محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854097393
یك تصادف ساده، 2 نفر را از من گرفت
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
حبيب دهقاننسب متولد 1328 شيراز و فارغالتحصيل بازيگري و كارگرداني تئاتر از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. كار در تئاتر را از سال 1347 آغاز كرد و براي اولين بار با فيلم تابستان 52 به كارگرداني علي عطايي جلوي دوربين رفت و در سال 1366 با بازي در فيلم شرايط عيني به كارگرداني احمدرضا گرشاسبي وارد سينما شد. در كارنامه كاري او تئاتر جادوگران شهر سيلان و مرغ دريايي، سووشون و چشم‌اندازي از خود و همچنين آثاري چون مستاجر، عبور از تله، سفر به چزابه، نسل سوخته، سگ كشي،سفر سرخ، قلب‌هاي ناآرام، الهه زيگورات، شب واقعه، دل‌خون، سكوت مطلق، مختارنامه و.... به چشم مي‌خورد. داستان فراموش نشدني و تلخ حبيب دهقان نسب به روزهاي فيلمبرداري فيلم سفر به چزابه برمي‌گردد. او مي‌گويد: ماجرا مربوط به چندين سال پيش است، زماني كه مشغول بازي در فيلم سفر به چزابه بودم، لوكيشن فيلم و منطقه فيلمبرداري ما در منطقه‌اي به نام پرندك بود... صبح زود بود، عوامل سوار ميني‌بوس شدند و به طرف محل فيلمبرداري پيش رفتيم.... داشتم با بغل‌دستي‌ام گل مي‌گفتم و گل مي‌شنيدم.... هيجان‌زده بودم و علت را نمي‌دانستم. يادم است ماشين چند تا ملق خورد و همه زخمي شده بوديم، وقتي به هوش آمدم چند دقيقه‌اي گيج بودم. به خودم كه آمدم ديدم اوضاع بسيار وخيم است. در جريان اين اتفاق ساده كه هنوز هم علتش را نمي‌دانم 2 نفر از دوستانمان را از دست داديم كه يكي از آنها بازيگر فيلم بود با نام پيمان سنندجي‌زاده و ديگري جوان سربازي بود كه مسوول تسهيلات گروه بود.... اين حادثه تلخ روي تمام عوامل فيلم تاثير بسياربدي گذاشت و ديگر هيچ‌كس توانايي ادامه كار را نداشت و تا مدت‌ها كار متوقف شد. دهقاننسب مي‌گويد: تمام صحنه‌هاي اصلي را كه پيمان در آنها حضور داشت، گرفته بوديم و تنها چند سكانس مانده بود و فردي را جايگزين او كردند كه از پشت سر مثل پيمان بود... موهاي فر، قد و هيكل نسبتا بلند با گرفتن نماهايي از پشت سر و نيم رخ سعي كردند تا جاي خالي او را حداقل در فيلم پركنند ولي دريغ از اين‌كه جاي او هيچ وقت پرنخواهد شد. جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]
-
گوناگون
پربازدیدترینها