تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه‏هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825989656




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش شناسی علم اقتصاد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: [font=2 Titr]مقدمه[/font]
[font=2 Nazanin]یکی از کلیدی ترین عناصر فلسفه علم ،روش شناسی است که مطالعه ی روش ها را انجام می دهد و در مورد اعتبار علمی روش های تجزیه و تحلیل داوری می کند.[/font]
[font=2 Nazanin]روش شناسی یا ([/font]Methodology

[font=2 Nazanin]

) وسیله شناخت علم است،و در مفهوم مطلق خود به روش هایی گفته می شود که به برای رسیدن به شناخت علمی از آنها استفاده می شود.[/font]
[font=2 Nazanin]کارل پوپر، که دیدگاه ابطال گرایی از نظریات او سرچشمه می گیرد، عقیده دارد که موضوع روش شناسی ، گذشته از تحلیل دقیق و منطقی نسبت های میان گزاره های علمی ، عبارت از انتخاب روشهایی است برای سامان بخشیدن به گزاره های علمی و استفاده از انها. بی شک هر کس روش های را اختیار خواهد کرد که با مقصودی که برگزیده است سازگار افتد.

[/font]
[font=2 Nazanin]از نظر مارک بلاگ اصطلاح «روش شناسى» «[/font]Methodology

[font=2 Nazanin]

» عموما به تحقيق در مفاهيم، تئوريها و اصول استدلالى يك علم اطلاق مى‏شود. مارك بلاگ [/font]Blaug

[font=2 Nazanin]

با يك چنين برداشتى از روش شناسى، سعى مى‏كند به اين پرسش اساسى پاسخ دهد كه «اقتصاددانان چگونه توضيح مى‏دهند؟» يعنى، فرايند علمى توضيح مسائل مطروحه در اقتصاد چگونه است. به عبارت ديگر، چگونه اقتصاد يك علم است؟[/font]
[font=2 Nazanin]اگر از قول فلاسفه علم فرض شود كه توضيح دادن سيستماتيك در محدوده واقعيات عينى است كه يك علم را به وجود مى‏آورد. و در عين حال سازماندهى و طبقه بندى كردن معلومات بنابر اصول توضيح دهنده يك علم هدف مشخص آن علم قرار مى‏گيرد([/font]Nagel

[font=2 Nazanin]

- 1961). ترديدى نيست كه علم اقتصاد مباحث زيادى از توضيح دهندگى سيستماتيك در محدوده واقعيات عينى دارد. لذا، اين اتلاف وقت نخواهد بود اگر در دفاع از اين ادعا برآييم كه «اقتصاد يك علم است».[/font]
[font=2 Nazanin]با وجود اين، بايد پذيرفت كه اقتصاد يك علم خاص و متفاوتى است. اقتصاد با علم فيزيك فرق دارد، زيرا اقتصاد اعمال و رفتار آدمى را مطالعه مى‏كند، و دلايل و انگيزه‏هاى عامل انسانى را به عنوان «علل اشياء و حوادث» مورد توجه قرار مى‏دهد .[/font]
[font=2 Nazanin]اقتصاد با جامعه شناسى و علوم سياسى نيز تفاوت دارد، زيرا اقتصاد تئوريهاى استقرايى محكمى درباره اعمال و رفتار آدمى ارائه مى‏دهد؛ تئوريهايى كه به هيچ وجه در ساير علوم رفتارى مطرح نمى‏شوند.[/font]
[font=2 Nazanin]سوالات اساسی متداولی در بحث روش شناسی اقتصاد مطرح می شود :[/font]
[font=2 Nazanin]ساختار تئوريهاى اقتصادى چگونه است؟ و به ويژه اينكه چه رابطه‏اى ميان مفروضات تئورى و نتايج پيش بينى شده از آن وجود دارد؟[/font]
[font=2 Nazanin]آيا اقتصاددانان نظريات علمى خود را بر اساس واقعيات عينى ارزشيابى مى‏كنند، و به تأييد مى‏رسانند؟[/font]
[font=2 Nazanin]آيا اين واقعيات عينى فقط به پيش بينى‏ها مربوط مى‏شود يا مفروضات نظريه‏ها را نيز شامل مى‏شود؟ يا هر دوى آنها را در بر مى‏گيرد؟[/font]
[font=2 Nazanin]از آن گذشته، واقعيات عينى در اصطلاح اقتصاددانان چيست؟[/font]
[font=2 Nazanin]چگونه است كه نظريات اقتصادى در صدد توضيح دادن «هستها» بر مى‏آيند، و در عين حال به صورت كاملاً مشابهى براى توجيه «بايدها» نيز به كار گرفته مى‏شود؟[/font]
[font=2 Nazanin]رابطه اقتصاد تحققى (علم اقتصاد) با اقتصاد تحكمى (اقتصاد سياسى ) چگونه است؟[/font]
[font=2 Nazanin]و سؤالاتى از اين دست، كه موضوع مباحث روش شناسى اقتصاد را تشكيل مى‏دهند.[/font]
[font=2 Nazanin]

[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]تاریخچه روش شناسی اقتصاد[/font]
[font=2 Nazanin]در تاریخ تفکر اقتصادی، دهه ی 1880 دهه ی بروز مجادله مشهور روش ها میان کارل منگر و گوستاو اشمولر بوده است. زمانی که مکتب تاریخی آلمان به مرزهای

بریتانیا نفوذ کرد و به شدت انتقادهای کیفت لسلی و جان اینگرام افزود ، که از پرسروصداترین تاریخ دانان محلی بودند.

