تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815497103




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نشريه وايرد گزارش داد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشريه وايرد گزارش داد
خبرگزاري فارس: مجله «وايرد» در مقاله‌اي به بررسي حوادث و رخدادهاي سال 2011 پرداخته و با اشاره به برملا شدن بسياري از اسرار نظامي آمريكا در اين سال، 2011 را سال افشاي اسرار نامگذاري كرد.


به گزارش فارس، «اسپنسر آكرمن» و «نوح شاچمن» در مقاله‌اي در مجله «وايرد» مي‌نويسند: در شروع سال 2011، اسامه بن لادن هنوز زنده بود، نيروهاي آمريكا در حال جنگ در عراق بودند و ايران فقط مي‌توانست خواب در اختيار گرفتن پيشرفته‌ترين پهپاد جاسوسي ما را ببيند. با پايان سال، همه چيز برعكس شده است. همزمان با كاهش درگيري‌هاي سنتي، عمليات مخفيانه آمريكا افزايش يافته است. فن‌آوري‌هاي محرمانه ديگر خيلي هم محرمانه نيستند. با تشكر فراوان از «فيسبوك»، ديكتاتورهايي كه چندين دهه روي كار بودند، بركنار شدند. حتي بودجه پنتاگون كه امري مهم و مقدس به شمار مي‌رود، ناگهان مورد انتقاد شديد قرار گرفت. تصور اينكه در سال 2012 شاهد چه اتفاقات ديگري خواهيم بود بسيار دشوار است.

* القاعده در سال 2011 دو تن از شخصيت‌هاي مهم خود را از دست داد و اكنون نيرويي فرسوده است

- شكست‌هاي پياپي القاعده
اگر شما يكي از افراد مهم در القاعده باشيد، 2011 مسلماً خطرناك‌ترين سالي بوده كه شما گذرانده‌ايد. مهم‌ترين رخداد، كشته شدن اسامه بن لادن توسط كماندوهاي نيروي دريايي ارتش آمريكا بود كه بدنام‌ترين تروريست دنيا را از روي زمين حذف كرده و مهم‌ترين نماد انعطاف‌پذيري در القاعده را از بين بردند. اين عمليات نشان داد كه واقعاً آمريكا چقدر هولناك است. نيروهاي عمليات ويژه با مأموران سيا همكاري كرده و مجهز به ماهواره‌ها و مدرن‌ترين تجهيزات جاسوسي شدند. پس از كمتر از چهار ماه، آمريكا بار ديگر مرگبار بودن خود را ثابت كرد. آمريكا با يك حمله موشكي مبلغ اينترنتي اصلي القاعده، «انوار الاولاكي» را كشت.
جاي تعجب نيست كه بر خلاف تلاش‌هاي القاعده در سال 2009 و 2010، آنان ديگر هيچ تلاشي براي بمباران آمريكا در سرزمين خود نكردند. درعوض آنان دو تن از شخصيت‌هاي مهم خود – و گنجينه‌اي از اطلاعات ارزشمند - را از دست دادند؛ و به گونه‌اي عقب نشيني كردند كه واشنگتن توانست در مورد يك پيروزي بزرگ صحبت كند.
به نظر مي‌رسد القاعده اكنون در وضعيت بحراني قرار دارد. از نظر مقامات ارشد دولتي، القاعده نيرويي فرسوده است. رهبر جديد آن، «ايمن الظواهري»، فردي بدون جذبه و منافق است. حمله به مخفيگاه بن لادن باعث شد آمريكا به چندين تلفن همراه، درايو فلش و هارد كامپيوتر شامل اطلاعات مخفيانه تروريستي دسترسي پيدا كند. دوران پر از تلفات يازدهم سپتامبر ممكن است بزودي فقط باقيمانده‌اي از گذشته باشد – اگر بتوانيم از تروريست‌هايي كه در سال 2011 وجود داشتند واهمه نداشته باشيم.

