع ارتباط با دشمن تحت عنوان ضرورت عقلي بود. مقام معظم رهبري مي فرمايند: «اگر كسي بخواهد به وسيله¬ي عقل گرائي، در مقابل دشمن بي تقوايي به خرج بدهد، وابستگي به وجود بياورد، اين انحراف است، اين خيانت است.» (بيست و دومين سالگرد رحلت امام (ره)- 14/3/1390)

* مصداق اين كلام رهبري در تاريخ انقلاب چيست؟

در اين زمينه حتما به ياد داريد كه طرح ضرورت مذاكره و ارتباط با آمريكا توسط امثال مهاجراني و وابستگاه به گفتمان توسعه اقتصادي و توسعه سياسي بارها و بارها در مقاطع مختلف مطرح شد و امروز هم باند انحراف به انحاء مختلف مطرح مي كند. مقام معظم رهبري در اين باره در كرمانشاه فرمودند: «مسئله‌ى روابط با آمريكا، كه در اين چند سال چه كارها كردند، چه تلاشها كردند، در دوره‌هاى مختلفِ دولتهاى گوناگون، تحت تأثير عوامل مختلف. خب، اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد. و مسائل گوناگونى از اين قبيل هست.» (ديدار دانشجويان كرمانشاه – 24/7/1390)

سومين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع غفلت از دشمن به بهانه عقلانيت است. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: «آن عقلانيتي كه در مكتب امام(ره) بزرگوار ما هست، اقتضا نمي كند كه ما از خدعه ي دشمن غافل شويم، از كيد او غافل شويم، از نقشه ي عميق او غافل شويم، به او اعتماد كنيم، در مقابل او كوتاه بياييم.» (بيست و دومين سالگرد رحلت امام (ره)- 14/3/1390)

چهارمين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع زير پا گذاشتن اخلاق به نام عدالت خواهي است. مقام معظم رهبري هشدار مي دهند كه: «اگر به نام عدالت خواهي و به نام انقلابيگري، اخلاق را زير پا بگذاريم، ضرر كرده ايم؛ از خط امام (ره) منحرف شده ايم.» (بيست و دومين سالگرد رحلت امام (ره)- 14/3/1390)

پنجمين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع اهانت به نام انقلابي گري است. رهبر بصير و حكيم انقلاب يادآور مي شوند كه: «اگر به نام انقلابيگري، به نام عدالت خواهي، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كساني كه از لحاظ فكري با ما مخالفند اما مي،دانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آنها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از امام (ره) منحرف شده ايم.» كه به عنوان مثال مي توان به نسبت دادن اسلام آمريكايي به جامعتين (جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم) در اوايل انقلاب اشاره كرد.

ششمين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع سلب امنيت از مردم به بهانه رفتار انقلابي است. «اگر بخواهيم به نام انقلابيگري و رفتار انقلابي، امنيت را از بخشي از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام (ره) منحرف شده ايم.» البته ما در اين خصوص شاهد مصاديق متعددي بوده ايم، حتي در زمان حيات حضرت امام كه منجر به صدور فرمان 8 ماده اي معروف شد.

هفتمين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع حذف مخالف، بي تقوايي و بي عدالتي است. ايشان مي فرمايند: «مبادا خيال كنيد تقوا اين است كه انسان مخالف خودش را زير پا له كند؛ نه، عدالت ورزيدن با تقوا موافق است. همه هوشيار باشيم، همه بيدار باشيم. اين بعد هم نبايد ابعاد ديگر را در سايه قرار بدهد.»

هشتمين محور فرمايشات رهبري در تبيين شاخصهاي شناخت انحراف از مكتب امام، موضوع سياست زدايي از جامعه به بهانه معنويت است. ايشان به طور دقيق تاكيد داشتند: «اين معنويت به هيچ وجه نبايد ما را از مسئوليت عظيم انقلابي خودمان جدا كند، بلكه كمك به حركت انقلابي است. آن كساني كه با تكيه ي به دينداري و به عنوان كردن دينداري، سعي مي كنند جوانان را از حضور در عرصه هاي كشور دور نگه دارند، اشتباه مي كنند، راه خطا ميروند، دچار انحرافند.»

