تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803292139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جامعه شيعي در عربستان سعودي// قسمت اول


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جامعه شيعي در عربستان سعودي// قسمت اول
خبرگزاري فارس: مقاله حاضر مي كوشد تا تصويري از وضعيت جامعه شيعيان درعربستان سعودي ارائه دهد و اقدامات ضدشيعي رژيم سعودي را بررسي كند.


عربستان سعودي، به دليل قرارگرفتن در منطقه استراتژيك خليج فارس و دارا بودن بزرگ ترين ذخاير نفتي جهان، از نگاه بين المللي ارزش بسيار زيادي دارد. در جهان اسلام نيز، اين كشور با داشتن پيشنيه تاريخي بسيار كهن و استقرار خانه خدا در آن، نقش بسيار مهمي ايفامي كند. عربستان سرزميني است كه حضرت ابراهيم در آنجا به فرمان خدا، جايگاه و مأمن اصلي يكتاپرستي را بنيان نهاد و با بعثت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) حيات جديدي را تجربه كرد. عربستان كشوري مذهبي است كه قوانين آن برپايه اسلام وهابي است. مذهب وهابي در عربستان نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند و هيچ عملي خلاف آيين آن تحمل نمي شودو عملا تمامي سياست كشور بر پايه اين آيين رسمي پايه ريزي شده است.

درهم تنيدگي وهابيت با قوميت سعودي، به ايجاد پادشاهي اي انجاميده كه در آن مذاهب ديگر اسلامي - چه سني و چه شيعه - جايي براي تنفس، رشد و نمو ندارند؛ به خصوص شيعيان به خاطر ضديت خاص وهابيت با آنها، در شرايط ناگواري، مملو از تبعيض و ستم به سرمي برند. مقاله حاضر مي كوشد تا تصويري از وضعيت جامعه شيعيان درعربستان سعودي ارائه دهد و اقدامات ضدشيعي رژيم سعودي را بررسي كند، در اين ارتباط، پس از ارائه تاريخچه مختصري از حكومت سعودي و وهابيت و جايگاه آن در ساختار سياسي عربستان، پيشينه تشيع درعربستان، ظهور شيعه سياسي، ساختارهاي سياسي شيعيان و سياست كنوني آنها، بحث و بررسي مي شود. و در ادامه به سياست شيعه زدايي رژيم سعودي و نمونه هاي عيني چنين سياستي توجه مي شود.

وهابيت و حكومت سعودي :

عربستان در زمان هاي قديم و پس از ظهور اسلام، همواره ميان دولت هاي محلي و منطقه اي تقسيم شده بود و به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد. با ظهور اسلام و استقرار آن در سراسر شبه جزيره، اين منطقه براي اولين و آخرين بار، تحت لواي اسلام، به وحدت دست يافت و به نحو چشمگيري از ديدگاه سياسي و فرهنگي دگرگون گشت تاجايي كه با گذشت چند دهه، عرب ها به چنين قدرتي دست يافتند كه دوقدرت بزرگ شرق و غرب آن روزگار را از پا در آوردند. در زمان امويان، قسمت اعظم عربستان جزو قلمرو آنان بود و سپس آل عباس بر آن مسلط شدند. در اواخر قرن دوم هجري قمري، علويان در عربستان قيام كردند؛ اما كاري از پيش نبردند، پس از مرگ متوكل عباسي، قدرت عباسيان روبه زوال نهاد و عربستان هم به دنبال آن، بارديگر داراي حكومت هاي محلي ضعيف و كوتاه مدتي شد كه جز چندين قرن اغتشاش و درهم ريختگي، چيز ديگري را براي آن به همراه نياوردند. (1)