[/font]
[font=2 Nazanin]روش شناسان اقتصادی برجسته انگلیسی قرن 19 توجه خود را معطوف مقدمات نظریه اقتصادی کردند و در واقع اثبات گرا بودند نه ابطال گرا و هوادار روش تدافعی بودند که هدف ازآن تحکیم موقعیت این دانش جوان در مقابل هر گونه حمله ای بود .[/font]
[font=2 Nazanin]در ضمن ناسوویلیام سینیور کتاب خودش را با عنوان "گفتاری مقدماتی در اقتصاد سیاسی" را در سال 1827 منتشر کرد که این کتاب نخستین بحث آگاهانه در مورد مسائل روش شناسی اقتصاد محسوب می شود.[/font]
[font=2 Nazanin]از نظر تاریخی روش بررسی اقتصاد به طور کلی به سه صورت قابل ارزیابی است : [/font]
[font=2 Nazanin]1- اقتصاد به عنوان اخلاقیات فلسفی و مذهبی :

[/font]

[font=2 Nazanin]


فلسفه قرون وسطی و از جمله دیدگاه های سنت توماس آکویناس، اقتصاد را به عنوان یک درس اخلاقی (اخلاقیات کاتولیک) معرفی می کند و معتقد است که هرگاه فرد فرد جامعه ای اقتصاد را مطابق با دستورات دین اداره کنند ، در آخرت رستگار خواهند شد. [/font]
[font=2 Nazanin]2- اقتصاد به عنوان سیاستهای مالی و دولتی : [/font]
[font=2 Nazanin]

در دوره سوداگران ( مرکانتلیست ها ) اقتصاد از سیاست جدا نبود و از این لحاظ " اقتصاد سیاسی" شامل سیاست های مالی و دولتی ای می شد که هدف آنها افزایش «ثروت ملی » در غرب بود .سیاست اقتصادی مورد حمایت سوداگران ،جمع آوری و ذخیره فلزات گرانبها(طلا و نقره) در کشور به منظور افزایش ثروت ملی بودو برای نیل به این هدف، مقررات سخت دولتی جهت خروج فلزات قیمتی از کشور وضع گردید و در همان حالت دولت برای ورود این فلزات تسهیلاتی را قائل می شد . بنابراین با توجه به این سیاست ها، دولت وظیفه داشت که با در نظر گرفتن « منافع ملی » و با نظارت بر بهره برداری از مالکیت خصوصی در اقتصاد ، اقدام به طرح و اجرای سیاستهایی کند که ثروت ملی کشور را افزایش دهد . تشویق سیاست موازنه مثبت بازرگانی همراه با سیاست گمرکی از جمله سیاست های مورد حمایت دولت بود . [/font]
[font=2 Nazanin]3- اقتصاد به مثابه یک نظام علمی :[/font]
[font=2 Nazanin]دانش اقتصاد در غرب برای اولین بار همزمان با چاپ کتاب ثروت ملل آدم اسمیت در سال 1776 میلادی به صورت یک علم جداگانه ( جدای از مذهب و سیاست ) درآمد و روش بررسی علم اقتصاد به صورت یک روش علمی مطرح شد. می توان روش شناسی را به طور جدی پس از طرح مقوله اثبات گرایی توسط اگوست کنت مربوط کنیم . از میان اقتصاددانان به طور عمده استوارت میل، سن سیمون،منگر و جان نوبل کنیز ، از آغازگران بحث های روش شناسی محسوب می شوند .بسیاری از اقتصاددانان روش شناسی اثبات گرایی و ابطال گرایی را پذیرفته اند، در عین حال زمینه های بروز روش شناسی غیراثبات گرایانه و غیر ابطال گرایانه نیز نسبتا فراگیر است.

[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]برخی از ابزارهای فلسفه علم در مطالعه علم اقتصاد :[/font]
[font=2 Titr]استقرا گرایی :[/font]
[font=2 Nazanin]شاید اولین نگرش های روش شناختی در علم اقتصاد و یا اولین زمینه های کاربرد فلسفه علم در این رشته،همین نگرش تجربه گرایی باشد. در این نگرش از روش استقرا استفاده می شود.در روش استقرا شناخت اطمینانی آن است که هم از شواهد تجربی حاصل شود و هم بر شواهد تجربی استوار باشد. در این روش ابتدا به مشاهده واقعیت ها پرداخته می شود، سپس به دنبال آن و با کمک شواهد تجربی ، یک نتیجه ی عام استخراج می شود. مثلا مشاهده میشود که مصرف کننده [/font]A[font=2 Nazanin]با بالا رفتن قیمت کالای [/font]X[font=2 Nazanin]مقدار کمتری از آن را خریداری میکندو بالعکس. حال اگر شخص [/font]B[font=2 Nazanin]یا هر شخص دیگری به همین صورت عمل کند، بین قیمت و مقدار تقاضا شده رابطه عکس حاصل میشود (قانون تقاضا).[/font]
[font=2 Nazanin]ازمشکلات روش استقرا میتوان به موارد زیر اشاره کرد: [/font]
[font=2 Nazanin]الف) پژوهشگر در آن تنها به کمک یک سری مشاهده معین به یک نتیجه کلی میرسد.[/font]
[font=2 Nazanin]ب) مشاهده خالص وجود ندارد [/font]
[font=2 Nazanin]همچنین درستی خود مشاهدات نیز میتواند به عنوان اشکال دیگری مطرح شود.[/font]
[font=2 Nazanin]از نظر پوپرهمچون هیوم استقرا در یک معنا، برهان منطقی معتبر نیست،اما در علم و در واقع در تفکر روزمره ما به طور پیوسته با براهین یا استدلال های مواه میشویم که از عنوان استقرا برخوردارند و نشان می دهند که برخی امور واقع فرضیه های خاصی را تایید می کنند. اما در صورتی که مقدمات صادق باشند استنتاج استقرائی غیر نمی تواند احتمال این را که نتیجه گیری حاصل کاذب است را منتفی کند.[/font]
[font=2 Nazanin]در مورد استقرا می توان گفت که روش استقرا گرائی در بهترین حالت خود می تواند یک فرد عاقل را اقناع نماید.[/font]
[font=2 Titr]اثبات گرایی :[/font]
[font=2 Nazanin]

این اصل توسط حلقه وین 1(ویتگنشتاین ، شلیک ،کارناپ) مطرح شد و می گفت که گزاره های که علمی اند ولی ادعای علمی بودن ندارند یعنی نمی توان آنها را اثبات کرد باید کنار گذاشته شوند. اثبات گرایان از شیوه اثبات گرایی استفاده می کنند.اثبات گرایی قرن 19 توسط اگوست کنت و اثبات گرایی قرن بیستم توسط حلقه وین تدوین شد.

