تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):اين (امام جواد(علیه الاسلام))مولودى است كه پر بركت ‏تر از او براى شيعه ما به دنيا ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804625163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تفحص در گفت وگو با سيد احمد ميرطاهريپرنده ها محل پيكر شهدا را نشان دادند


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تفحص در گفت وگو با سيد احمد ميرطاهريپرنده ها محل پيكر شهدا را نشان دادند
صابر عظيمي

تفحص و شهداي آن امتداد جنگ و شهداي آن است. اما مظلومانه تر و غريبانه تر. دست از خانه و خانواده شستن و در پي يافتن پيكر برجاي مانده همرزمان هشت سال دفاع مقدس به ديار خطر كوچيدن، عشق و ايثاري دوچندان مي طلبد. به راستي چرا؟ ضمير ناخودآگاه تو در عرصه جنگ ازاستقبال و تشويق و حمايت جامعه پر است و ناخودآگاه آتش و تير و تركش و انفجار و شهادت را توجيه شده مي يابي.اما سال هاي بعد از جنگ عزم كوچ به فكه و شلمچه و پنجوين و... و خطر كردن در آن ديار به اين سادگي ها توجيه نمي پذيرد و هرآن، انبوهي از اما و اگر و مگر وچراهاي خانواده و اجتماع ريزش مي كند. اينجاست كه براي حركت نياز به عشق و ايثار و ايمان بيشتر رخ مي نمايد.

در ايام پاياني سال و آغاز سال نو، بسياري به زيارت كربلاي ايران مي روند. بسياري از آنان خانواده هاي شهدايي هستند كه هنوز پيكر فرزندشان مفقود است. برخي هم مي روند تا عرصه شهادت و رزمندگي عزيزان خود را ببينند.

به همين مناسبت به سراغ سيداحمد ميرطاهري رفتيم تا از تفحص و ديار عشق برايمان بگويد.

ميرطاهري خود از رزمندگان قديمي و از پيشگامان تفحص است. خيلي از پدران و مادران شهدا در حسرت يك تكه استخوان از فرزندشان چشم از جهان فروبستند. بعضي ها هم هنوز چشم به راهند و من و تو چه مي دانيم چشم انتظاري چيست...

¤ تفحص از كجا شروع شد؟

-بعد از بحث قطعنامه يك وقفه يكي دوساله داشتيم و اين وقفه به خاطر اين بود كه لشكر در محورها كار مي كرد و خط داشت و ازطرف ديگر افكار و انديشه ها معطوف به اين بود كه شرايط، شرايط نه صلح و نه جنگ است و سازمان مللي ها هم در رفت و آمد بودند و مزاحمت هاي خاص خود را داشتند. منتهي اواسط سال 1369 بسياري از خانواده هاي رزمندگان مفقود مراجعه مي كردند كه ما فرزندانمان را به خاطر يك هدف مقدس تقديم اين مرز و بوم كرده ايم و اكنون چشم به راه آنها هستيم. دوست داريم تكليف چشم انتظاري هايمان مشخص شود اگر شهيد شده اند بالاخره پلاكي، پيكري، كارتي و بقايايي كه ما را از اين بلاتكليفي برهاند و همين جا بود كه آن جرقه احساس مسئوليت نسبت به اين درخواست زده شد. در ابتدا، هسته اوليه حركت اساساً خودجوش بود.

¤ پايه گذاران و كساني كه براي اولين بار اين دغدغه را ايجاد كردند چه كساني بودند؟

-آقاي اكبر شعباني و آقاي عليرضا غلامي جانباز 70% كه در ستاد كل بنياد حفظ آثار نزد باقرزاده مسئول عمليات است و البته در اوايل آقاي عليرضا اعظمي هم با ما بود كه در اثر شدت جراحات نتوانست با ما همراهي كند. افرادي هم از اطلاعات لشكر در اين جريان سهم داشتند مثل سعيد قاسمي، حسين الله كرم، محمد جهان بخت، فرج مراديان، احمد كوچكي و احمد ميرزايي كه از تمام اين افراد كمك مي گرفتيم و بعد از تمام عناصر ونيروها و فرماندهان براي اين حركت دعوت مي كرديم.

