واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اجازه بدهید بحث مشتری در جایگاه شریك را با اظهار نظر مدیر برجسته قرن، جک ولش، آغاز کنیم. «در گذشته مدیران سازمانها زمان زیادی را صرف تدوین سیاستهای سازمان میکردند... اجازه بدهید بحث مشتری در جایگاه شریك را با اظهار نظر مدیر برجسته قرن، جک ولش، آغاز کنیم. «در گذشته مدیران سازمانها زمان زیادی را صرف تدوین سیاستهای سازمان میکردند و وقت کمتری را برای حرکت در زمینه ایجاد فضای واقعی کسب و کار میگذاشتند. در حالی که در دنیای نوین، هیچ شرکت وسازمانی نمیتواند امنیت شغلی ایجاد کند، مگر از طریق مشتریانش. سازمانهایی که این نکته را دریافتهاند، هر کاری برای موفقیت در تامین نیاز مشتری انجام میدهند و بر این باورند که این قطعا به صورت ارزش افزوده مالی به سازمان یا شرکت باز میگردد.» مشتری در جایگاه شریک یعنی نگرشی نو به مشتری، نگرشی بسیار فراتر و والاتر از رابطههایی که میان ارائه دهندگان خدمات یا فروشندگان کالا با مصرف کنندگان وجود دارد. این نگرش، درباره توسعه نوعی وابستگی است که تعهد و وفاداری را تقویت میکند. قبل از هر چیز باید بدانیم که مشارکت، نخست یک نگرش است. دیدگاه پیش رو فراتر از رضایت مشتری است، زیرا رضایت مشتری به تنهایی تضمینکننده آن نیست که او مشتری دائمی شما شود. « مشتری خواستار لذت است نه رضایت». همه ما میتوانیم مواردی را به خاطر بیاوریم که از فروشنده، تاجر و یا ارائه دهنده خدمتی، روی برگردانده و بیآنکه خطایی از آنها سر زده باشد به فروشنده یا تاجر دیگری رجوع کردهایم؛ علت آن فقط این بوده است که شخص دیگری را پیدا کردهایم که همان کار را مناسبتر، ارزانتر و یا حتی فقط به گونهای متفاوت از آنها انجام داده است. این در حالی است که از فروشنده یا تاجر قبلی هم هیچگونه نارضایتی نداشتهایم و حتی از رفتارشان بسیار هم خرسند بودهایم. «آنها سر جای خود هستند اما ما تغییر جهت دادهایم.» اگر بتوانیم مشارکت مشتری را در سازمان افزایش دهیم و مشتری را به عنوان یک عضو خانواده بدانیم، میتوانیم تفکر مشتری در جایگاه شریک را پیاده سازی کنیم. «بل» در کتاب خود شش عامل مهم را بررسی در ایجاد مشارکت مشتری در سازمان را بررسی كرده است. سخاوت سخاوت و بخشندگی، به روابط توجه داشتن است نه دقت کردن به هزینهها. نحوه ارائه خدمت به مشتری، ارزش آن را دارد تا دربارهاش دقت بیشتری به عمل آید. البته نه در قسمت هزینههای انجام شده، بلکه در ارزشهای معنوی روابط. هر چند که هزینهها هم عوامل نامربوطی نیستند، اما اگر غفلت نماییم و زیاد به آنها میدان دهیم ، بر ما چیره خواهند شد. مشتریان قدر شناس، خود به خود به بازوی بازاریابی و فروش شما تبدیل میشوند. هر حرفی که از لب آنها بیرون بیاید، ممکن است باعث جذب مشتریان جدید شود. آنها یاران شما هستند و به یقین در موفقیت شما تاثیر شایانی خواهند داشت. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری مادی مشتری نزد سازمان شما، بستگی زیادی به سرمایهگذاری عاطفی سازمان نزد مشتری دارد. تعهد هسته مرکزی مشارکت، اعتماد است. چه چیزی در اعتماد است که مشتریان را وا میدارد تا احساس كنند که برای آنها ارزش قائل شده اید؟ اعتماد باعث میشود که قضیه مشارکت، با نیمه دیگر آن مرتبط شود و مشتریان نیز به این طریق پاداش خود را به مشارکت اعطا میکنند. پولی که نزد مشتریان است، سازمانها را به شرکای طولانی مدت تبدیل میکند. نه تنها پیدا كردن یک مشتری جدید، گرانتر از حفظ یک مشتری موجود است، بلکه یک مشتری معمولی در سال پنجم بسیار زیادتر از یک مشتری در سال اول یا دوم، پولش را نزد شما هزینه میكند. پس مشتریانی که به سازمان اعتماد كردهاند همچون کارمند سازمان در فروش نقش دارند. برای جذب مشتری جدید هیچگاه از مشتریان قدیمی غافل نشوید، اگر مشتریان چنین بپندارند که اهمیت خود را از دست دادهاند از شما دوری خواهند نمود. پروفسور لئونارد بری از دانشگاه Texas A&M که یکی از کارشناسان ارزشمند در مورد کیفیت خدمت است با یاری همکارانش در مورد میزان ارزش مشتری در زمینه کیفیت خدمت تحقیقات بسیاری كردهاند و براساس تحقیقات آنها مشتریان، کیفیت خدمت را در همدلی، اعتماد، واکنش و ملموس بودن در کارها و انجام خدمات دانستهاند. اعتماد بدون دلیل امروزه به عنوان اوج وفا داری نام برده میشود. وفا داری و قدر شناسی بر اساس اعتماد، ما را به کجا خواهد برد؟ این اعمال باعث میشود که مشتریانی که ممکن است باز هم به ما مراجعه کنند، حتما و سپاسگزارانه به سمت ما باز گردند. این رفتار ما باعث خواهد شد که مشتریان ما از جان و دل به مبلغان سازمان تبدیل شوند و از ما یک قهرمان بسازند. آرزو ارائه دهندگان خدمات که عاقلانه میاندیشند، در مییابند که مشارکت موفقیتآمیزشان با مشتری بستگی به تفهیم و بصیرت دو جانبه آنان دارد؛ همانگونه که افتخارش، نصیب هر دو سوی قضیه خواهد شد. رویای مشترک داشتن یعنی کوشش و سعی دو جانبه برای رسیدن به هدف. به این مفهوم که باید سخت تلاش كرد تا در شناخت آمال مشتری موفق شد. مشارکتهای موثر بر اساس بصیرت و اهداف مشترک بنا شده است. رویای مشترک باعث گسترش و تقویت هماهنگی و تعادل میشود. به قول جك ولش: «در رویای فرهنگی باشیم که در آن خدمت کردن یک موفقیت است نه یک وظیفه» حقیقت کسانی را میتوان اعضای حقیقت جوی یک مشارکت موثر دانست که برای صداقت احترام قائل هستند. ویژگی ذاتی حقیقت است که باعث بر اندازی خطا و خدعه و فریب میشود. حقیقت موجب تقویت، پاکی و صفا در مشارکت میشود. این نکته بسیار مهم است که خود مشتری بسیار مهمتر از میزان و مبلغ فروش است. تعادل تعادل به این معنی نیست که میبایست در مشارکت با مشتریان، تمام امکانات و تمام جنبههای کار به طور مساوی تقسیم شده باشد. بلکه منظور این است که هر یک از طرفین همان حقی را که برای خود قائل است، برای طرف مقابل هم قائل باشد. رعایت تعادل باعث استحکام مشارکت میشود. متانت در سایه مشارکت بر اساس حقیقت، سخاوت، تعادل و اعتماد، انتظاری جز آرامش و آسایش نخواهیم داشت. آیا فقط همین شش ویژگی در مشارکت وجود دارد؟ به یقین نه. ماهیت مشارکت به طور مداوم در حال رشد و تغییر است. با وجود این اگر از این شش ویژگی در مشارکت بهره مند شوید، اصلیترین ویژگیهای یک مشارکت پایدار و پویا را کسب كردهاید. در هر مشارکتی همه اعضا همکوشی دارند، اما در مشارکتهای پویا و موفق، هدف فراتر از آن است که بتوان برای آن ارزش مادی تعیین كرد. مشارکت پویا، رابطهای است که دو یا چند نفر، بیش از حد توان خود خدمت میکنند و از خویش مایه میگذارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]