نخستین و تاحد زیاد بانفوذترین ارزیابی نظریه در علم اقتصاد متعلق به میلتون فریدمن است. فریدمن در مقاله ای که در سال 1953 با نام ( روش شناسی اقتصاد اثباتی ) استدلال کرد که تنها آزمون مناسب یک نظریه اقتصادی، همانا موفقیت آن در پیشگویی پدیده هایی است که اقتصاددانان با آن سروکار دارند .فریدمن مقاله خود را با جدا کردن اقتصاد اثباتی از اقتصاد هنجاری آغاز می کند.وی امکان استدلال عقلانی مربوط به ارزشها را رد میکند اما معتقد است که اختلاف نظرها درباره سیاست اقتصادی بیشتر از اختلاف نظرها درباره پیامدهای سیاست های آلترناتیو نتیجه می شود تا از اختلاف نظرها

درباره ارزش ها.[/font]
[font=2 Nazanin]از نظر فریدمن اقتصاد اثباتی، منحصرا پیشگویی است. وی می نویسد (هدف نهایی یک علم اثباتی عبارتست ازتوسعه «نظریه»یا«فرضیه هایی» که پیشگویی های معنا دار و معتبر درباره پدیده هایی که هنوز مشاهده نشده است را ارائه می کند از این رو فریدمن از دیدگاه «ابزارگرایی» علم دفاع می کند.[/font]
[font=2 Nazanin]الف ) اثبات گرایی منطقی:[/font][font=2 Nazanin] آغاز شکل گیری این تفکر را می توانیم در قالب حلقه وین و دهه ی 20 بدانیم.هدف اثبات گرایان منطقی ارائه نوعی وحدت علم بود که تنها گزاره های بامعنی را در بر مگیرد. تک تک گزاره ها باید قابلیت آزمون تجربی را داشته باشند.از نظر آنها دودسته گزاره با معنی تلقی میشوند: [/font]
[font=2 Nazanin]1) گزاره های تحلیلی=بنابراین گزاره های ریاضی و منطقی، معنی دار تلقی می شوند[/font]
[font=2 Nazanin]2) آنهایی است که درستی یا نادرستی آنها از طریق آزمون حسی قابل سنجش بود.[/font]
[font=2 Nazanin]بقیه ی گزارشها غیرعلمی و از نظر شناخت بی معنی قلمداد می شوند.بدیهی است که جدایی امور اثباتی و هنجاری در دیدگاه مذکور بسیار سفت و سخت خواهد بود.[/font]
[font=2 Nazanin]یک نقد ابتدایی این نظریه، این است که درصورتی «تمامی قضاوت های ارزشی بی معنا باشند» خود این ادعا نیز نوعی قضاوت ارزشی است، پس این هم فاقد ارزش و مفهوم است. دوم اینکه فاولین بخش ادعای اثبات گرایان ،یعنی آغاز کشف علمی از تجربه حسی مخدوش است، زیرا تجربه مستقیم و مستل از پیش فرض های نظری وجود ندارد.[/font]
[font=2 Nazanin]ب) عملیات گرایی:[/font][font=2 Nazanin]یکی از پیامدهای دیدگاه اثبات گرایان منطقی ایجاد روش شناسی عملیات گرایی است. این نگرش نستین بار در سال 1927 میلادی توسط فیزیکدان معروف امریکایی، بریجمن، در کتابش به نام «منطق فیزیک مدرن» به کار رفته است. اصل بحث ان است که مفهوم هر چیزتمام عملیاتی را که برای تعیین آن به کار می رود را در بر می گیرد.مثلا زمانی می توانیم از یک شخص تعریف کنیم که آن شخص مشخص باشد. ریشه بحث گفته شده به نظریه نسبیت اینشتین برمی گردد به طوری که بریجمن گفته ، مقوله ی عملیات گرایی را بر اساس نظریه نسبیت اینشتین تدوین کرده است.[/font][font=2 Titr][/font]
[font=2 Nazanin]بریجمن اشاره می کند که عملیات گرایی برنامه ای است که در شعار اثبات گرایی ریشه دارد که :«یک پرسش زمانی با معناست که بتوانیم برای آن عملیاتی بیابیم که با آن عملیات به پرسش مذکور پاسخ دهیم». [/font]
[font=2 Nazanin]اگر این عملیات وجود نداشته باشد پس پرسش یاد شده بی معناست.[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]ابزار گرایی

:[/font]
[font=2 Nazanin]

پس از بروز نارسایی در روش شناسی استقرار گرایانه روش شناسی ابزارگرایانه به طور وسیع در تجزیه و تحلیل های اقتصادی مطرح شد . یک پیوند اساسی بین روش شناسی ابزار گرایانه و


تفکر عمل گرایی ( پراگماتیسم )


[font=Calibri,sans-serif][1][/font]


وجود دارد ، به گونه ای که می توانیم ، پراگماتیسم را فلسفه علم برای روش شناسی ابزارگرایانه بنامیم . اگر بتوانیم عمل گرایی را نوعی فلسفه علم تلقی کنیم روش شناسی حاصل از آن ابزارگرایانه خواهد بود . ابزارگراها کاری به درست بودن یا نبودن نظریه ندارند، بلکه برای آنها تنها مفید بودن و ابزار واقع شدن آن برای انجام پیش بینی اهمیت دارد . اما باید توجه داشته باشیم که پیش بینی موفق لزوماً نشانه توضیح موفق نخواهد بود . هر چه ابزارگرایان دغدغه توضیح را ندارند . واقع گرایان این دغدغه را دارند که اموری حقیقت و چه اموری خلاف حقیقت اند . اما ابزار گرایان به فکر پیش بینی هستند . ( طرفداران اقتصاد سنجی ابزراگرا هستند ) [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]ابطال گرایی :[/font]
[font=2 Nazanin]تکیه اصلی روش شناسی ابطال گرایی ارتباط بین نظریه ها یا فرضیه های منفرد و مشاهدات تجربی است. ادعا می شود که نگرش ابطال گرایی پس از ناکارآمدی روش شناسی استقرارگرایانه و اثبات گرایانه به منصۀ ظهور رسیده است . دیدگاه ابطال گرایی که توسط کارل پوپر


[b][font=Calibri,sans-serif][2][/font]


