واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز: ساعت 12 ظهر بود پیام کوتاه صدای تلفن همراهم را درآورد. خبر کوتاه بود اما سخت نامنتظر، «رسول ملاقلی پور رفت». باورم نمی شد، تلفن همراهش را گرفتم جواب نمی داد اضطرابم بیشتر شد. دوستان نزدیک مطبوعاتی هم در حال پیگیری بودند، سرانجام اورژانس شهرستان نوشهر خبر را تایید کرد، رسول به علت سکته قلبی و مغزی کوله بار سینمای دفاع مقدس را برداشت و به افق رفت. روزگاری اکبر نبوی در برنامه ای از ملاقلی پور درباره سینمایش پرسید، رسول بعضی مواقع عصبی بود اما این عصبانیت از جنس بی احترامی نبود بلکه از دغدغه هایی نشات می گرفت که از ندیدن و نفهمیدن می آمد. اما آن شب ها من این عصبانیت را ندیدم چون او داشت از سینمایی حرف می زد که برایش سال ها دغدغه بود. دغدغه ای که حتی اگر دیده نمی شد باز او به آن وفادار بود. ملاقلی پور از فیلم "افق "گفت. فیلمی با موضوع دفاع و با محوریت غواصانی که برای گرفتن اسکله الامیه شهید شدند. رسول ملاقلی پور می گفت سر فیلم برداری چون با دوربین زیر آب رفته بودم یکی از گوش هایم از آن سال ها آسیب دیده است و شنوایی ام مشکل پیدا کرده، اما برای عاشق ماندن هزینه دادن امری طبیعی است و رسول عاشق بود. وقتی "نسل سوخته" را از او دیدم احساس تازه ای به من دست داد. احساسی از جنس تولد در سینمای دفاع مقدس. فیلمی که سراسر دانایی و تیزهوشی بود. شناخت درست از کسانی که در راه ایمانشان رفتند و شناخت درست تری درباره برخی افرادی که امروز در برخی جایگاه ها ایستاده اند. "قارچ سمی" تولد دیگری بود تولدی که نمی شد آن را انکار کرد و در مزرعه پدری نویسنده ای را دیدیم که دیگر این روزها نمی تواند به جنگ و دفاع نیندیشد. این نویسنده از سرزمینی می نویسد که روزگاری در آن جنگیده و امروز با فرزندی از آن سرزمین رو به رو می شود و اتفاقاتی می افتد که او تحت تاثیر قرار می گیرد. ملاقلی پور فیلمسازی بود که سینمای دفاع مقدس اول بار با فیلمی از او رنگ و بوی واقغیت به خود گرفت و به طور جدی دیده شد فیلمسازی که با "نینوا" آمد و با "هر شب، تنهایی" آرام گرفت. در کارنامه پربار هنری عمو رسول سینمای ایران 17 فیلم بلند دیده می شود، عمو رسولی که روایتش از نسل سوخته برای من و همنسلان من هیچگاه فراموش نخواهد شد. و با "قارچ سمی" و "مزرعه پدری" خواست یکبار دگیر ادای دینی کند به سینما و کسانی که همواره با بغض از انها حرف می زد. بغضی که باعث شده این اواخر خیلی گوشه گیر شود. رسول در "میم مثل مادر" مخاطب سینمای ایران را پس از سال ها دوری از دیدن فیلمی کاملا حسی با فضایی روبه رو می کند که این قدر آشناست و تاثیر گذار که اشک هم امان مخاطب را می برد. رسول ملاقلی پور سینما را می شناخت اما از فیلم یازدهم خود به بعد توانست فضایی را ترسیم کند که ملموس تر و اجتماعی تر بود اگر چه سینمایی او از قبل هم کاملا برای مخاطب محسوس بود. یادش به خیر ، جایش سبز و نامش گرامی باد. خبرنگار: 348
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]