* مبارك تصور مي‌كرد با قطع اينترنت مي‌تواند جلوي اعتراضات را بگيرد، اما اين كار نتيجه‌اي نداشت

- جهان عرب حول ديكتاتورهايش مي‌گردد
هنگاميكه فعالان، حكومت سي ساله ديكتاتور مصر «حسني مبارك» را در معرض تهديد قرار دادند، او تصور كرد مي‌تواند با قطع كردن اينترنت مصر، ارتباط ميان جنبش‌هاي معترض را قطع نمايد. اما اين كار نتيجه‌اي نداشت. شبكه ميدان التحرير همان كاري را كرد كه شبكه‌هاي قدرتمند انجام مي‌دهند: ايجاد مانع. اين روند مرزهاي جديد اختلاف نظر، و اينكه چطور رسانه‌هاي اجتماعي آن‌ها را آشكار مي‌كنند، را نشان داد.
گروه‌هاي «فيسبوك»، «توييتر» و «پيام رسان بلك بري» ابزارهايي خارق‌العاده براي سازماندهي مخفيانه پيش از انجام واقعي اعتراضات بودند؛ در نتيجه اين‌ها تبديل به رسانه اصلي براي تبادل نقطه نظرات و ديدگاه‌هاي معترضان با دنياي خارج – و حتي تلفيق مجدد اين پيام‌ها – شدند. اما مبارك دريافت بستن صفحه ميدان التحرير در «فيس‌بوك» نمي‌تواند از اين جنبش جلوگيري كند. از اين رو او متوسل به راه‌حل‌هاي سنتي – دستگيري، حتي حملات سواره نظام با شتر – شد. اما اين كارها نيز كافي نبودند.
مبارك نمي‌خواست كشورش غرق در يك جنگ داخلي تمام عيار شود. اما «معمر قذافي» مي‌خواست. هر چقدر هم در «توييتر» پيام بفرستيد جايگزين مقاومت واقعي، حتي بدون آمادگي، نمي‌شود؛ و اينجا بود كه انقلاب ليبي نيازمند كمك‌هاي خارجي بود. ناتو هشت ماه با قذافي جنگيد، پايگاه‌هاي ضدهوايي او را با موشك‌هاي «تاماهاك» مورد حمله قرار داد، خودروهاي نظامي هواداران او را بمباران كرد و حتي يك كمپين هواپيماي بدون سرنشين به راه انداخت. اين جنگ، جنگي ناشي از قانونمندي مبهم بود. بعيد بود، اما جواب داد: ناتو موفق شد با موفقيت و بدون تلفات و اشغال‌هاي پس از جنگ، آن را به پايان برساند. در طول جنگ، ليبيايي‌ها نشان دادند كه مي‌توانند كاميون‌هاي نظامي را تبديل به توپخانه‌هاي متحرك كنند، هواپيماي بدون سرنشين خود را به پرواز درآورند و از نيروهاي ويژه قطري فرمان بگيرند.

* عليرغم صرف هزينه‌هاي زياد، بسياري از پروژه‌هاي تسليحاتي آمريكا با اشكالات عمده‌اي همراه بود