* در مورد محور هشتم همين گروههاي عرفان نوظهور را مي توانيم بگوييم؟

فقط محصور به آن نيست. در خصوص باندهايي كه تلاش مي كرده و يا مي كنند كه در جامعه جدايي دين از سياست را جا بياندازند و يا جامعه را از سياست و سرنوشت خود جدا كنند، مصاديق زيادي وجود دارد و از آن جمله عبارتند از: انجمن حجتيه، تمسك به پيشگويي و خرافه گرايي به منظور عبور از ولايت، ترويج عرفانهاي كاذب، ترويج اسلام غيرسياسي (سكولاريسم سنتي)، ترويج طريقت در برابر شريعت، تضعيف روحانيت به بهانه ي اينكه ما خودمان مستقيم با امام زمان (عج) ارتباط داريم.

* پس شما در شرايط فعلي اعتقاد داريد كه انحراف وجود دارد. در شرايط كنوني چه تعريفي از انحراف داريد؟

باند سياسي- اقتصادي كه با بهره‌گيري از ظرفيتهاي درون نظام، در پي تثبيت و گسترش قدرت خود است و در اين مسير هيچ پايبندي به اصول و ارزشها و مباني انقلاب اسلامي و مكتب امام راحل (ره) و ولايت فقيه ندارد و هدفش كسب قدرت و تثبيت حاكميّت مطلق قدرت در باند خود است كه از مصاديق بارز انحراف در شرايط كنوني است.

* مي توانيد در اين باره به مصاديقي روشن هم اشاره كنيد؟

كسي كه مي گويد: «بنده به حرف‌هايم افتخار مي‌كنم و آن‌ها را اصلاح نمي‌كنم بلكه هزار مرتبه ديگر نيز تكرار مي‌كنم كه ما آحاد مردم دنيا را دوست داريم و اين افتخار ماست كه چون اعتقاد و آرمان‌هايمان انساني است در بين توده‌هاي مردم در دنيا دشمني نداريم. وي ادامه داد: مردم ايران با مردم آمريكا فرقي ندارند. ما با همه مردم دنيا دوست هستيم حتي مردم آمريكا و اسرائيل. ...با افتخار مي‌گويم كه اين اظهارات را ضرب در هزار كنيد. اين اظهارات را هيچ گاه خلاف نمي‌دانم.» (خبرگزاري فارس- 20/5/1387) به اعتقاد من اين انحراف است.

يا توليد و انتشار CD «ظهور نزديك است» به سفارش افرادي خاص صورت گرفته كه تلاش مي كنند با تطبيق برخي روايات مربوط به آخر الزمان، مصاديق بيروني را يافته و مردم را گمراه كنند.

بحث ولايت فقيه براي همه مشخص است و در بيانات امام راحل به خوبي تبيين شده است. اگر اين بحث طوري مطرح شود كه از آن معناي اصيل مدّ نظر امام فاصله بگيرد اين انحراف است.

در حوزه‌ سياست خارجي اصل بر حمايت از مظلومان جهان و مسلمانان است. حالا اگر كسي اين ديدگاه را نسبت به بيداري اسلامي مخدوش كند و ترديد ايجاد كند اين انحراف است.

اگر باندي دنبال رابطه با آمريكا باشد كه اين برخلاف تمام اصول ماست اين يعني انحراف.

الگوبرداري از انديشه‌ي غربي يعني انحراف چه در ادبيات، يا هنر، يا موسيقي و فيلم.

پست‌هاي حكومتي براي خدمت به مردم هستند، اگركسي تعمد داشته باشد كه انسان‌هاي مسئله‌دار در رأس مصادر اجرايي باشند اين يعني انحراف. حتي آوردن افراد ضعيف و بي كفايت خودش خيانت است. سازمان سيا يك جاسوس در يوگسلاوي سابق داشت كه كارش روي كار آوردن افراد ضعيف در مصادر حكومتي بود.

بزرگ‌ترين اقدام امام نقد جدايي دين از سياست بود. هر جرياني كه به اين نظريه دامن بزند انحراف است. تئوري اين جريان اسلام منهاي روحانيت با شكل جديدي است. يعني يك عده از روحانيت پاك را مقابل ساير روحانيون قرار مي‌دهند. ماهيت انديشه‌ي آنها محدوديت و ايجاد حصر براي روحانيت است.

از ويژگي‌هاي انقلاب، فرصت سازي ا‌ست، ولي باند انحرافي فرصت سوزي مي‌كند. از ويژگي‌هاي انقلاب تبديل تهديد به فرصت است. باند انحرافي فرصت را به تهديد تبديل مي‌كند.

* شاخصها و ويژگي جريان انحراف كه در شرايط كنوني قابل درك باشد، چيست؟

اين ويژگيها را مي توان اينچنين مطرح كرد:
اعتقاد به اسلام منهاي روحانيت و روش‌هاي غير فقاهي
متكي به مغيبات واهي
تلاش براي ستفاده از روش‌هاي غير قابل پيش بيني
اعتقاد به اينكه هدف وسيله را توجيه مي‌‌كند براي رسيدن به قدرت
در راستاي منافعش از فاسدين حمايت مي كند
هركس با هر فكر اگر مطيع باشد به كار گرفته مي‌شود و اعتقادات افراد و پايبنديشان به اصول برايشان مهم نيست.
قائل به مرزبندي منطقي با ديگران نيست
دنبال مديريت مقامات عالي رتبه هستند.
اعتقاد به مذاكره با آمريكا دارند.
مي گويند هاشمي در قدرت باشد بهتر است و دنبال ترويج دوقطبي هاشمي- احمدي نژاد اند.
نسبت به فتنه موضع نمي‌گيرد.
نسبت به رويدادهاي جهان اسلام موضع نمي‌گيرد.
نسبت به اصولگرايان موضع نمي‌گيرد و خود را واسط بين اصولگرايان نمي‌داند (يكي از عناصر رسانه اي اين باند، باند خودشان را جريان سوم مي نامد يا فرد ديگري مي گويد: «ما ناممان اصولگرا نيست. جناح راست وقتي خاصيتش را از دست داد اسمش را عوض كرد. مثلا اسمش را گذاشت آبادگران تا رسيد به اصولگرايي. ما پيشنهاد كرديم در اتاق فكرمان يك اسم مناسبي براي خودمان تعيين كنيم. يك پيشنهادهايي هست اما هنوز به نتيجه نرسيده. اما قطعا اسم ما اصولگرا نيست»
دو قطبي سازي جامعه به جاي وحدت جامعه
تحريك احساسات عمومي و افراط گري به جاي عقلانيت
هرزه پروري هنري به جاي نخبه پروري هنري
بحران سازي زنجيره اي به جاي آرامش مستمر
طراحي سلسله اقدامات با پوشش عمليات رواني به جاي توسعه امنيت ملي
فاسد گزيني به جاي صالح گزيني
مطيع پروري مسئولين به جاي رشيد پروري و احترام به نظرات مختلف
رفتار نمايشي و بازيگري به جاي رفتار منطقي و اصولي و باورمند
بي انضباطي مالي به جاي انضباط مالي
حمايت از انحراف و فساد بجاي نفي فساد و انحراف
اختلاط نا هنجاري با هنجارها (مرز شكني هنجارها با ناهنجاري) به جاي پايبندي به ارزشها و توسعه ي آن
ايجاد چالشهاي كاذب فرهنگي و اخلاقي به جاي تثبيت ارزشهاي فرهنگي و اخلاقي
قدرت طلبي مطلق و توجيه همه اقدامات در راستاي تثبيت و استمرار قدرت به جاي انجام وظيفه و تكليف الهي
تقابل با روحانيت و مرجعيت به جاي تبعيت و پشتيباني از روحانيت
همسويي با نظام سلطه به جاي مأيوس كردن نظام سلطه
حادثه سازي و سناريو سازي براي جلب افكار عمومي به جاي اقناع افكار عمومي و برخورد منطقي با آن
نيرنگ و فريب و ريا و نفاق به جاي اخلاص و صداقت و مردانگي
ولايت سازي براي ولايت گريزي به جاي ولايت پذيري
پيمان شكني به جاي وفاي به عهد و امانت داري
از ويژگي‌هاي باند انحرافي اين است كه براي حفظ قدرت، مقابل هر ارزشي خواهد ايستاد و با هر گروهي وارد معامله مي‌شود.
قانون‌گريزي و سبك شمردن قانون و دور زدن قانون.

