تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815398753




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صدسال تنهايي


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: صدسال تنهايي


به مرحوم ژان اوبن ـ استاد بزرگ ايران شناس فرانسوي ـ اين داستان را بر سبيل شوخي و مثَل گفتم كه: در كرمان، پيرزالي كه مرغش از تخم رفته بود، نذر كرد كه اگر مرغش دوباره به تخم آيد، اولين تخم مرغهاي يك هفته آن را ببرد بدهد به «سيدِ خوشرو»؛ مردي كه خانه‌اش در كرمان زيارتگاه مردم بود. سده آمد و اتفاقاً مرغ پيرزن به تخم آمد، و او شش دانه تخم‌هاي هفته اول را برداشت و يكراست به در خانه سيد برد و به نذر خود وفا كرد. وقتي اين داستان را تعريف كردم، مرحوم ژان اوبن گفت:

ـ بزرگترين آريستوكراسي را در شرق ميانه، صدها سال است كه سادات، خصوصاً سادات‌موسوي در ايران دارند؛ امري كه ارسطو هم اگر بيايد، از درك و توجيهش عاجز است!

تعجب خواهيد كرد اگر بگويم يكي از عوامل امضاي فرمان مشروطيت، چوب خوردن سيدهاشم قندي ـ جد خاندان هاشمي، مفسر قديمي ورزشي ـ بود. چوب زدني كه يك شب، خواب از چشم مظفرالدين شاه گرفت و شاه مي‌گويد: «فردا جواب جدش را چه بدهم؟» قرنها طول كشيد و اين امتياز تا آنجا بالا گرفت كه در بعضي خانواده‌ها اسامي خاص مثل حاج‌آقا سيد هوشنگ و حاج‌آقا سيد فريدون هم ديديم! (سادات دزفول، كشكول ؟ ص326) تا روزي كه در گردشهاي لرستان، متوجه شدند كه آمار شال سبز بالا گرفته، آن وقت بود كه «حسن‌خان» مي‌گفت: سيدي‌اش را محترمانه بردار و بگذار كنار. بعد شانه‌هاي آقا را محترمانه ببند! (كوچه هفت پيچ، چاپ هفتم، ص450)

اين چه موسائي است يارب؛ آنكه هر كس موسوي است

فخر بر موسي فروشد، ناز بر عيسي كند؟

***

خوب، اين بحث را همين‌جا كوتاه كنم و چند سطري از دنباله سفر سردار به بختياري از توشه خود او نقل كنم كه وقايع عجيبي را ذكر مي‌كند. او مي‌نويسد:

« از شاهرضا (= قمشه) وارد بروجن شدم. شهاب‌السلطنه و سردار حشمت تا همگين به استقبال آمدند. معلوم شد سالار مسعود، پسرم با بهادرالسلطنه پسر هژبرالسلطان و پسرهاي امير افخم از اردوي آلمانيها، به لجاج نظام‌السلطنه خارج شده، براي دزفول حركت كرده‌اند و انگليس‌ها و سكوندها جلوگيري از آنها نمودند... سالار مسعود را اين طرف آب خواستند، آن هم بدون اطمينان در اردوي انگليس رفته، فوري او را گرفتند.... به ناصري بردند و بهادرالسلطنه را هم از آن اردو گرفتند و در بصره بردند... تمام اسباب آنها را عرب و سكوندها يغما بردند؛ يعني تمام سواران را لخت كردند. چند روز بعد ابوالقاسم‌خان براي شكست عثماني، او هم از قشون عثماني خارج شد. به طرف دزفول آمده، در كورنگ آنها را محاصره مي‌خواستند بكنند، سواره به آب زدند. خودش از آب سالم گذشت، چهل سوارش، چه در آب غرق شدند و چه سكوندها كشتند!

تمام به رياست آقا رحيم خالو و آقا چراغعلي خالو شد. خيلي بد كردند. بدنامي براي بختياري فراهم آوردند. از بروجن وارد گندمان شدم و شب در آنجا بودم. فردا شب در شلمزار، خانه مرتضي قلي خان بودم و شب را جونقان آمدم و روز شانزدهم شعبان وارد ده چشمه شدم و تمام بچه‌ها را به سلامت ديديم... امير مفخم در املاك بر برود خود، از ترس روس‌‌ها نشسته است... نه حبه مرغ ملك را از امير جنگ خريده‌ام، خيال دارم نه حبه ديگر را هم بخرم....

امروز 13 رمضان [1334ق]، 23 برج جوزاست. [15 ژوئيه 1916م] در ده چشمه نزديك پنجاه روز است وارد شده‌ام. معمار و بنا در آنجا با جديت و عجله در ده چشمه كار مي‌كنند. بنايي اندرون گويا پانزده هزار تومان شده است، و تا وقت بيروني و طويله كي بشود؟ حالا فقط اندروني و حمام است...»

سردار در حين حركت از كرمان، از اوضاع اجتماعي شهر و مملكت هم نكاتي بازگو مي‌كند: «... امسال سه چيز هجوم به ايران آورده است: اول قشون‌ خارجه، دوم ملخ، سوم ناخوشي طاعون وبا كه در سرحدات تشريف آورده است. اين سه مهمان عزيز نشانه خوشبختي است!...

فعلاً خيال قشون‌كشي براي قشقايي دارند، به سركردگي مرتضي قلي خان و محمدرضاخان سردار فاتح. اين دوروزه حركت مي‌كنند؛ چرا كه انگليس‌ها هم تحريك به خوانين بختياري مي‌كنند كه با صولت‌الدوله بجنگند، تا براي آنها چه شود؟... ملخ تا گندمان و آن‌طرف مالي امير آمده است. حالا ميرزا اسماعيل خان پيشكار ماليه كه سردار نصرت شخصاً او را معزول كرد ـ قدري هم شهدالله مقصر بود ـ ميرزا اسدالله‌خان كردستاني را به جاي او نشانده، مي‌خواهند تهران بروند. من هم با او به خوانين و انگليس خواهم نوشت. ديروز از بندرعباس، كاغذ براي سردار نصرت رسيده كه فرمانفرما حاكم كرمان است. قوام الملك و سردار عشائر قشقايي به حكم دولت اصلاح نموده، شيراز را فتح كردند.

الان نان در كرمان قحطي است. حتي جو هم پيدا نمي‌شود. من فكر حركت هستم. ژاندارمريها هم دارند متحمل شهر مي‌شوند؛ ولي جنرال ساكس براي ايران قشون مي‌گيرد. از قرار كاغذ خودشان ده هزار قشون به اسم «پليس جنوب ايران» مي‌گيرند. فاتحه ايران خوانده شد!

از حركت كرمان تا ورود به بختياري با چهل سوار، پانزده هزار تومان مخارج نمودم. فعلاً در كمال بيكاري در خانه خود نشسته‌ام... جمعي از قشقائيهاي دره‌شوري از ترس صولت‌الدوله سردار عشاير، پناه به خاك بختياري آورده‌اند. ايران فعلاً در تصرف روس و قدري هم در جنوب در تصرف انگليس است ـ به اعضاي آنها هيچ كاري نمي‌گذرد....

امروز 28 شعبان، 9 سرطان است. [9تير]: در ده چشمه، خانه خودم هستم. المنه‌لله كه نمرديم و بديديم/ ديدار عزيزان و، به مطلب برسيديم...» بنازم حافظ شيرين سخن را كه در آخرين لحظات، به داد سردار ظفر بختياري ‌رسيد.

«حاكم كرمان [مقصود نصره‌السلطنه عموي احمدشاه است كه در راه سرگردان بود] چند روز است وارد كرمان شده است. اسراي انگليسي هنوز در حبس دشتي و دشتستان فارس هستند و تاكنون اعتنا به دولت نكرده‌اند... امروز شنيدم مصطفي قلي‌خان ـ پسر ‌ بي‌بي ‌مريم، خواهرم ـ با خانبابا خان پسر سردار اسعد با سوار رفته‌اند شارژ دافر قنسول آلمان را كه در فرادنبه است، بياورند...

امروز 17 ذيقعده 24 برج سنبله [شهريور] سنه 1334، 16 سپتامبر 1916م است... قشون عثماني همدان را از قشون روسي گرفته تا نزديك قزوين رفته است... بي‌ بي‌مريم، شارژ دافر آلماني را در سورنجان آورده است. [در باب بي‌بي مريم خواهر سردار من حرفي دارم كه در آخر مقاله خواهم گفت.] كاپيتان نول انگليس هم سخت گرفته است كه بايد آلمانها را به قوه قهريه از سورنجان بيرون كنند. من هم ناچار حمايت از انگليس‌ها كردم ـ كه شايد در بختياري جنگ نشود...»

«امروز 26 ميزان (مهر)، 24 ذي‌حجه الحرام 1334 [21 اكتبر 1916م] در ده چشمه زير چادري‌ها نشسته‌ام. چون قلعه جديد ده چشمه هنوز تمام نشده است.»

يك نكته ديگر هم در باب ايل بگويم و باز بروم بر سر سرنوشت كرمانيها كه در راه شيراز سرگردان‌اند. سردار در يك مورد حرفي به ميان مي‌كشد كه بايد روي آن تأمل كرد. او بعد از دريافت حكم عزل خود، از قول رئيس‌الوزرا مي‌نويسد: «فلاني [يعني سردار ظفر] بايد حكماً حركت كند. اگر پول گرفته، پس بگيريد، او را حركت بدهيد...» و جاي ديگر اضافه مي‌كند: «آقاي سپهدار با عموم بختياريها دشمن است. پس معلوم است چه قسم مي‌شود...» اين حرف را اگر بگذاريم در كنار يادداشتهاي همان سپهدار تنكابني، خيلي مسائل روشن مي‌شود. اين را هم عرض كنم كه سپهدار (= سپهسالار تنكابني) هم مثل همين سردار ظفر، خيلي به حافظ علاقه داشت، تا جايي كه معلوم است هر روز آن را مي‌خواند، به دليل آنكه يادداشتهاي گرانبهاي روزانه خود را در حاشيه حافظ خود نوشته است. او ـ سپهدار ـ در يك صفحه از يادداشتها مي‌نويسد: «... بختياريها دلشان، سلطنت عشايري مي‌خواست، دو سه دفعه هم به من گفتند: آخرالدواء اين كار اين است كه قسمت جنوب را به ما بختياريها بدهند.» (زير چلچراغ، ص442)

اين حرف، بسياري از مبهمات صدر مشروطه را روشن مي‌كند. من مي‌دانم كه سردار اسعد فاتح تهران، آزاديخواه بود و گفتگوي او را با دكتر لطيف گيلاني در اروپا هم عيناً نقل كرده‌ام (تلاش آزادي، ص15) و شايد همين گفتگو باشد كه سردار اسعد اروپاديده و مزه آزادي چشيده را وادار كرده باشد كه از طريق مارسي راه بيفتد و بيايد بختياري را سرو‌سامان دهد و با سواران بختياري عازم فتح تهران شود و دوش به دوش رشتي‌ها و مازندراني‌ها و ارمني‌ها به فتح تهران كمر بندد و محمدعلي شاه را به جاي خود بنشاند؛ ولي همه مي‌دانيم كه بختياري فقط سردار اسعد نبود. همه خوانين كه در فتح تهران به او كمك كردند، لابد از مشروطه سهم مي‌خواستند و شايعه «سلطنت عشايري» را به زبان آوردند. و راستي را بايد گفت: اگر اين نوع حكومت بعد از سقوط تهران سرگرفته بود، آن وقت معلوم نبود ملت مظلوم ايران‌ از آن همه انواع و اقسام حكومتها كه در اين صد سال آزمايش كرده است، اين ديگر چه نوع «ارنعوطي» بود ـ كه مي‌بايست ملت گرفتار ايران با آن دست و پنجه نرم‌ كند؟





دوشنبه|ا|19|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن