واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: نگاهي به ظهور فرقه هاي جديد در دنياي معاصر فريب سراب معنويت
شادي محمدي
كسب رضايت و آرامش همواره يكي از اهداف انسان ها در طول تاريخ بوده است. شايد زماني انسان ها تنها با رفع نيازهاي حياتي خود به اين مقام نايل مي شدند. با رشد فكري بشر اين مسئله از اهميت بيشتري برخوردار شد. نياز به خدا به عنوان يك نيروي برتر جاي خود را در انديشه هاي افراد باز كرد. زندگي بدون معنويات داراي خلاء بود و هيچ جايگزيني براي آن وجود نداشت. آيين هاي مختلف مذهبي و رسومي كه بين ملل مختلف برقرار بود شاهد مناسبي براي اين موضوع است. اين مباحث با ظهور اديان الهي بيشتر جلوه گر مي شد تا آنجا كه علم بشر به حدي رشد كرد كه بتواند پرده از راز برخي از ابهامات انسان ها بردارد. هر روز از گوشه اي از دنيا يكي از دانشمندان علوم طبيعي نظريه جديدي ارائه مي داد و يا نتايج موفقيت آميز يك آزمايش و پژوهش را اعلام
ميكرد. در اين حين تحولي تدريجي در آدمي ايجاد شد. كم كم ديدگاه معنوي انسان ها جاي خود را به دستاوردهاي علوم داد. هر تكنولوژي جديد چنان افراد را تحت تاثير قرار مي داد كه آنها مي پنداشتند اين دستاوردها همان گمشده آنهاست. اين شيفتگي تا جنگ جهاني دوم ادامه داشت. تحولات سياسي و اقتصادي ناشي از جنگ حتي در فرهنگ و انديشه مردم آن زمان هم دگرگوني ايجاد كرد. انسان ها به اين نتيجه رسيدند كه اختراعات و اكتشافات علمي نه تنها نميتواند نيازهاي معنوي آنها را بر آورده كند بلكه به يك معضل بزرگ بدل شده و خطري است براي بقاي حيات و حفظ آرامش آنها. در اين هنگام بود كه انسان ها به ناگاه خود را در بين مجموعه اي از مصنوعات گرفتار و تنها
ديدكه گاهي جز دردسر چيزي براي آنها به ارمغان نياورده است. پس براي رسيدن به مطلوبش به چيزهاي مختلفي چنگ انداخت و تمامي اين
فرقههايي كه امروزه در غرب و شرق ديده
ميشود ناشي از اين تمسك ها بوده است.
جالب است كه تعداد فرقه هاي مذهبي جديد بيش از حد انتظار و حدود سه هزار فرقه جديد در دنيا است. البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه همه اين فرقه ها از يك دسته نيستند و هر كدام از راه هاي مختلفي براي رسيدن به اهداف خود بهره مي برد.
گاهي اين فرقه ها به صورت الحادي عمل
ميكنند مانند گروه هاي رائيليان و كليساي شيطاني كه در اين دسته جاي دارند. گاهي هم گروهي از اين فرقه ها يافت ميشوند كه در ظاهر تعارضي با دين هاي آسماني و آيين هاي مذهبي ندارند. گروه هايي همچون فالون دافا، يوگا، تي ام، ريكي و اكنكار از اين قبيل هستند.
همانطور كه اشاره شد اين فرقه ها تنها متعلق به دنياي غرب نبوده و در بعضي از موارد ريشه در دنياي شرق دارند. از آنجا كه فرهنگ شرقي در مقايسه با غرب اخت و تمايل بيشتري به مذهب دارد معمولا روش تبليغاتي اين گروه ها ظاهري آراسته به مذهب دارد. در اين دسته مي توان از فرقه هاي ساي بابا، اشو، مهر بابا و سيك ياد كرد.
اين مشكل فراگير مانند يك بيماري به عالم دين هم سرايت كرده است. در بررسي اين انحرافات به گروه هايي برخورد مي شود كه زير شاخههاي
اديان آسماني هستند. براي مثال فرقه هاي مورمونها، مونيسم ها، شاهدان يهوه از مسيحيت و يهوديت منشعب شده اند و به صورت امروزي در آمدهاند. در اسلام هم اين تغييرات به چشم ميخورد. برخي از گروه هاي نوظهور در اسلام نيز مانند بهائيت، وهابيت و فرقه هاي صوفيه بومي در زمره اين فرقه ها قرار مي گيرند.
با وجود تفاوت هاي داخلي و جزئي، دسته هاي ذكر شده در اين فرقه ها معمولا در يك سري از ويژگي ها مشترك هستند. افرادي كه عضو آنها هستند كاملا دلبسته و پايبند گروه هستند و با تعصب خاصي از آن حمايت مي كنند. البته اين گروه ها براي عضو گيري به صورت علني اقدام نميكنند بلكه از راه هاي مخفي و
زيرزميني براي جذب نيروهاي خود بهره
ميبرند. افرادي كه در اين فرقه ها وارد مي شوند چنان سرسپرده گروه و رهبر خود مي شوند كه به او اجازه مي دهند در زندگي شخصي آنها ابراز نظر كند. حتي رهبر مي تواند در غذا خوردن، لباس پوشيدن و انتخاب همسر اعضا به راحتي دخالت كند. يكي از بارزترين مشخصه هاي اين فرقهها اين است كه آنها ادعا مي كنند راه ساده و سريعي براي رسيدن به سعادت و حقيقت
ميشناسند. آنها با اين ادعا افراد بخصوص جوانان را به سوي خود جذب مي كنند و مي توانند راحتتر بر
آنها تاثير بگذارند.
از طرفي عواملي وجود دارد كه افراد به سمت اين فرقه ها كشيده شوند. شايد بتوان از عوامل روانشناختي به عنوان يكي از مهم ترين اين عوامل نام برد. معمولا انسان هايي كه از ايمان و اعتقاد قوي برخوردار نيستند راحت تر به اين گروه ها تمايل پيدا مي كنند. افرادي كه از عقايد ديني خود مطمئن نيستند پذيراي تحول در آنها
ميشوند و ممكن است با برخورد به اين فرقهها در نهايت به تغيير عقايد خود دست بزنند. اما نبايد از عوامل جامعه شناختي غافل شد.عدم رضايت از نوع زندگي، احساس تنهايي و نداشتن هم صحبت بخصوص در جوانان از جمله عوامل اين گرايشات است. در جوامعي كه دينداران دچار اعمال ناشايستي شده و رياكاران وارد محيط هاي اجتماعي شوند و عالمان ديني در جهت اصلاح جامعه كم كاري كنند اين تمايلات شديد تر است. در برخي از جوامع مشكل كمبود معنويت وجود دارد و دين در بين افراد كمرنگ شده است در حالي كه فرد در درون خود نياز به ارتباط با خدا دارد. در اين حالت اين فرقه ها راه مناسبي براي برقراري اين ارتباط پيشنهاد كرده و فرد به آنها روي مي آورد. دسته اي از عوامل موثر در خارج از فرد است و فعاليتهاي سياسي سازمانهاي جاسوسي براي ايجاد تفرقه در بين مردم و
بخصوص جوامع ديندار و بويژه مسلمانان باعث نفوذ آنها و جذب اعضا به آن است.
از آنچه تا اينجا گفته شد مي توان به اين مطلب پي برد كه جهت گيري فرقه هاي نوظهور در مقابل دين قرار گرفته است. با نگاهي دقيق
ميتوان به اين نتيجه رسيد كه بيشترين آسيب ناشي از بروز اين گروه ها نيز متوجه دين است. اينجاست كه مسئله شناسايي و مبارزه با
فرقهها اهميت پيدا مي كند. بيشتر اين جريانهاي منحرف سعي بر اين دارند كه دين هاي الهي را با اصول و آموزه هاي جديد جايگزين كنند. نشاندن خود محوري، سكولاريسم و اومانيسم به جاي خدامحوري از بزرگترين عوارض رواج فرقه هاي نوظهورميباشد. در واقع آنها تاكيد مي كنند كه
ميتوانند فرد را دچار تحول كنند در حالي كه پيامد اين سخن تنها دوري فرد از خداي خويش است. در اين حال دور از انتظار نيست كه رهبران اين فرقه ها از مريدان خود سوء استفاده هم بكنند، چه در مسائل مادي و فرمانبرداري و چه در مسائل انحرافي و جنسي.
يكي از مباحثي كه امروزه با اين عنوان بسيار مطرح مي شوند آموزش مديتيشن(تمركز فكر) است. حتي دوره هايي با اين عنوان در مكانهاي مختلف ارائه مي شود كه حاوي اين مطلب هستند. يكي ديگر از اين مباحث دور شدن از دين هاي سنتي است. رهبران اين گروه ها
ميكوشند تا از آموزه ها و متون ديني تفسيرهاي جديد و البته معطوف به اميال خود كنند. اين كار با گذشت زمان ديگر چيز خالصي از آموزه اصيل ديني باقي نخواهد گذاشت.
از ديگر دستاويزهاي اين فرقه ها استفاده از اصطلاحاتي است كه مي تواند ذهن افراد را متوجه خود كند. عباراتي همچون روح، غيب گويي، تسخير نفوس، آزاد كردن نيروهاي عظيم نفساني بشر، آرامش و رهايي از رنج، بهره گيري از نيروهاي عالم طبيعي، پيوستن به انرژي هاي جاري در جهان و اين قبيل تعابير همواره براي انسان ها جالب توجه بوده است و فرد بخصوص جوانان از روي كنجكاوي به آنها روي مي آورد. در اين حال رهبر گروه با بهره گيري از فن بيان و خطابه و توسل به راه هاي اينچنيني فرد را در دام خود اسير كرده و او را با اين امور به راحتي سرگرم مي كند.
اساسا بيشتر اين فرقه هاي نو ظهور در عصر حاضر از يك سري نمادها و مشخصه هايي براي گروهشان استفاده مي كنند. اين نمادها
ميتوانند در هر جامعه اي نفوذ كرده و نشامي از آن گروه منحرف باشند. براي نمونه مي توان به
شيطان پرستي به عنوان يكي از بزرگترين جريانهاي حاضر اشاره كرد كه بسيار از اين نمادها استفاده مي كند. مثلا در ديدگاه آنان عدد 666 سمبل شيطان و شماره ارتباط با او محسوب مي شود و يا شكل يك صليب وارونه كه براي رد مسيح به كار مي رود و در واقع به نوعي مسيح را به سخره مي كشد.
با نگاه دقيق به اطراف مي توان بسياري از علائم فرقه هاي نوظهور را در اطراف خود مشاهده كرد. حتي بسياري از مباحثي كه امروزه در
جمعهاي مختلف و در بين جوانان مطرح
ميشود تأييدي بر نفوذ آنها در زندگي روزمره ميباشد. اين جاست كه توجه به آنان و جلوگيري از نفوذ هرچه بيشترشان و در نهايت پاك كردن جامعه از آثار ايشان از وظايف خانواده ها و مسئولين قرار مي گيرد.
منبع:
برگرفته از كتاب جريان شناسي ضد فرهنگها، عبدالحسين خسروپناه - قم: تعليم و تربيت اسلامي،1389
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]