- جنگنده‌هاي پيشرفته آمريكا ضعيف شده‌اند
نيروي هوايي آمريكا هزينه زيادي صرف گسترش ناوگان هواپيماهاي روباتيك و جت‌هاي رادارگريز كرده است؛ و اين امر بدون دليل نيست: اين امر باعث مي‌شود بزرگ‌ترين برتري آمريكا در زمان جنگ، يعني توانايي تجسس و حمله هوايي، به حداكثر خود برسد. اما 2011 سالي بود كه نقص يكي از بزرگ‌ترين سرمايه‌هاي راهبردي آمريكا خودنمايي كرد.
در ماه سپتامبر، متخصصان فني نيروي هوايي در پايگاه هوايي «كريچ» در «نوادا»، يك ويروس كامپيوتري را در كابين هدايت از راه دور هواپيماهاي بدون سرنشين خود كشف كردند. قرار نبود اين امر اتفاق بيافتد: اين كابين‌ها به اينترنت عمومي متصل نبودند و سال‌ها بود استفاده از درايوهاي قابل جابجايي كه اجازه مي‌دهد برنامه‌هاي مخرب از شبكه‌اي به شبكه ديگر منتقل شوند، ممنوع شده بود. علاوه بر آن، ويروس در مقابل تلاش براي پاكسازي كابين مقاومت مي‌كرد. حتي بدتر از آن، افسران پايگاه كريچ دو هفته بعد اشخاص خارج از پايگاه را مطلع كردند – و باعث شدند متخصصان بهداشت ديجيتال در پايگاه هوايي 24، خبر اين بدافزار را از «اتاق خطر» بشنوند. نيروي هوايي اعلام كرد هيچ كدام از اين موارد مشكل بزرگي نبوده است؛ اين بدافزار يك كد معمولي بوده است – مانند كدي كه نام كاربري و كلمه عبور بازيكنان «مافيا وارز» را سرقت مي‌كند.
اما هرچه شرايط براي هواپيماي بدون سرنشين دشوار بود، شرايط جت‌هاي نيروي هوايي بدتر از آن بود. در ماه مي، نيروي هوايي مانع پرواز تمام ناوگان F-22 شكاري خود شد؛ جت رادارگريز گرانقيمتي كه از نظر آنان آينده مبارزات هوايي بود. كابين مدام عملكرد نادرستي در سيستم كنترل اكسيژن از خود نشان مي‌داد كه خطر خفه شدن خلبانان را به همراه داشت. اما نيروي هوايي آنقدر به هواپيماي خود مطمئن بود كه خلباني را كه نمي‌توانست نفس بكشد متهم به از دست دادن كنترل هواپيماي خود كردند. اگر اين كافي نيست، جت چند منظوره نسل آينده، جنگنده F-35 «جوينت استرايك»، داراي 13 اشكال جديد و بسيار پرهزينه بود. هواپيماي جتي كه گران‌ترين برنامه دفاعي در طول تاريخ بشريت است، حتي امنيت كافي براي تمرين پرواز را نداشت – و تا سال 2018 نيز براي پرواز آماده نخواهد بود.

* در مكزيك، افرادي كه درمورد كارتل‌هاي قاچاق مواد مخدر در اينترنت مطلب مي‌نوشتند تهديد و برخي نيز كشته شدند

- كارتل‌هاي مكزيك به وبلاگ نويسان حمله مي‌كنند
كارتل‌هاي مرگبار مواد مخدر در مكزيك هرگز با افراد خارج از گروه كه زياده‌روي‌هاي آنان را آشكار مي‌كنند مهربان نبوده‌اند. اما در سال 2011 سران اين كارتل‌ها اقدامات وحشتناك جديدي انجام دادند. در ماه سپتامبر اجساد «خبرچين‌ها» از يك روگذر عابر پياده در نزديكي مرز تگزاس آويزان شده و روي آن‌ها يادداشتي بود كه در آن نوشته شده بود: «اين بلا سر تمام خبرچين‌هاي اينترنتي خواهد آمد.»
همه اين‌ها به اين خاطر بود كه افرادي درمورد كارتل «زتا» مطالبي در وبلاگ خود نوشته بودند – يا لااقل بيشتر از آنچه قاتلان قاچاقچي مي‌خواستند درمورد «زتا» گفته بودند. سال گذشته، وبلاگ‌نويسان مكزيكي شروع به مستندسازي قساوت‌هاي كارتل‌ها كردند؛ در سال 2011، كارتل‌ها خواهان سكوت آنان شدند. در ماه نوامبر، يك بدن بدون سر در «نواوو لرادو» مشاهده شد كه يادداشتي هولناك روي آن بود: «سلام. من» راسكاتريپاس «هستم و چون نفهميدم نبايد مطالبي را در شبكه‌هاي اجتماعي بنويسم اين بلا سر من آمد.» در سه ماه چهار جسد به اين طريق پيدا شد، و تمام آن‌ها براي ترساندن مردم از صحبت درمورد كارتل‌ها در اينترنت بود.
وبلاگ‌نويسان تنها هدف نبودند. در پايان سال، دو سوم مكزيك ناامن تلقي مي‌شد؛ و در حالي كه كارتل‌ها مشغول انباركردن سلاح‌هاي آمريكايي بودند، آمريكا هواپيماهاي جاسوسي را براي كمك به شكار گروه‌هاي قاچاقچي مواد مخدر به اين كشور فرستاد. حتي يكي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري ايده حمله به مكزيك را مطرح كرد. تصور اينكه در سال 2012 در جنوب مرزها امنيت بيشتر شود كمي دشوار است، بخصوص موقعي كه وبلاگ‌نويساني كه درمورد زياده‌روي‌هاي آنان مطلب مي‌نويسند، ساكت مي‌شوند.