از ديگر ويژگي‌هاي اين باند اين است كه در مقابل مكتب اسلام مكتب‌سازي و تئوري‌سازي مي كند. باند انحرافي براي توجيه كردن تئوري‌هاي‌شان با دشمنان ديرينه‌ي اسلام طوري صحبت مي‌كنند كه آنها خوششان مي‌آيند.

از ديگر ويژگي‌هاي آنان مصادره كردن احمدي‌نژاد است. نه تنها خدمات دولت احمدي‌نژاد بلكه خدمات كل نظام درطول حيات مقدس خود، به همت ملت ايران صورت پذيرفته است و هيچ‌كسي نبايد به نام خود، مصادره‌اش كند. اما باند انحرافي چون نمي‌تواند خدمات دولت احمدي‌نژاد را به نام خود بزند به نام احمدي نژاد مي‌زند.

اين باند منحرف است چون عصر آينده را عصر اسلاميّت نمي‌داند بلكه عصر انسانيّت مي‌داند.

منحرف است چون عصر حاضر را عصر غيبت نمي‌داند بلكه عصر حضور (ظهور صغري) مي داند و مي گويد در عصر حضور امكان ارتباط مستقيم با ولي عصر(عج) وجود دارد.

منحرف است چون مكتب انسانيّت را جايگزين مكتب اسلام مي‌كند.
منحرف است چون براي شناخت اسلام خود و روش خود را جايگزين روحانيت و روش فقاهت مي‌داند.

منحرف است چون بي‌اعتنا به مظاهر ديني و شعائر و احكام شرعي است و توجه به باطنيات و معنويات را فقط مطرح مي‌كند.

منحرف است چون با انديشه تضادگرايي حتي مراجع و علما را حذف مي‌كنند و در جهت دوقطبي كردن جامعه حركت مي كند.

منحرف است چون ايجاد اضطرار و فريب و نيرنگ براي تغيير نظر مخالفين حتي مراجع و ولي فقيه را مديريت مي‌كند.

منحرف است چون دروغ و تهمت به مؤمنين را بلا اشكال مي‌داند و توجيه مي كند.

منحرف است چون حذف منتقدين و مخالفين از اهل ايمان را با پرونده سازي بلا اشكال مي‌داند.

منحرف است چون آراء حزب الله را 6-5 ميليون دانستند و به علت حمايت روحانيت از ايشان كاهش 5 ميليوني براي آراء احمدي‌نژاد قائل است (اگر حمايت نبود 24 ميليون مي‌شد 30 ميليون)

منحرف است چون با ظاهر و اصول‌گرايي و دينداري، عقلانيب و خرد و حجت شرعي را زير پا مي‌گذارند.