¤ اولين حركت گروه تفحص به مناطق چه تاريخي بود؟

-اولين حركت ما از تابستان سال 69 در سه مرحله و هر مرحله يك ماه شروع شد. ما در چند منطقه آمار شهيد داشتيم يكي در پنجوين عمليات والفجر 4 بود سال 62 يكي خيبر

5/12/62، يكي هم والفجر يك بود و يكي هم والفجر مقدماتي. البته در كربلاي پنج هم شهيد داشتيم اما آن چهار منطقه و عمليات شاخص بودند.

¤ كدام منطقه را براي شروع انتخاب كرديد؟

-شناسايي اوليه ما در فكه صورت گرفت. دقيق يادم مي آيد كه آن زمان كه ارتش خط را تحويل گرفته بود گزارشي از اجساد مي دادند و بعد من و سعيد قاسمي،مجتبي حسني، احمد كوچكي، حجت معارف بند و حاج محمد جهان بخت باگرفتن حكم رفتيم خط. روي يك خاكريز كه ايستاديم متوجه شديم يك چيزهايي برق مي زند. رفتيم جلوتر ديديم كه پيكر شهيد است. دقت كه كرديم متوجه شديم پلاك دارند. شناسائي هاي اوليه اينجا بود. اما اولين منطقه تفحص در پنجوين صورت گرفت يعني در پنجوين هم شناسايي صورت گرفت و هم عمل تفحص شروع شد.

¤ چرا از پنجوين؟

-چون تابستان بود ما پنجوين را انتخاب كرديم. زمستان هاي پنجوين بسيار سرد مي شود و عملاً نمي شود آنجا كار كرد. به خاطر اين كار را در پنجوين شروع كرديم بعد كه مطمئن شديم آمار شهدا در پنجوين سبك شده به جنوب متمايل شديم. يعني در فصل زمستان رفتيم فكه. تابستان هاي فكه گرماي 50 درجه دارد و در دماي 50درجه هم نمي شود كار كرد. كار در فكه را در فصل زمستان شروع كرديم.

¤ چرا بعد از جنگ كار تفحص 2 سال طول كشيد، يعني از سال 67 تا 69؟

-البته شايد احساس اين باشد كه سهل انگاري صورت گرفته و كار انجام نشده است، درحاليكه اين چنين نيست. همانطور كه گفتم اولاً ما در منطقه خط داشتيم دوماً اگر مي خواستيم كار را شروع كنيم با اعتراض سازمان مللي ها روبرو مي شديم. حركات ما به اين منجر مي شد كه سازمان مللي ها فكر مي كردند ما نقض آتش بس كرده ايم. نكته بعد اينكه ما در تمام اين مدت درحال انجام پالايش آمار بوديم. يعني ما يك سال و نيم بر روي آمار كار مي كرديم. ما اكنون آمار كاملي از رزمندگان 300 تا 400 هزارنفري داريم و آن را كامپيوتري كرده ايم. ضمن اينكه ما سال 69 حجم آزادگان را هم داشتيم كه در حال بازگشت به وطن بودند همه اينها يعني اينكه ما بيكار و سهل انگار نبوديم. ما آمار را منطقه به منطقه، عمليات به عمليات، گردان به گردان و واحد به واحد تنظيم كرده بوديم و اينها به ما كمك مي كرد. وقتي ما به يك پلاك برمي خورديم از روي اسم آن و با مراجعه به دفاتر آمار عمليات مثلاً 10 دفتر 10 هزار نفري، نام آن پلاك را از لشكر، گردان، منطقه عمليات و تاريخ مشخص كرديم.