* سال 2011، سالي بود كه در آن بسياري از مأموريت‌ها و تسليحات مخفيانه آمريكا آشكار شدند

- آشكار شدن فن‌آوري‌هاي مخفي
هرگز قرار نبود شما هليكوپتر رادارگريز نيروي دريايي را كه عازم مأموريت براي كشتن اسامه بن لادن بود، ببينيد. پهپاد پيشرفته جاسوسي كه مراقب اين عمليات (و همچنين تأسيسات هسته‌اي ايران) بود – آن هم قرار بود يك راز باشد؛ و سفينه فضايي روباتيكي كه در يك مأموريت محرمانه در حال دور زدن مدار زمين است چه؟ ارتش ترجيح مي‌دهد هيچ صحبتي از هيچ يك از اين‌ها نشود.
اما تركيبي از افراد دهان لق، مشكلات فني و شبكه‌اي از كارآگاهان آماتور تمام اين پروژه‌ها را كه قرار بود مخفيانه باشند، برملا كرد. همه اين‌ها 2011 را تبديل به سالي كرد كه رازها در آن از بين رفتند.
سازمان سيا تبديل به دستگاه لاف‌زني درمورد عمليات به ظاهر محرمانه‌اش براي نابودي تروريست‌ها شد. پيشرفت‌هاي بسيار محرمانه در زمينه فن‌آوري‌هاي جلوگيري از بمب‌ها، حسگرهاي دما و كنترل جمعيت در اين صفحات آشكار شدند. گزارشگران ديگري نيز افزايش عمليات مخفيانه (همراه با بازداشتگاه‌هاي مخفي) در سومالي را برملا كردند. «ويكي‌ليكس» نيز پرونده‌هاي مخفيانه تروريست‌ها كه در خليج گوانتانامو نگهداري مي‌شد را افشا كرد.
پنتاگون و همدستانش تلاش كردند با اسناد جعلي و نرم‌افزارهايي كه محتويات مخالف خواست آنان را تشخيص مي‌داد، جلوي اين كارها را بگيرند. اما هيچ كدام از اين نقشه‌ها نتيجه نداد. هنگامي كه شركت امنيتي «اچ بي گري» تلاش كرد توطئه‌اي كند تا «ويكي‌ليكس» و طرفدارانش را به زانو درآورد، اين طرفداران «اچ بي گري» را هك كردند – و هزاران هزار سند خصوصي را كه شركت نزد خود داشت منتشر كردند. يك امتياز ديگر براي افشا كنندگان اسرار!

