واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفكر مذهبى(1)
تعریف تفكر دینی و فهرست راههای آنمعناى تفكر مذهبى تفكر مذهبى، تفكر بحث و كنجكاوى را میگوییم كه ماده اى از مواد مذهبى را كه در تعالیم آن مذهب است نتیجه بدهد؛ چنانكه تفكر ریاضى مثلاً تفكرى را میگویند كه یك نظریه ریاضى را نتیجه بدهد یا یك مسأله ریاضى را حل كند. مأخذ اساسى تفكر مذهبى در اسلام البته تفكر مذهبى نیز مانند سایر تفكرات، مأخذى میخواهد كه مواد فكرى از آن سرچشمه بگیرد و به آن تكیه بزند؛ چنانچه در تفكر براى حل یك مسأله ریاضى، یك رشته معلومات ریاضى را باید استخدام نمود كه بالاخره به عملیات فن مربوط منتهى شود. یگانه مأخذى كه دین آسمانى اسلام (از آن جهت كه به وحى آسمان میرسد) به آن اتكا دارد، همانا "قرآن كریم " است . قرآن كریم است كه مدرك قطعى نبوت همگانى و همیشگى پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم است و محتویات آن دعوت اسلامى میباشد، البته تنها مأخذ بودن قرآن كریم، مآخذ و مصادر دیگر تفكر صحیح و حجتهاى دیگر را الغا نمیكند چنانكه خواهیم گفت . راههایى كه قرآن براى تفكر مذهبى نشان میدهد قرآن كریم در تعلیمات خود براى رسیدن و درك نمودن مقاصد دینى و معارف اسلامی، سه راه در دسترس پیروان خود قرار داده، به ایشان نشان میدهد كه ظواهر دینى و حجت عقلى و درك معنوى از راه اخلاص و بندگى است.توضیح اینكه : ما میبینیم قرآن كریم در بیانات خود، همه مردم را طرف خطاب قرار داده گاهى بى اینكه حجتى به گفته خود اقامه كند، بلكه به مجرد اتكا به فرمانروایى خدایى خود، به پذیرفتن اصول اعتقادى مانند توحید و نبوت و معاد و احكام عملى مانند نماز و روزه و غیر آنها امر میكند و در برخى از اعمال نهى مینماید و اگر این بیانات لفظى را حجیت نمیداد هرگز از مردم پذیرش و فرمانبردارى آنها را نمیخواست، پس ناگزیر باید گفت اینگونه بیانات ساده قرآن، راهى است براى فهم مقاصد دینى و معارف اسلامی. ما این بیانات لفظى را مانند:"آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ" و: "اَقیمُوا الصَّلوةَ" را ظواهر دینى مینامیم .و از سوى دیگر میبینیم قرآن كریم در آیات بسیارى به سوى حجت عقلى، رهبرى میكند و مردم را به تفكر و تعقل و تدبر در آیات آفاق و انفس، دعوت میفرماید و خود نیز در موارد احقاق حقایق به استدلال عقلى آزاد میپردازد و حقاً هیچ كتاب آسمانى علم و معرفت برهانى را براى انسان مانند قرآن كریم نمیشناسد.قرآن كریم با این بیانات اعتبار حجت عقلى و استدلال و برهانى آزاد را مسلم میشمارد؛ یعنى نمیگوید كه اول حقانیت معارف اسلامى را بپذیرید سپس به احتجاج عقلى پرداخته معارف نامبرده را از آنها استنتاج كنید، بلكه با اعتماد كامل به واقعیت خود میگوید:به احتجاج عقلى پرداخته حقانیت معارف نامبرده را از آن دریابید و بپذیرید و سخنانى كه از دعوت اسلامى میشنوید، تصدیق آنها را از آفرینش جهان كه گواهى است راستگوى بپرسید و بشنوید و بالا خره تصدیق و ایمان را از نتیجه دلیل به دست آورید نه اینكه اول ایمان بیاورید و بعد به قید مطابقت آن دلیل اقامه كنید، پس تفكر فلسفى نیز راهى است كه رسائى آن را قرآن كریم تصدیق مینماید و از سوى دیگر میبینیم قرآن كریم با بیانى جالب روشن میسازد كه همه معارف حقیقیه از توحید و خداشناسى واقعى سرچشمه میگیرد و استنتاج میشود و كمال خداشناسى از آن كسانى است كه خداوند آنان را از هر جاى جمع آورى كرده و براى خود اختصاص داده است .آنان هستند كه خود را از همه كنار كشیده و همه چیز را فراموش كرده اند و در اثر اخلاص و بندگى، همه قواى خود را متوجه عالم بالا ساخته دیده به نور پروردگار پاك روشن ساخته اند و با چشم واقع بین، حقایق اشیاء و ملكوت آسمان و زمین را دیده اند؛ زیرا در اثر "اخلاص و بندگى" به یقین رسیدهاند و در اثر یقین ملكوت در آسمان و زمین و زندگى جاودانى جهان ابدیت برایشان مكشوف شده است. با توجه در آیات كریمه ذیل این مدعا كاملاً روشن میشود:الف - وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ اِلاّ نُوحى اِلَیْهِ اَنَّهُ لا اِلَهَ الاّ اَنَا فَاعْبُدونِ (1)، سوره انبیأ، آیه 25ب - و میفرماید: سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یَصِفُونَ اِلاّ عِبادَ اللّهِ اْلمُخْلَصینَ (2)، سوره صافات، آیه 159 و 160ج - و میفرماید: قُلْ اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى اِلَىَّ اَنَّما اِلهُكُمْ اِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً (3)، سوره كهف، آیه 110د - و میفرماید: وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتىّ یَاْتِیَكَ الْیَقینُ (4)، سوره حجر، آیه 99ه - و میفرماید: وَ كَذلِكَ نُرى اِبْراهیمَ مَلَكوُتَ السَّمواتِ وَ اْلاَرْضِ وَ لِیكُونَ مِنَ اْلمُوقِنینَ (5)، سوره انعام، آیه 75و - و میفرماید: كَلاّ اِنَّ كِتابَ اْلاَبْرارِ لَفى عِلّییّنَ وَ ما اَدْریكَ ما عِلِّیُّونَ،كِتابٌ مَرْقُومٌ، یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (6)، سوره مطففین،آیه 18- 21ز - و میفرماید: كَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اْلیَقینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ (7) سوره تكاثر، آیه 5 و 6 پس یكى از راههاى درك معارف الهیه، همان تهذیب نفس و اخلاص در بندگى است . تفاوت در میان سه طریق نامبرده با بیان گذشته روشن شد كه قرآن كریم براى درك معارف دینى، سه راه نشان داده است، ظواهر دینى و عقل و اخلاص در بندگى كه موجب انكشاف حقایق و مشاهده باطنى آنهاست ولى باید دانست كه این سه طریق از چند جهت با هم تفاوت دارند. 1- ظواهر دینى چون بیاناتى هستند لفظى و به سادهترین زبان القا شدهاند، در دسترس مردم قرار دارند و هر كس به اندازه ظرفیت فهم خود از آنها بهرهمند(8) میشود، به خلاف دو طریق دیگر كه اختصاص به گروه خاصى داشته و همگانى نمیباشند. 2- طریق ظواهر دینى راهى است كه با پیمودن آن میتوان به اصول و فروع معارف اسلامی پىبرده و موارد اعتقادى و عملى دعوت (اصول معارف و اخلاق ) را به دست آورد به خلاف دو طریق دیگر؛ زیرا اگر چه از راه عقل میتوان مسائل اعتقادى و اخلاقى و كلیات مسائل عملى (فروع دین) را به دست آورد ولى جزئیات احكام نظر به اینكه مصالح خصوصى آنها در دسترس عقل قرار ندارند از شعاع عمل آن خارجند و همچنین راه تهذیب نفس چون نتیجه آن انكشاف حقایق میباشد و آن علمى است خدادادى نمیتوان نسبت به نتیجه آن و حقایقى كه با این موهبت خدایى مكشوف و مشهود میشوند، تحدیدى قائل شد یا اندازه اى گرفت اینان چون از همه جا بریده اند و همه چیز را جز خدا فراموش كرده اند، تحت ولایت و سرپرستى مستقیم خدا میباشند و آنچه را میخواهد (نه آنچه خودشان میخواهند) برایشان مشهود میشود.... در ادامه بحث به تبیین هر یك از راههای سهگانه خواهیم پرداخت1- از آیه فهمیده میشود كه پرستش در دین خدا فرع توحید و بر اساس آن تنظیم و بنا شده است .2- توصیف فرع درك است و از آیه فهمیده میشود كه جز مخلصین و پاك شدگان خدا به نحوى كه باید شناخته شود نمیشناسد و خدا از توصیف دیگران منزه است .3- از آیه فهمیده میشود كه براى لقاى حق، جز توحید و عمل صالح راهى نیست .4- از آیه فهمیده میشود كه پرستش واقعى خدا منتج یقین است .5- از آیه فهمیده میشود كه یكى از لوازم یقین، مشاهده ملكوت آسمانها و زمین است .6- از آیات فهمیده میشود كه سرنوشت "ابرار" در كتابى است به نام علیین (بسیار بلند) كه مقربان خدا آن را مشاهده میكنند و ضمنا از لفظ "یشهده" پیداست كه مراد، كتاب مخطوط نیست بلكه عالم قرب و ارتقاست .7- از آیه فهمیده میشود كه علم یقین باعث مشاهده سرانجام حال اشقیا كه جحیم (جهنم ) نامیده میشود، میباشد.8- و از اینجاست كه پیغمبر اكرم (ص ) در روایتى كه عامه و خاصه نقل كرده اند میفرماید: "ما گروه پیامبران با مردم به اندازه خرد ایشان سخن میگوییم "، (بحار، ج 1، ص 37. اصول كافى، ج 1، ص 203)ر.ك : شیعه در اسلام - علاّمه طباطبائى
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]