¤ در شروع به كار چه امكاناتي در اختيار داشتيد؟

- هنگام شروع امكاناتمان ابتدايي و حداقلي بود. يك بيل دستي، يك دوربين، يك ماشين و يك مقدار اطلاعات. در منطقه هم، از همان سنگرهاي منطقه استفاده مي كرديم.

¤ اولين بار كه در منطقه مورد نظر قرار گرفتيد چگونه و با چه طرحي كار را شروع كرديد؟

- وقتي وارد منطقه شديم اولين مشكل كار اين بود كه منطقه بسيار دست خورده و عوض شده بود و شناسايي نقاط موقعيت هاي قبلي بسيار سخت شده بود. يادم مي آيد كه ما براي پيدا كردن ارتفاع 143، 20 بار يك مسير را رفتيم و برگشتيم و بازهم اختلاف نظر بود. از طرف ديگر ما سرآمدهاي اطلاعات مثل سعيد قاسمي و حسين الله كرم را همراه داشتيم و فرماندهاني كه در آن محورها عمل كرده بودند. براي شروع علاوه بر آن، آمار داشتيم. آمار گردان هاي عمل كننده، تعداد رزمندگان بر جاي مانده و... همچنين كالك هاي منطقه، نقشه هاي عملياتي، نقشه هاي راهنما، فرماندهان لشكرها، در نهايت با استفاده از تمام اين امكانات يعني نقشه ها و كالك ها و اطلاعات و آمار و قطب نما و تلاش بسيار كار تفحص را پيش مي برديم.

¤ ارتباط با عقبه چگونه صورت مي گرفت؟

- تا زماني كه مقر نداشتيم به صورت سيار بود. آذوقه يك هفته را تدارك مي ديديم و هفته اي يكبار هم براي نظافت و استحمام و زيارت مي رفتيم عقب. كم كم پيشنهاد داديم كه در محور مستقر شويم بخاطر اينكه رفت و آمد از منطقه تا دو كوهه توان و وقت ما را مي گرفت. بعد آمديم ارتفاع 112، روبروي ارتشي ها يك محوطه اي را در نظر گرفتيم كه فكر مي كرديم آنجا محل درگيري با دشمن بوده و آنجا چادر زديم. بعد تانكرهاي آب را از بيابان آورديم، نبشي و پليت جمع كرديم و محل استقرار را علم كرديم. در آخر كار هم مستقل شده بوديم. موتور برق داشتيم، نانوايي، تلويزيون، پست امداد داشتيم و از اين امكانات به ارتشي ها هم سهميه مي داديم.

¤ از خطرات تفحص بگوئيد.

- بالاخره در تفحص جان در ميان بوده است و خطري از اين بالاتر نيست. عراق در مين گذاري هاي خود 000/300 هزار مين والمر يعني مين ضدنفر كار گذاشته بود. از خطرات ديگر انفجارهاي ناگهاني گلوله هاي عمل نكرده آرپي جي، تانك و توپ، نارنجك و خمپاره در اثر گرما و حرارت و آتش گرفتگي بخشي از منطقه بود. اين انفجار گاهي هنگام حركت بچه ها رخ مي داد.

با اينكه ما بهترين تخريب چي ها را داشتيم 9-8 نفر از بهترين بچه هاي تفحص را بر اثر انفجار مين ها از دست داديم مثل شهيد علي محمودوند و شهيد پازوكي بعد منطقه در حال نه جنگ و نه صلح بود. منافقين هم با بعثي ها فعال بودند، كوموله ها، دموكرات ها همه تهديد و خطر بودند. فاصله پشت سر تا عقبه خود خطرساز بود. دو نفر از بچه هاي ما كه زخمي شده بودند تا به عقب برسانيم به شدت خون از اين اينها رفت و وقتي رسيديم ديگر فاقد علائم حياتي بودند مثل شهيد سعيد شاهدي و محمود غلامي.