منحرف است چون آراء مردم به گفتمان انقلاب را آراء ذاتي آقاي احمدي‌نژاد مي‌دانند، در حاليكه مقام معظم رهبري در سخنرانيهاي مختلف، رأي مردم به ايشان را رأي به شعارها و آرمانها و اصول انقلاب ناميده اند.

منحرف است چون اختلاط زن و مرد در سالنهاي ورزشي را بلااشكال مي‌دانند.

منحرف است چون بكارگيري از ظرفيت شياطين و شيطان پرستان واجنه و رمالان و پيشگويان غلابي و اهل طلسم را بلا اشكال مي‌دانند.

منحرف است چون عملاً تسامح و تساهل در عرصه فرهنگ و هنر را دنبال مي‌كند.

منحرف است چون جنبشهاي اسلامي و بيداري اسلامي را كار آمريكائيان تحليل مي‌كنند.

* شما معمولاً از جريان انحراف با عنوان جريان فاسد قدرت طلب ياد مي كنيد. علاوه بر مواردي كه ذكر كرديد، آيا مواردي به خصوصي مبني بر فساد و قدرت طلبي اين جريان داريد؟

فاسد است چون هزينه از اموال عمومي و بيت‌المال را خارج از ضابطه و قانون بلااشكال مي‌دانند.
فاسد است چون هزينه از اموال عمومي را در راستاي توسعه فرهنگ و هنر ابتذال بلااشكال مي‌دانند.
فاسد است چون حذف رقيبان و منتقدان و مخالفان را با پرونده سازي و تهمت و..... دنبال مي‌كنند.
فاسد است چون ارتباط گيري با آمريكائيان و جاسوسان و دلالان براي پيشبرد و اهدافشان را بدون هماهنگي جايز مي‌دانند.
فاسد است چون استفاده از امكانات و اموال عمومي را در راستاي تحكيم قدرت خود بلااشكال مي‌دانند.
فاسد است چون تصرف پستها و كانونهاي اقتصادي كه گردش مالي زيادي دارند در دستور كارشان است و افرادي را مي‌گمارند كه با فاسدانند و يا كاملاً مطيع ايشان
قدرت طلب است چون براي رسيدن به قدرت از بكارگيري هر عنصري كه مطيع باشند بهره مي‌برند.
قدرت طلب است چون هر انتقاد و اعتراض بر حقي را بر نمي‌تابانند و حذف مي‌كنند.
قدرت طلب است چون از تمام ظرفيّت و توان درون حكومت بي‌ضابطه براي پيروزي در انتخابات مجلس نهم بهره مي‌گيرند.
قدرت طلب است چون هدفش بدست آوردن اكثريّت مجلس (حداقل دو سوم يعني 200 نفر) بوده است به گونه‌اي كه افراد كاملاً هماهنگ و مطيع باشند تا در صورت لزوم بتوانند رفراندوم برگزار كنند.

* به نظر شما، برنامه هاي جريان انحرافي براي آينده خصوصاً براي انتخابات مجلس نهم چيست؟

