تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815412942




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

‌ياد آن يار سفركرده به خير


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ‌ياد آن يار سفركرده به خير


يك سال از پرواز ملكوتي روحاني خداجو، معلم فرزانه و عالم رباني، حضرت آيت‌الله حقيقي (ره) گذشت. مردي كه نه تنها طنين تكبيرش همچنان در گوش جان دوستدارانش باقي است، بلكه ياد و خاطره او به عنوان معلمي كه خانه و كوي و برزن و شهر همه و همه جا كلاس درس او بود، ماندگار است.‌

اگرچه بعد غالب شخصيت اين روحاني مبارز را در اخلاص و اعتقاد و باور مذهبي او بايد جستجو كرد، اما داراي ويژگي‌ها و پندار و كرداري بود كه اگرچه گاه تعجب عده‌اي را برمي‌انگيخت، اما اين رفتار، از فكرت اسلامي و انساني او مايه مي‌گرفت و داراي زمينه‌اي بود كه اي بسا افراد عادي جامعه از آن بي‌خبر بودند. همه كساني كه با حضرت ايشان حشر و نشر داشتند، به خوبي آگاهند كه آن فقيد سعيد، از حضور در مجالس و محافل رسمي و غيررسمي اكراه داشت و نمي‌خواست چيني تنهائيش كه در آن، عوالم عشق را مي‌پيمود، با حضور در صحنه‌هاي جمعي، ترك بردارد و سير آفاق را به سراي انفس سودا كند، لذا گاهي كه مجالس و مجامع برپا بود و حضور آن عزيز به عنوان زيور و زينت آن جمع لازم و ضروري مي‌نمود مدعوين، بار سنگيني را بر دوش خود احساس مي‌كردند، زيرا مي‌دانستند دريافت پاسخ مثبت از آن بزرگوار، بسيار دشوار است اما روزي كه مراسم بزرگداشت پرويز شهرياري معلم فرزانه‌اي كه ده‌ها سال با خوي و خصلت اهورائي خويش، اهريمن جهل و بي‌سوادي را به چالش كشيد و با آن مبارزه كرده است، مطرح شد و از حضور حضرت حقيقي كه روزگاري كلاس درس او در دبيرستان ايرانشهر شاگرداني چون شهرياري را پرورده بود سخن به ميان آمد بسياري از حاضران آن را امري محال مي‌دانستند زيرا معتقد بودند وقتي ايشان در مجالسي كه فضاي آن رنگ و بوي عادي دارد شركت نمي‌كند، چگونه ممكن است در مجلس بزرگداشت معلمي كه اگرچه حقي بزرگ بر گردن همگان دارد، اما بهر صورت از اقليت زرتشتي است شركت كند؟ سخن كوتاه، ايشان نه فقط در اين مراسم شركت كردند، بلكه حق معلمي خود را در مورد يكي از بلندپايگان علم رياضي كشور با بيان سخناني كه براستي از دل برآمده بود و بر دلها نشست، ادا كرد، تا به حضار درس ديگري بدهد و به آنها كه مغز اسلام را رها كرده و به پوست آن چسبيده‌اند بياموزد كه از جمله اساسي‌ترين تعليمات آئين محمدي حق‌شناسي است. او به خوبي مي‌دانست ناسپاسي‌ها چهره جامعه را مخدوش مي‌كند، ارزشها را به پرتگاه نيستي سوق مي‌دهد، باورها را از ميان مي‌برد، و برانس و الفت‌ها يعني همان اصلي كه زيربناي ستوده و شايسته حيات جمعي است، خط بطلان مي‌كشد. براي او تعليم عملي اين اصل آنقدر مهم بود كه حتي حاضر شد نگاه معني‌دار برخي از مريدان را تحمل كند. اما جايگاه حق‌شناسي را در جامعه اسلامي بنماياند، و به آنها كه در حق حقداران خويش، ناسپاسي مي‌كنند بگويد، به يقين پايشان در صراط خواهد لرزيد.‌

آري اگر براي حقيقي و معلمان واقع گرائي چون او ارزش و اعتبار قائل مي‌شويم و جاي او و هم انديشانش را به راستي در ميان خود خالي مي‌بينيم، به اين دليل است.‌