در قرن 16 ميلادي (دهم هجري قمري)، پرتغالي ها حمله به مكه راقصد كردند كه اين فكر عملي نگرديد. در همان قرن خلفاي عثماني كه متوجه عربستان شده بودند، به تدريج سواحل غربي و سپس تمامي عربستان را زير سلطه خود در آوردند. در اين زمان يعني قرن 18ميلادي، محمد بن عبدالوهاب در نجد قيام كرد. وي خود را مصلح مذهبي دانسته و مذهب خاص خود را تبليغ مي كرد. آيين و فرقه جديدبه وجود آمده توسط محمد بن عبدالوهاب، در آغاز با مشكلات فراواني مواجه گرديد، چرا كه مخالفان افكار و عقايد وي عليه او قيام كردند وتعرضاتي انجام دادند كه در نتيجه آنها، وي در صدد به دست آوردن حامياني از حاكم شهر نجد برآمد؛ اما آنها هيچ يك از ترس ايجاد آشوب و بلوا، حاضر به انجام و قبول چنين كمكي نشدند. تا سرانجام، محمد بن سعود حاكم شهر (درعيه) را با خود همداستان كرد. محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود با يكديگر عهد و پيمان بستند كه در اين راه، از هيچ كوشش دريغ نورزند و برمبناي اين قرارداد، عبدالوهاب بر نفوذ مذهبي خويش و محمد بن سعود نيز بر قدرت خود افزودند.

با درگذشت محمد بن سعود در سال 1765 ميلادي، عبدالعزيز به جانشيني پدر منصوب گرديد. وي كه ادامه دهنده راه پدر و طرفدارمذهب عبدالوهاب بود، در سال 1773 ميلادي، شهر رياض را به تصرف در آورد و توانست قلمرو حكومتي خويش را گشترش دهد. وي به دنبال آن قصيم و الاحساء را نيز زير سلطه خود در آورد. در اين زمان روابط نجدو حجاز تيره گرديد و در شهر مكه از ورود طرفداران مذهب وهابي جلوگيري كردند. وهابي ها نيز در مقابل از عبور حجاج عراقي و ايراني ازسرزمين نجد ممانعت ورزيدند كه در نهايت شريف مكه در رفتار خود باوهابي ها تجديد نظر كرد و اين مشكل برطرف گرديد. به دنبال تجاوزات و دستبردهاي پيروان وهابي به قبايل عراقي درسال 1797 ميلادي، عاقبت از طرف سلطان عثماني به پادشاه بغداد، دستور رسيد كه از اين كار جلوگيري كند كه اين شخص نتوانست كاري ازپيش ببرد. در سال 1798 نيروهاي بغداد براي مبارزه با وهابي ها به نجدرفتند كه كارشان بي فايده بود ويكسال بعد قراردادي بين دو طرف دربغداد به امضاء رسيد. در سال 1801 بار ديگر كربلا مورد تهاجم آل سعودقرار گرفت و مقبره امام حسين (عليه السّلام) تخريب شد. با مرگ عبدالوهاب ديري نگذشت كه عبدالعزيز بن محمد نيز در سال 1803 به قتل رسيد وسعود بن عبدالعزيز به جاي پدر بر تخت حكومت نشست. وي يكسال بعد توانست مدينه را تصرف كند و در سال 1805 نجف، سپس مكه وجده را نيز به زير سلطه خويش درآورد. با قدرت گرفتن سعود بن عبدالعزيز، محمد علي پاشا والي مصر، از جانب سلطان عثماني مأمورسركوب وهابي ها گرديد. وي پسرش را به حجاز فرستاد و او توانست مدينه را در سال 1812 و مكه را يكسال بعد به تصرف خود درآورد؛ اما دراين سال محمد علي پاشا كه خود فرماندهي قوا را بر عهده گرفت، ازسعود بن عبدالعزيز شكست خورد. پس از مرگ سعود در سال 1814پسرش عبدالله به قدرت رسيد و چون قدرت پدر را نداشت، با والي مصرقراردادي منعقد كرد و به اينگونه حاكميت سلطان عثماني را گردن گرفت؛ اما در سال 1816 ميلادي اين قرارداد از سوي ابراهيم پاشا والي مصر نقض شد و وي به سركوب وهابيان پرداخته و عاقبت در سال 1818توانست با تصرف درعيه، عبدالله را دستگير و به قتل برساند.

در سال 1824، تركي بن عبدالله از عموزادگان سعود، در رياض حكومت خود را بر اساس حمايت از جنبش وهابي پايه گذاري كرد وتوانست تا سال 1833، تمام سواحل خليج فارس و منطقه مركزي نجدرا تصرف كند و بدين ترتيب آيين وهابي را در سراسر نجد توسعه دهد؛ ازاين پس، اختلافات ميان آل سعود به اوج خود رسيد و اين اختلافات مي رفت كه آن را به اضمحلال بكشاند؛ اما در اوايل قرن بيستم ميلادي، عبدالعزيز بن عبدالرحمن، رياض را از دست خانواده آل رشيد خارج وحكومت خويش را بر آن ثبت كرد و سپس شورش قبايل مختلف ونزاع هاي خارجي را مرتفع ساخت. عبدالعزيز پس از تصرف رياض، مكه را زير سلطه خود درآورد و به كشورگشايي پرداخت. در نتيجه شكستي كه توسط نيروهاي انگليسي بر وهابيون وارد آمد، بالاجبار، با تشكيل كنفرانس عقير، پيماني بين دو گروه سعودي و انگليسي بسته شد و به موجب آن، خط مرزي عراق و كويت و نجد تعيين گرديد. در ژانويه 1926سرانجام سران حجاز، با عبدالعزيز بيعت كردند و او پادشاه حجاز خوانده شد و در 18 دسامبر 1939 فرمان يكپارچه كردن پاره هاي كشور عربي داده شد و از اين پس سرزمين مذكور عربستان سعودي خوانده شد (2).بنابراين، عربستان امروزي نتيجه پيوند قدرت سياسي و نظامي خاندان سعودي و محمد بن عبدالوهاب، بنيانگذار فرقه وهابيت است. عبدالوهاب از افراد قبيله بني سنان و عشيره تميم است كه در سال 1703 ميلادي در ناحيه عينيه به دنيا آمد و در جواني به مدينه رفته و درمكتب استاداني چون سليمان بن كردي و محمد السندي به تحصيل مشغول گشت و سپس به بصره و بغداد رفت و در آنجا ازدواج كرد. وي پس از مرگ همسرش به ايران آمد و به كردستان و همدان مسافرت كردو سپس در اصفهان به تحصيل فلسفه اشراق و تصوف پرداخت، سپس به قم رفته و در آنجا از پيروان مذهب ابن حنين شد و در سال 1741ميلادي به عينيه، زادگاه خويش بازگشت و در آنجا به تبليغ عقايدمذهبي خويش پرداخت و كتاب (التوحيد) را كه بيان كننده عقايدمذهبي اش بود، به رشته تحرير درآورد. عبدالوهاب در سال 1792ميلادي درگذشت (3).وهابيت نهضتي واحدساز بود و توانست نقش حساسي را در تكامل جغرافياي سياسي عربستان ايفا كند. از بعد سياسي، اتحاد بين وهابيت وقوميت سعودي موجب شد تا قدرت سياسي و مذهبي اين دو در فراسوي پايگاه و هسته قبيله و عشيره، در سراسر شبه جزيره عربستان گسترش يابد و آنها بتوانند، تسلط خود را بر ساير مناطق و قبايل استحكام بخشند. در حال حاضر نفوذ وهابيت به دليل ايفاي اين نقش تاريخي وحياتي، فراتر از نقش رسمي يك نهاد ديني است و از زمان تأسيس رژيم سعودي، وهابيت فرهنگ، آموزش و پرورش و سيستم قضايي آن را شكل داده و در نهايت بر همه تمايلات و گرايش هاي اسلام گرايي سني عربستان تأثير گذاشته است. در عربستان كنوني، مفتي هاي وهابي، در اوضاع سياسي جامعه نقش برجسته اي دارند و وزراي دادگستري، حج و شئون اسلامي، اوقاف، و دعوت و ارشاد با مشاورت آنهاانتخاب مي شوند. (4)

افزون براين وهابيون توانسته اند، در كنار تشكيلات مذهبي حكومتي ووزارتخانه هايي چون وزارت شئون اسلامي، اوقاف، دعوت و ارشاد، سازمان هاي عريض و طويل ديگري را در رابطه با امور مذهبي وگسترش آيين وهابيت تشكيل دهند كه سازمان رابط عالم اسلامي، سازمان علماي بزرگ و سازمان امر به معروف و نهي از منكر، از جمله آنهاست. سازمان علماي بزرگ يا (كبار العلما)، مركب از 21 تن ازعلماي طراز اول وهابي است كه بيشتر فعاليت اعضاي آن صدور فتوا وايفاي نقش مهم و اساسي در مسائل سياسي و مذهبي عربستان است (5).از نگاه وهابيون، جماعت زيادي از مسلمانان موحد نيستند، چرا كه مي كوشند تا عنايت خدا را با زيارت قبول اوليا به دست آورند، پس مشركند. آنها هر كس را كه براي روا شدن حاجات خود، از غيرخدا ياري بخواهد، كافر مي دانند، تفسير قرآن بر پايه تأويل را كفر مي شناسند، شفاعت جستن از غيرخدا را كفر مي نامند، ذكر نام پيامبر، ولي يا فرشته را در نماز شرك مي دانند و بر اساس اين آموزه ها، تشيع و شيعيان را كافرو مشرك دانسته و مقابله با آنان را وظيفه ديني خود مي دانند. در رساله عبدالوهاب به نام (كشف اشبهات) بيش از 24 بار افراد غير وهابي كافردانسته شده اند. شخصيت ها و علماي تندرو وهابي علاوه بر جنايات خودعليه شيعيان و اماكن مقدس آنها در سه قرن اخير، در شرايط كنوني، بارها خواستار شدت عمل عليه پيروان اهل بيت شده و اقدامات بسياري را در اين زمينه به انجام رسانده اند كه در ادامه به آنها پرداخته مي شود.

تشيع در عربستان :

حضور شيعه در عربستان، به قرن اول هجري، يعني زماني كه شيعيان علي جانشين پيامبر توسط ابوبكر را رد كردند، باز مي گردد. طبري درتاريخ خود تصريح دارد كه نبي مكرم در (يوم الانذار)، سه موضوع مهم را مطرح و عشيره خود را به آن دعوت كرد كه عبارت است از: توحيد، نبوت و ولايت و جانشيني پس از پيامبر كه غير از علي بن ابي طالب (عليهما السّلام)، كسي در آن روز به پيامبر ايمان نياورد و بزرگان قبيله ابوطالب را خطاب كرده، و ولايت و سرپرستي كودكش را به وي به تمسخر تبريك گفتند. ازنظر قرآن نيز حضور شيعه به زمان خود پيامبر باز مي گردد، چنان كه طبري و آلوسي در تفاسير خود، ذيل آيه هفتم سوره مباركه (البينه)، بااشاره به شأن نزول آيه، علي (عليه السّلام) و پيروان ايشان را مصداق اين آيه معرفي كرده اند (7).جمعيت شيعيان در عربستان را منابع مختلف بين 10 تا 15 درصدجمعيت كل كشور، يعني رقمي حدود دو ميليون نفر تخمين مي زنند. طبق سرشماري حكومت سعودي در سال 2004 كل جمعيت عربستان 22/670/000 نفر است كه از اين رقم 16/529/302 نفر شهروندسعودي و بقيه خارجيان مقيم هستند. 10 تا 15 درصد جمعيت شيعه دوازده امامي هستند كه اكثريت شيعيان عربستان را تشكيل مي دهند. بيشتر اين جمعيت در منطقه شرقيه زندگي كرده و در همانجا نيز مشغول به كارند. شرقيه استاني است كه شيعيان به لحاظ جمعيتي، اكثريت غالب را تشكيل داده و از نظر اقتصادي بزرگ ترين منطقه نفتي باگسترده ترين تاسيسات پالايش نفت در عربستان است؛ در حالي كه تعداد كمي از شيعيان در دمام، مركز استان شرقيه و بزرگ ترين شهر اين استان ساكن هستند، اكثر قريب به اتفاق آنها در شهرها و روستاهاي بين دو واحه بزرگ قطيف و الحساء زندگي مي كنند. الحسأ دو شهر بزرگ به نام هاي هفوف و مبرز دارد كه علاوه بر سني ها، شيعيان نيز در آنهاسكونت دارند. گروه قابل ملاحظه اي از شيعيان اسماعيلي (حدود صدهزار نفر) نيز در استان نجران و حومه آن (در منطقه مرزي نزديك به يمن) ساكن اند. (8) شيعيان دوازده امامي علاوه بر استان شرقيه درمدينه و وادي فاطمه داراي جمعيت هاي بزرگي هستند و در جده ورياض نيز گروه هاي كوچكي تشكيل داده اند. زيدي ها نيز به عنوان شاخه اي شيعي، در شهرهاي جنوبي نجران، جده، ينبوع و عصيرسكونت دارند وابستگي شان بيشتر به زيدي هاي يمني است. علاوه برسه گروه شيعي مذكور، شيعيان بسياري هستند كه به دليل شرايط بدمذهبي در شهرهاي سني نشين در تقيه زندگي مي كنند و از بروز مذهب خود اجتناب مي ورزند. (9)

شيعيان از قرن چهاردهم تا اوايل قرن بيستم ميلادي، در شبه جزيره عربستان، تحت تسلط مداوم نيروهاي خارجي قرار داشتند. به استثناي حدود 70 تا 80 سال زمان حضور پرتغالي ها در قرن شانزدهم. بقيه اين مدت شيعيان تحت قيادت سني هاي خارجي، از جمله دولت عثماني قرار داشتند. (10) عليرغم اين شرايط، شيعيان مقام هاي عالي روحاني رادر اختيار داشتند و تا به قدرت رسيدن سعودي ها، موسسات مهم ديني آنها از جمله مساجد و حسينيه ها همچنان زنده و فعال بود. شيعيان تا آن زمان، آشكارا مراسم عبادي خود را برگزار مي كردند و در حوزه هاي علميه محلي، به فراگيري علوم ديني مي پرداختند. اين پويايي تا دهه 40ميلادي قرن گذشته به اندازه اي بود كه قطيف را نجف كوچك مي خواندند. در سال 1913، آل سعود منطقه شرقيه را فتح كرد و كنترل آن را ازحاكمان عثماني منتزع ساخت و بعدها آن را در آنچه پادشاهي عربستان سعودي خواند، ادغام كرد. جنگجويان عبدالعزيز بن عبدالرحمن آل سعود كه اخوان ناميده مي شدند، داراي احساسات مذهبي شديد ضدشيعي بودند و جهاد عليه شيعيان، محور اصلي عقايد آنها را تشكيل مي داد. اخوان فشار زيادي بر آل سعود وارد كردند تا شيعيان را به زور به كيش وهابي درآورد يا آنها را به قتل رساند. در پاسخ به اين فشار، عبدالعزيز مبلغ هاي مذهبي وهابي را به منطقه شرقيه فرستاد؛ اما ازتغيير دادن مذهب شيعيان با استفاده از زورخودداري كرد. زماني كه او درسال 1926 درخواست اخوان را رد كرد، آنها شورش كردند كه در نهايت آل سعود، آنها را سركوب كرد. با اين همه اخوان بار ديگر ديدگاه خود را به كرسي نشاندند و تعداد زيادي از شيعيان را به قتل رساندند. (11)با تأسيس پادشاهي سعودي در سال 1932 ميلادي، سركوب و به حاشيه راندن شيعيان، رنگي دولتي به خود گرفت و به سياست رسمي رژيم تبديل گرديد. رژيم سعودي به طور همزمان، ابزارهاي مختلفي رابراي آرام كردن و به حاشيه راندن اقليت شيعه به كار گرفت كه مهاجرت هزاران مهاجر سني و تاجر از نجد و قصيم به منطقه شرقيه، ساخت شهرها و مراكز تجاري جديد سني نشين، به زوال كشاندن شبكه هاي كشاورزي و تجاري قديمي وابسته به شيعيان، عدم معامله با تجار شيعه و تمايل به همكاري هرچه بيشتر با مركز و غرب عربستان، مصادره باغ هاي نخل داران شيعه و منابع و محصولات آنها توسط رژيم از جمله اين ابزارها بود. همزمان حاكمان سعودي و ناظران محلي، از انجام شعاير و مراسم مذهبي شيعيان به شدت جلوگيري مي كردند ومحدوديت هاي فراواني را در زمينه اعلام عمومي براي نماز و دعا، چاپ انتشار متون ديني، ساخت مساجد و حسينيه و زيارت مراقد ائمه اعمال مي كردند و شيعياني را كه در مراسم مذهبي مانند عاشورا شركت مي كردند، تحت تعقيب و آزار و اذيب قرار مي دادند. نتيجه اين اقدامات اين بود كه بنيانگذاري عربستان سعودي و تسريع شكل گيري دولت دراين كشور، تضعيف جديد و شديد نهادهاي شيعي را به دنبال آورد. (12)

ظهور شيعه سياسي :

با تأسيس پادشاهي سعودي و اقدامات آن عليه شيعيان، عملا جايگاه اجتماعي - اقتصادي خود را از دست دادند و تحت فشارهاي شديد قرارگرفتند. در اين شرايط، ديگر آنها در پست هاي مديريتي جايي نداشتند ودر گارد ملي و پليس نيز اصلا به كار گرفته نمي شدند؛ اما تحمل اين شرايط سبب نشد تا آنها به مقاومت علني در برابر رژيم سعودي برخيزندو خواستار تغيير وضعيتشان شوند. روحانيون شيعه در اين دوره، سياست سكوت و مدارا را سر لوحه كارهاي خود قرار دادند و با اين شيوه توانستند، از تشديد وضعيت عليه خود جلوگيري كنند. فعالان جامعه شيعي نيزهيچ يك قويٹ از آزادي هاي بيشتر دم نزده و به جاي آن نمايندگان مهمي در فواصل معين و با آرامي براي رهايي از افراطي ترين اشكال تبعيض به رژيم سعودي عرض حال ارائه كردند. اما بالا گرفتن انقلاب در ايران و رهنمودهاي امام (ره) موجب تبلورساختار و رهبري سياسي شيعيان سعودي شد و آنها نفوذ معنوي امام وآگاهي از حقوق خود، رفته رفته از دوره خمود و بي تفاوتي بيرون آمدند وبر فعاليت هاي سياسي و اجتماعي خود افزودند. نيروي الهام بخش انقلاب موجب شد تا در شيعيان عربستان، خواست حقوق و آزادي هاي گسترده تر مذهبي جوانه بزند و تحت اين شرايط، نسل جديدي ازرهبران شيعه به وجود آيد كه در آينده، منشأ تحولات گسترده شوند. اين نسل از رهبران شيعه از قطيف و الحساء، تحصيلات خود را در نجف گذراندند؛ جايي كه به تدريج سياست سكوت و مداراي خود را به كناري نهاد. اما پس از اقدام حكومت بعثي در سال 1973 عليه آنها به جرم جاسوسي براي سعودي، تعدادي از آنها به قم آمدند و به ادامه تحصيلات خود در اين شهر پرداختند كه حسين صفار، شخصيت برجسته سياسي شيعه عربستان يكي از آنها بود. (13)

صفار و همكارانش در سال 1974 به كويت مهاجرت كردند؛ جايي كه باكمك آيت الله [سيد]محمد الحسيني الشيرازي و خواهرزاده اش محمد تقي المدرسي، حوزه علميه اي را تأسيس كردند. علاوه بر صفار، تني چند ازديگر طلاب هسته شبكه سياسي شيعه عربستان سعودي معاصر نيزمدتي را در كويت گذراندند. اين گروه شامل توفيق الصيف و برادرش، فوزي الصيف و محمودالصيف (از تاروت)، يوسف سلمان المهدي (ازصفوا)، حسين مكي الخويلدي (از صفوا) و موسي ابوخمسين و برادرش حسين ابوخمسين (از الحساء) مي شدند. (14) حوزه علميه كويت توانست، در اين مدت پيرواني از عراق و بحرين را نيز به خود جذب كند. دستاورد اقامت صفار در كويت و آشنايي با تجارب ديگر گروه هاي مقاومت شيعي، نظير حزب الدعوه عراق، تأسيس شبكه هاي سياسي -مذهبي بود كه تا به امروز بر سياست شيعيان عربستان سعودي حاكم بوده اند(16). شاگردان و طلاب در كويت هر از چندي به عربستان بازگشته و جنبش زيرزميني اصلاح شيعه (حركت الاصلاح) را در دهه 70 پايه گذاري كردند. آنها نوارهاي كاست توزيع، مراسم نمازجمعه رابرگزار و متون سخنراني مربوط به تفكر سياسي شيعه را پخش مي كردند. (16)در سال 1977، صفار و همراهان او به قطيف بازگشتند؛ جايي كه ازيك سو دعاوي آنها، مقامات سياسي و مذهبي را و از سوي ديگرفراخواني آنها راه و روش فعاليت هاي سياسي روحانيون مدارا پيشه را به چالش طلبيد. با پيروزي انقلاب و افزايش انتقادات از خاندان سعود، صفار و يارانش اهميت و برجستگي بيشتري يافتند و شيعه سياسي به يك نيروي قوي كه كنترل كمي بر آن اعمال مي شد، تبديل گرديد. صفارو همراهانش با تأثير گرفتن از انقلاب اسلامي ايران، خلأ داخلي تعدادزيادي از جوانان شيعه را نيرو بخشيده، آنها را به حمايت از دادن پيامي كه مستقيمٹ رژيم را به چالش مي طلبيد، ترغيب كردند. آنها شكايات وتظلمات مذهبي شيعه و جامعه شيعي را مطرح و در نهايت در سال 1979، مهم ترين نافرماني عمومي مدني قرن شيعيان عربستان را به راه انداختند. (17)

مطالبات شيعيان عربستان در آن زمان، به حق برگزاري مراسم مذهبي، پايان بخشيدن به تبعيض، سهم بيشتر از درآمدهاي نفت، فرصت هاي شغلي و مدرن سازي شهرها و جوامع شيعه و همچنين مخالفت شديد با اتحاد رياض - واشنگتن و حضور امريكا در منطقه محدود مي شد و براندازي آل سعود را در بر نمي گرفت. خشم عمومي درنوامبر 1979 راه را براي اعتراض گسترده هموار ساخت و هزاران شيعه به مقابله با تحريم حكومت برخاسته و براي بزرگداشت عاشورا به خيابان ها آمدند. (18) گارد ملي به اين مبارزه طلبي به شدت پاسخ داد وطي چند روز بيش از 20 نفر از شيعيان را به شهادت رساند. سياست سختگيرانه رژيم پس از قيام نوامبر 1979 موجب دستگيري و تبعيدصدها نفر شد و صفار نيز پس از آنكه در سوريه ساكن شود، به ايران پناهنده گرديد. بسياري از افرادي كه در اين دوره دستگير و شكنجه ياتبعيد شدند، در حال حاضر نقشي محوري در صحنه سياست جامعه شيعي عربستان دارند. از جمله اين افراد مي توان به شيخ انصار، جعفرالشايب (عضور شوراي شهر قطيف)، توفيق السيف (ساكن لندن ونويسنده روزنامه عكاظ)، عيسي التريل (عضو شوراي شهر قطيف) وصادق الجبران (فعال سياسي در منطقه الحساء) اشاره كرد. (19)مشاركت گسترده در اعتراض 1979 انعكاسي از تركيب يك پيام عمومي و سازمان هاي سياسي جديد شيعي بود. چند ماه پيش از اين اعتراض، صفار (حركت اصلاح شيعي) را به عنوان سازمان انقلاب اسلامي در شبه جزيره عربستان مجددٹ نامگذاري كرده بود و با پخش پرچم هايي به نشانه نارضايتي عمومي از شرايط موجود، به رژيم سعودي و دولت امريكا اخطار و هشدار داده بود تا مطالبات شيعيان را برآورده سازند. اعتراض 1979 عملا ماهيت سياسي شيعيان عربستان رامتحول ساخت و آنها را از يك دوره بي تفاوتي يا سكوت هوشمندانه (به گفته برخي فعالان شيعي عربستان)، به مرحله جديدش مشتمل براعتراض و واكنش فعالانه و آشكار به اقدامات رژيم منتقل كرد. (20)اين مرحله كمتر از يك دهه دوام يافت و از اواخر دهه 1980 ميلادي رهبران تبعيدي شيعه تاكتيك هاي خود را تغيير دادند. آنها به تدريج ازپيام ها و تاكتيك هاي تهاجمي دست برداشته، به اين نتيجه رسيدند كه با واقعيات موجود، نمي توانند به يك انقلاب اسلامي موفق دست يابند. در عوض آنها به تدريج تغيير مسير داده و رويكردي دو وجهي رابرگزيدند كه براساس آن تظلمات و مطالبات خود را عنوان مي كردند وهم به دنبال بهبود روابط با رژيمي بودند كه بر مشروعيت آن صحه گذاشته بودند. اين سياست موجب شد تا سرانجام حكومت سعودي كه ازدرگيري با شيعيان واهمه داشت، به آنان پاسخ مثبت و متناسب داد. درسال 1993 ملك فهد چهار رهبر شيعه و حاميان الصفار (جعفر الشايب، صادق الجبران، عيسي المزيل و توفيق الصيف) را براي بحث و بررسي مطالباتشان به جده دعوت كرد. شيعيان پس از اين جلسه، در ازاي پايان دادن به مخالفت فعال از خارج، توانستند تا زندانيان سياسي خود را كه ازدهه 80 در حبس بودند، آزاد كنند و صدها تبعيدي نيز اجازه يافتند به كشور بازگردند. گذرنامه هاي آنها را اعاده و حق مسافرت به آنان بازگردانده شد. رژيم سعودي همچنين به ارگان هاي دولتي دستور داد تااعمال تبعيض آميز را محدود و متون درسي مدارس را اصلاح كند ورذايل ها را كه به شيعه نسبت داده شده بود، حذف كنند. (22) اگرچه اين توافق نتايج متعددي را درپي داشت؛ اما تمام مطالبات شيعيان را محقق نساخت و بار ديگر به شكل گيري گروه ها و جريان هاي مبارزه جويانه وكم رنگ تر شدن تاكتيك سازش منجر گرديد.
.............................................................................................................................
ادامه دارد ...

چهارشنبه|ا|7|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن