واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: ملاي پررمز وراز مجله تايم در بهمن 57 درباره امام چه گفت؟
هفتهنامه آمريكايي تايم، در شماره 10 بهمن ماه 1357، و در بحبوحه اوجگيري جريانات انقلاب اسلامي، با انتشار مقالهاي، به بررسي شخصيت امام خميني (ره)، پرداخت. آفتاب، به سبب اهميت اين مقاله، و در روزهاي منتهي به سالروز پيروزي انقلاب اسلامي، به بازخواني اين مقاله پرداخته است. اين مقاله، با آن كه 30 سال از انتشار ميگذرد، هنوز خواندني است. آنچه در پي ميآيد، متن كامل اين مقاله است كه با عنوان اصلي The Enigmatic Mullah در تايم منتشر شده است. بديهي است، انتشار اين مطلب، تنها از بعد تاريخي آن مورد توجه قرار گرفته و به هيچ وجه به معناي تأييد تمام محتواي آن از سوي آفتاب نميتواند تلقي شود. گفتني است، امام خميني (ره) در سال 1979، از سوي مجله تايم، به عنوان مرد سال برگزيد شد.
آفتاب- گروه بينالملل: صداي او نرم و محجوب است، اما به اندازۀ كافي قدرتمند بوده كه بتواند ماشۀ سقوط يك سلسلۀ پادشاهي 53 ساله را بكشد. در كشور زادگاه او، تقريباً همه نامش را با احترام ميبرند؛ عكسهاي او كه عملاً در تمام خيابانهاي ايران فروخته ميشود. با اين حال، چيز چنداني در مورد زندگي خصوصي و افكار آيتالله روحالله خميني، رهبر پر رمز و راز 32 ميليون شيعه كه او را «نور هدايت» خود ميدانند، نميدانيم.
هر روزه، سيلي از خبرنگاران به خانۀ ييلاقي ساده در نوفل لوشاتو در حومۀ پاريس ميروند، جايي كه روحاني 78 ساله از زمان تبعيد خود در اكتبر سال گذشته در آن زندگي ميكند.
در آنجا، روزنامهنگاران سؤالهاي مكتوب خود را تحويل ميدهند، بايد دوزانو روي زمين در يك اتاق ساده بنشينند، و سپس به خميني گوش دهند كه با عبا و عمامهاي سياهرنگ پاسخهايش را با لحني يكنواخت به زبان فارسي ميدهد.
پاسخهاي خميني معمولاً كوتاه، معمولي و غالباً تكراري هستند. به ندرت ميتوان او را به مسائل حساس سياسي كشاند: چه كسي بر «جمهوري اسلامي» كه او براي ايران در نظر گرفته است حكومت خواهد كرد؟ اين [رژيم]، چه نوع ملتي خواهد بود؟ او چه راهي را براي سرنگوني دولت تازهپاي شاهپور بختيار پيشنهاد ميكند؟ آيتالله خودش در بازگشت به تهران، چه نقشي ايفا خواهد كرد؟ او حتي اگر پاسخهاي مستقيم بدهد ([مثلاً وقتي ميگويد:] «هر نوع سلطه، [اعم از] سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي، بايد به پايان برسد»)، اين پاسخها تقريباً همواره از نوع تعميمهاي كلي هستند كه فقط از زبان رهبر يك گروه مخالف حاكميت شنيده ميشوند.
آيتالله (لقبي تجليلآميز به معناي «نشانۀ خدا») در مركز ايران به دنيا آمد. او پسر يك روحاني ديگر بود كه در سفر زيارتي به عراق، به ضرب گلوله كشته شد (طرفداران خميني ميگويند كه اين كار توسط عوامل دولت ايران انجام شد).
وي كه عمدتاً در شهر مقدس قم (مركز آموزش شيعيان سنتي در ايران) درس خوانده است، به يك «عالم قرونوسطايي
” تخصص فلسفي و حقوقي او به سنتي فكري تعلق دارد كه پس از اخراج مسلمانان از اسپانيا در قرن شانزدهم، ديگر مورد مطالعۀ غرب قرار نگرفته است.... “
خوب» تبديل شده است. اين بدين معنا نيست كه او در زمينۀ [تاريخ] قرونوسطاي ايران تخصص دارد؛ بلكه به اين معنا است كه تخصص فلسفي و حقوقي او به سنتي فكري تعلق دارد كه پس از اخراج مسلمانان از اسپانيا در قرن شانزدهم، ديگر مورد مطالعۀ غرب قرار نگرفته است.
خميني ابتدا بيش از 30 سال پيش توجهها را در ايران به سمت خود جلب كرد، وقتي كه نمونههايي از نوشتههاي فلسفي او، همچنين زندگي شخصي زاهدانه و معنويت بالاي وي، تحسين منتقدان را برانگيخت.
به نظر ميرسد كه ميزان معنويت او، از آن زمان تا كنون، كمابيش در همان جهت قديم [پيش رفته] است: اولين كتاب او به نام «كشف الاسرار»، «نقشهها و طرحهايي كه پدر شاه فعلي با ساير رهبران كشورهاي همسايه ريخته بود» را تقبيح ميكند، و اضافه مينمايد كه «دستورات حكومت ديكتاتوري رضاخان، ارزشي ندارند. همۀ قانونهايي كه توسط مجلس تصويب شدهاند، بايد سوزانده شوند».
خميني در ابتداي دهۀ 1960 به يك فعال سياسي معروفتر تبديل شد، زماني كه صريحاً برنامۀ جاهطلبانۀ اصلاحات اجتماعي و اقتصادي شاه را به چالش كشيد. مدافعان شاه ادعا ميكردند كه خميني و ساير روحانيون
” خميني در ابتداي دهۀ 1960 به يك فعال سياسي معروفتر تبديل شد، زماني كه صريحاً برنامۀ جاهطلبانۀ اصلاحات اجتماعي و اقتصادي شاه را به چالش كشيد.... “
از آن رو با بهاصطلاح «انقلاب سفيد» مخالفند كه اين [طرح] خواستار توقيف زمينهاي آنها ميشود و حقوقي برابر را براي زنان به ارمغان ميآورد.
[اما] خميني هرگونه انگيزۀ منفعتطلبانۀ شخصي را رد ميكند، و در عوض ميگويد كه اين اصلاحات صرفاً به نفع زميندارهايي است كه طرفداران خاندان پهلوي بودهاند. روحانيان (به صورت گروهي) همچنان استدلال ميكردند كه، به گفتۀ خميني، «اسلام هرگز مخالف آزادي [زنان] نبوده است. اين شاه است كه زنان را به سمت فساد ميكشاند و ميخواهد آنها را به صورت يك عده عروسك دربياورد». اما خميني اضافه كرده است كه «ما رفتارهاي مغاير با منافع ملي يا عرف عمومي را مجاز نخواهيم شمرد» و [البته] او نگفت كه اين حرف، به چه معناست.
خميني كه در سال 1964 تبعيد شد، در نجف، يكي از شهرهاي مقدس شيعيان در عراق كه مرقد علي [ع]، (داماد پيامبر اسلام [ص]) در آن قرار دارد، اقامت كرد. در آنجا آيتالله به طلاب درس ميداد، و خواستار اقدام سياسي مستقيم براي ريشهكني فساد در ايران، حذف تأثيرات فرهنگي و اخلاقي غرب، و جايگزين كردن يك تئوكراسي مشروطۀ غيرپارلماني (تحت هدايت احكام قرآن) به جاي
” اما اين مقاله، براي اولين بار پس از چندين سال از خميني در رسانهها[ي ايران] نام آورده بود، و اين اتهام آشكارا غلط به خميني كمك كرد تا به قهرمان عمومي جبهۀ مخالفين پوپوليست شاه تبديل شود.... “
سلطنت، بود.
خميني ميگفت كه هدف او، توليد «نسلي از مؤمنان براي نابود كردن تختهاي ظالمان» بود. نوارهاي كاست سخنرانيهاي او به طور وسيع در ايران پخش ميشد. افراد با احتياط و به طور مخفي به اين نوارهاي غيرقانوني گوش ميدادند، زيرا حتي بردن نام خميني هم جرمي بود كه مجازات زندان در پي داشت. عراق تا اكتبر گذشته فعاليت سياسي-مذهبي خميني را تحمل كرد، تا اينكه حكومت بعثي (بنا به تقاضاي شاه) وي را اخراج كرد. و خميني به پاريس مهاجرت نمود.
در طول تبعيد خميني، دولت شاه با قوت تلاش كرده است تا اعتبار اين ملا را مخدوش كند. اين [دولت] گزارش داد كه خميني با نيروهاي ضدايراني در هند رابطه دارد. در سال 1977، هنگامي كه مصطفي (پسر خميني) در سن 49 سالگي ناگهان در نجف درگذشت، خميني اشاره كرد كه شايد عوامل ساواك مسؤول اين واقعه بوده باشند.
در پاسخ، دولت دست به يك عمليات نپخته براي ترورو شخصيت [خميني] در روزنامۀ اطلاعات زد، كه ادعا ميكرد خميني با حزب توده ارتباط دارد (خميني در واقع يك ضدكمونيست دوآتشه است). اما اين مقاله، براي اولين بار پس از چندين سال از خميني در رسانهها[ي ايران] نام آورده بود، و اين اتهام آشكارا غلط، به خميني كمك كرد تا به قهرمان عمومي جبهۀ مخالفان پوپوليست شاه تبديل شود.
تظاهركنندگان به نشانۀ اعتراض
” تا زماني كه تئوكراسي [مورد نظر] خميني روي كار نيايد، هيچكس نميداند اين ملاي پررمز و راز دربارۀ اين مسئله و ساير مسائل، واقعاً به چه چيزي فكر ميكند.... “
به خيابانها ريختند، كه اين مسئله به شكلگيري چرخۀ طولاني ناآرامي (كه نهايتاً موجب شد شاه به «مسافرت» برود) منجر گرديد.
مدافعان خميني ميگويند تلاش وي براي خلع يد از شاه، در راستاي سنت [مذهب] شيعه است.
روحانيان ايران، برعكس رهبران مذهبي در كشورهايي از قبيل عربستان سعودي يا امارات، به طور سنتي موضعي انتقادي را در قبال تشكيلات حاكمه اتخاذ ميكردهاند، و عملاً به عنوان گروه مخالف و تئولوژيك عمل مينمودهاند.
ملاهاي شيعه در قرنهاي هفدهم و نوزدهم ميلادي، با پادشاهان، نزاع قدرت داشتهاند. به عنوان مثال در سال 1892، رهبران مذهبي يك اعتراض گسترده را به صورت تحريم عليه اختصاص امتياز انحصاري تنباكو توسط شاه به ايران، راهاندازي كردند.
آنها همچنين وزن زيادي در طراحي اولين قانون اساسي ايران در سال 1906 داشتند، كه بخشهاي سكولار آن بر مبناي قانون اساسي بلژيك بود، و شاه و پدر خودكامهاش بارها (با سركوب كردن حقوق سياسي) از آن تخطي نمودند.
نشانههايي وجود دارند مبني بر اينكه خميني نيز ممكن است اگر بتواند، همين مسير [روحانيون شيعه] را در پيش بگيرد. آيتالله در يكي از كنفرانسهاي خبري خود در پاريس، اعلام كرد كه «پس از خروج شاه، رسانهها آزاد خواهند بود». آنگاه اضافه كرد: «به استثناي مقالاتي كه براي ملت مضر باشند».
اما تا زماني كه تئوكراسي [مورد نظر] خميني روي كار نيايد، هيچكس نميداند اين ملاي پر رمز و راز دربارۀ اين مسئله و ساير مسائل، واقعاً به چه چيزي فكر ميكند.
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]