[/b]مطرح شد در واقع نوعی حدفاصل فلسفه علم جدید و قدیم نیز محسوب می شود . نقطه آغاز بحث پوپر انتقاد از فلسفه پوزیتیولیسم منطقی است که نخستین بار از جانب حلقه وین مطرح شد و در آنچه اصل اثبات پذیری معنا خوانده می شود تجسم یافت . پوپر تمام کوشش هایی را که به منظور تمایز گزاره های معنا دار از بی معنا انجام شده اند ، مطرود می داند و معیار تمایز نوی را مطرح می کند که مطابق آن تمام معرفت انسان به دورده ی متقابلاً ناسازگار تقسیم می شوند : « علم » و « غیر علم » ، به این صورت که امور علمی را مجموعه ای از قضایای ترکیبی پیرامون جهان واقعی می داند که امکان ابطال آنها از طریق مشاهدات تجربی وجود دارد .جواب سنتی و قرن نوزدهمی به این مسئله آن بود که علم به دلیل استفاده از روش استقراء از غیر علم متمایز می شود .[/font]
[font=2 Nazanin]مسائل علمی اصولاً از تجریه آغاز و سپس قوانین کلی از طریق مشاهده و آزمون تجربی و با کمک استقراء نسبت به آنها استخراج می شدند یعنی رابطه مخصوص بین استقراء و قیاس تصور می شد . اما در مفاد پوپر بین استقراء و قیاس چنین ارتباطی وجود ندارد . یعنی نمی توانیم هیچ گزارۀ عامی را به طور منطقی از گزاره های انفرادی استنباط کنیم هرچند تعداد گزاره های انفرادی بسیار زیاد باشد پوپر در قالب یک مثال ( که ریشه مثال مذکور به استوارت میل

بر می گردد ) می گوید: مشاهده هر تعداد قوی سفید نمی تواند این استنباط را تأیید کند که تمام قوی ها سفید هستند، امام مشاهدۀ تنها یک قوی سیاه برای ابطال نتیجه گیری فوق کافی است .[/font]
[font=2 Nazanin]ابطال گرایان عقیده دارند که این روش ، پژوهشگر را در فرآیند آزمون خطا ( انقلابی دائمی ) به حقیقت نزدیک می سازد در عین حال نظریه های برتر در صحنه علم باقی می مانند. اما باز تأکید می کنیم که این امر درستی نظریه های مذکور را نشان نمی دهند یعنی نظریه های

فعلی نسبت به نظریه های قبل تنها تقریب مناسب تری از واقعیت را نشان می دهد زیرا آزمون های دیگری ممکن است در آینده راه اندازی شود که باعث ابطال آن شوند . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]نگرش های تکمیلی ابطال گرایی : [/font]
[font=2 Nazanin]چهار فیلسوف علم به نحوی نگرش شک گرایی را بر پیشرفت دانش حاکم ساختند. نخست پوپر که تصریح کرد نظریه ها هرگز اثبات نمی شوند بلکه تنها ابطال می شوند دوم لاکاتوش بود که گفت دانشمندان به شواهد تجربی ابطال شده توجه نمی کنند . سوم تامس کوهن است که ادعا می کند علم یک فرایند عقلانی نیست بلکه فرایندی سیاسی است و سرانجام فایرابند است که التزام به ضد روش را در علم ، موفق تر از توجه به روش می داند . تیکه اصلی روش شناسی ابطال گرایانه ارتباط بین نظریه ها و فرضیه های منفرد و مشاهدات تجربی است . دیدگاه کوهن به طور مدون برای اولین بار در سال 1962 در قالب کتابی به نام ( ساختار انقلاب های علمی ) مطرح و معرفی شد . [/font]

[font=Arial,sans-serif]علم عادی تازه [/font]



[font=Arial,sans-serif]کارکرد علم [/font]



[font=Arial,sans-serif]پیش علم [/font]



[font=Arial,sans-serif]بحران علم عادی[/font]



[font=Arial,sans-serif]انقلاب علمی [/font]

[font=2 Nazanin]یک زمینه اساسی طرح دیدگاه کوهن ، مشکلات مربوط به ابطال گرایی است مثلاً بر مبنای ابطال گرایی نظریه ابطال شده کنار گذاشته می شود ، اما ملاحظه شده که اقتصاد دانان در برخی دوره ها حتی بر دفاع از نظریه های اصرار می ورزند که شواهدی بر رد آنها بوده است . کوهن روش پیشرفت و تکامل علم را در قالب زنجیره ایخاص مطرح می کند.[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin]و سپس حلقه ها تکرار می شوند .[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی کوهن ( دیدگاه پارادایم ) :[/font]
[font=2 Nazanin]پارادایم در واقع الگوی مسلطی است که گویی از زمینه سازی سیاسی برخوردار است و در حیات علم عادی جعبه ابزار مورد نیاز پژوهشگران را بر روی حل و فصل مسائل فراهم می کند . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی لاکاتوش ( برنامه پژوهش ) :[/font]
[font=2 Nazanin]روش شناسی برنامه پژوهش بر عکس ابطال گرایی همواره مجموعه ای از فرضیات را مورد تحلیل قرار می دهد . بنابراین از این نظر کاربرد روش شناسی لاکاتوش در اقتصاد کاربرد روش شناسی پوپر[/font][font=Arial,sans-serif]
[font=Calibri,sans-serif][3][/font]
[/font]
[font=2 Nazanin]در اقتصاد برتری دارد .[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی فایرابند( آنار شیستی یا روش شناسی همه روشی یا چند روشی) :[/font]
[font=2 Nazanin]بر طبق این دیدگاه برای نظریه ها نه می توانیم روش تعیین کنیم و نه برنامه پژوهش طراحی کرد. به عقیده فایرابند نمی توانیم برای تفکیک علم از غیر علم معیاری ذکر کنیم . فایرابند میگوید همان طور که گاهی زندگی انسان دچارتحولی اسرار آمیز می شود به گونه ای که نمی توان آن را تفسیر کرد ، همان طور فراز و نشیب هایی در فرایند معرفتی، انسان را با شکل جدید تری از استدلال رهنمون آشنا می کنند . وی می گوید گاهی یک نارسایی در یک نظریه بوجود می آید و تلاش برای اصلاح اولیه آن به یک امر عظیم مبدل می شود.[/font]
[font=2 Nazanin]دیدگاه لاکاتوش و تامس کوهن یک تشابه کلی دارند و آن این است که هر دو نظریه های علمی را نوعی ساختار پیچیده تلقی می کنند .[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی اقتصاد در مکاتب مختلف : [/font][font=2 Titr][/font]
[font=2 Titr]روش شناسی اقتصاد پیش کلاسیک[/font][font=2 Titr]
[font=Calibri,sans-serif][4][/font]
[/font]
[font=2 Titr]: [/font]
[font=2 Nazanin]الف ) روش شناسی اقتصاد سودگرایان اولیه :

[/font][font=2 Nazanin]حیات تاریخی سودگرایان تقریباً بین سالهای 1500 تا 1776 است . از معروفترین سودگرایان اولیه می توانیم به بُدن ، مان ، مالینه ، داوینه و کلبر اشاره کنیم

