واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - فرانچسکو دتیس کارگردان نمایش «رویاهای کوچک» معتقد است کارگردان باید اثری را به صحنه ببرد که مخاطب بتواند برداشت خودش را از آن داشته باشد. آذر مهاجر: «رویاهای کوچک» بی شک یکی از نمایش های دیدنی بیست و هشتمین جشنواره تئاتر فجر بود، اما تعداد کمی از تماشاگران از این نمایش استقبال کردند آن هم به این دلیل ساده که پیشینه روشنی از این نمایش نداشتند و تصور نمی کردند نمایشی از کشور ونزوئلا چندان جذاب باشد، اما «رویاهای کوچک» به کمک تکنیکی که شاید در نگاه اول بسیار ساده باشد، فضایی رویایی را روی صحنه پیش روی مخاطب قرار داد.در این نمایش طنابهایی که از قرقره های متصل به سقف سالن عبور می کردند و یک سرشان به به کیسه های قرمز رنگ سنگین متصل بود و سر دیگر به بدن بازیگر، این امکان را ایجاد کرده بودند بازیگر بتواند فاصیه بین کف صحنه تا سقف را پرواز کند و بین این دو معلق بماند. فرانچسکو دتیس کارگردان رویاهای کوچک درباره این نمایش و تکنیک منحصر به فردش به نکاتی اشاره کرد:آقای دتیس، به نظر می رسد شما اول فرم را در اختیار داشتید و سپس برای فرم مورد نظرتان یک نمایش ترتیب دادید. این طور است؟این نمایش چیزی بین رقص، تئاتر و سیرک است. بله در ابتدا این فرم مد نظرم بود، اما نمی خواستم فقط حالت فیزیکی پرواز داشته باشد. برایم مهم بود حالتی شاعرانه داشته باشد. ضمن اینکه در این نمایش شما حالتی متضاد را می بینید. به طور طبیعی برای پرواز نیاز به بال هست، اما پرواز بازیگر در این نمایش به کمک طنابهایی انجام می شود که در عین حال که او را به پرواز در می آورند، او را محدود هم می کنند. داستان نمایش با چنین نگاهی به این نوع پرواز برای من ایجاد شد. من در این نمایش فضایی را ایجاد کردم که مثل خود زندگی است. رویایی اما محدود.تضادی که در فرم داشتید به کمک موسیقی دلهره آور و تصاویری سیاهی که در پس صحنه به نمایش در می آیند تشدید شده است. چرا اینقدر روی این تضاد تاکید کرده اید؟بله موسیقی بسیار قوی است و حتی ممکن است اعصاب تماشاگر را به هم بریزد. برای اینکه به عقیده من این موسیقی در حقیقت صدا ذهن شخصیت داستان است که مثل همه ما درگیر تضادهای زندگی است. تصاویر هم نشاندهنده بخشهای متنوع زندگی ماست که لزوما همه شاعرانه و زیبا نیستند. البته من برای اینکه بتوانم این نمایش را در کشور شما اجرا کنم، بسیاری از تصاویر را حذف کردم و تقریبا بیشتر تصاویری که مانده نشان دهنده بخش های تلخ و سیاه زندگی ماست. به عنوان نمونه عکسهایی از مانکنهایی بدون سر و بدون دست در این تصاویر وجود داشتند که به خاطر مسائلی این عکسها حذف شدند.بازیگر نمایش یک زن است و عمده تصاویری که پشت سر او به نمایش در می آیند هم مربوط به زنان است. می شود گفت شما تضاد زندگی زنان را در مواجه با مشکلات زندگی به نمایش گذاشته اید؟بله این نمایش درباره زنان است و قدرت احساس و عاطفه زنانه را در مناسبات زندگی بشری به نمایش می گذارد.شما فمنیست هستید؟بله. مطمئنا. البته همسرم که در این نمایش بازی میکند چندان فمنیست بودن مرا باور نمی کند! البته خیلی دوست دارم بدانم خود شما و یا زنان ایرانی که به دیدن این نمایش امدند چه حسی نسبت به آن داشتند؟تضاد وجودی زنان در نمایش شما کاملا محسوس است. از سویی شاعرانگی و عاطفه زنانه و از سوی دیگر قدرت و توانایی او را برای به دست آوردن خواسته هایش و مقابله با سختیها و موانع زندگی. سعی من بر این بوده که نمایشم شبیه به یک شعر باشد. ممکن است هر کسی از خواندن یک شعر برداشت شخصی خودش را داشته باشد و من سعی کردم این نمایش به گونه ای باشد که هر کسی برداشت خودش را از آن داشته باشد.اما شما از نشانههای روشن و دقیق در نمایش استفاده کردهاید که نیازی به مکاشفه ندارد و نگاه شما را به زندگی و شرایط زنان به وضوح نشان میدهد!بله من آزادی پرواز و در عین حال اسارت بین بندهای زندگی را نشان دادهام. شخصیت نمایش من درگیر زندگی با محدودیتهایی است که گاه باعث می شود او دور خودش بگردد مانند سیارهای که مدام در حال گشتن است و در عین حال حیاتش به همین گشتن بستگی دارد.نمایش شما در ساختارش به روشنی گویای تضادهای زندگی هست اما شما صحنه را با رنگ سبز پوشاندهاید و طنابها و کیسههای قرمز را برای این کار در نظر گرفتهاید و این دو را در کنار موسیقی و تصاویری تلخ به نمایش گذاشته اید. چرا اینقدر بر این تضاد تاکید کرده اید؟ رنگهای در این نمایش، انتخابی است که طبیعت در اختیار من گذاشته است. صحنه نمایش من برش کوچکی از زندگی است و طبیعی است که من در نشان دادن آن به طبیعت وفادار می مانم. رنگ سرخ طنابها هم گویایی شور زندگی و به رنگ خون انسانهاست. این تضاد به خودی خود در جهان ما وجود دارد. من در نشان دادن آنها اغراق نکردهام و البته اصراری ندارم همه تماشاگران نمایش آن را درک کنند. اینها تضاد نیست، کنتراستی است که در محیط زندگی ما وجود دارد یا بهتر است بگویم دیدگاه شخصی من درباره زندگی را نشان میدهد که در لایه ای از اثر جای گرفته است.چند سال است کار تئاتر می کنید و از چه زمانی به نمایش بدون متن روی آوردهاید؟بیش از 15 سال است که من و همسرم با هم کار می کنیم. شرکت خودمان را داریم و تاکنون متنهای زیادی را دست گرفتهایم، اما مدتی است به نمایشهایی روی آوردهایم که متن محور نباشد بلکه بر اساس بازی، موسیقی و تصویر با مخاطب ارتباط برقرار کند.اینکه رفتهاید سراغ نمایش های بدون متن چقدر به ارتباط با مخاطب بین المللی ارتباط دارد؟ خواسته خود شما بود یا شرایط ایجاب میکند این نوع نمایش ها را به صحنه ببرید؟به مرور زمان به این نوع نمایشها علاقمند شدیم. چرا که اصولا نیازی نیست یک نمایش حرفش را به طور واضح و روشن به مخاطبش بگوید. هر مخاطبی حق دارد برداشت خودش را داشته باشد و این اتفاق در مورد نمایشهای بدون متن بیشتر رخ میدهد. شاید این مصاحبه یک گپ دوستانه باشد که فرصت میدهد ما درباره نمایش حرف بزنیم، اما برای من و همسرم این مهم است که ما کار خودمان را بکنیم و تماشاگر هم کار خودش را.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]