هدفشان تصرف مجلس نهم (حداقل 200 كرسي) است تا با گرفتن دو سوم آراي مجلس، براي طرح رفراندوم بتوانند اقدام كنند، و براي اين هدف خطوطي را دنبال مي كنند:
بنا بر بينش تضاد آفريني در بين نيروهاي وفادار به نظام اسلامي خط دو قطبي‌سازي- اشرافيّت و سرمايه‌داري مقابل فقرا و محرومين و مستضعفان را دامن مي زنند.
توسعه مكتب ايرانيّت مقابل اسلاميّت در داخل.
توسعه مكتب انسانيّت در مقابل اسلاميّت در جهان.
حذف نيروهاي متدين و ولايتمدار و منتقد.
پرونده سازي براي مخالفين و منتقدين.
مصادره دكتر احمدي‌نژاد به نفع خود
مصادره كارها و اقدامات مهم و خوب دولت و نظام
استفاده ابزاري از افراد و حذف مرحله به مرحله آنها.
خالص سازي به بهانه هماهنگي يعني بكارگيري هر كس كه مخالف نيست(هر كس با ما نيست پس بر ما است. مهم مطيع بودن است بدون توجه به ديدگاهها حتي اگر دوم خردادي و اهل فتنه باشند. يكي از عناصر اين باند در مصاحبه با روزنامه شرق مي گويد: من از شما مي پرسم كه نتيجه دور قبل انتخابات مجلس و ائتلاف ما با اصولگرايان چه شد؟ الان مثلا در تهران چند نماينده طرفدار احمدي نژاد هستند؛ خيلي كم. پس چرا ما بايد دوباره ائتلاف كنيم. لزومي ندارد. ما مي آييم افراد مردمي و متقي و چهره هاي جديد و جوان را معرفي مي كنيم. حتي ممكن است افرادي از گروههاي اصلاح طلب كه در حاشيه هستند در ليست ما قرار بگيرند»
توسعه تسامح و تساهل در حوزه فرهنگي و هنري.
و در نهايت بحران سازي؛ سلسله اقدامات براي بحران سازي و دو قطبي كردن

* در مورد دو قطبي منظورتان همان دو قطبي احمدي نژاد- هاشمي است؟

اينكه شما مي گوييد در حوزه سياسي است در حوزه هاي مختلف اين روند را دنبال مي كنند. مثلا در حوزه فرهنگي: بحث حجاب – ازدواج موقت – اختلاط زن و مرد – تساهل فرهنگي- هرزه گري هنري؛ در حوزه اقتصاد به شعار افزايش رايانه ها، دو قطبي اقتصاد، حوزه‌ بين المللي: رابطه با امريكا، حوزه‌‌ي دين: تقابل اسلاميت و ايرانيت

* شما در مصاحبه هاي مختلف از همگرايي جريان فتنه و انحراف سخن گفته ايد. به نظر شما نقاط مشترك مواضع انحراف و فتنه و استكبار جهاني در آستانه انتخابات چيست؟

اين مواد را به طور عمده مي توان مطرح كرد:
درهم ريختن مرزبندي جبهه‌ي انقلاب: با ايجاد اختلاف و شكاف و بدبيني بين اصولگرايان
دامن زدن به اختلافات نيروهاي انقلاب
كم اثر كردن و بي‌اعتبارسازي نهادها و افراد مرتبط با رهبري
گروه مرجع (اصيل) سوزي
اختلاف اندازي بين روحانيت و مراجع
اختلاف‌اندازي بين قوا خصوصاً – سران قوا- (عينيت بخشيدن به حاكميت چندگانه)
شايعه پراكني و دروغ پردازي نسبت به رهبري و زندگي شخصي و خانوادگي آقا
تضعيف رهبري
القاء نا كارآمدي ولايت فقيه
فصل الخطاب سوزي (بي اعتبار نمودن فصل الخطابي رهبري)
تضعيف و تخريب نهادهاي نظارتي و نهادهاي منتسب به رهبري (شوراي نگهبان- سپاه و بسيج و...)
فرعي كردن مسائل اصلي و حاشيه سازي
بحراني جلوه دادن شرايط كشور- بحران سازي- دميدن التهاب در جامعه- عمليات رواني
بزرگ نشان دادن خطر هر كدام براي گرفتن امتياز از نظام
فشار مشترك براي انفعال نظام و امتيازگيري
بزرگنمايي مشكلات
ترويج يأس
سياه نمايي
ترويج ابهام و ترديد
القاء ناكارآمدي حكومت ديني
القاء خط اضطرار –"اضطرار سازي"
بزرگنمايي توان دشمن
سامان دادن به كانون هاي فاسد قدرت، ثروت، رسانه
و در نهايت كم فروغ ساختن انتخابات /س3

شنبه|ا|29|ا|بهمن|ا|1390

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]

[مشاهده در: www.yjc.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]