آنها فلزات قیمتی را مهمترین شکل ثروت تلقی می کردند . آنها به دخالت شدید دولت در اقتصاد عقیده داشتند . سودگرایان اولیه عمدتاً دنبال داشتن مازاد تجاری برای کشورشان بودند . [/font]
[font=2 Nazanin]برخی از صاحب نظران عقیده دارند که عقاید سودگرایانه ، یک بدنۀ عملیاتی نوشته شده توسط گروهی عملگرا ست تا یک بدنه نظری و تحلیلی .[/font]
[font=2 Nazanin]ژان کلبر به عنوان قلب سودگرایان معروف است . او حدود 22 سال در فرانسه وزیر دارایی بود . و اصولاً قدرت کشور را به امور مالی و پولی آن وابسته می دانست . در عین حال عقیده داشت که رابطه اقتصادی و مالی کشورها با هم به گونه ای است که ثروتمند شدن یک کشور به قیمت به فقیر شدن کشوری دیگر است . [/font]
[font=2 Nazanin]ب) روش شناسی سودگرایان ثانویه و فیزیوکرات ها : [/font][font=2 Nazanin]از عقاید اقتصادی ویلیام پتی ، جان لاک و . . .

و در مواردی دیوید هیوم به عنوان اندیشه ی سوداگرایان ثانویهیاد می کنیم . در عین حال این گروه اقتصاد دانان را طلایه داران اقتصاد سیاسی


[font=Calibri,sans-serif][5][/font]


و تفکرات اقتصاد کلاسیک نیز می توان نامید . سوداگرایان ثانویه و طبیعی گرایان


[font=Calibri,sans-serif][6][/font]


در تدوین عناصر اولیه مکتب کلاسیک و پایه های اقتصاد سیاسی نقش کلیدی دارند .ویلیام پتی ، از اقتصاددانان این عصر، به دنبال کمی کردن علم اقتصاد، دستگاه حساب سیاسی را طراحی کرد . جان لاک باترسیم رفتار عقلانی انسان و حرکت در چهارچوبی معین، قوانین اقتصادی را چون قوانین فیزیک تلقی کرد . مدل مورد نظر مندویل ، حداکثر شدن نفع شخصی را به نفع اجتماعی مرتبط ساخت . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناختی کلاسیک ها و منتقدان آنها :[/font]
[font=2 Nazanin]الف) روش شناسی کلاسیک ها : [/font]
[font=2 Nazanin]دوره حاکمیت مکتب کلاسیک ها را می توانیم از سال 1776 ( سال انتشار کتاب ثروت مدل آدم اسمیت ) تا 1870 ( سال آغاز تدوین اندیشۀ نهایی گرایان ) ذکر نماییم . [/font]
[font=2 Nazanin]اندیشه های انسانی ( نوع شخصی ) و روابط اجتماعی از نظر اسمیت همانند قطعات یک ماشین پیوند دارند . بنابراین وجود احساسات اخاقی و نوع دوستی در انسان مورد نظر از یک سو و حس خودخواهی انسان از سوی دیگر ، مانند دو بخش یک خودرو با هم اتصال دارند . [/font]
[font=2 Nazanin]سه چهره برجسته دیگر مکتب کلاسیک ، جرمی بنتام ، تامس رابرت مالتوس ، ریکاردو هستند .[/font]
[font=2 Nazanin]مطلوبیت گرایی با نام بنتام همراهی دارد . مطلوبیت گرایی مورد نظر بتنام نوعی مفهوم سازی از انگیزه انسانی به سوی عمل وی محسوب می شود . به این صورت که وی تصور می کرد دلیل عمل انسانی حداکثر سازی شادی و رفاه و حداقل سازی درد و رنج است . بنتام به قابلیت اندازه گیری مطلوبیت و لذت عقیده داشت . عقیده بنتام علاوه بر لذت گرایی جنبه نفع شخصی گرایی هم داشت . [/font]
[font=2 Nazanin]بنابراین ، ارزش و مطلوبیت از نظر او پیوندی تنگاتنگ یافتند . بنتام و مطلوبیت گرایان امیدوار بودند که از امور اخلاقی یک نظام علمی کامل بسازند، اگر بتوانیم میزان شادی ها و رنج ها را اندازه بگیریم و آنها را نسبت به افراد مختلف مورد مقایسه قرار دهیم ، در آن صورت می توانیم بر این مبنا دربارۀ همه عمل و هر قانون قضاوت کنیم . جالب این است که از نظر بنتام ، پول و ثروت ، مقیاس سنجش شادی و لذت قلمداد می شوند . اما روند مطلوبیت نهایی پول و ثروت از نظر او نزولی است . [/font]
[font=2 Nazanin]چون هدف بنتام اندازه گیری کمی مطلوبیت و لذت بود ، باید فروض زیررا در نظر می گرفت : [/font]

·


[font=2 Nazanin]انسان ها در محاسبۀ نفع شخصی خود رفتاری عقلانی دارند . [/font]

·


[font=2 Nazanin]افراد در تشخیص اینکه چه چیزی مطلوبیت و رفاه آنها را بالا می برد ، بهترین قاضی محسوب می شوند. [/font]
[font=2 Nazanin]این درحالی است که هر دو فرضیه بالا را می توان زیر سوال برد چون اولاً بسیاری از انسان ها اصولاً به صورت عقلانی رفتار نمی کنند وانگهی بسیاری هم تنها در تلاش اند که تمایلات خود را به حداکثر برسانند و نه مصالح و نیازهای واقعی را . دشواری دیگر دیدگاه بنتام این است که مطلوبیت کل جامعه را جمع سادۀ مطلوبیت تمامی افراد آن جامعه می پندارد که این نیز قابل دفاع نیست و حتی با اندیشه های خود بنتام ناسازگار است .زیرا وی تصریح می کند که هیچ کس نمی تواند لذت و درد دیگری را تشخیص دهد . [/font]
[font=2 Nazanin]یک مطلب اولیه و در عین حال اساسی در مورد در مورد دیدگاه روش شناختی مالتوس ، این است که او از یک سو بر خلاف سیر حاکم بر کلاسیک عقیده داشت کهعلم اقتصاد یک علم تجربی است و نه قیاسی. به همین دلیل حملاتی علیه ریکاردو راه انداخت و نظریه پردازی او را بسیار انتزاعی دانست . اما جالب است که وی از سوی دیگر با روش استقرار هم ( که مبنای آن شخص ابتدا واقعیت ها را مشاهده می کند و سپس بر اساس آنها به تعمیم نظری می پردازد)