* با وجود خروج سربازان آمريكا از عراق و كاهش آنان در افغانستان، هنوز هم عمليات مخفيانه آمريكا در اين كشورها ادامه دارد

- افزايش عمليات مخفيانه
وقتي اوباما مي‌گويد «موج جنگ‌ها در حال فروكش است»، منظور او همين است. تعداد سربازان آمريكا در افغانستان كاهش يافته و در عراق به صفر رسيده است. اما آمريكا در حال انجام عمليات مخفيانه در سرتاسر دنيا است – درگيري‌هاي نامشخص با القاعده، با اجير كردن جاسوسان، نيروهاي ويژه عملياتي و همكاران روباتيك آنان.
اين امر فقط مختص كشته شدن اسامه بن لادن و مبلغ اينترنتي تروريسم، «انوار الاولاكي»، نيست. حملات هواپيماهاي بدون سرنشين و كماندوها از پاكستان رخت بربسته و به سوي يمن و سومالي معطوف شده است. گزارش‌ها حاكي از آن است كه آمريكا در حال تأسيس پايگاه جديدي براي هواپيماهاي بدون سرنشين جهت حمله به تروريست‌هاي شرق آفريقا است؛ و حتي بدون برنامه‌ريزي شروع به استفاده از كشتي‌هاي نيروي دريايي، «گيتموس» شناور، كرده و متهمان ترور را بدون اطلاع رساني به هيچ‌كس تا هفته‌ها در آن نگه مي‌دارند.
در عين حال گروه ضد تروريسم كاخ سفيد اعلام كرد كه القاعده روزهاي آخر خود را سپري مي‌كند و بايد اين مبارزات مخفيانه را براي هميشه تمام كند، اما در همين حال با تلاش كنگره براي تعيين اختيارات رئيس جمهور در جنگ مخالفت مي‌كند. «صلح» در دوران يازدهم سپتامبر اينگونه است: جنگ‌هايي كه هرگز درمورد آن چيزي نخواهيد شنيد – تا زماني كه موشك‌ها مردم آن سوي ديگر دنيا را از بين ببرند.

* در سال 2011، عمليات ضدشورش در افغانستان پايان يافت و اوباما اعلام كرد تا پايان 2012 نيروهاي خود را از اين منطقه خارج خواهد كرد

- پايان عمليات ضد شورش در افغانستان
خداحافظ عمليات ضد شورش. اين ايده كه حفاظت از افغان‌ها جنگي متزلزل و يك‌دهه‌اي را به موفقيت مي‌رساند، در سال 2011 كاملاً از بين رفت. افغانستان تفاوت زيادي با يك كمپين كلاسيك عمليات ضد شورش داشت. ژنرال «ديويد پترائوس» بطور جدي جنگ هوايي را تقويت كرد و در عين حال كماندوها شبانه به جنگ طالبان رفتند. ناگهان تمام 30000 نيروي آمريكا در جاي خود مستقر شدند، آن‌ها فقط مشغول نوشيدن چاي نبودند، بلكه تمام روستاهايي را كه تبديل به كارخانه‌هاي ساخت بمب شده بودند با خاك يكسان كردند. اما اين امر بيشتر در قسمت جنوبي اتفاق افتاد. همانطور كه همكار خودمان «ديويد آكس» در سفر خود به شرق دريافت، در نواحي هم‌مرز پاكستان خشونت حتي از اين هم بيشتر بود، و جنگ‌هاي شديدي در نواحي مرزي رخ مي‌داد و حملات بمب‌ها و موشك‌هاي دست‌ساز شورشيان به شدت افزايش يافته بود. فرماندهان شروع كردند به بررسي مناطقي از افغانستان كه نيازمند حفاظت بود.
نتيجه چه بود؟ خشونت در افغانستان بجاي آنكه مانند عراق كاملاً تمام شود، فقط كمي كاهش يافت. بنابراين رئيس جمهور اوباما نقشه را عوض كرد. او در ماه جولاي اعلام كرد كه تا اكتبر 2012 نيروهاي آمريكايي به كشور باز خواهند گشت – درست در زمان انتخابات رياست جمهوري – اين بدان معناست كه عمليات ضد شورش در شرق افغانستان شانسي براي موفقيت ندارد. در حالي كه 68000 سرباز باقيمانده تلاش مي‌كردند تسلط خود بر قسمت جنوبي را تقويت كرده و نيروهاي افغان را آماده كنند تا در سال 2014 قدرت را در اختيار بگيرند، جنگ تا حدود زيادي توسط پهپادها و حمله هوايي انجام شد. مسئله اين است كه كسي نمي‌داند آيا نقشه جديد خواهد توانست باعث نجات ما از جنگ شود.

* يكي از مخفيانه‌ترين و مهم‌ترين پروژه‌هاي «دارپا»، جستجوي ابعاد مخفي پيشرفت جنگ در افغانستان است

- دانشمندان ديوانه پنتاگون به جنگ مي‌روند
ما به دانشمندان ديوانه در «دارپا» كه خود را براي جنگ سال 2030 آماده مي‌كنند عادت كرده‌ايم. اما در سال 2011، اولويت اول سازمان تمركز بر جنگ‌هاي سال 2011 بود. «رجينا دوگان»، مدير سازمان گفت: «خيال پردازي جا و زمان دارد. اما جاي آن دارپا نيست.» براي سازماني كه ميليون‌ها دلار صرف مي‌كند تا روبات‌هايي بسازد كه قادر به تغيير شكل باشند و يا اعضايي بسازد كه با استفاده از ذهن قابل كنترل باشند، اين‌ها جملاتي انقلابي هستند.
يكي از مهم‌ترين پروژه‌هاي دارپا، يكي از مخفي‌ترين پروژه‌هاي آن نيز به شمار مي‌رود. اين پروژه كه با عنوان «نكسوس 7» شناخته مي‌شود، در جستجوي ابعاد مخفي پيشرفت جنگ در افغانستان است. مثلاً: قيمت ميوه در جلال‌آباد هنگاميكه خشونت بطور قابل پيش‌بيني بالا يا پايين است تثبيت مي‌شود. اما اين يك برنامه اطلاعاتي است كه عمداً همان چيزي نيست كه دارپا مأمور انجام آن شده است. اما «رجينا دوگان»، «نكسوس 7» را راهي براي كمك دارپا به جنگ عراق مي‌داند – حتي اگر بسياري از كساني كه در افغانستان مشغول خدمت هستند اين ايده را كه مي‌توانند از قيمت موز چيز جديدي ياد بگيرند تمسخر كنند.
«نكسوس 7» از مشغوليت ذهني كنوني دارپا در فراخوان عمومي جهت انجام كارها سرچشمه گرفت؛ و هيچ علامتي مبني بر كاهش اين مشغوليت در سال 2011 مشاهده نشد. اين سازمان از نظرات مردم عادي براي طراحي پهپاد جاسوسي جديد استفاده كرد. دوگان حتي خودروي زرهي طراحي شده توسط فراخوان عمومي را به رئيس جمهور اوباما نشان داد.

* دارپا تلاش مي‌كند توجه هكرها را به خود جلب كرده و از همكاري آنان بهره گيرد

در همين حال، دارپا در تلاش است جمعيت بسيار متفاوتي را به خود جلب كند: هكرهايي كه عموماً از كارهاي دولتي كناره‌گيري مي‌كنند. اين سازمان برنامه‌اي را معرفي كرد تا براي تحقيقات درمورد امنيت كامپيوتري درطول يك هفته پول نقد پرداخت شود. سخنوري‌هاي شاعرانه دوگان در يك «گردهمايي سايبري» به منظور جلب هكرها بود. دارپا سالانه بيش از نيم ميليارد دلار را صرف جنگ با چيزي مي‌كند كه بسياري معتقدند امروزه مهم‌ترين مسئله امنيتي پنتاگون است: شبكه نفوذپذير؛ شخصي آگاه كه مصمم است اين جايزه را برنده شود.
البته دارپا چشم از آينده بر نداشته است. اين سازمان بودجه برنامه‌هايي مانند شترمرغ روباتيكي كه سريع‌تر از «يوسان بولت» مي‌دود، جمع‌آوري ايده براي سفينه فضايي قرن 22، جستجو براي زمان‌سنج اصلي حيات و تلاش براي استخدام سگ شما به عنوان «جنگجوي غير معمول»، را تأمين مي‌كند؛ و پس از آن مي‌توان به برنامه موشك «ماچ 20» اشاره كرد كه برروي اقيانوس آرام شليك كرد.
بايد ديد تلاش‌هاي دارپا كي به ثمر خواهد نشست. اما دوگان تحقيقات خود را فقط برروي برنامه‌هاي بلند مدت متمركز كرده است. اما حداقل يك مورد در سال 2011 است كه دوگان دوست دارد فراموش كند: او به يكي از پيمانكاران دارپا، كه تصادفاً شركت خانوادگي خودش است، بدهكار بوده است.

* اسلام ستيزي به شدت در آمريكا رشد كرده و آنان اسلام را تهديدي براي آمريكا مي‌دانند

- مربيان اف. بي. آي اسلام را با ستاره مرگ مقايسه مي‌كنند
سال گذشته، فدائيان اسلام ستيز در بخش پايين منهتن عليه مسجد «گراند زيرو» تظاهرات كرده و هشدار دادند كه مسلمانان در تلاش هستند تا آمريكا را تسخير كنند. محققان ضد تروريسم زيادي حرف آنان را جدي نگرفتند؛ آنهايي هم كه گرفتند هشدار دادند كه اين معترضان به مبارزه با تروريسم ضربه خواهند زد. مشكل اينجا بود: اين افراد داراي پشتوانه‌اي در اف. بي. آي، وزارت دادگستري و ارتش بودند.
يكي از رهبران اعتراضات مسجد «گراند زيرو»، «رابرت اسپنسر» در مقابل شنوندگاني از اف. بي. آي به سخنراني پرداخته و كتاب‌هاي قطور ضداسلام او در قفسه‌هاي كتاب در مركز تمرينات اف. بي. آي در «كوانتيكو» قرار گرفت. يكي ديگر از تحليل‌گران ضدتروريسم در اف. بي. آي، «ويليام گاثروپ» به مأموران اين مركز مي‌آموزد كه مسلمانان صدر اسلام رفتاري خشونت آميز داشتند و حضرت محمد رهبري «فرقه‌اي» بوده است. او به يكي از همكاران اف. بي. آي در نيويورك گفت كه القاعده در مقايسه با تهديد كلي از سوي اسلام موضوعي «بي‌ربط» است و او اين امر را با سلاح عظيم «ستاره مرگ» متعلق به «امپراطوري كهكشان» مقايسه كرد. جاي تعجب نيست كه اف. بي. آي گمان مي‌كند طرفداران فيلم «اينسين كلون پاسي» گروهي خشن هستند.
اما قضيه محدود به همين دو مورد نيست، و اين مشكل نيز فقط محدود به اف. بي. آي نيست. «گاثروپ» در جمع نظاميان اطلاعاتي سخنراني كرده و در يك دانشكده اينترنتي به سربازان قديمي آموزش مي‌دهد.

* اگر كنگره نتواند برسر كاهش كسري بودجه به توافق برسد، بيش از 600 ميليارد دلار از بودجه دفاعي 10 سال آينده آمريكا كاسته خواهد شد

- ارتش از كاهش بودجه ناراحت است
افسران ارتش با از دست دادن خونسردي خود سريع از كوره در نمي‌روند. اما راه ساده‌اي است كه يك سپهبد ارتش را ديوانه كنيد: فقط به او بگوييد بودجه شما كاهش يافته است. فرمانده نيروي دريايي، دريادار «جاناتان گرينرت» هشدار داد: «ما نخواهيم توانست از عهده نقشه مديريت نيروي جهاني برآييم.» جانشين فرمانده نيروي هوايي نيز نگران است كه ارتش توان مالي براي برنامه جديد او جهت جنگ مشترك دريايي و هوايي را نخواهد داشت. اگر ارتش آمريكا به بودجه سال 2007 خود بازگردد، تمام اين كابوس‌ها به حقيقت خواهد پيوست.
آمريكا از حادثه يازدهم سپتامبر تا كنون 5 تريليون دلار صرف دفاع از كشور كرده است. اگر تغيير در بودجه اتفاق نيفتد، 5 تريليون دلار ديگر نيز در 10 سال آينده هزينه خواهد شد. اما آمريكا بدهي زيادي به چين دارد و در تلاش است يك كسري بودجه عظيم در دولت را سروسامان دهد. يكي از نظرات كنگره اين بود كه اگر قانونگذاران نتوانند برسر مسئله كاهش كسري بودجه به توافق برسند، بيش از 600 ميليارد دلار از بودجه دفاعي تا سال 2022 كاسته شود. آن‌ها به توافق نرسيدند و صداي ناله و شكايت به گوش مي‌رسد.

* اگر بودجه ارتش آمريكا كاهش يابد، نخواهند توانست بسياري از برنامه‌هاي خود را انجام دهند

اگر كاهش بودجه ادامه پيدا كند، قطعاً برخي برنامه‌هاي پيشرفته تسليحاتي و تحقيقاتي تحت تأثير قرار خواهند گرفت؛ و احتمالاً بايد با سوپر ليزرها خداحافظي كنيد؛ و احتمالاً فشار براي مهار بزرگ‌ترين برنامه تسليحاتي پنتاگون، يعني جنگنده «جوينت استرايك» چند تريليون دلاري، افزايش خواهد يافت. اما اين پايان جهان نيست. صنايع دفاعي ممكن است مدعي شوند كه اگر بودجه خود را از دولت دريافت نكنند، ركود اقتصادي اتفاق مي‌افتد. وزير دفاع «لئون پانتا» با تندي مي‌گويد ما در حال تبديل به يك كشور هسته‌اي هستيم. اما بزرگ‌ترين كاهش بودجه پيشنهادي ممكن است فقط هزينه‌هاي دفاع را به سطح سال 2007 بازگرداند. اكنون پانتا با تعويق كاهش بودجه دفاعي موافقت كرده و منتظر است تا عصبانيت سپهبدها را سال آينده تشديد كند.

* با وجود خروج نيروهاي آمريكا از عراق، هنوز 5500 مزدور اين كشور در آمريكا مستقر هستند

- جنگ عراق مزدورانه پيش مي‌رود
جنگ عراق اين ماه به پايان رسيد. تمام سربازان پس از هشت سال و نيم جنگ و خونريزي در بغداد به كشور بازگشته‌اند. اما اين اتمام جنگ يك توضيح بزرگ دارد: ارتشي اجير شده هنوز به جا مانده است.
حدود 5500 مزدور از سفارت‌خانه‌هاي قلعه‌مانند آمريكا و ديپلمات‌هايي كه آنجا كار مي‌كنند محافظت خواهند كرد. آن‌ها براي وزارت كشور كار مي‌كنند، كه در گذشته، هنگامي كه 17 عراقي را در يكي از بدترين رسوايي‌هاي جنگ كشت، ثابت كرده است قادر نيست حتي بخش كوچك‌تري از پيمانكاران امنيتي را كنترل نمايد. از هم اكنون اين نگهبانان هركاري مي‌كنند، از اسكورت گرفته تا تخليه هوايي پزشكي و عمليات جستجو و نجات؛ و وزارت كشور جلوي هرگونه نظارت بر نحوه فعاليت آنان، از جمله اينكه چه زمان مي‌توانند به عراقيان شليك كنند، را گرفته است.

انتهاي پيام/100382/ج.ص

شنبه|ا|10|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن