واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - هرمنوتیک» نه به معنای «تفسیر» و نه به معنای «تأویل» است. واژه «تأویل» که خداوندگار آن «ابن عربی» است را نباید معادل واژه «هرمنوتیک» گرفت و تفسیرهای مختلف قرآن هرمنوتیک نیستند. دکتر شبستری درباره مباحث هرمنوتیکی گفت: « با توجه به اهمیت «هرمنوتیک» طرح و بسط مباحث آن ضروری است. آموزههای عقیدتی و شرعی دین اسلام با نگاه «تاریخی ـ هرمنوتیکی» به ما این فرصت را میدهد تا رسالت اصلی و بنیادین ابلاغ این دین و کتابش را دریابیم و بتوانیم مسائل و موضوعات ظرفی و ساختاری ابلاغ آن پیام بنیادین را شناخته و آن را از مظروف آن تفکیک کنیم؛ البته در صدد انکار ضرورت فهمهایی جدید از مظروفها نیستیم. «اسلام» در عصر حاضر، دین خشونت تلقی و تبلیغ میشود و حتی تصور برخی از مردم نیز بر این است که ریشهها و اصل این دین، از جنس خشونت است.» نویسنده کتاب «هرمنوتیک کتاب و سنت»، افزود: «ما انسانهای دارای میراث هستیم و میکوشیم تا به داوری این میراث بنشینیم و هدف ما تبلغ و ترویج نیست. تقیید عنوان نشستها با «اخلاق» از اینروست که انگیزه ما در ارزیابی این میراث تاریخی، اخلاقی است. جنبه اخلاقی ما است که خشونت و اجبار را نمیپذیرد و نه بعد فلسفی و علمی ما. انسانی اخلاقی است که نتواند به اجبار و زور تن دهد؛ شاید بتوان بدون علم و فلسفه زیست ولی بدون اخلاق و سلسلهای از ارزشها هرگز. «پرسش چگونه زیستن و چگونه نزیستن» به گفته «کانت» یکی از پرسشهای بنیادین انسان است. مقصود از فهم تاریخی و اخلاقی، داوری اخلاقی میراث گذشتگان است و نه مطالعه دینشناسانه، فرهنگشناسانه، مردمشناسانه، فلسفی و علمی؛ زیراکه محور مباحث ما «اخلاق» است.» نویسنده کتاب «ایمان و آزادی» با تفکیک میان «دانستن» و «فهمیدن» گفت: « کاربرد واژه «فهمیدن» در وضعیتی است که با یک پدیده مواجه میشویم که خود را بیش از یک داده مینماید و ما در صدد درک معنای آن هستیم؛ به طور مثال ما در مواحهه با یک شی نمیخواهیم آن را بفهمیم، بلکه میخواهیم آن را بدانیم؛ در واقع ما هنگامی «فهمیدن» را به کار میبریم که «دانستن» را به کار نمیبریم.» شبستری در تعریف واژههای کلیدی بحث گفت: «فهم» و «فهمیدن» ملازم فرایند «تفسیر» است، تفسیر کوششی است همانند آغاز پیمایش راهی جدید؛ یعنی شروع فعالیتی در جستجوی معنا. واژه دیگر که معادل دقیق آن را در فارسی نداریم، واژه «interpretation» است که بیان محصول تفسیر است و با تفسیر متفاوت است و تفسیری دوباره از فرآورده فرایند تفسیر است و هندسه معنایی خود را دارد. واژه «هرمنوتیک» شامل نظریههای فهم است که ما در پرتو آن به تفسیر و بیان تفسیر میرسیم. «هرمنوتیک» نه به معنای «تفسیر» و نه به معنای «تأویل» است. واژه «تأویل» که خداوندگار آن «ابن عربی» است را نباید معادل واژه «هرمنوتیک» گرفت و یا تفسیرهای مختلف قرآن هرمنوتیک نیستند؛ بلکه هر کدام تحت نظریهای «هرمنوتیکی» در جستجوی معنا بودهاند. برای «هرمنوتیک» در فارسی معادلی نداریم و این از سر غزیزدگی نیست که نام کتاب یا اثری را هرمنوتیک بگذاریم؛ بلکه اخلاق علمی ایجاب میکند که وضعیت واژه را حفظ کرده تا مخاطب آن گمراه نشود. برخی به اشتباه «هرمنوتیک» را تفسیر به رأی قلمداد میکنند.» خالق اثر «نقد قرائت رسمی از دین» در ادامه تصریح کرد: «یکی از نکات جالب این است که تفسیر قرآن به قرآن که علامه طباطبایی میگوید؛ «القرآن یفسر بالقرآن» در تاریخ مسیحیت و در نزد «لوتر» نیز سابقه دارد؛ البته این قول به این معنا نیست که علامه آن را از لوتر وام گرفته است. در فرآیند جنبش «پروتستانتیزم» میگفتند که آنچه آبای کلیسا و متکلمان بزرگ مسیحی قرون اولیه میلادی و پاپ میگویند حجیت ندارد؛ بلکه تنها «کتاب مقدس» حجیت دارد و خود کتاب مقدس با محوریت «عیسی مسیح (ع)» کتاب مقدس را تفسیر میکند.» دکتر «مجتهد شبستری» با تقسیم «تاریخ هرمنوتیک» به دو دوره مجزا اظهار داشت: «هرمنوتیک قدیم، به دوران قبل از قرن هجدهم باز میگردد و هرمنوتیک جدید قرون اخیر را در بر میگیرد. مشخصه «هرمنوتیک قدیم» جنبه دستوری آن بوده؛ یعنی نوعی انحصار در برداشتهای تفسیری، ولی در «هرمنوتیک جدید» به علت آزادی عقل نقاد فرد، تبیینهای مختلف در قالب نظریههای هرمنوتیکی عرضه میشوند. در جهان اسلام هنوز نظریههای هرمنوتیکی پویا نشدهاند ولی امید است که آهسته آهسته زنجیرهای فهم در جهان اسلام نیز بگلسد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]