موافق نیست . [/font]
[font=2 Nazanin]مالتوس گویی فرض رفتار غیرعقلانی را جایگزین فرض رفتار عقلانی می کند . در هر حال با اینکه آدم اسمیت بر میل طبیعی انسان جهت تلاش برای افزایش رفاه خود تأکید دارد، مالتوس بر میل طبیعی انسان برای زاد و ولد تأکید می کند . [/font]
[font=2 Nazanin]نقش ریکاردو در روش شناسی اقتصاد فراگیرتر از سایر کلاسیک هاست ، هرچند این موضوع کمرنگ جلوه می کند. در عین حال اگرچه ریکاردو از لحاظ شکلی به روش شناسی مدرن نپرداخته ، ولی از نظر محتوایی به میزان قابل توجهی وارد این مبحث شده است . ریکاردو هم از لحاظ روش و هم از لحاظ نگرش ، مطالعات اقتصادی را به وادی انتزاع هدایت کرد. اصولاً بدون انتزاع پیشرفت نظری در علم بسیار کند خواهد

بود و ریکاردو این نقش را در اقتصاد ابداع یا احیا کرد. نقش اصول موضوعه ، پیش فرض ها و فرض های بلند مدت در نظریه پردازی ریکاردو بسیار اساسی بود .[/font]
[font=2 Nazanin]استوارت میل و الیوت کرنز دو اقتصاددان کلاسیک دیگر هستند که سهم قابل توجهی در روش شناسی اقتصاد دارند . [/font]
[font=2 Nazanin]از نظر استوارت میل،

اقتصاد هم علم محسوب می شد و هم هنر . اقتصاد علم محسوب می شد، زیرا به تحلیل کارکرد نظام اقتصادی جامعه پرداخت و هنر بود، زیرا نمی توانیم آن را از فلسفه اجتماعی و اخلاقی جدا کنیم همچنین از نظر او علاوه بر نفع شخصی ، انگیزه های دیگری نیز وجود دارند که راهنمای عمل انسانی هستند . با اینکه میل به یک تجربه گرای قاطع معروف است ، در عین حال به پیشکسوت قیاس گرایان نیزمشهور است که در ظاهر سؤال برانگیز است . [/font]
[font=2 Nazanin]الیوت کرنز نیز در تکامل روش شناسی اقتصاد موثر بوده است . او نیز مانند میل به پایه های اندیشه ریکاردو وفادار است . وی با این دیدگاه که می توانیم نظریه های اقتصادی را از طریق مقایسه نتایج منطقی آنها با واقعیت رد کنیم ، مخالف است . از نظر کرنز اقتصاد سیاسی یک علم فرضیه ای قیاسی است که نتایج آن تنها زمانی با واقعیت منطبق است که عوامل اخلال گر بر فرایند مذکور موثر نباشند او تصریح می کند که اقتصاددان نمی تواند در همۀ موارددست به انجام آزمایش تجربی بزند ، ولی می تواند آزمایش هایی در ذهن خود انجام دهد وی همراهی پیش بینی اقتصادی با واقعیت را بسیار دشوار می داند. [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی مکتب تاریخی :[/font]
[font=2 Nazanin]اقتصاددانان مکتب تاریخی وجود قوانین جهانشمول در اقتصاد را منکر می شوند البته آنها کشف قواعد و قوانین اقتصادی را تأیید می کردند ، اما آنها را جهانشمول نمی دانستند و به عنوان قوانین مستقل از شرایط تاریخی و جغرافیایی نمی پذیرفتند از نظر آنها تنها روش استقراء قابل قبول بود و روش قیاسی را مردود می دانستند . در هر حال با توجه به این نگرش ،علم اقتصاد زیر شاخه ای از پژوهش های تاریخی محسوب می شود . اصولاً طبق اندیشه مکتب تاریخی امور مربوط به هر زمان ما باید با معیارهای خاص خود مورد بررسی قرار گیرند . [/font]
[font=2 Nazanin]از صاحب نظران این مکتب می توان به زمبرت ، ماکس وبر – اینگرام را می توان نام برد . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی سوسیلالیست ها و مارکسیست ها :[/font]
[font=2 Nazanin]سوسیالیستهاومارکسیستهادرعینحالیکهقویترینمنتقداناقتصادکلاسیکمحسوبمی شوند ، خود دیدگاه های روش شناختی خاصی در مورد علم اقتصاد دارند . [/font]
[font=2 Nazanin]اقتصاددانان سوسیالیست و مارکسیست را می توانیم در دو گروه کلی پیش از مارکس و پس از مارکس دسته بندی کنیم . از اقتصاددانان پیش از مارکس می توانیم چارلز هال ، ویلیام گودیون ، فرانسوابابف ، سن سیمون ، رابرت اوئن ، چارلز فوریه ، سیسموندی را نام برد . همچنین از اقتصاددانان سوسیالیست پس از مارکس می توانیم به جان هابسن ، رودلف ، هیلفردینگ در مواردی ، لنین ، لوکزامبورگ اشاره کنیم . [/font]
[font=2 Nazanin]شکل گیری اندیشه سوسیالیسم پیش از مارکس را می توانیم به نحوی پس ازانقلاب کبیر فرانسه ( 1789 ) بدانیم فرانسوابالف یکی از اولین نظریه پردازان سوسیالیستم پیش از مارکس است که رادیکال ترین دیدگاه ها را علیه لسه فرو اقتصاد کلاسیک بیان داشت : سوسیالیست مشهورتر، سن سیمون است وی از اولین اقتصاددانانی است که معتقد بود روش اثباتی و تجربی را باید در علوم اقتصادی راه اندازی کرد . زمینه این اندیشه این بود که او روش صحیح مطالعه علوم تجربی را تعمیم داده های واقعی می دانست و عقیده داشت که این روش را می توانیم در علوم اجتماعی ( از جمله اقتصاد ) به کار ببریم . وی این روش علوم تجربی را با برداشتی که از توسعه اجتماعی داشت در یک قالب نظام مند طرحی کرد. به عقیده سن سیمون که تحت تأثیر مبانی فلسفی خاص بود ، علم در فرایند توسعه اجتماعی تنش بسیار بالایی دارد و علمی کردن جامعه موجب سعادت است . [/font]
[font=2 Nazanin]اندیشه اقتصادی مارکس بر اساس ماتریالیسم تاریخی و ماتریالیسم دیالکتیک شکل گرفته است . نظریه مارکس ، هم بعد تکامل تاریخی است و هم بعد تضاد طبقاتی. بعد تکاملی را از افکار سوسیالیست های اولیه گرفته بود و بعد تضاد را از فکر هگل . بر اساس اندیشه مارکس ، روابط اقتصادی و شکل تولید زیر ساخت اصلی جامعه را ترسیم می کنند و مناسبات اجتماعی خاصی در نتیجه تحولت شکل تولید، به وجود می آید . طبقات ثروتمند و مسلط با ابزار مالکیت خصوصی درصدد حفظ وضع موجود و استثمار فقرا هستند، ولی محرومان جامعه از طریق مبارزه درصدد تغییر وضع موجود هستند و این تضاد طبقاتی تا نابودی آخرین طبقه و شکل گیری جامعه بی طبقه ادامه می یابد. مارکسیست ها این فراید را « علم قوانین عام تکامل اجتماعی » و یا ماتریالیسم تاریخی می نامند . نظریه اقتصادی مارکس چهار پایه تولید، مصرف توزیع و مبادله را در بر می گیرد که بین آنها ارتباطی معین وجوددارد . تولید برای تأمین نیازهاست ، توزیع بر مبنای قوانین اجتماعی ، سهم شهروندان از تولید را معین می کند. مبادله باعث توزیع سهم های معین فوق می شود و مصرف تامین نیازها و مرحله پایانی است . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی نئوکلاسیکها و منتقدان آنها :[/font]
[font=2 Nazanin]

الف) روش شناسی نئوکلاسیک های اولیه و نهایی گرایان [/font]
[font=2 Nazanin]آنها بر خلاف کلاسیک ها که کلان فکر می کردند، امور اقتصادی را به صورت خرد می نگریستند . آنها به رفتارهای مربوط به درآمدهای خانوارها ، دستمزد کارگران ، سود واحدهای تولیدی و امثال آن می اندیشیدند و به حداکثر کرد مطلوبیت ها و سودها و درآمدها . نهایی گرایان عنصر « نهایی» را برای توضیح پدیده های مربوط به نظریه اقتصادی استفاده می کردند اما روش آنها نیز ( مانند اغلب کلاسیک ها ) عمدتاً انتزاعی و قیاسی بود. سه اقتصاد دان معروف جونز ، والراس ، و منگر در طراحی اندیشه نئوکلاسیک و نهایی گرایی نقش اساسی داشتند . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی جونز[/font][font=2 Titr]( مکتب خاصی را ارائه نکرد )[/font][font=2 Titr]:[/font]
[font=2 Nazanin]ویلیام استانلی جونز ، اقتصاد دان انگلیسی یکی از اولین بنیانگذاران نهایی گرایی است .
نهایی گرایی ( و نسخه تکامل یافته آن نئوکلاسیک ) برعکس کلاسیک ها از روش شناسی خردگرایانه ( در مقابل کلان گرایانه ) برخوردار است . نئوکلاسیک بر اساس تعادل رقابتی و عقلانیت ابزاری مطرح است . جالب توجه که تا زمان نئوکلاسیک ها به جای علم اقتصاد عبارت « اقتصاد سیاسی » استفاده می شده است . یکی از اساسی ترین اصول موضوعه ازنظر جونز این است که : « هرچه مقدار مصرف یک کالا بیشتر می شود ، از مطلوبیت واحدهای بعدی کاسته می شود . همچنین از نظر وی مصرف کننده کالاهایی را خریداری می کند که بیشترین رضایت مندی را برای او به همراه داشته باشد

. شومپیتر ننظریه ارزش مورد نظر نهایی گرایان ( و جونز ) را کارآمدتر از نظریه ارزش کلاسیک معرفی می کند ، زیرا از نظر او ، هم ساده تر از نوع کلاسیکی است و هم با خواسته ها و نیازهای انسان مرتبط است و بنابراین واقعی تر ( و جزئی تر ) از آن است . [/font]
[font=2 Nazanin]یکی از ایرادهای قوی نسبت به جونز ، توجه بیش از حد او به ریاضی کردن اقتصاد است . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی منگر [/font][font=2 Titr]( بنیانگذار مکتب اتریشی ) [/font][font=2 Titr]:[/font]
[font=2 Nazanin]کارگران منگر، اقتصاددان اتریشی ، ضمن بنیانگذاری یک مکتب اقتصادی به ابعاد واضح تری از روش شناسی اقتصاد وارد شد . نظریه ارزش مورد نظر و شدیداً ذهن گرایانه ، اما ارزشمندی کالاها از نظر وی با رفع نیاز مرتبط بود ( نه آنکه همانند گفته جونز در قالب لذت و درد تحلیل شود ). وی نیز مانند جونز ارزش را ناشی از کارکرد بخش تقاضا می دانست . به اعتقاد وی چون منابع کمیاب اند و انسان نیازمند است ، به ناچار باید دست به انتخاب عقلانی زد . ارزش هر واحد نهاده با میزان کالایی برابر است که توسط آن تولید می شود . ضمناً چون آثار منگر به زبان معمولی ( و غیر ریاضی ) نوشته شده اند ، نسبت به آثار جونز از مقبولیتی بیشتر برخوردار بوده اند. دغدغه اصلی منگر تولید یک اثر نظام مند در اقتصاد و ارائه یک تز جامع از روش های علوم اجتماعی بود. طراحی دو عنصر کلیدی ، وی را بنیانگذار مکتب اقتصادی اتریش کردو

یکی

آنکه او به تدوین یک نظریه ذهنی از ارزش کمک کرد، دوم آنکه به عقیده وی دانش اقتصاد را تنها می توانیم از استنباط نتایج مربوط به یک سلسله فرض ها استخراج کنیم . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی والراس [/font][font=2 Titr]( بنیانگذار مکتب لوزان ) [/font][font=2 Titr]:[/font]
[font=2 Nazanin]والراس همانند منگر در طراحی علم اقتصاد ، در تلاش بود بین ارزش هایاخلاقی و علم تمایزی آشکار به وجود آورد و از نظر او ویژگی علم بی تفاوتی و بی طرفی کامل نسبت به خوب یا بد بودن نتایج مربوط به فرایند شناخت است در همین راستاست که او امور اثباتی و دستوری رااز هم جدا می کند و پیوندی بین نظریه اقتصادی و سیاست اقتصادی قائل نمی شود . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی مارشال و دیگر نئوکلاسیک ها :[/font]
[font=2 Nazanin]عبارت نئوکلاسیک اساساً نامی است که آفردمارشال برای نشان دادن ارتباط ریشه ای آن با کلاسیک برای این مکتب انتخاب کرده است [/font]
[font=2 Nazanin]مارشال ، اجورث، ویک استیدو پیگو در تکامل مراحل اولیه نئوکلاسیک سهیم بوده اند و اهمیت مکتب نئوکلاسیک به قدری است که برخی آن را بر اقتصاد متعارف منطبق می دانند . هرچند نئوکلاسیک اهمیت زیادی دارد ، تنها یک قرائت از اقتصاد متعارف است. مارشال به تکامل اندیشه نهایی گرایان و تبدیل آنها به نئوکلاسیک ، مبادرت کرد . مثلاً وی با توجه به این پیش فرض که نهایی گرایان تنها جنبه ی تقاضا را در اقتصاد در نظر داشته اند ،هزینه ی تولید و عرضه را نیز به تحلیل آنها افزود . با اینکه مارشال از برجسته ترین ریاضی دانان نیز محسوب می شد ، اما استفاده از ریاضیات را به حاشیه کتاب معروف خود، اصول علم اقتصاد ( 1890 ) اختصاص داده است . مارشال بنیانگذار مکتب کمبریج


[font=Calibri,sans-serif][7][/font]


نیز محسوب می شود علاوه بر مارشال ، افرادی با عقاید متفاوت مانند پیگو ، رابینسون ، و حتی کینز در این مکتب حضور داشته اند . در ابتدا صرفاً بحث های تعادل و تخلیه بازار در مکتب کمبریج مورد توجه بود ، اما پس از دهه 30 قرن بیستم و ورود اندیشه کینزی ، مقوله نارسایی بازار نیز در آن مطرح شد . به عبارت دیگر ، برخی از اعضای دیگر، برخی از اعضای مکتب کمبریج خود منتقد نئوکلاسیک شدند . [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]عبور از رقابت خالص و اولینانتقادات از نئوکلاسیکها :[/font]
[font=2 Nazanin]مقولۀ نهایی گرایی و نئوکلاسیک، پیوند بخصوصی با فرض رقابت خالص دارد. برخی از شعبان آن


( نئوکلاسیک های ارتدوکس ) ، تقریباً تمامی تحلیل های خود را با توجه به آن انجام می دهند. پس از تثبیت اندیشه نئوکلاسیک ، آرام آرام بحث وجود شرایط غیررقابتی در اقتصاد مطرح شد در نئوکلاسیک تنها رقابت کامل و انحصار کامل شناخته شده بود و دیگر ساختارها مطرح نبود . [/font]
[font=2 Nazanin]چمبرلین در کتاب رقابت انحصاری خود ( 1933) ، نشان داد که با وجود زمینۀ رقابت در برخی بازارها ، زمینه تحرکات انحصاری نیز وجود دارد مثلاً تفاوت کالا و امکان انجام تبلیغ می تواند باعث تفاوت قیمت شود چمبرلین همچنین نشان داد که در جهان واقعی با ساختارهایی از بازار مواجه می شویم که نه کاملاً انحصاری و نه کاملاً رقابتی اند ، مثلاً ساختار رقابت انحصاری بروز می کند استیگلر و فریدمن به نقد دیدگاه چمبرلین پرداخته اند و عقیده دارند که چمبرلین به غیرواقعی بودن فرض رقابت ایراد دارد . از نظر فریدمن فرض ها ابزار پیش بینی هستند واقعی بودن آنها اهمیت ندارد.[/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Nazanin] [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی نهادگرایان :[/font]
[font=2 Nazanin]نهاد گرایی یک تجزیه و تحلیل اقتصادی است که نقش نهادهای اجتماعی، سیاسی

و اقتصادی را در تعیین وقایع اقتصادی مورد تأکید قرار می دهد . این حرکت از اوایل قرن بیستم ( و به خصوص در میان اقتصاد دانان آمریکایی) بروز کرد. از نظر نهادگرایان ،در روش شناسی نئوکلاسیک ، نقش عناصر و فضای غیراقتصادی در فرایند تصمیم گیری افراد نادیده گرفته شده است . مکتب نهادگرایی با بروز اندیشۀ وبلن در دهۀ 90 قرن نوزدهم آغاز شد شاید بتوانیم نهادگرایی را نوعی اندیشۀ متناظر بامکتب تاریخی قلمداد کنیم به نظر می رسد اندیشۀ نهادگرایی تحت تأثیر افکار اگوست کنت، داروین و اسپنسر نیز قرار گرفته است . آنها معتقدند که برخی از انگیزه ها قابل اندازه گیری نیستند . کوتاه کلام اینکه نهادگرایان با روش شناسی حاکم بر اقتصاد لسه فری موافق نیستند . [/font]
[font=2 Nazanin]به عقیده نهادگرایان به جای هماهنگی منافع فرد و جمع این تعارض منافع است که جنبۀ واقعی دارد و در نتیجه این حضور دولت است که می تواند به هماهنگ سازی منافع کمک کند از نظر آنها به جای روان شناسی مبتنی بر لذت و درد نئوکلاسیک باید از نوعی روانشناسی واقع گرایانه تبعیت کنیم . آنها روش استقرا را بر قیاس ترجیح می دهند . [/font]
[font=2 Titr]روش شناسی کینز و کینزی ها :[/font]
[font=2 Nazanin]از دیگر روش شناسی های رقیب و یا منتقد نئوکلاسیک می توانیم ، عقاید کینز و گروهی از کینزی ها را برشماریم . جان نویل کینز ( پدر) به جدایی اقتصاد اثباتی و اقتصاد دستوری عقیده داشت ، ولی جان مینارد کینز ( پسر) این تمایز را کنار گذاشت . آموزه های کینز و تجارب زمان وی به او این درس را آموختند که سیطره قانون طبیعی ارتدوکس و منش اصالت عقل با رفتارانسان واقعی بیگانه است . [/font]
[align=JUSTIFY][size=large][font=2 Nazanin]اندیشه ها و مکتب هایی که از کلیات تفکر کینز تبعیت می کنند در قالب سه مکتب و با نام « کینزی ها » مورد بحث قرار می گیرند در عین حال مرزبندی کاملاً شفافی از نظر روش شناختی بین آن سه دشوار است . یکی از مکاتب را کنیزی های اولیه ( یا کنیزی های ارتدوکس ) می نامیم . دومی ، ما بعد کنیزی ها و س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4670]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن