تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804918240
رسانههاي انقلابي، انقلاب رسانهاي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رسانههاي انقلابي، انقلاب رسانهاي
در اواخر دهه 1970 ميلادي، همزمان با سلطه وسايل ارتباط جمعي و شكلگيري غولهاي رسانهاي جهان، وقايع بزرگ و شگرفي بدون اتكا به اين دستاوردها اتفاق افتاد كه محصول سالها تلاش برنامهريزان و دستاندركاران رسانهاي را به يكباره بر هم زد. اين وقايع ذهن بسياري از انديشمندان علوم اجتماعي و ارتباطي را متوجه واقعيتي فراموش شده، يعني قدرت سنت و ارتباطات سنتي كرد و ناكارآمدي الگوهاي نوسازي غربي در كشورهاي درحال توسعه را به اثبات رساند كه از جمله آن وقايع ميتوان به انقلاب اسلامي ايران اشاره كرد.
اورت راجرز نظريهپرداز حوزه رسانه در كتاب كه در سال 1986 به چاپ رسيد، بيان ميكند: وي ميافزايد:
الوين تافلر نيز معتقد است: حضور برجسته نظامهاي سنتي در جهان امروز، خيزشهاي مردمي در برابر تاثيرات زندگي مدرن و جنبشهاي ديني به ويژه در دنياي اسلام با اتكا بر ارتباطات سنتي از نمونههاي حيات سنت در دنياي مدرن است. انقلاب اسلامي در واقع نشان داد، راه دنياي معاصر يكطرفه نيست و گذار از جامعه سنتي به جامعه مدرن را نبايد مترادف با سنتزدايي دانست.
مردم، پيشتاز انقلاب
رسانهها و ابزارهاي تبليغاتي، قبل از انقلاب شامل تلويزيون، راديو، خبرگزاري، سينما، روزنامهها، نوار ضبط، منابر و اعلاميهها بودند.
اين رسانهها متناسب با آن برهه تاريخي، رسانههاي سياسي ناميده ميشدند كه در دو گروه رسانههاي سنتي و مدرن يا كوچك و بزرگ جاي ميگرفتند.
تلويزيون، راديو، خبرگزاري، سينما و روزنامهها، رسانههاي مدرن آن روزگار، در اختيار دولت بودند و با قدرت بسيار در راستاي منافع رژيم شاهنشاهي فعاليت ميكردند. بعدها روزنامهها رسما به رسانههاي انقلابي تبديل شدند اما راديو، تلويزيون، خبرگزاري و سينما ناچار بودند موضع خود را تا روزهاي پاياني پيروزي انقلاب حفظ كنند. در مقابل اين رسانههاي مدرن، نوار ضبطصوت، منابر و اعلاميهها با رويكرد سنتي و مردمي توانستند قدرت تبليغاتي رسانههاي مدرن را درهم بشكنند.
قابل دسترس ترين رسانه مردمي، اعلاميهها بودند كه به وفور اما نه به آساني در اختيار اقشار مختلف مردم قرار ميگرفتند و بخش عمده جهتدهي انقلاب توسط آنها انجام ميشد. مينو بديعي، گزارشگر وقت روزنامه كيهان درباره نقش اعلاميهها در پيروزي انقلاب اسلامي ميگويد: اعلاميهها به دو دسته تقسيم ميشدند، اعلاميههايي كه از سوي رهبر انقلاب و مراجع تقليد توسط مجمع روحانيون مبارز به شكل فتوكپي در اختيار عامه مردم قرار ميگرفت و دسته دوم اعلاميهها و بيانيههاي احزاب مختلف سياسي بودند كه با اسم، مشخصات و آرم سازماني توزيع ميشدند و بيشتر مورد اقبال گروههاي مختلف سياسي بود. اين اعلاميهها بيشتر در مساجد، دانشگاهها و مدارس توزيع ميشدند و مركز عمده آن دانشگاه تهران بود كه در و ديوار آن پر بود از انواع و اقسام اعلاميهها.
وي با اشاره به اهميت اين رسانه مردمي در انتقال پيامها و اخبار حركت انقلاب ميگويد: اعلاميهها تا زماني كه مطبوعات به ويژه دو روزنامه مهم آن زمان، كيهان و اطلاعات تحت سانسور دولتي بود، نقش مهمي داشتند اما پس از واقعه 17 شهريور 1357 كه حكومت نظامي مستقر شد و محدوديت براي پخش اعلاميه بيشتر شد، نقش رسانهها افزايش يافت.
بديعي درباره اين دوران توضيح ميدهد: روزنامهها كمكم جايگزين اعلاميهها شدند تا جايي كه برخي اعلاميهها در روزنامهها چاپ ميشد و در روزنامهها بخش ويژهاي ،به چاپ اعلاميهها اختصاص يافت. از اين زمان تا 13 آبان 1357 كه تعدادي از دانشآموزان و دانشجويان كشته شدند، رژيم به اين نتيجه رسيد كه روزنامهها از كنترل آن خارج شدند، به همين دليل مسئوليت اداره روزنامهها به شخصيتهاي نظامي سپرده شد، روزنامهها دست به اعتصاب زدند كه دو ماه طول كشيد در اين دوره و در خلا فعاليت رسمي روزنامهها، مجددا نقش اعلاميهها پررنگ شد، اما مهم اين است كه چه با توزيع اعلاميهها، چه با چاپ روزنامهها باز هميشه اين حركت مردم بود كه سريعتر پيش ميرفت و رسانهها در خدمت انقلاب و مردم بودند نه مردم در انتظار رسانهها.
قدرتي كه قابل تصور نبود!
يكي از بهترين منابع بررسي روند تاريخي تاثيرگذاري رسانههاي سنتي در شكلگيري انقلاب اسلامي، كتاب نوشته دكتر محمدمهدي فرقاني، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائي است كه در فصل چهارم اين كتاب شبكه ارتباطات سنتي در برخي جنبشهاي اجتماعي ايران از جمله انقلاب اسلامي، مورد بررسي قرار گرفته است. در اين بخش از گزارش به قسمتهايي از آن اشاره ميشود: از سال 1341 و رفراندوم ششم بهمن كه نخستين نطفههاي انقلاب اسلامي بسته شد تا 22 بهمن 1357 كه جشن تولد انقلاب اسلامي بود، شبكه ارتباطات سنتي به ويژه بخش مذهبي آن يعني علما، روحانيون، مساجد و در كنار آنها، بازاريان، نقش مهمي را در تهييج و بسيج افكار عمومي بر ضد فساد، خفقان و ديكتاتوري رژيم شاه ايفا كردند و به جرات ميتوان گفت اگر عملكرد پنهان و آشكار اين شبكه نبود هرگز انقلابي با اين ويژگيها و محتوا به وقوع نميپيوست.با وجود آن كه رژيم شاه پس از ، تسلطي بيچون و چرا بر وسايل ارتباط جمعي، از جمله مطبوعات داشت و اين تسلط تا بدانجا پيش رفته بود كه بسياري از مردم از روزنامههاي عمده اين دوره و دوران پس از آن تا اواخر سال 1356، به عنوان روزنامههاي دولتي يا حتي روزنامههاي رسمي نام ميبردند اما نفوذ و قدرت شبكه ارتباطات سنتي كشور كه از حوزه علميه قم نشات ميگرفت به سرعت و با شدت، پيامها، اعتراضها، مخالفتها و افشاگريهاي عليه رژيم شاه را در سراسر كشور ميپراكند و تاثير و واكنش لازم را برميانگيخت.
حتي زماني كه امام در 15 خرداد 1342 دستگير و زنداني شدند و خبر آن در جرايد انعكاس نيافت، عملا ظرف چند ساعت، خبر به گوش مردم در شهرها و حتي روستاهاي دور و نزديك رسيد و تظاهرات و قيام 15 رقم خورد.
شاه، دولت ايران و حاميان خارجي آنها قدرت اين شبكه پرنفوذ را نشناخته يا دستكم گرفته بودند و هرگز تصور نميكردند كه سخنرانيها، اعلاميهها و پيامهاي امام خميني و ساير مراجع و روحانيون تا اين حد نفوذ داشته باشد.
روزنامهها، روزشمار انقلاب
از زمان آغاز تحركات اجتماعي و سياسي تا پيروزي انقلاب اسلامي، رسانههاي گروهي به ويژه مطبوعات، چندين دوره را سپري كردند. راديو و تلويزيون با وابستگي كامل به رژيم، منعكسكننده ديدگاههايي بود كه حكومت پهلوي را تائيد ميكرد و مطبوعات گرچه ظاهرا دولتي نبودند اما به نوبه خود، تحت سانسور شديد فعاليت ميكردند. به همين دليل مردم كمترين اعتماد را به رسانههاي دولتي همچون راديو، تلويزيون و مطبوعات داشتند و ترجيح ميدادند از طريق رسانههاي سنتي و مردمي همچون اعلاميه، شبنامه و نوار كاست، اخبار و وقايع انقلاب را پيگيري كنند. قطعا برخي شبكههاي خارجي از جمله BBC كه مخاطبان معدودي را جلب خود كرده بودند، در انتقال اخبار مربوط به تبعيد امام به فرانسه صداقت و شفافيت لازم را نداشتند و رسانههاي مورد اعتمادي براي مردم نبودند.اين وضعيت ادامه پيدا نكرد ودر جريان يكدست شدن قدرت ملت، مطبوعات نيز سد سانسور را شكستند و با مردم همراه شدند.
دكتر بيژن نفيسي، استاد دانشگاه و روزنامهنگار با سابقه مطبوعات ايران در خصوص جزئيات اتفاقات آن زمان ميگويد: بعد از كنار رفتن اميرعباس هويدا و روي كار آمدن جمشيد آموزگار شرايط تازهاي در مطبوعات شكل گرفت. چون نظارت دولت برمطبوعات كمرنگ شده بود. پس از آن كه شريفامامي به قدرت رسيد، مطبوعات به منظور شفافسازي كه آن را حق خود ميدانستند دست به اعتصاب زدند، دولت پس از روبرو شدن با اين وضعيت از موضع خود كوتاه آمد و موافقتنامهاي را با نمايندگان مطبوعات امضاء كرد مبني بر اين كه كنترل ميبايست كمتر شود.وي ادامه ميدهد: يكي از اهداف روي كار آمدن دولت نظامي ازهاري كنترل شديد مطبوعات بود، دو سرهنگ نظامي به روزنامههاي اطلاعات و كيهان فرستاده شدند تا اخبار را قبل از چاپ بررسي كنند. اعتصاب اعضاي تحريريه اطلاعات موجب شد تا اعتصاب دوم مطبوعات شكل بگيرد كه دو ماه به طول انجاميد.
اين استاد دانشگاه در ادامه مرور خاطرات آن روزها ميگويد: وقتي شاپور بختيار روي كار آمد، مطبوعات از امام خميني كه در فرانسه بودند، كسب تكليف كردند و امام دستور دادند تا مطبوعات از اعتصاب دست برداشته و كار خود را از سر بگيرند و استدلالشان اين بود كه چون دولت تضعيف شده، حالا نياز به اطلاعرساني دقيق است كه اين هم وظيفه مطبوعات است. فعاليت دوباره روزنامهها با استقبال مردم به تيراژ ميليوني رسيد و گاهي در يك روز روزنامه در چهار نوبت چاپ ميشد.
هماهنگي حركت مطبوعات در هفتههاي پاياني عمر رژيم پهلوي با مردم از همين زمان موجب شد تا روزنامههاي اطلاعات و كيهان به روزشمار انقلاب، تبديل شوند و تمام تلاشهاي روزنامهنگاران به انعكاس دقيق لحظههاي انقلاب متمركز شد.
مردم و حمايت از روزنامهها
در زمان مبارزات انقلابي، هيچيك از روزنامهها، دولتي نبودند، به همين دليل نميتوان گفت مطبوعات بلندگوي كامل دولت به شمار ميرفتند و روزنامهنگاران، عمال دولتي. فقط خط قرمزهايي تعيين شده بود كه روزنامهنگاران را دچار نوعي خودسانسوري كرده بود.
حسين الهامي، روزنامهنگار پيشكسوت ايران كه در زمان پيروزي انقلاب اسلامي، عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات بود و تيترهاي آشنايي چون ، با هم نظري او و ساير همكارانش در صفحات تاريخ انقلاب به ثبت رسيده، معتقد است: روزنامهنگاران نيز بخشي از جامعه آن روزگار بودند، گرچه در ابتداي شروع حركتهاي انقلابي نميتوانستند به طور علني درباره انقلاب، امام و مردم مطالبي را بنويسند اما سعي ميكردند با يافتن كوچكترين مفري، حرف خود را بزنند، به همين دليل برخلاف آنچه تصور ميشود، روزنامهنگاران از جمله اقشاري بودند كه هيچگاه خود را از انقلاب اسلامي جدا نميدانستند و زماني توانستند به صراحت درباره انقلاب قلم بزنند كه مورد حمايت مردم قرار گرفتند و مردم با ايستادن مقابل دفاتر روزنامههاي آن زمان شعار حمايت سر دادند و روزنامهنگاران با اطمينان از چنين پيشتوانه محكمي رسما به صف انقلابيون پيوستند.
الهام توضيح ميدهد: پيش از آغاز چنين شرايطي روزنامهنگاران در وضعيت دوگانهاي به سر ميبردند، اگر به نفع دولت مي نوشتند از سوي مردم ملامت ميشدند و اگر ميخواستند درباره انقلاب و مردم بنويسند، دولت واكنش نشان ميداد. اما حركت انقلاب به ويژه در ماههاي آخر چنان سريع بود كه آحاد جامعه را با خود همراه ميكرد و اين قدرت حركت مردم بود كه در پيش ميتاخت و همگان را همراه ميكرد.
الهامي ميافزايد: مردم و مطبوعات لازم و ملزوم يكديگر بودند، به طوري كه در روزهاي انقلاب هرچه روزنامهها بيشتر مينوشتند، مردم بيشتر تحريك ميشدند و هرچه مردم بيشتر حمايت ميكردند، روزنامهنگاران جرات بيشتري مييافتند. كار به جايي رسيد كه تيراژ روزنامهاي چون اطلاعات به يكميليون و 400 هزار نسحه در روز رسيد و كادر فني هشدار داد كه با اين حجم كار، دستگاههاي چاپ از كار خواهد افتاد.
اين روزنامهنگار، درباره استقبال مردم، همچنين توضيح ميدهد اقبال مردمي به اندازهاي بود كه روزهايي چاپ روزنامه به نوبت چهارم ميرسيد، مردم مقابل روزنامهفروشيها ساعتها صف ميايستادند و حتي ميخواستند با دادن پول بيشتر، حتما روزنامه را بخرند. در مواردي هم كه روزنامه تمام ميشد، نسخههاي آن را به يكديگر امانت ميدادند.
وي درباره تاثير اعتصاب روزنامهنگاران بر آزادي بيان ميگويد: پس از اعتصاب مهر 57 كه 6 روز طول كشيد، روزنامهنگاران به اين نتيجه رسيدند كه روزنامهها بايد دوباره منتشر شوند، چرا كه راديو و تلويزيون دولتي، يكهتاز ميدان اطلاعرساني شده بودند به همين دليل كار دوباره آغاز شد. اما اعتصاب دوم كه 60 روز ادامه يافت و منجر به عقبنشيني دولت شد، سرانجام با فرمان امام در 16 دي ماه شكسته شد و پس از آن روزنامهها رسما در خدمت انقلاب قرار گرفتند.
متن نامه تاريخي امام به روزنامهنگاران چنين است:
والسلام عليكم
روحالله الموسوي خميني
***
انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين رويداد قرن بيستم شناخته شده است. رويدادي كه فروغش در برابر ديدگان دنيا، روح و دم مسيحايي بود در كالبد جهان تكنيك زده و بيروح انسان مدرن.
يكي از شگفتيهاي انقلاب اسلامي، ابداع مناسبات ارتباطي نويني بود كه هر چند در ابتدا سراسر بر عناصر سنتي اتكا داشت، ولي در طول مبارزه، با ابتكارات و تكنيكهاي نوين ارتباطي آميخته شد و در عين حال توانست چارچوب اصولي خود را تثبيت كند.
حالا 30 سال از پيروزي انقلاب گذشته و نسل سوم انقلاب با جديدترين تكنولوژيهاي ارتباطي وقايع انقلاب را به نظاره مينشينند، اما تنها ديدن اين تصاوير و شنيدن خاطرات براي آشنايي با عظمت انقلاب كافي نيست بلكه بيش از هر چيز لازم است اخلاق انقلابي كه از روح بزرگ جمعي نشات گرفته بود، در جامعه حاكم شود تا براي نسل انقلاب تجديد خاطرات شود و براي نسل جديد، واقعيت انقلاب مردمي، ملموس گردد.
فريده عباسي
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]
-
گوناگون
پربازدیدترینها