واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تقويت جريان غيرتجربي شناخت خداوند ويژگي فلسفه اسلامي است
تقويت جريان غيرتجربي شناخت خداوند ويژگي فلسفه اسلامي است
رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي گفت: پتانسيل بزرگ فلسفه اسلامي اين است كه جريان غير تجربي شناخت خداوند را تقويت مي كند.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست علمي "امكان معرفت ديني بر اساس فلسفه اسلامي" به همت انجمن فلسفه دين و همكاري پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، صبح امروز 19 بهمن ماه با سخنراني دكتر حميدرضا آيت اللهي، دكتر محمد سعيدي مهر، دكتر قاسم پورحسن و دكتر حسن حسيني در اين پژوهشگاه برگزار شد.
دكتر حميدرضا آيت اللهي طي سخناني با طرح اين سؤال كه چگونه مي توانيم از طريق فلسفه اسلامي بحث معرفت دينيرا مطرح كنيم، گفت: شايد اين گونه بگوييم كه بحث معرفت ديني بر بستر تفكر غربي به صورتي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته، اگر بخواهيم چنين كاري را در فلسفه اسلامي مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم چگونه خواهد بود؟
وي افزود: مسائل معرفت شناسي به طور نظام مند در فلسفه غربي زودتر از فلسفه اسلامي مطرح شده است، اما زمينه هاي طرح معرفت شناسي در فلسفه اسلامي وجود داشته است. شهيد مطهري و شهيد بهشتي و ... مسئله اي به نام مسئله شناخت را به طور جدي مطرح كردند و در اوايل انقلاب درسگفتارهايي در اينباره داشتند .
رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با بيان اينكه بحث خداوند، مسئله مهمي است و به سادگي مفهوم خداوند قابل دسترس نيست، اظهار داشت: چون ما انسان ها عمدتا عادت به درك مسائل به صورت تجربي داريم نمي توان چنين شناختي داشت و با اين ديد نمي توان تمايزي ميان خداوند و ديگر موجودات قائل شويم و بنابراين شناخت سخت خواهد بود.
در ادامه اين نشست دكتر قاسم پورحسن عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي با بررسي مناقشات معرفت ديني نزد فيلسوفان مغرب زمين قبل از كالون اظهار داشت: كالون مي گويد كه براساس رأي آكويناس معتقدم ايمان باوران نيازمند استدلال عقلي نيستند، حقيقت اين است كه گروهي از الهيات سنتي و الهيات مدرن در مقابل هم صف آرايي كردند.
پورحسن اظهار داشت: فلسفه دين در دوران متأخر و در ذيل و تابع فلسفه تحليلي رشد كرد اما موضوعات فلسفه دين به سده 17 و 18 ميلادي مي رسد اما مباحث معرفت ديني بسيار متأخر است.
وي به مباحث لاك در اين مورد و خصوصا به بررسي دو كتاب معقولات مسيحي و رساله فهم بشر او پرداخت و فيلسوفان معاصر غربي را در اين بحث متأثر از لاك خواند و گفت: لاك در مورد حقانيت باور و خواسته عميق قلبي انسان را مطرح مي كند و عقل را نور ايمان معرفي و معتقد است كه خداوند در بخشيدن عقل به ما، محدوديت نداشته است.
پورحسن در ادامه به مباحث فيلسوفان مسلمان در اينباره پرداخت و گفت: غزالي، شيخ محمود شبستري و ... به اين مباحث بسيار پرداختند. در ميان معاصرين نيز علامه طباطبايي مفصل به اين مباحث پرداخته و آن را شرح داده و معتقد است كه در نزاع دين بايد دست به تحليل عقلاني زد.
© 2003 Mehr News Agency .
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]