¤ دغدغه ها و نگراني هاي تفحص چه بود؟

- ما يك نگراني هاي سازماني كار داشتيم كه آب و برق و بنزين و امكانات مهندسي بود. يك نوع نگراني هاي ديگري بود كه بيرون سازماني بود. مثل مجروح شدن، روي مين رفتن، نگراني از انفجارهاي غيرقابل پيش بيني. نگراني ها نسبت به خانواده و سرنوشت آنها احياناً بعد از شهادت. نگراني از اينكه پيكري بيابيم و آثار شناسايي آن را نيابيم و موفق نشويم خانواده اي را از چشم براهي خلاص كنيم. نگراني از اسارت، درگيري با خودي ها در شب هاي تار و تاريك مثلاً سرباز ارتشي ايست بدهد و تو اسم رمز را نداني. نگراني از اينكه مبادا قطعه اي ديگر از اعضاي شهيدي موجود باشد و ما آن را نيافته باشيم. يكي ديگر از نگراني ها زماني بود كه ما گورهاي دسته جمعي شهدا را مي يافتيم و نگران بوديم مبادا قطعات اعضاي بدن عوض شود. يكبار به يك صحنه مشكوك شدم و گفتم با بيل مكانيكي آنجا را زير و رو كنيد كه به 50 شهيد رسيديم و با نگراني گفتم از كنار شروع كنيد و با ظرافت و دقت تمام و اينكه كسي سر خود و بدون هماهنگي كار نكند.

¤ مي دانيم كه شب هاي فكه ظلمات است و تاريك، بدون كوچكترين سوء نوري. خاموش و تاريك و ظلمات بچه هاي تفحص غروب و شب را چگونه به سر مي آوردند؟

- فكه با جاهاي ديگر فرق دارد. من اين موضوع را به ساير دوستانم هم گفته ام. فكه بكر و دست نخورده است وهميشه هم دعا مي كنم همچنان بكر بماند و فضاهاي خاص و خاطرانگيز آن هميشه در آسمان جنگ بدرخشد. اگر فكه هم مثل جاهاي ديگر از بكر بودن در بيايد چهره اش عوض مي شود. شب ها و سكوت آنجا ديگر رمز و راز و حكايت هاي خودش را از دست مي دهد. در آن شب هاي سكوت و تاريك و ظلماني به بچه ها مي گفتم نوار آهنگران را بگذارند تا گوش كنيم: شب است و سكوت است و ماه است و من ... فغان و غم و غصه ها هست و من... شب و خلوت و بغض نشكفته ام....

بعد راز و نيازهاي شبانگاه شروع مي شد. من شاهد بودم كه سربازان همراه ما هم چگونه در آن تاريكيها نماز شب مي خواندند امان از شب هاي سكوت و تاريك فكه. بعضي از شب ها و سكوت و ظلمات و تنهايي ممكن است ترس آور باشند اما شب هاي سكوت و تار و تاريك فكه لذت آور بود و پر از رمز و راز، گاهي وقت ها بچه ها مي پرسيدند كه چرا فكه چنين است. من مي گويم هيچ جا از زمين هاي عملياتي به فكه نمي رسد. فكه پر از آرامش و راز است. شهدا در فكه تو را صدا مي كنند و به دنبال خود مي كشند. من ديده ام. شب را دور هم جمع مي شديم و گزارش هاي كار روزانه به هم مي داديم. سحرگاهان فكه بر مي خاستيم نماز صبح را به جماعت مي خوانديم و بعضي ها نماز شب و صبح شان به هم وصل مي شد، بعد زيارت عاشورا و بعد با طلوع خورشيد حركت به سوي شهدا.

¤ افرادي كه در تفحص حضور داشتند مشكلات خانوادگي و شخصي هم داشتند؟

- بله، همين سربازي كه گفتم مادرش مريض بود. ما مي توانستيم كار ي كنيم كه پيش ما نيايد اما خودش نمي پذيرفت. يا شهيد محمودوند ايشان درعمليات والفجر 8 پايش قطع شده بود مشكل كليوي داشت، يك فرزند نابينا و فلج داشت كه تشنج مي كرد كه الان هم فوت شده اما در تفحص حضور داشت. شهيد پازوكي هشت تير از ناحيه شكم در عمليات والفجر 8 خورده بود و رگ سياتيك دستش قطع بود و دو تركش هم از ناحيه گردن. سيد علي موسوي 45 روز بعد از ازدواج مي آيد تفحص در اثر انفجار مين واصابت يك ساچمه به ريه ها كه هوا مي كشد ، شهيد مي شود. شهيدرضا شهبازي كه اصلاً جبهه هم نديده، پاسدار امروزي است. سه ماه مي آيد تفحص. ازدواج مي كند و در نهايت شهيد مي شود. يا شهيد خاركي كه خودش جانباز است با يك همسر شهيد صاحب يك فرزند از دواج مي كند و خدا به او بچه مي دهد بعد درمنطقه شهيد مي شود.همه اين بچه ها هم از نظر مالي مرفه و بي دغدغه نبودند. تماماً مشكلات مالي داشتند. اين افراد چه چيزي را مي ديدند كه دست از آنجا نمي كشيدند بالاخره شما يك جايي مي رسي كه فراتر از خودت و خانواده ات را مي بيني.

¤ چرا بچه هاي تفحص بعد از شهادت شناخته مي شدند؟

- يك بخش اين بود كه خود اين افراد تمايل نداشتند كه شناخته بشوند. وقتي باقرزاده يك چك براي تهيه دوربين به جهت ثبت و ضبط كارهاي تفحصي به ما داد نپذيرفتيم.

حسين بهزاد هم كه موفق شد چند مصاحبه با بچه هاي تفحص داشته باشد هم مخفيانه بود. هيچ كدام از بچه ها نمي دانستند كه حسين بهزاد مخفيانه در حال ضبط و ثبت صداي آنهاست. از طرف ديگر جامعه هم سعي نكرد اين افراد را بشناساند. اين بود كه شهادت حكم كارت شناسايي اينها را پيدا كرد.

¤ انگيزه بچه هاي تفحص چه بود؟ با اين همه خطر و سختي چرا ميدان را خالي نمي كردند؟

- يك بخش احساس تكليف است. يعني اين بچه ها احساس تكليف شرعي براي انجام اين كار در خود احساس مي كردند درست مثل زمان جنگ كه احساس مي كردند حضور و ماندن تا آخر كار تكليف است. يك مطلب ديگر احساس دين است. يك مطلب ديگر اينكه يك حس دروني است. بچه هاي تفحص اكثراً بازمانده هاي بچه هاي جنگ بودند.

قصه اينها در تفحص و فكه قصه عشق بود. تفحص از يك بعد ديگر دروازه اي شد براي شهادت، شهادت افرادي كه بازمانده بودند و براي شهادت پرپر مي زدند و به حقشان رسيدند و به قافله دوستانشان پيوستند. در نهايت امر بار اين افراد در شهر بر زمين نماند. از طرف ديگر خانواده شهدا بودند كه درخواست خبر از فرزندان مفقودشان كردند و اين افراد در برابر خواسته اين عزيزان احساس مسئوليت و دين كردند و هر طوري بود بدين درخواست به قيمت جان پاسخ مثبت دادند. مسئله بعد عشقي كه به بچه هاي شهيد داشتند و تحمل هجران را نتوانستند. مسئله بعد حسرت برجاماندن و عطش پيوستن بود و آن حس قلبي و دروني تمام اين شعله ها را در روح و ذهن اين افراد منعكس مي كرد و در نتيجه اين افراد از جا كنده مي شدند و به فكه و شلمچه و پنجوين و... كوچ مي كردند.

¤ پيكر شهدايي كه در عراق مانده بودند چگونه منتقل مي شدند؟

- بسياري از شهدايي كه در خاك عراق بودند تبادل رسمي شدند. كه آمار آن در صدا و سيما و روزنامه ها آمد. ماهم، به جاي خود، به تعداد پيكرهاي عراقي كه مي يافتيم و تحويل مي داديم پيكر شهدايمان را تحويل مي گرفتيم. اولين تبادل ما و عراقي ها در جبهه مياني جبهه زبيدات انجام گرفت سال 69 . در آنجا بين ما و عراقيها سازمان مللي ها قرار داشتند 280 جنازه عراقي داديم و 300 پيكر شهيد گرفتيم.

¤ آيا صحنه هايي پيش آمد كه شما در مناطق تفحص چيزهايي جز پيكر شهيد و استخوان و پلاك و تجهيزات ببينيد؟

- بله. يك نمونه اينكه شهيد محمودوند چند روز صبح هاي زود، حتي قبل از حركت تيم، مي زد بيرون و تنهايي چند شهيد پيدا مي كرد. ما كنجكاو شديم كه قصه اين صبح زود بيرون زدن ها چيست در اثر كنجكاوي متوجه شديم شهيد محمودوند يك پرنده هايي را مي ديده كه مي آيند پيش او و بعد يك جاي خاصي مي نشستند و بعد پرواز مي كردند جاي ديگر مي نشستند. علي همانجاهايي كه آن پرنده ها مي نشستند بيل مي زد و شهيد پيدا مي كرد. همين مسئله براي خود ما هم پيش آمد. يك روز ما بر سر ارتفاع 112 كار مي كرديم همين طور كه بيل مي زديم ديديم يك كبوتر دور بچه ها چرخ مي زند ابتدا كه پي به موضوع نبرده بوديم و فقط به آن به چشم يك پرنده نگاه مي كرديم دچار تعجب مي شديم. تعجب از اينكه يك كبوتر، اينجا در اين بيابان و گرما چه مي كند. بعد در كلمن آب را پر آب مي كرديم كه او نفس تازه كند. اين كبوتر مي آمد و كنار در كلمن مي نشست و آب مي خورد و بعد پرواز نمي كرد. يك جا روبروي ما مي نشست. بعد ما متوجه داستان شديم و همه به هم تذكر مي داديم كه اين كبوتر مأمور است. بعد كه پرواز مي كرد ما همانجا را بيل مي زديم و به يك جمجمه مي رسيديم و از كوچكي جمجمه متوجه مي شديم براي يك رزمنده 16 ساله بوده است. اين را ما مي ديديم البته بعد از اينكه اين خبر پيچيد و ديگران مشتاق مي شدند كه از نزديك حادثه را ببينند با تعجب مي ديديم كه تكرار نمي شد.

¤ آمار از شهداي كشف شده از سال 1369 كه تفحص كارش را شروع كرد تا به امروز داريد؟

- طبق آماري كه آقاي باقرزاده به صورت رسمي اعلام كرده اند از سال 1369 تاكنون حدود نزديك به 000/60 نفر پيكر شهيد كشف شده است.

¤ در ارتباط با وضعيت فعلي تفحص، آنچه به چشم مي آيد اينكه تحرك تفحص دو سه سال است كم شده است و بسياري از قرارگاه ها هم جمع شده است؟چرا؟

* بله، طبيعي هم هست بخاطر اينكه ما بخش اعظم شهدايي كه داخل خاك خودمان بوده است را يافته ايم مثلاً در فكه 4000 مفقود داشتيم كه الان حدود 3800 مورد آن كشف شده است. 7000 نفر هم از مفقودين هم در خاك عراق است كه آن هم بر اساس تفاهم نامه اي كه با دولت عراق برقرار شده است تفحص مي شود اما درباره درصد شهداي مفقود باقي مانده بايد بگويم كه تفحص ادامه دارد و تعطيل نشده است.

يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 620]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن