واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - هوشمند هنرکار آنگاه که توان ارائه یک برنامه سالم و قابل اجرا برای حتی یکی از تالارهای تئاتر، غریبه مینماید و بلاتکلیفی مدیریت تئاتر کشور نیز این بیبرنامگی را تشدید کرده، معاون تازه رسیده هنری با نیت طراحی برنامه 10 ساله و ترسیم نقشه تئاتر کشور جامعه تئاتری را هیجان زده کرده است. با ورود معاون جدید هنری وزارت ارشاد به نظر میرسید قرار است نقش اساسی در حوزه تئاتر به عهده وی باشد، اما ظاهراً در مواجهه با مشکلات و مصائب عدیده این عرصه و ارتفاع بعید توقعات هنرمندان تئاتر، ایشان به صرافت افتاده همچنان بازیگر نقش دوم باشد و در پس مدیران تئاتری مجموعه خود، در سایه امور را اداره و خود به ذکر کلیاتی چون «تئاتر برای همه در برابر تئاتر برای خواص» اکتفا کند. گویی ترجیح داده شده پیش از ورود تمام قد به میدان، نخست شاخصههای این معرکه یافته و آموخته شود. تئاتر ایران کجاست و خانواده آن کیست؟ شاید بد نبود اگر در قدم اول نیز، چند و چون همین «اردیبهشت تئاتر ایران» پیش از اینکه به دستگاه دولتی منتسب شود، دریافته شود. اینکه اصالتاً از کجا سرچشمه گرفته، مبنا و دلیل برگزاری آن برای خود تئاتریها چیست و اساساً نهادها و نیروهای غیردولتی در برپایی آن چه نقشی دارند؟ پس نشست مطبوعاتی معاون و بیانیهای که قرار بود گویای سیاستهای نوین تئاتر کشور باشد فراموش میشود و اعلام «برخی» سیاستهای جدید به دیگران سپرده میشود. شاید از همین روست که مدیر ابقا شده تئاتر شهر در رویکردی تازه، ضمن اعلام صریح درجا زدن بودجه تولیدی تئاتر کشور، از کنار آن چیزی را هم میکاهد و دم از واگذار کردن 30 درصد دستمزد هنرمندان تئاتر حرفهای به گیشه و مناسبات آن میزند. چیزی که البته گویای اندیشه و رویکرد تازه معاون هنری است. و در این میان نه ایشان و نه دیگری سخنی از مشکلات اساسی این حوزه، از ممیزی سلیقهای و گزینش و تمیز بیقاعده و دلبخواهی آثار و آدمها تا فقر امکانات سخت افزاری تئاتر، از حکومت مطلق و بیکرانه مدیریت دولتی تا بیکاری فراگیر هنرمندان و درجا زدن دستمزد تئاتر پیشگان نمیگوید. گرچه در نگاه نخست، وابسته کردن حق الزحمه کارهای نمایشی به گیشه و جذب مشتری بیشتر، این دلواپسی را در دلها برمیانگیزد که بخش فرهنگی و روشنگرانه نمایش به زودی به حاشیه رانده میشود و به دست آوردن دل مشتری ساده پسند و پرشمار، آن هم در میان اجتماعی بیحوصله نسبت به تئاتر و فرهنگ، صحنههای تئاتر را به وادی ابتذال و بیمایگی سوق میدهد، اما شاید برقراری تعادلی میان کنش نمایشگر و دریافت تماشاگر، طرح چنین عاملی را گریزناپذیر مینماید: اینکه هنرمند دست کم بخشی از دستمزد خود را از مردم بگیرد، از پیله تجریدی خود خارج شود و به جد در اندیشه انسانهایی باشد که آن سوی چراغهای صحنه، نمایش او را به تماشا نشستهاند. اما ببینیم در این تعادل نوین دوسویه، با چه میزان و دقتی عوامل رابطه بازار و تولید کننده ترسیم شده است: اول) اعلام میشود بودجه تولید در سال جدید تغییر نکرده است. چرا؟ آیا در تمام سطوح و حرف کشور، دستمزدها ثابت مانده؟ یا که باز هم از جماعت هنرمند توقع داریم که کمربندهایشان را سفتتر ببنند و قانع باشند؟ مگر نرخ تورم در سال گذشته «صفر» بوده است؟ و تازه در اینجا هم ثبات بودجه حتی به معنی درجا زدن حق معیشت هنرمندان تئاتر نیست؛ چرا که ظاهراً فکری به حال نیروهای تازه وارد این عرصه و دهانهای باز این تازه رسیدگان نشده است. دوم) هنرمند قرار است در فروش تئاتر شریک شود و 30 درصد حقوق خود را از گیشه بستاند. اگر در مجموعه تئاترشهر تالار اصلی آن را کنار گذاریم، فروش تالارهای دیگر این مجموعه (چهارسو، سایه، قشقایی، کارگاه نمایش که دیگر به کنار) در حالتی به راستی خوب و مطلوب، حدود 10 میلیون تومان برای یک نمایش است و اگر 80 درصد این فروش به نمایشگران برسد، حدود 8 میلیون از گیشه نصیب ایشان می شود. اگر 30 درصد دستمزد هنرمندان یک نمایش 8 میلیون باشد کل بودجه آن لابد حدود 26 میلیون تومان فرض شده است. در حالی که میانگین هزینه یک نمایش (هزینههای طراحی و اجرایی و تدارکاتی و تبلیغاتی و دستمزد هنرمندان) در هر یک از تالارهای یاد شده دست کم دو برابر این مبلغ است. حال پیدا کنید پرتقال فروش را. سوم) اکنون که حقوق بازیگر و کارگردان و نویسنده و طراح به گیشه و جذب مخاطب سپرده شده است، آیا میشود اجرای نمایش موفقی تا زمانی که مشتری خواهان آن است، تمدید شود و ماهها بر صحنه بماند؟ یا اینکه همچنان بر مدار محدودههای پیشین و فقر امکانات سخت افزاری عرصه تئاتر و کمبود آزاردهنده تالارهای نمایش، گروهها مجبورند که به ناچار بعد از گذشت ماهی جای خود را به رفیق دیگری بسپارند و تنها طعم و خاطره کوتاه مدت نمایش را با خود به خانه برند؟ در این میان تکلیف جایگاه تبلیغات حرفهای برای تئاتر چه میشود؟ آیا فکری به حال آن شده یا همچنان هر نمایشی ناچار است نیمی از فرصت اجرای خود را صرف معرفی و تبلیغ و اثبات خود کند؟ و در میانه پرسش دیگری بر ذهن برخی دوراندیشان مینشیند. مگر پیش از این ساحت تئاتر را به عرصه رسانهای مقبول و فراگیر کشاندهایم و دغدغه تماشای کالایی فرهنگی تحت عنوان تئاتر را به وسعت دل اقشار گوناگون و وسیع مردم رساندهایم؟ و باز همان پرسش تکراری که مگر مدیران و مسئولان و وزیران و وکیلان این ملک هر یک چند بار در طول زندگی خود به تئاتر رفتهاند، اساساً آیا میدانند تئاتر چیست، از کجا میآید و چه جایگاه و شانی دارد که این توقع را نیامده از مردم و هنرمندان مطرح میکنند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]