فرزانه سفر كرده ما، ويژگي‌هاي ديگري نيز داشت كه هر كدام فصلي از زندگي عارفان و خداجويان است. او عبادت را فقط براي خدا مي‌خواست و در مقابل نداي تكبير خويش هرگز چيزي طلب نمي‌كرد، تا به آنها كه خداي ناكرده اداي فريضه را زمينه‌اي براي كسب مال و درآمد مي‌دانند، و تا اين يك حاصل نشود، به آن اصل نمي‌پردازند! درس خداشناسي و اخلاص بدهد، زيرا او با آنكه رسما حق داشت به عنوان متولي موقوفات مسجد جامع و در قالب موازين شرعي و عرفي يك دهم از درآمد موقوفات را بردارد، اما هرگز ديناري از اين وجوه بر نداشت، و زندگي را در عين سختي با قناعت و مناعت سپري كرد تا در با خيالي فارغ و آسوده حاضر شود، و به خيال خودش گوشه‌اي از دامان عبادت و عبوديت خود را لكه‌دار نبيند، هرچند كه چنين نبود اما او به قول خودش، اعتقاد داشت كه براي او آسايش ابدي و رضاي معبود اصل بود و بقيه، همه فرع. او به راستي در اين راه سنگ تمام گذاشت، زيرا نه فقط از حق مسلم خود گذشت بلكه تمامي مساعي خويش را به ميدان خدمت آورد و در عرصه همت و پايمردي، طرحي نو در انداخت. هرگز از ياد نمي‌برم، روزهائي را كه او چون معماري دلسوز در مهديه ناتمام مسجد حضور پيدا مي‌كرد، و در سرما و گرما امور ساختماني و چگونگي پيشرفت آن را نظاره مي‌كرد و گاه با راهنمائيهاي سازنده خويش، به اصلاح امور مي‌پرداخت، بنائي كه امروز از باقيات صالحات آن مرد بزرگ به شمار مي‌رود.‌

و عجبا، مردي كه هرگز حاضر نبود، چيزي از كسي بخواهد و تنها خواستگاه او خدا بود اما در جريان تامين هزينه‌هاي مهديه، و به منظور عدم تامين بار مالي بر وقفيات، از مردم كمك مي‌گرفت و اين خواستن را افتخار مي‌دانست، كما اين كه در جريان راه‌اندازي كتابخانه مسجد نيز از همين شيوه بهره گرفت و امروز بناي فرهنگي معتبري را تقديم اهل تحقيق و پژوهش كرده كه از هزاران جلد كتاب تشكيل شده است.‌

اين معلم كبير كه خود در محضر اساتيدي چون آيت‌الله العظمي بروجردي، علامه طباطبايي، آيت‌الله صالحي كرماني و آيت‌الله حاج ميرزا علي آقا محرابي تلمذ كرده و دروس مختلف را آموخته بود، زكوه دانش خود را به تمامي پرداخت كرد و از اين جهت نيز جاي نگراني باقي نگذاشت. زيرا تا آخرين روزهائي كه توانش مدد كرد، تعليم و تدريس را از ياد نبرد و آخرين مانده‌هاي شمع وجود خويش را نيز برافروخت، تا روشني‌بخش راه طالبان علم و دانش باشد. بماند كه در محضر او بزرگاني چون شهيد باهنر، هنر خود كمال بخشيدند و مانند شهيد ايرانمنش، منش خويش را زيب و زيور ديگري دادند و در جوار اينان، بخصوص بسياري از جوانان در مكتب آن معلم قرآن، تعليم يافتند تا شهر انديشه خود را به مدد آن پير فرزانه، همواره چراغاني كرده و بر سياهي‌هاي جهل و ناداني يورش ببرند، و مهرباني و وقار و كرامت اسلامي و انساني را صلا بدهند.‌

آري حقيقي رفت، اما صداي گام‌هاي آرامش همچنان در فضاي ملكوتي مسجد جامع بجاست. حقيقي رفت، اما حقيقت كلامش در گوش جان طلاب مدرسه معصوميه و همه آنها كه پاي صحبتش مي‌نشستند، پرطنين است.

حقيقي رفت، اما مهر عزت و سرافرازي كه با همان عصاي ساده‌اش بر زمين شهرمان مي‌زد، باقي و ماندگار خواهد بود.

حقيقي رفت، اما صداي گرم و صميمي او از پشت ديوار زمان همچنان به گوش مي‌رسد كه خطاب به محمد مظفر ميبدي، باني مسجد جامع و مولانا عفيف‌الدين، نخستين كسي كه اولين نماز جماعت را در جمعه دهم شوال 755 هجري قمري برگزار كرد، و معين‌الدين كه به عنوان اولين مدرس اين دارالسياده، فضاي آن را از شميم خوش تعليم سرشار نموده بگويد اين امانات را به تمامي گرامي داشتم و با دست تهي، نه از محل درآمد باغ‌هاي ميبد، مهديه و كتابخلانه و آثار ديگري بر آن افزودم، نماز را برپا داشتم و راه معين الدين‌هاي تاريخ را ادامه دادم تا جلوه اي از پايمردي‌هاي روزگاران را براي نسل‌هاي آينده برجاي گذاشته، و راه روشن زندگي را براي آنان ترسيم كرده و پند خويش را ارمغان همگان نمايم كه‌

چون كشته خود به دست خود مي‌دروي‌

تخمي كه نكوتر است اگر كاري، به‌





يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن